ادبيات ويژه براي كودكان ويژه
زهرا فرماني: معمولاً وقتي از كتاب براي افرادي با نيازهاي ويژه سخن ميرود، مردم و سئولين جبههگيري ميكنند و ميگويند، مگر براي بچههاي معمولي كتاب كافي داريم؟ اما سؤال اين است كه اگر در خانه شما كودكي بيمار يا ضعيف باشد، آيا او را از امكاناتي مثل غذا، پوشاك، آموزش و محبت محروم ميكنيد؟ آيا نيازهاي انساني او را ناديده ميگيريد؟ آيا ميتوان كودكي را به «متفاوت بودن» محكوم كرد و حقوق انساني او را ناديده گرفت؟
كودكي كه در شرايط ويژه قرار دارد، نيازمند امكاناتي است تا به او كمك كند كه به حداكثر توانايي خود دست يابد و نه آنكه روزبهروز به ناتواني وي افزوده شود
اگر بپذيريم كه ادبيات در زندگي بشر، نقش ماندگار و سرنوشتساز داشته است، مسئوليت ما در قبال كودكاني با نيازهاي ويژه، بسيار جديتر خواهد شد. بنابراين، به جرأت ميتوان گفت كه كتاب براي اين كودكان، نه تنها غيرضروري نيست كه بايد در اولويت قرار گيرد.
ادبيات براي مخاطب ويژه، از دو منظر مورد توجه است:
اول: بررسي و گزينش خاص از بين كتابهاي موجود، با توجه به ويژگي كودك.
دوم: كتابهايي خاص كه مشخصاً با توجه به نيازي ويژه آفريده و توليد ميشود.
گزينش كتاب
1- گزينش كتاب از بين كتابهاي موجود براي عرضه، معرفي، پيشنهاد و در اختيار كودكان قرار دادن از طريق مشاورههاي فردي، تدارك كتابخانهاي و صلاحديدهاي روانشناسانه، جامعهشناسانه و نيازهاي آموزشي.
مثلاً براي كودكاني كه در مركز اصلاح و تربيت زندگي ميكنند، اولويتهايي در تدارك كتابخانهاي مدنظر قرار ميگيرد كه ممكن است براي يك كودك آسيب ديده در زلزله، اصلاً مورد نياز نباشد. همچنين، كودكي كه با مشكلات خواندن درگير است، گزينشي ديگر ميطلبد.
2- گزينش خاص به منظور مناسبسازي كتابها، با توجه به نياز مخاطب ويژه. مناسبسازي به اين معناست كه با توجه به محدوديتهاي كودك، در خود كتاب و نحوه ارائه آن به كودك، تغييراتي بدهيم. اين مناسبسازي، به شكلهاي زير ميتواند باشد:
ــ گويا كردن:
گويا كردن كتاب، يعني خواندن كتاب و ضبط آن روي نوار يا سيدي. اين خواندن براي كودكاني كه مشكلات بينايي دارند يا دچار اختلالهاي يادگيري يا خواندن هستند و نيز براي كودكاني كه به هر دليلي در خواندن مشكل دارند، ضروري است.
ــ بريل كردن متن:
كودكان نابينا فقط در خواندن متن معمولي مشكل دارند، ولي اگر متن كتاب به صورت نوشتههاي بريل باشد، به راحتي ميتوانند متنهاي دشوار را بخوانند.
ــ تبديل متن به زبان اشاره:
كودكان ناشنوا در درك واژهها و مفاهيم انتزاعي دچار مشكل هستند. در صورتي كه بسياري مفاهيم و واژههايي كه با علائم و نشانههاي آشناي آنها ارائه ميشود، به سهولت برايشان قابل درك است. براي دستيابي به اين هدف، چند طريق وجود دارد:
1- تبديل متن به مترادفهاي تصويري اشاره.
2- همنشيني اشاره تصويري در كنار متن اصلي.
3- خواندن كتاب با زبان اشاره و فيلمبرداري و ضبط آن بر نوار ويديويي يا سيدي.
