ادبيات كودك و نوجوان
مهدي حجواني
برگرفته از: دانشنامه زبان و ادب فارسي
آثار مكتوب تخيّلي و هنرمندانهاي كه يا براي كودكان و نوجوانان نوشته شده باشد، يا، بدون چنين قصدي، چنان خلق شده باشد كه توجّه و علاقة آنان را برانگيزد.
با اين تعريف، ادبيّات شفاهي، كه درواقع مادر ادبيّات مكتوب است، از محدودة ادبيّات كودك و نوجوان خارج ميشود. «تخيّلي و هنرمندانه» بودن اين ادبيّات نيز، كه بر جنبة زيباييشناختي، هنري و خيالپردازانة آن در بازآفريني واقعيّات تأكيد دارد، آن را از نوشتههاي غيرتخيّليِ وفادار به ثبت واقعيّات، به قصد آموزش يا ايجاد مهارت در مخاطب، جدا ميسازد.
عبارتِ «براي كودكان و نوجوانان» هم به اين معني است كه آنچه بهصورت مقاله يا داستان دربارة كودكان و نوجوانان نوشته شده باشد و مخاطب آن بزرگسالان باشند و نثر و پرداختش در خور فهم بچّهها نباشد، مصداق اين تعريف نخواهد بود.
جملة «چنان خلق شده باشد كه....» ناظر بر آثاري است كه نويسنده براي بچّهها ننوشته، ولي مخاطب كودك و نوجوان پيدا كرده و بعدها در حوزة اين ادبيّات راه يافته است؛ مانند اوليور تويست ، اثر چارلز ديكنز .
اغلب متون نظري ادبيّات كودك و نوجوان سرزمين ما از اين نكته غفلت ورزيده و اين ادبيّات را صرفاً «نوشتهها و سرودههايي» دانستهاند كه «ارزش ادبي يا هنري دارند و براي كودكان و نوجوانان پديد ميآيند» (نك:.ميرهادي،«ادبيّات كودكان و نوجوانان»، ج 2، ص 164). در چنين تعريفي، ادبيّات كودك فقط به ادبيّاتي منحصر شده است كه آگاهانه و با قصد قبلي براي كودكان و نوجوانان نوشته ميشود، در حالي كه در تعريف اين مقاله، ادبيّات كودك و نوجوان ممكن است بدون در نظر گرفتن مخاطبان كودك نيز نوشته شود و سپس مقبول آنان بيفتد. به عبارت ديگر در اين تعريف، هر دو رويكردِ مخاطب محور و ادبيّات محور، كه مي توان آنها را با هم تلفيق كرد، اعتبار دارند. عدّهاي نيز، در تعريف ادبيّات كودك، جوهرة ادبي آن را انكار كرده و براي آن شأني صرفاً ارتباطي قائل شدهاند.از صاحبان چنين نظري، مثلاً، نيكولاس تكر (نك:.هانت، ص20) و سيّدعلي كاشفي را، در ايران، ميتوان نام برد(نك: كاشفي خوانساري، ص 19ـ29). در برخي متون قديمتر، وقتي كه از ادبيّات كودك سخن رفته است، ادبيّات را به مفهوم دوم به كار بردهاند: «در فرهنگ روان شناسي و آموزش و پرورش، ادبيّات كودكان به مجموعة آثار يا نوشتههايي (كتابها و مقالات) گفته
ميشود كه به وسيله نويسندگان متخصّص براي مطالعة آزاد كودكان تهيّه مي شود و در همة آنها ذوق و سطح نضج كودكان مورد توجّه است (شعارينژاد، ص 29).
در چنين تعريفي، رويكرد به ادبيّات كودك بيشتر تعليم و تربيتي است. اين تلقّي از ادبيّات كودكان به ادواري بازمي گردد كه هنوز تفكيك روشني بين آثار ادبي هنرمندانه و آثار آموزشي نبوده و بهعبارت ديگر ادبيّات كودك استقلال نداشته و همچون شاخهاي از تعليم و تربيت مطرح بوده است.
