موضوع:آداب و وظائف معلم و شاگرد ام البنین میرزائی مدرسه علامه قزوینی آداب وظائف معلم و شاگرد:نخستين آداب و آئينهاى مربوط به معلم و شاگرد كه بايد (در امر تعليم و تعلم ) به عنوان يك امر ضرورى و قطعى مورد توجه قرار گيرد اين است كه در پويائى از علم و يا بذل و اعطاء آن به ديگران ، داراى خلوص نيت باشند (يعنى بايد معلم و شاگرد در مسير تعليم و تعلم در جهت هدفى الهى و انسانى گام بردارند، و هيچگونه شوائب انتفاعى و مادى را با اين هدف الهى نياميزند)؛ زيرا محور و كانون ارزش علم و رفتار هر كسى بر قصد و نيت است كه اعمال و رفتار انسان گاهى همچون سفال و كوزه شكسته اى - فاقد ارزش و اعتبار مى شود. و گاهى نيز همين اعمال و رفتار در ظل نيت و جهت يابى ، و هدف گيرى درست و الهى ، همانند گوهرى گرانبها آنچنان داراى ارزش و اعتبار مى گردد كه نميتوان آنرا به علت گرانمايگى ، ارزيابى كرد. و گاهى نيز همين اعمال و رفتار، به خاطر هدف گيريهاى نادرست و غيرانسانى به صورت وزر و وبالى بر دوش انسان سنگينى كرده ، و برگه هاى جرم و گناه فزونترى بر صفحات پرونده اعمال سياه او اضافه خواهد نمود، اگر چه اين اعمال به صورت اعمال واجب و تكاليف حتمى الاجراء او باشد
. بنابراين لازم است كه معلم و شاگرد در اعمال و كوششهاى خود صرفا خدا و طاعت از فرمان او و پيراستن خويش (از رذائل ) و ارشاد بندگان خدا به حقايق دين را منظور نهائى خود قرار دهند. آنها نبايد در انجام وظائف خويش ، هدف ديگرى را در قصد و نيت خود راه دهند؛ يعنى نبايد اغراض و هدفهاى دنيائى و نادرست و كم ارزشى را - كه موجب لذت و خوارى و فرومايگى آنها نزد خدا، و باعث خشم او، و از دست دادن سعادت و نيكبختى جاويد سراى پسين ، و محروميت از اجر و پاداش دائمى مى گردد - در مد نظر گيرند
. اينگونه اهداف و اغراض دنيائى و نادرست و كم ارزش ، عبارتند از: حب مال ، جاه طلبى ، نام جوئى و تشخص ، نموديابى در ميان اقران و همگنان ، برترى جوئى نسبت به همالان ، باليدن نسبت به برادران ايمانى و امثال آنها از هدفهاى نادرستى (كه همت انسانى را دستخوش ابتذال ساخته و انسان را به فرومايگى شخصيت سوق ميدهند)، و مآلا اشخاص را به صورت
(زيانكارترين افرادى درمى آورد كه مساعى و كوششهاى آنان در زندگى ، فاقد جهت يابى و آميخته با گمراهى و سرگشتگى است و اين چنين افرادى مى پندارند كه رفتار و كار درستى را در پيش گرفته اند .