ــ سادهسازي متن:
بسياري از كتابهاي موجود در بازار، دارايي ادبياتي مناسب و ضروري براي كودكان است، اما جملههاي بلند يا واژههاي ناآشنا يا حروف ريز، باعث ميشود برخي كودكان از خواندن خسته و مأيوس شوند و پيام مناسب كتاب را از دست بدهند.
سادهسازي متن، به شيوههاي بسياري امكانپذير است كه بسياري از آنها را ناشرين و ويراستاران ميتوانند از ابتدا رعايت كنند. به عبارتي، ويرايش ناشنوايي يا مورد خاص ديگر هم انجام شود. در غير اين صورت، نمونه چاپ شده را ميتوان با تغييرات اندكي مناسبسازي كرد:
1- پردهاي كردن: گاهي در يك صفحه كتاب، يك يا چند واژه ناآشنا، در درك مفهوم دشواري به وجود ميآورد. ميتوان مترادف ساده و آشناي آن را روي ورقهاي تايپ كرد يا با دست نوشت و به صورت پردهاي روي آن چسباند.
2- واژهنامه يا زيرنويس: در كتابهاي كودكان، به ندرت از زيرنويس يا واژهنامه استفاده ميشود. در صورتي كه در ادبيات كودكان و نوجوانان ناشنوا، اين شيوه كاربرد فراوان ميتواند پيدا كند. اين مناسبسازي را معلمين در مورد بسياري از واژههاي ناآشناي متن ميتوانند انجام دهند.
3- سادهنويسي،كوتاهنويسي: بسياري از ادبيات خوب، به دليل طولاني بودن متن، كودكي را كه در خواندن و درك مفاهيم مشكل دارد، خسته ميكند. متن ساده يا خلاصه شده ميتواند به صورت ورق اضافي، روي متن اصلي قرار گيرد تا كودك يا نوجوان، همزمان به متن اصلي و تصاوير كتاب دسترسي داشته باشد.
4- درشتنويسي: حرف ريز متن كتاب، كودكاني را كه اختلال بينايي دارند و همچنين كودكان كُندخوان را زودتر خسته ميكند.
دستگاههاي بهديد و وسايل مختلف درشتنمايي، به كمك اين كودكان ميآيد. شيوه ديگر اين است كه متن را براي استفاده مكرر آنها، به صورت بزرگ زيراكس كنيم و يا آن را از نو و درشت تايپ كنيم.
5- لمس كردن: شيوه ديگر مناسبسازي كتاب براي كودكان با اختلال بينايي، قابل لمس كردن تصاوير آن است. در اين شيوه، تصاوير كتاب با استفاده از ويژگيهاي گرافيكي و لمسي نابينايان، برجسته ميشود و در كنار متن بريل يا گويا قرار ميگيرد. تصويرهاي لمسي براي كودكان كمبينا، در كنار متن درشتنويسي شده، بسيار سودمند است.
هر يك از اين شيوههاي مناسبسازي ميتواند به نيازهاي بسياري از كودكان ويژه پاسخ دهد. حتي كودكان عادي هم از اين كتابها لذت ميبرند. براي نمونه، وقتي كتابي به صورت فيلم با زبان اشاره، حركات و حالات گوينده و همراه با كلام و بيان دلنشين پخش ميشود، هر كودكي را جذب ميكند و كودك نابينا نيز از صداي آن بهره ميبرد.
چنانچه پديدآورندگان كتاب، از ادبيات براي كودكان ويژه اطلاع داشته باشند، بسياري از كتابهايي كه به بازار ميآيد، قابل استفاده اين عزيزان نيز خواهد بود. اين اتفاق زماني ميافتد كه جامعه، موقعيت مناسب براي شناخت و آشنايي با اين كودكان را فراهم آورده باشد.