امّا لفظ ادبيّات در تعريف اين مقاله به معني موضوعي مستقلّ است كه بهعنوان اثري هنري شناخته ميشود، و نه كليّة نوشتههاي مربوط به موضوعي خاصّ، مثلاً «ادبيّات كاربرد كامپيوتر در خانه» يا «ادبيّات سياسي» ( فرهنگ آكسفرد ، ص. 728 ).
در تعريف «كودك و نوجوان» نيز، كه مفهومي اعتباري است و بايد حدود آن از لحاظ سِنّي روشن شود، در حوزههاي گوناگون مانند روانشناسي، ادبيّات، آموزش و پرورش، فقه و حقوق (قانون مدني، قانون كار) اختلاف نظر هست و مرزبنديهاي گوناگوني براي آن صورت گرفته است (ذاكرشهرك و بهداد، ص.76ـ79).
در حوزة ادبيّات كودك و نوجوان ايران، از اوايل دهة شصت، دربارة سالهاي دورة كودكي و نوجواني، اين جدول متداول شده است: گروه سنّي الف.. سالهاي پيش از دبستان و سال اوّل دبستان؛ گروه سنّي ب.. سالهاي دوم و سوم دبستان؛ گروه سنّي ج...سالهاي چهارم و پنجم دبستان؛ گروه سنّي د.. دورة راهنمايي؛ گروه سنّي ه... سالهاي دبيرستان.
نويسنده ادبيّات كودك. .نويسندة ادبيّات كودك و نوجوان يا كسي است كه با قصد قبلي و در نظر گرفتن مخاطبي از پيش تعيينشده اثر خود را خلق ميكند، و يا نويسندهاي است كه بههنگام نوشتن كاملاً آزادانه و بدون در نظر گرفتن مخاطبي معيّن عمل كرده است، امّا در حين نوشتن، كودك درونش فعّال شده و اثرش يا به سنجش ناقدان و كارشناسان ادبيّات كودك و نوجوان و يا به ذوق و سليقة خود كودكان و نوجوانان پسنديده و پذيرفتة بچّهها شده است. گاه نيز نويسندة اين نوع ادبيّات خود كودك يا نوجواني است كه نوشتهاش از قوّت ادبي برخوردار است و مصداق ادبيّات كودك و نوجوان واقع ميشود.
اين ادبيّات با ادبيّات بزرگسالان تفاوتي ندارد، جز اينكه مخاطبان اصلي آن كودكان و نوجواناناند. ولي اين بدان معني نيست كه ادبيّات بزرگسالان اصل، و ادبيّات كودك، از حيث ارزش ادبي، از ادبيّات بزرگسالان اندكمايهتر باشد.
براي شناسايي اين مخاطبان بايد به ويژگيهاي دورة كودكي و نوجواني توجّه داشت كه عبارت است از: محدوديّت در شناخت و دانش؛ جاندارپنداري (در خردسالي)؛ خودمركز انگاري (در خردسالي)؛ محدوديّت در گنجينة واژگان؛ شدّت، سرعت و ناپايداري عواطف؛ تخيّل و خيالپردازي ، كُنجكاوي؛ ميل به بازي و نشاط و تحرّك؛ تقليد، تلقينپذيري و همانندسازي؛ علاقه به تصوير.