الف - رهنمودهاى قرآن كريم براى ايجاد اخلاص نيت
:آن عامل جامع و اساسى - كه مى تواند اخلاص نيت را در رفتار انسان به ثمر رساند
- تصفيه و پالايش درون و باطن از هر گونه آلايشها است . به اين معنى كه بايد انسان سر و باطن خويش را از ملاحظه و توجه به غير خدا - از طريق عبادت و بندگى او - پاكسازى كند. خداوند متعال در اين باره مى فرمايد
:فاعبدالله مخلصا له الدين الا لله الدين الخالص
. پس خداى را با خلوص نيت در آئين دارى ، بندگى كن ، هان اى انسان ! دين و آئين خالص و پاكيزه از آن خداى متعال و براى او است
.و يا اينكه مى فرمايد
:و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤ توا الزكوة و ذلك دين القيمة انسانها - صرفا - ماءمور و موظفند كه خداى را با آميزه اخلاص در ديندارى ، و درونى پالايش شده پرستش نمايند، و نماز را به پاى دارند و زكوة را بپردازند، - و اين است دين و آئين استوار و پايدار و راه راست زندگى انسانى
. خداوند متعال (وصول به مقام سعادت و نيل به لطف و رحمت خويش را بر پايه توحيد در عبادت و بندگى ، و تصفيه باطن استوار ساخته ، آنجا كه ) مى فرمايد
:فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه احدا
آنكه براى وصول به لطف و رحمت پروردگارش اميدوار است بايد رفتار شايسته اى را در پيش گيرد، و هيچ كس و هيچ چيز را در مسير بندگى پروردگارش ، شريك و انباز او قرار ندهد
.گويند: اين آيه درباره افرادى نازل شده است كه در اعمال و رفتار خود، جوياى رضاى غيرخدا هستند، و براى جلب ستايش مردم به عبادت مى پردازند
.خداوند متعال (درباره محروميت و ناكامى دنياپرستان از لذات و نعماى اخروى ) مى فرمايد
:من كان يريد حرث الآخرة نزد له فى حرثه ، و من كان يريد حرث الدنيا نؤ ته منها و ماله فى الآخرة من نصيب اگر كسى كوشش خويش را در تحصيل فراورده هاى اخروى مصروف دارد، ما به نفع او بر اين فراورده ها مى افزائيم . و چنانچه هم و عنايت و اراده خود را در تحصيل فراورده هاى دنيوى محدود سازد، اين هدف را براى او تاءمين مى كنيم ، ولى براى او از بهره هاى آخرت ، نصيبى نخواهد بود
. و نيز چنين مى فرمايد
:من كان يريد العاجلة عجلنا له فيها ما نشاء لمن نريد، ثم جعلنا له جهنم يصليها مذموما مدحورا
اگر كسى دنياى شتابنده و زودگذر را هدف زندگانى خود قرار دهد و فقط خواهان آن باشد، ما - بر حسب اراده و مشيت خويش - خواسته هاى او را با شتاب و سرعت برآورده مى سازيم ، ولى در بازپس ، آتش دوزخ را براى او آماده مى نمائيم تا با وضعى نكوهيده و حالتى سرافكنده و رانده شده به آن درآيد و طعم تلخ آنرا بچشد
. ب - سخنان پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) در اهميت اخلاص نيت:ارزش و اعتبار عمل و رفتار هر فردى مطابق نيت و قصد و هدف او است . و كاربرد سود و عوائد اعمال هر انسان صرفا به نيت او وابسته است . اگر كسى (از هرگونه هدفهاى انتفاعى مادى بگريزد و) از وادى هدفهاى نفسانى هجرت كند و راه وصول به رضاى خدا و رسول او و مقصدى الهى و هدفى انسانى ، كوچ و هجرت كرده است . ولى اگر هجرت و گريز او به سوى دنيا انجام گيرد، به دنيائى كه ميخواهد (از منافع آن بهره مند گردد و) به آن دست يابد، و يا ميخواهد از رهگذر هجرت و كوچيدن خود، به تمايلات جنسى خويش دامن زند و از وجود جنس زن بهره كشى كند؛ هجرت و كوچيدن او به همان هدفهاى مبتذل و كم ارزش تنزل خواهد يافت اين حديث شريف از اصول و قواعد بنيادى اسلام ، و يكى از پايه ها و بلكه نخستين استوانه هاى تعاليم مقدس اسلام است
. يكى از دانشمندان (درباره ارزش و اهميت شگرف اين حديث ) مى گويد: اين حديث با محتواى جالب آن ، يك سوم علم و معرفتى است (كه بايد شاگرد يا معلم ، آنرا ضميمه اندوخته هاى علمى خود ساخته و بدينوسيله معارف خويش را تكميل نماينديكى از فضلاء و دانشمندان برجسته در توجيه اين سخن مى گويد: اندوخته ها و فراورده ها به مدد دل و زبان و سرانگشتان آدمى بدست مى آيد (به عبارت ديگر: عوائد و بهره هاى انسان در زندگانى در سايه جنبش و كوشش درونى و به كمك زبان و به يارى تحرك اعضاء و اندام او به هم ميرسد و فراهم مى گردد). بنابراين نيت و اراده انسان (كه عبارت از جنبش و تحرك درونى است ) يكى از عوامل سه گانه تحصيل عوائد و اندوخته هاى بشر مى باشد. اين عامل درونى بر دو عامل ديگر يعنى زبان و سرانگشتان و اندام انسان ، رجحان و برترى دارد؛ زيرا نيت و اراده انسان - منهاى جنبش و تحرك زبان و اندام
- مستقلا به عنوان عبادت و بندگى خدا تلقى مى گردد، در حاليكه فراورده هاى زبان و اندام و به عبارت ديگر: گفتار و كردار انسان - منهاى نيت و اراده صحيح - فاقد هرگونه ارزش عبادى است . (يعنى اگر گفتار و رفتار انسان ولو در جهت بندگى و با رنگ و چهره عبادت انجام گيرد؛ ولى عارى از قصد قربت باشد، بهيچوجه به عنوان عبادت تلقى نخواهد شد و بهيچگونه پاداش و ثوابى منتهى نخواهد گشت
.