ادبيات خاص براي مخاطبان ويژه
به جز مناسبسازي كتابهاي موجود منطبق با نيازهاي خاص كودكان ويژه، بحث كتابهايي است كه از ابتدا با توجه و شناخت نيازهاي مخاطبي ويژه پديد ميآيد. در اين كتابها نويسنده، تصويرگر و سازنده يا ناشر كتاب، براي جوابگويي به يك نياز ويژه اقدام ميكنند. پس از آمادهسازي اين كتابها، ميتوان پي برد كه مخاطبانشان، علاوه بر كودكان ويژه، چقدر عام هستند.
خانم نينا ريدارسن، در مقاله «كتاب براي همه، گامي به سوي موسيقي، نوازنده متفاوت»، معتقد است كه تنوع و تفاوتهاي اين كودكان، وجود يك كتاب مناسب را سخت و غيرمفيد ميكند. او فقط عناوين متعدد اين كتابها را كه برپايه شناخت نيازهاي ويژه است، راهحل مناسبي ميداند.
اين نظريه بر اين پايه است كه ابتدا بايد نيازهاي كودكان ويژه شناخته شود تا از اين طريق به راهكارهايي دست يابيم كه كتاب توليد شده مخاطبان عمومي داشته باشد. آنچه مسلم و غيرقابل انكار است، هدف، دسترسي به ادبيات مناسب است. داشتن يك متن هنرمندانه، پيام مفيد، ساخت و پرداخت پركشش، ارائه زيبا و تصويرگري هنرمندانه، ضرورت هر ادبياتي است. ويژگي ادبيات مخصوص كودكان ويژه، يكي به لحاظ ارائه است و ديگري به لحاظ متوا.
شيوه ارائه
شيوه ارائه كتاب براي مخاطب ويژه، به نوع نياز كودك براي ارتباط با كتاب بستگي دارد. اختلالات حسي و حركتي، گاه ارتباط كودك را با كتاب معمولي مختل ميكند. پس بايد كتاب او در نوشتار، تصوير، جنس، اندازه يا صحافي متفاوت باشد.
نوشتار متفاوت با نوشتههاي معمول، مانند متن درشت، متن بريل، متن اشاره و نمادين و يا متن با ويرايش خاص و سادهنويسي است.
ويژگيهاي تصويري مانند تصويرهاي بزرگ، تصوير برجسته قابل لمس و يا وضوح و سادگي تصويري است.
جنس كتاب هم بايد با استفاده از مواد بادوام و يا جنسيت مناسب با تصوير يا متن ويژه و نياز ويژه كودك تهيه شود؛ مانند پارچه، مقوا، پلاستيك، كاغذهاي مخصوص و...
قطع يا اندازه كتاب، براي مخاطباني كه مشكلات حركتي دارند، بايد مناسب با متن و موضوع و نياز كودك، متغير باشد. مثلاً تصاوير يا متن درشت، به قطع بزرگ نيز نياز دارد.
صحافي كتاب هم متأثر از موضوع و نياز كودك است. بادوام بودن يا تنوع آن مهم است.
محتوا
محتواي يك كتاب، چه داستان باشد و چه غيرداستان، چه شعر باشد و چه نثر، چه كتاب تصويري يا مصور و چه بدون تصوير باشد، مخاطب ويژه داشتن آن لطمهاي به ارزش هنري آن نخواهد زد. نگراني از بيارزش شدن يا كمارزش شدن آن، زماني پيش ميآيد كه پديدآورنده كتاب، تواناييهاي لازم هنري را كسب نكرده باشد.
اين مشكل، از همان ابتدا كه ادبيات خاص كودك مطرح شد، وجود داشت و هنرمنداني كه به اين منظور آموزش ديده باشند، كم بودند. در صورتي كه امروزه زيباترين و با ارزشترين آثار را هنرمندان، با جوشش دروني خود، براي كودكان خلق ميكنند.