اهمّيّت ادبيّات كودكان ونوجوانان. .بر خلاف آنچه تصوّر ميشود، روزگار ما دوران كودكسالاري نيست و درواقع، تمدّن امروز به كودك فرصت كودكي نميدهد تا آنجا كه دوران جديد را دورة زوال كودكي نام نهادهاند. سرعت فزايندة سوداگري و توليدْ بزرگترها را بر آن داشته است كه كودك را هر چه زودتر وارد چرخة توليد كنند. همچنين بيم آنان از طغيان نسل نو باعث ميشود كه آزادي و رشد خلاّقانة دورة كودكي را برنتابند (اقليدي، ص 5ـ13). در چنين حالتي اهمّيّت ادبيّات كودك و نوجوان، همچون عاملي براي رشد فرهنگ و استقلال، در شخصيّت كودكان آشكارتر ميشود. اهمّيّت ادبيّات كودك، با توجّه به اين محورها، روشنتر خواهد شد:
الف. بچّهها آسيبپذيرند. اغلب به مقتضيّات سنّي خود، احساساتي، ظاهربين و سادهاند. اصولاً ذهن نقّادي ندارند و قضاوتهايشان بيشتر حسّي است. از اينرو ميزان آسيبپذيري آنان در برابر فراوردههاي فرهنگي بالاست.
ب. بچّهها تأثيرپذيرند. و اين تأثيرپذيري هم عميقتر و ماندگارتر و هم پردامنهتر از تأثيرپذيري بزرگترهاست؛ چنانكه در حديث نبوي نيز آمده است: اَلْعِلْمُ فيالصِّغَر كالنَّقْشِ فيالحَجَر.
ج. جمعيّت كودكان بيشتر است و آنان اوقات فراغت بيشتري دارند، به خصوص در كشور ما كه ادبيّات كودك و نوجوان بيشترين مخاطب بالقوّه يا بالفعل را دارد.
انواع ادبيّات كودك و نوجوان. .اين ادبيّات يا منثور است و مشتمل بر ادبيّات داستاني (قصّه ، داستان )؛ ادبيّات نمايشي * (نمايشنامه، فيلمنامه)؛ نثر ادبي (قطعة ادبي، انشا) و يا غيرمنثور است و شامل شعر، قصّة منظوم، منظومه.
قصّه را در مفهوم كلّياش به انواعي تقسيم كردهاند: افسانه ، افسانة تمثيلي ، تمثيل اخلاقي ، قصّه.ـ.مثال ، حكايت لطيفهوار ، افسانة پريان ، افسانة پهلوانان ، رُمانس و اسطوره . داستان را از حيث قالب، به داستان كوتاه و داستان بلند تقسيم كردهاند. پيداست كه اين انواع در ادبيّات كودك و نوجوان متناسب با ظرفيّت و حوصله و ذوق كودكان شكلي متفاوت با حوزة ادبيّات بزرگسالان به خود ميگيرد. در حوزة كودك، به علّت علاقة مخاطب به تصوير، شكل داستانها نسبت به داستانهاي بزرگسالان، متفاوت و اغلب مصوّر است كه به سه شكل متفاوت پديد ميآيد: كتاب تصويري ، كه در آن، تصوير بيشترين سهم را دارد و متن اندك است و يا اساساً وجود ندارد، و تصاوير جانشين متن شده است؛ كتاب مصوّر ، كه در آن متن زياد است و تصاوير اندكي آن را همراهي ميكنند (براي تفاوت كتابهاي تصويري و مصوّر، نك: قاييني، ص11-19)؛ كُميك استريپ ، كه در آن قصّه يا زندگينامهاي را با كمك تصاوير زنجيرهاي و پشت سر هم بيان ميكنند.
پيشينة ادبيّات كودك و نوجوان در جهان. .گفتهاند كه اگر ادبيّات شفاهي را جزو ادبيّات كودك بشماريم، ميتوانيم بگوييم كه ادبيّات كودك از نخستين لالاييهايي كه مادر غارنشين در گوش فرزندش زمزمه ميكرده آغاز شده است؛ امّا ادبيّات كودك به مفهوم امروزياش، از زماني آغاز ميشود كه وارد كتابهاي كودكان و نوجوانان شده باشد. براي تاريخ ادبيّات كودكان چهار مرحله ذكر كردهاند:
1. مرحلة آفرينش و انتقال آثار ادبي بهصورت شفاهي. عدّه اي از صاحبنظران، مانند ايتن هرتس ، عقيده دارند كه به رغم مسلّم بودن ارزش عظيم قصّه هاي شفاهي عاميانه، آنها را تنها هنگامي ميتوان متعلّق به قلمرو ادبيّات كودك و نوجوان دانست كه وارد كتابهاي كودكان و نوجوانان شده باشند.