علماء و دانشمندان سلف و جماعتى از رهروان و پيروان آنها با علاقه و دلبستگى شديدى ، طليعه كتاب خود را با اين حديث آغاز مى كردند تا بدينوسيله به مطالعه كنندگان آثار خود هشدار دهند كه بايد (در تمام امور) از حسن نيت و تصحيح عقيدت ، برخوردار بوده ، و نسبت به آن اهتمام ورزيده ، و عنايت خويش را در شروع به كارها در پاكسازى نيت و اخلاص در اراده معطوف سازند
. بارى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود
:نيت و جنبش درونى مؤ من از رفتار و تحرك اندام و زبانش بهتر و پرارزش تر است
)). و در حديث ديگرى آمده است
: ((نيت مؤ من از عمل او رساتر و كارسازتر است
مردم در روز قيامت بر حسب نيت ها و اراده هاى خويش ، محشور مى گردند
پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) با روايت از جبرئيل (عليه السلام
)، و او از خداى (عز و جل ) چنين آورده كه خداوند متعال فرموده است
: اخلاص
و پالايش قصد و نيت يكى از اسرار من مى باشد كه در دل بندگان محبوب خويش به وديعت نهاده ام
(براى آنكه به اهميت و ارزش نيت انسان پى ببريم و بدانيم كه اعمال و رفتار انسان ، چگونه بوسيله نيت و اراده او ارزيابى مى شود، رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
نخستين كسى كه در روز قيامت مورد محاكمه و داورى قرار مى گيرد و به زبان او حكم صادر مى شود، عبارت از كسى است كه در دنيا به شهادت رسيد. (چنين شخصى را مى آورند) و نعمتهائى را كه در دنيا به وى ارزانى شده است بدو معرفى كرده و به رخ او مى كشند، او نيز نعمتهاى ارزانى شده را شناسائى كرده (و بدان اعتراف مى كند
). سپس به او مى گويند: در ظل اين نعمتها چه كارى را در دنيا صورت داده اى ؟ مى گويد
: خدايا در راه تو به جهاد و پيكار با دشمنان دين برخاستم با آنگاه كه به درجه شهادت نائل شدم . به او مى گويند: دروغ مى گوئى ؛ زيرا تو با اين منظور و هدف به جهاد قيام نمودى تا ديگران درباره تو بگويند
: ((او مردى دلير و باشهامت بوده است
)). مردم نيز اجر و پاداش تو را پرداختند و شهامت تو را بر زبان راندند
(يعنى تو به قصد پاداش لسانى مردم به جهاد برخاستى و آنها نيز درباره تو و اين هدف تو، دريغ نكردند و اجر تو را تواءم با تمجيد و تجليل به تو تسليم كردند
. بنابراين آيا تو مى توانى - با وجود آنكه غير خدا را در قصد و هدف خويش در مد نظر گرفته اى - از خدا درخواست اجر و پاداش نمائى ؟!) لذا خداوند متعال فرمان ميدهد كه وى را به رو درافكنند و بر روى زمين بكشند تا در ميان آتش دوزخ افتد
.سپس شخص ديگرى را احضار مى كنند كه در دنيا به دانش آموختن و يا تعليم آن به ديگران و نيز تلاوت قرآن كريم ، سرگرم بوده است . آنگاه نعمتهائى كه در دنيا از آنها برخوردار بوده به وى عرضه مى كنند. او نيز آنها را شناسائى كرده و بدآنها اعتراف مى نمايد. سپس به وى مى گويند: چه كارى در دنيا و در سايه اين نعمتها انجام داده اى ؟ پاسخ مى دهند كه در دنيا به دانش اندوختن و تعليم آن به ديگران و تلاوت قرآن مشغول بوده ام ، و در اين رهگذر تو را مى جستم و هدفم ، تو بوده اى . ولى به وى مى گويند: دروغ مى گوئى ، زيرا تو از آن جهت به تعلم و تعليم و تلاوت قرآن دست يازيدى كه مردم ، ترا به عنوان يك عالم و دانشمند تلقى كرده و ديگران درباره تو بگويند كه قارى قرآن مى باشى . مردم نيز (اجر و پاداش نيت ترا پرداختند) و گفتند