كودكان ويژه به دليل تنوع ويژگيها و كمبودن تعدادشان و همچنين، به علت پنهان بودن آنها از چشم جامعه و نپرداختن جامعه به ايشان و يا به عبارتي ناديده انگاشتنشان، از چشم هنرمندان و پديدآورندگان كتاب هم دور ماندهاند. اما راهحل چيست؟
پيش از هر چيز، لازم است تأكيد شود كه ادبيات مناسب اين كودكان، به لحاظ ارزش هنري، هيچ تفاوتي با ديگر انواع ادبيات كودك ندارد. ظاهر متفاوت، نه تنها ارزش هنري را ضايع نميكند كه بهرهگيري از ابزارهاي هنري متنوع، سبب ارتقاي هنري آن نيز ميتواند باشد. محتواي ادبيات نيز دليل بيارزشي هنري آن نيست. به تعداد انسانها و نيازهايشان، ميتواند پيام و محتواي كتابها متفاوت باشد.
اما براي آنكه ادبياتي مناسب با نياز كودكان ويژه پديد آيد:
گام اول: شناخت جامعه به طور عام و شناخت هنرمند به طور خاص از مخاطب ويژه است. اين شناخت بايد تجربي و ملموس باشد، نه فقط براساس نوشتههاي كتاب يا نقل قول.
گام دوم: شناخت نيازهاي ادبياتي آنهاست؛ كمبودها و جذابيتها.
گام سوم: تشويق و ترغيب هنرمندان و ناشرين است.
گام چهارم: پديد آوردن فرصت معرفي، امكانات عرضه و فروش اين كتابهاست.
كتاب با شخصيت كودك ويژه
بحث ديگري كه درباره ادبيات كودكان ويژه، در مجامع بينالمللي و در شوراي كتاب كودك نيز مطرح است، چهره كودك ويژه در ادبيات كودك است. در اين زمينه، مسعود ناصري، گزارشي از وضعيت ادبيات كودك ايران، به IBBY ارائه داد و هماكنون نيز بررسي در اين حوزه، در شوراي كتاب كودك در جريان است.
كودك ويژه ميتواند به عنوان شخصيت اصلي يا به طور غيرمستقيم، در ادبيات كودكان حضور داشته باشد. نمونههاي بسيار خوبي از تأليف و ترجمه در اين زمينه موجود است.
از اين طريق، تمام كودكان با شخصيت، ويژگي، تواناييها و ناتواني اين كودكان آشنا ميشوند. گاه در كنار اين حضور، بيرحميهاي ج جامعه نيز مطرح ميشود. شوراي كتاب كودك در سال 81 ، به سفارش سازمان يونيسف، فراخواني براي داستاننويسي با شخصيت كودك ويژه، در سراسر كشور منتشر كرد كه در مجموع 65 داستان به دست ما رسيد. از بين اين داستانها 3 اثر برگزيده و از 10 اثر نيز تقدير شد.
معيارهاي ادبيات ويژه
ادبيات با مخاطب كودك ويژه، علاوه بر معيارهاي عمومي ادبيات كودك، بايد داراي معيارهاي اختصاصي و منطبق بر نياز ويژه مخاطب باشد. با توجه به گستردگي ويژگيهاي مخاطبان و درجهبندي هر ويژگي، تنوعي در معيارهاي اختصاصي به دست ميآيد.
در گروه ويژه شوراي كتاب كودك، معيارهايي براي گزينش يا خلق ادبيات براي هر نوع ويژگي، به دست آمده است كه بايد در عمل، به آزمون گذاشته شود تا در صورت لزوم، براي برطرف كردن كم و كاست آن اقدام شود. در ضمن، ادبيات كودك ويژه، از لحاظ تنوع موضوعي، هيچ تفاوتي با ادبيات كودك ندارد.
وضعيت ادبيات خاص مخاطبان ويژه در ايران
اما ادبيات خاص براي مخاطبان ويژه، نه تنها در ايران كه در جهان نيز كم است. در كشورهاي مترقي، با وجود امكانات گسترده و توجه ويژه به توانبخشي، خدمات پزشكي و آموزشي و حرفهيابي براي اين كودكان، هنوز در حوزه ادبيات مناسب، دچار كمبود آشكاري هستند.