2. مرحله گردآوردن و نوشتن آثار ادبي شفاهي. اين مرحله با اختراع «نوشتن» آغاز ميشود كه به حدود پنج هزار سال پيش بازميگردد. حكايتهاي پندآموز، اندرزنامهها و دستورهايي تربيتي و ديني به خطّ هيروگليف (خطّ مردم مصر باستان) و خطّ ميخي (خطّ مردم بينالنّهرين در روزگار باستان) به دست آمده است. ازوپ (اوايل سده ششم.ق.م) نخستين كسي است كه از او بهعنوان گردآورنده و راوي قصّه ها و حكايات عاميانه نام مي برند. در هند، كتاب پَنْچه تَنْتْره * (اصل قسمت عمدهاي از كليله و دمنه * ) در حدود سه هزار سال پيش گردآوري شده است. جمعي از پژوهشگران ايراني كهنترين متن ادبي كودكان را درخت آسوريگ * ، متعلّق به دورة پيش از اسلام، ميدانند (محمّدي و قاييني، ص 11). در ايران دورة ساساني، در حدود 1700 سال پيش، قصّههايي گردآوري شد كه پس از آميختن با قصّههاي تركي و عربي در قالب كتاب هزار و يك شب * ( الفليلة و ليلة * ) درآمد. همچنين پس از اسلام، در حدود 1300 سال پيش، رويدادهايي كه آميزهاي از تاريخ و قصّه بود گردآوري شد و، در حدود هزار سال پيش، دستمايهاي براي فردوسي در خلق شاهنامه * شد. در اروپا سابقة گردآوري آثار ادبي شفاهي به حدود سيصد سال پيش بازمي گردد: شارل پرو (1628ـ 1703م)، در فرانسه، برادران گريم (ياكوب: 1785ـ 1863م، ويلهلم.: 1786ـ1859م) در آلمان، پتر كريستن آسبيورنسن (1812ـ1885م) در نروژ، جامباتيستا باسيله در ايتاليا، الكساندر آفاناسيف (1826ـ1871م) در روسيّه و كارل اربن (1811ـ1870م) در چكسلواكي. گردآوري قصّههاي كهن قبيلههاي افريقا، بوميان سرخپوست امريكا و اسكيموها و بوميهاي استراليا بيشتر در قرن بيستم صورت گرفته است.
3. مرحلة پديدآوردن آثار ادبي با الهام گرفتن از آثار ادبي شفاهي...در اين مرحله عواملي همچون صنعتچاپ، رونق يافتن نهاد مدرسه، ظهور نويسندگان و ناشران علاقهمند به ادبيّات كودك، و ديدگاههاي جانلاك (1632ـ1704م) و ژان ژاكروسو (1712ـ1778م) به پيدايي مفهوم كودكي و رشد ادبيّات كودك و نوجوان ياري رساند. در اين دوره در اروپا، انگلستان پيشرو ادبيّات كودكان بود و در آلمان، سوئد، سويس و دانمارك فعّاليّتهايي صورت ميگرفت. در فرانسه ژانژاكروسو با كتاب اميل بر طبيعت كودك تكيه ميكرد و معتقد بود كه تعليم و تربيت بايد مبتني بر آن باشد (فروغي، ص.200).