: تو قارى قرآن و عالم و معلم ديگران بوده اى . (بنابراين به چه جهت و روى چه اساسى از خدا توقع اجر و پاداش را دارى ؟! مگر نه اين است كه تو علم و دانش را براى غير خدا اندوختى و آموختى و با هدفى بيگانه از خدا به تلاوت قرآن قيام نمودى ؟!) لذا دستور ميدهند كه او را به چهره بر روى زمين بكشند با آنگاه كه در ميان آتش دوزخ ، افكنده شود
اگر كسى در طى تحصيل علم و دانشى - كه بايد آنرا به منظور كسب رضاى خداى (عز و جل ) فراگيرد - جوياى هدفى ديگر باشد، و بخواهد از طريق علم و دانش فقط به اغراض دنيوى دست يابد؛ نميتواند در روز رستاخيز بوى خوش بهشت را نمى يابد
(يعنى آنچنان از بهشت بيگانه مى گردد كه از آن اثرى نخواهد يافت
اگر كسى علم را براى غير خدا فراگيرد يعنى غيرخدا را هدف علم آموزى خويش قرار دهد، جايگاه او از آتش دوزخ فراهم و آماده خواهد شد كسى علم و دانش را از آنجهت فراهم آورد كه بخواهد با دانشمندان ديگر بستيزد، و يا بر سفيهان و سبك مغزان بتازد و درافتد، و يا آنرا وسيله جلب نظر مردم به خويشتن قرار دهد، بايد جايگاه و ماءواى خود را از آتش دوزخ فراهم آورد
. علم و دانش را با اين اهداف (بى ارزش ) نياموزيد كه با سفيهان و نابخردان درافتيد، و با دانشمندان به جدال و ستيز برخيزيد، و يا نظر مردم را به خود معطوف سازيد؛ بلكه در گفتار خويش ، پوياى همان اهدافى باشيد كه در پيشگاه خداوند متعال و در نزد او قرار دارد؛ زيرا آنچه نزد خدا است پايدار و فناناپذير است ؛ چون خدا، باقى و پايدار مى باشد، و ماسواى آن دستخوش فنا و نابودى است . بايد شما آبشخورهاى حكمت و چراغهاى فروزان هدايت ، ملازم خانه هاى خويش (همچون فرش و بساطى ستبر كه در خانه گسترده و افتاده است ) بوده و مانند مشعلهاى تابناك در شب تاريك و ديجور، دل زنده و كهن جامه و ژنده پوش باشيد كه ميان اهل آسمان ، معروف و در ميان اهل زمين ، گمنام زيست كنيداگر كسى چهار چيز را هدف دانش آموختن خود قرار دهد، موجبات ورود به آتش دوزخ را براى خويش فراهم مى نمايد
: باين معنى كه از رهگذر عالم بودن بخواهد
:1- بر دانشمندان مباهات ورزد
.2- با سفيهان و نابخردان بستيزد
.3- توجه و انظار ديگران را به خود جلب نمايد
.4- از امراء و دولتمردان ، (مال و ثروتى ) اخذ كند
اگر كسى ضمن ازدياد مايه هاى علمى ، بر مراتب علاقه و دلبستگى خويش به دنيا بيفزايد (اين دلبستگى فزاينده او به دنيا) موجب مى شود كه بيش از پيش از خداوند متعال ، فاصله گرفته و بر مراتب بعد و دورى خود را از او بيفزايد
((هر علم و دانش و آگاهى - براى هر فردى - بارى سنگين و وزرى ننگين است ، و در روز قيامت بر شانه او فشار مى آورد، مگر آن علمى كه بر طبق آن عمل شود و انسان ، رفتار خويش را با آن هماهنگ سازد
((در روز قيامت ، عذاب و شكنجه عالم و دانشمندى كه علم او به وى سود نرساند و عملا از آن نتيجه نگيرد، از عذاب تمام مردم ديگر سخت تر و طاقت فرساتر خواهد بود
((قضيه و مثل دانشمندى كه راه و رسم خير و نيكى را به مردم مى آموزد و خويشتن را فراموش مى كند و بخود نمى پردازد، همانند فتيله اى است كه به ديگران روشنائى مى بخشد، و خود را سوزانده و تباه مى گرداند