در ايران در حوزه آموزش تخصصي كودكان ويژه، از همه نظر ضعف چشمگيري وجود دارد. شايد به جرأت بتوان گفت، تنها ارگاني كه به ادبيات اين كودكان پرداخته، شوراي كتاب كودك بوده است. اما شوراي كتاب كودك يك نهاد غيردولتي و متكي به نيروي داوطلب است. بدون بودجه لازم، حركت در اين مسير، به كندي انجام ميگيرد و فراگير نميشود. لازم است كه دستاوردهاي اين مجموعه، در اختيار تمام ارگانهاي ذيربط قرار گيرد تا به محك آزمايش و تجربه گذاشته و كمبودهاي آن رفع شود. همچنين، بايد امكانات گستردهاي براي تبادل تجربهها و دستاوردهاي بينالمللي فراهم آيد تا از دوبارهكاري پرهيز و گامهاي سريعتر و مؤثرتري برداشته شود.
مهمتر از همه اين كه تجربههاي به دست آمده در شوراي كتاب كودك، بايد به صورت انبوه تكثير شود و در اختيار تمام كودكان مخاطبش قرار گيرد. ميتوان يك نشر اختصاصي براي اين آثار به وجود آورد؛ به شرط آنكه خريد آن از طرف آموزش و پرورش و سازمان بهزيستي، تضمين شود.
گروه ويژه در شوراي كتاب كودك
بحثهاي مقدماتي در مورد كتاب براي كودكانِ با نيازهاي ويژه، از سال 65 در شوراي كتاب كودك مطرح شد. در پي آن، گروه مستقلي شروع به كار كرد و چند جلسه بحث و گفتوگو با افراد متخصص انجام شد. همچنين، مقالاتي در اين زمينه، در فصلنامههاي شورا به چاپ رسيد.
از سال 72 گروه كتابهاي لمسي در شورا شكل گرفت. گروه كتاب براي كودكان كمتوان ذهني، از سال 74 شروع به كار كرد. گروه كتاب براي كودكان ناشنوا از سال 75، با جمعي از افراد ناشنوا و متخصصين اين حوزه شكل گرفت. كتابخواني در بيمارستانها (بخش اطفال)، از سال 76 آغاز شد. شورا از سال 73 به برپايي كتابخانه در مراكز اصلاح و تربيت اقدام كرد. در سال 77 سالگرد شورا به گزارشهاي گروههاي ويژه اختصاص داشت و در سال 79، فصلنامه شورا به كودك، كتاب و خدمات ويژه پرداخت. شورا از سال 1999 ميلادي تاكنون، پيوسته در تمامي نمايشگاههاي دفتر بينالمللي كتاب براي نسل جوان (IBBY) شركت داشته است و در سال 1380، مهماندار 40 عنوان كتاب ويژه اين دفتر در ايران بود كه همراه با دستاوردهاي گروه ويژه، در مؤسسات و شهرستانهاي ديگر، به نمايش گذاشته شد.
در اين مدت، گروه ويژه در نمايشگاههاي متعدد، كلاسهاي درس دانشگاهها و از طريق سخنرانيها و مقالات متعددي، پيام و دستاورد خود را مطرح كرده است.
مشاوره به دانشجويان، اساتيد، كارشناسان و والدين كودكان نيز از برنامههاي اين گروه بوده است.
بسياري از كتابهاي فراهم آمده، تكثير انبوه شد و به فروش رسيد. همكاري و همراهي در برنامهها و فعاليتهاي سازمانهاي بينالمللي در ايران نيز از ديگر اقدامهاي شورا در اين زمينه بوده و توانسته است نمونهسازهايي در كتابخانه فراگير كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، كتابخانههاي روستايي و پناهندگان و نيز در بخش كودكان بيمارستانها انجام شد.
نمونههاي ادبيات ويژه
نمونههاي ادبيات خاص مخاطبان ويژه، عليرغم محدوديت آنها، پربار و دقيق هستند. برخي از اين كتابها دستساز و يا نمونهاند. برخي به توليد انبوه رسيده و در فروشگاههاي محدودي عرضه شدهاند. تعدادي از كتابهاي چاپي معمولي ناشران مختلف نيز مناسب و قابل توصيه به كودكان با نيازهاي ويژه است.
گروه ويژه شوراي كتاب كودك، از سال 70 تاكنون، به صورت پژوهشي و مشاورهاي، به نمونهسازي كتاب براي مخاطبين گوناگون اقدام كرده كه تاكنون به 500 عنوان رسيده است. اين مخاطبين شامل كودكان نابينا، نيمهبينا، ناشنوا، كمتوان ذهني و معلولين حركتي است. از اين مجموعه، تاكنون 5 كتاب به دفتر IBBY معرفي شده است.
ناشر كتابهاي پارچهاي، زيرنظر گروه ويژه شورا، از سال 68 تاكنون 10 عنوان كتاب تأليف و يا ترجمه كرده كه به شكل لمسي و چاپي است. اين كتابها قابل توصيه به كودكان نابينا، ناشنوا، كمتوان ذهني، معلولهاي حركتي و روانپريشهاست. كتاب «گل يا پوچ» از اين ناشر در فهرست IBBY ، در گروه برترين برترهاي جهان قرار گرفت.
تعاوني دوخت كتابهاي پارچهاي «زنان سيزده آبان»، وابسته به مؤسسه پژوهشي كودكان دنيا، به ساخت كتابهاي پارچهاي دستساز با تصاوير برجسته و شخصيتهاي متحرك اقدام كرده كه تاكنون 17 عنوان كتاب در اين مجموعه، توليد شده و به فروش رسيده است. بيشتر آثار اين مجموعه، در طرح مشترك با شوراي كتاب كودك، طراحي شده است. سه كتاب اين مجموعه، با نامهاي «خانه پيرزن»، «نخ و سوراخ» و «ماه بلند آسمان»، در فهرست كتابهاي IBBY قرار گرفته است.
مؤسسه مادران امروز، به بحث كتاب براي كودكان زير دو سال پرداخته است. از اين پروژه يك بسته 3تايي كتاب پارچهاي، به توليد رسيده است. توليد انبوه اين كتابها ميتواند براي كودكان كمتوان ذهني، معلولين حركتي و كودكان ناشنوا بسيار مفيد باشد.
در ضمن، برخي ناشرين به نشر كتابهايي با جنسيتهاي بادوام، پارچهاي و يا لمسي اقدام كردهاند كه اگر چه مخاطب آن عام است، قابل توصيه به بسياري از مخاطبين ويژه نيز هست.
در برخي دانشگاهها، پروژههاي ميان ترم يا كارشناسي دانشجويان، در حوزه كودكان نابينا بوده است. از جمله خانم سارا ايرواني و خانم كوكب طاهباز از دانشگاه الزهرا، خانم اشتري و خانم رضا از دانشگاه آزاد اسلامي، خانم آزاده منافي از دانشگاه سوره شيراز، خانم خادميان از دانشگاه علمي ـ كاربردي و دانشگاه الزهرا (كلاس درس خانم نوري)، نمونههاي جالبي از كتابهاي لمسي براي نابينايان ساختهاند.
در مدرسه شهيد محبي و نيز در برخي مدارس ديگر، معلمان نمونههاي سادهاي براي شاگردان كلاس خود ساختهاند. در مورد نمونههاي ساخته شده، ميتوان گفت كه همگي برمبناي پژوهش و تجربه و با استناد به امكانات و معيارهاي علمي موجود بوده است و هيچكدام جنبه تبليغاتي كاذب بازاري ندارد. به جرأت ميتوان گفت اين نمونهها، چه به لحاظ ساخت زيبايي شناسانه، ادبي و تصوير و چه به لحاظ كاربرد علمي و عملي با نمونههاي خارجي قابل مقايسهاند.
كمبودها
ارتباط مؤسساتي كه تاكنون در زمينه ادبيات كودكان ويژه كار كردهاند، با مخاطبين خود بسيار محدود بوده است. اين مؤسسات بيشتر به نمونهسازي و پژوهش پرداخته و فرصت تبليغاتي و اطلاعرساني نداشتهاند. همكاران اين مؤسسات، به صورت داوطلب عمل ميكنند و كمتر دائمي هستند.