در حديث ديگرى چنين آمده است كه
:((مثل چنين دانشمندى مثل چراغ است (چراغى كه خود مى سوزد و تباه مى گردد؛ ولى به ديگران بهره و روشنائى ميرساند
). ((علماء و دانشمندان اين امت ، دو تيره اند
: 1- دانشمندانى كه از علم و آگاهى خود سودمند مى گردند، آنرا بدون چشم داشت (به هدفهاى دنيوى ) و عارى از هر گونه آزمندى و صيد طعمه و سودجوئى ، در اختيار ديگران قرار مى دهند، براى چنين دانشمندانى همه جانداران عالم - اعم از ماهيان دريا و جانوران خاك زى و پرندگان و مرغان هوا - از خداوند متعال ، رحمت و آمرزش را درخواست مى كنند. آنان با جلال و شكوه ويژه اى در پيشگاه خداوند متعال حضور مى يابند؛ و در حاليكه بزرگى و سرورى و شرف در سراپاى وجود آنها به چشم مى خورد، محشور مى گردند. و در پيشگاه خداوند حضور مى يابند و با پيامبران و فرستادگان خدا همره و همدم اند
. نتيجه
: الف - گروه اول ، كه (عالم نمايانى ) نادان هستند، افرادى ستيزه جو و آزاردهنده مى باشند و ميخواهند با تظاهر به مذاكره علمى و اظهار حلم و بردبارى ، در محافل و در حضور مردم سخن گويند. (و در كمين آن هستند كه ضمن صحنه سازى ) و در زير ماسك خشوع و پارساجامگى ، پيشخوانى كنند و زبانزد مردم گردند، در حاليكه از هر گونه تقوى و پارسائى ، عارى و تهى مى باشند
. خداوند متعال به خاطر همين صحنه سازيها، اندرون بينى آنها را در هم كوبيده و استخوان سينه شان را در هم مى شكند و پاره پاره مى سازد (و سرانجام ، آنها را در سر جاى خود مى نشاند
). ب - گروه دوم كه اهل دست درازى و ترفع و حيله و نيرنگ مى باشند، افرادى خائن و متملق اند كه با نيرنگ و چاشنى چاپلوسى ، بر رقيبان و همگنان ، ترفع و دست يازى و فخر مى نمايند. و نسبت به مالداران و دولتمندان فرومايه تر از خود، (آنهم عارى از هرگونه قصد قربت ) اظهار فروتنى مى نمايند
. اينان شهد و حلوا و طعمه هاى گواراى مالداران را مى بلعند، و در جهاز گوارش خود هضم مى كنند؛ ولى (ضمن آن ) دين و آئين خود را در هم مى كوبند. خداوند متعال به كيفر چنين انحراف و انحطاطى ، آنانرا خامل و گمنام كرده و در ميان مشخصات و عوامل نامورى علماء و دانشمندان واقعى ، آثار و نشانه هاى آنها را محو و نابود مى سازد. و سرانجام بى نام و نشان خواهند گشت
. ج - گروه سوم كه به حق ، صاحب فقه و بينش و آگاهى و اهل عمل به موازين آگاهيهاى خود مى باشند، همواره گرفتار هم و غم و اندوه شديد و بيدارى شب هستند بگونه اى كه تحت الحنك به كلاه خويش بسته (و انزواء اختيار كنند) و در تاريكى شب به عبادت برخيزند. و در حاليكه بيمناك و خواهان و هراسان هستند عمل مى كنند، سرگرم كار خود مى باشند، و از مردم شناسى بهره اى كافى دارند. (به همين جهت ) از مطمئن ترين برادران دينى خود بيمناك هستند (كه مبادا بوسيله همين دوستان مصالح دنيا و آخرت ، دين و ايمانشان مورد دستبرد افكار و آراء واهى آنها قرار گيرد). خداوند متعال (به جاى اينهمه رنجها و شكنجه هاى روحى كه علماء واقعى با آنها درگير هستند) پايه هاى وجودشان را استوار داشته (و در سايه لطف و مرحمت خويش ، نيازهاى آنها برآورده ساخته
) و آنانرا در روز رستاخيز در پناه امن و حمايت خود قرار ميدهد.