كمبود بروشورهاي اطلاعرساني و تبليغات لازم در سطح وسيع جامعه، از يك طرف و از طرف ديگر، انزواي مخاطب ويژه، ناآگاهي بزرگسالان كنار آنها و بيتوجهي مسئولين در اين زمينه، سبب شده است تا ارتباط بين كتابها و مخاطبين نيازمند آن محدود بماند. اين محدوديت، هم محروميت كودك ويژه را سبب شده و هم حوزه فعاليتهاي اين مؤسسات را محدود كرده است. اين شرايط، امكان پژوهش و تجربه ميداني و بازخورد و نقدهاي مؤثر اجتماعي را هم از اين مؤسسات دريغ ميكند و رشد كيفي و كمي آنها را كند ميسازد.
چه بايد كرد؟
حضور كودكان ويژه در جامعه، صدا و سيما و در اجتماعات كوچك و بزرگ، دادن فرصت بيان و ابزار وجود به آنها، راهي است به سوي شناخت و پس از آن توليد ادبيات براي آنها.
چقدر در جامعه جهاني و در جامعه خودمان، شاهد حضور اين كودكان هستيم؟ اين عدم حضور سبب شده است تا با ديدن آنها چشمها خيره شود و برخوردهاي نامناسبي بروز كند. تحير، تحقير، تمسخر، تألم و ترحم هر كدام آسيبي به اين كودكان ميرساند. ناديده گرفتن تواناييهاي آنها و تأكيد بر ناتوانانيهايشان، دور باطلي است كه درك نكردن و انزواي اين كودكان را شدت ميبخشد.
هنرمند هم جزئي از همين جامعه است و آنچه ميبيند، ميشنود و حس ميكند، او را متأثر ميسازد و عامل بيان آن با شيوههاي هنري متفاوت ميشود. از او كه هرگز كودك نابينا را ملاقات نكرده و هيچگاه با كودك ناشنوايي همصحبت نشده است، صندلي چرخدار كودكي را به حركت در نياورده، با كودك آسيب ديدهاي همراه نشده و بحرانهاي رواني كودكي را تحمل و تدبير نكرده است، چگونه توقع آفرينش خودجوش، مؤثر و هنري داريم؟
اين فرصتها را بايد براي جامعه به طور اعم و براي هنرمندان به طور اخص فراهم آورد. نميتوان منتظر نشست تا زندگي و جامعه، فرصت طبيعي به وجود آورند. بايد رفت، نشست، ديد، شنيد و رابطه برقرار كرد. در كنار آن بايد با كارشناسان و والدين آنها هم ارتباط داشت. بايد ناشر را با سفارش و حمايت، به توليد و عرضه كتابهايش تشويق كرد. بايد پل ارتباط كودك با كتابهاي موجود و مناسب را در مدارس ساخت. كتابخانه، كتابفروشيها، جرايد و مراكز مرتبط همه در اين امر مسئولند.
منابع :
ــ كتابشناسي كتابهاي گويا
ــ كتابشناسي كتابهاي مناسبسازي شده
ــكتابشناسي كتابهاي بريل
ــ كتابشناسي كتابهاي نوار فيلم ويديويي
ــكتابشناسي كتابهاي لمسي
ــ مجموعهاي از كتابهاي گويا، لمسي، نوار فيلم ويديويي و مناسبسازي شده
ــگزارش گروههاي ويژه در سالهاي 83-74
ــ خبرنامه داخلي، سال سي و هشتم، شمارة چهارم، زمستان 79 (كودك، كتاب و خدمات ويژه)
ــ مقالات متعدد در خبرنامههاي داخلي
ــ پروژه كارشناسي خانم كوكب طاهباز: كتاب لمسي براي نابينايان
ــ كتاب گرافيك لمسي نابينايان، به زبان انگليسي، نوشته خانم ادمن
ــ گزارشهاي IBBY
ــ نمونه كتابهاي پارچهاي از ژاپن