در اوايل قرن نوزدهم.م، با ظهور مكتب رُمانتيسيسم، توجّه به فرهنگ عامّه فزوني گرفت و درنتيجه قصّههاي پريان رواج يافت. در اين دوره ميتوان بين دو گروه از آثار تمايز قائل شد: آثاري كه براي بزرگسالان نوشته شده و مورد پسند بچّهها قرار گرفته است، مانند روبنسون كروزوئه ، اثر دنيل دفو
(1660ـ1731م)، نويسندة انگليسي، سفرهاي گاليور ، اثر جاناتان سويفت (1667ـ1745م)، نويسندة انگليسي، افسانههاي تمثيلي ژان دو لافونتن (1621ـ1695م) و آثاري كه اساساً كودك و نوجوان را در نظر داشتهاند؛ و اين را بايد نقطة عطفي در تاريخ ادبيّات كودك و نوجوان دانست. در اروپا، نخستين اثر از نوع اخير كتابي است به قلم جان نيوبري (1713ـ1767م)، نويسندة انگليسي، با نام كتابچة قشنگ جيبي . مورّخان اروپايي او را بنيانگذار ادبيّات كودك (ادبيّاتي كه خاصّ كودكان خلق شده است) ميدانند. در اين مرحله، هانس كريستيان آندرسن (1805ـ1875م)، شاعر و نويسندة دانماركي، با الهامگرفتن از فرهنگ عامّه، نوع جديدي از قصّه هاي پريان نوشت. او يكي از بهترين داستانسرايان جهان است، و عدّهاي او را پدر ادبيّات كودكان ناميده اند.
4. مرحله آفرينش آثار ادبي ويژة كودكان و نوجوانان. در اين مرحله، آثار كودكانه و كودكپسند، از حيث كمّي و كيفي، گسترش مييابد. نگرش بزرگترها به بچّه ها تغيير مييابد و كودك.محوري باب مي شود. كودك صاحب شعور و نسبتاً مستقلّ به شمار ميآيد و از حقوقي خاصّ برخوردار است.
در 1765م (دو دهه پس از آندرسن)، لويس كارول (1832ـ1898م) نويسندة انگليسي، آليس در سرزمين عجايب را خلق كرد كه از تخيّل و جوهرة هنري سرشار بود و از رويكرد تعليمي تهذيبي فاصله گرفته بود و با استقبال كودكان روبهرو شد. تقريباً هم زمان با او، كارلو كولودي (1826ـ1890م) در ايتاليا، اثر جاودان خود، پينوكيو ، را آفريد و روديارد كيپلينگ (1865ـ1936م) انگليسي كتاب جنگل را پديدآورد (ميرهادي، همان، ج2، ص169ـ171).
پيشينه ادبيّات كودك و نوجوان در ايران .. پيشينة اين ادبيّات را ميتوان چنين بخشبندي كرد: پيش از اسلام؛ پس از اسلام تا دورة مشروطه؛ پس از مشروطه تا 1340ش؛ از 1340ش تا پيروزي انقلاب اسلامي (1357ش)؛ از 1357ش تا دو دهة بعد (1378ش).
1. پيش از اسلام. مختصّات عمومي اين دوره انحصاري و طبقاتيبودن فرهنگ و آموزش، فرهنگ ديني داشتن آموزش، شفاهيبودن بخش اعظم ادبيّات، و چندگانگي و تنوّع در ادبيّات و هنر (بهسبب آمدوشد تمدّنها و ملّيّتهاي گوناگون در ايران آن روز) است. ادبيّات كودك پيش از اسلام بيشتر شفاهي است و در قالبهايي مانند لالايي، ترانه، افسانه، قصّه، حكايت، شعر و چيستان شكل گرفته است. گونة ديگري از ادبيّات رسمي و نوشتاري كودكان و نوجوانان در دورة پيش از اسلام ادبيّات اندرزي و آموزشي است كه، بهسبب انحصاري و طبقاتي بودن فرهنگ و سواد و كتابت در آن دوره، براي شاهزادگان و اميرزادگان نوشته ميشد.
آثاري را كه پيش از اسلام به كودكان و نوجوانان اختصاص داشته است ميتوان به سه بخش تقسيم كرد: الف..اندرزنامهها و كتابهايي كه براي تربيت شاهزادگان بوده است، مانند اندرزنامه كسري انوشيروان به پسرش هرمز و اندرزنامه اردشير به پسرش شاپور ؛ ب..آثار اميران و موبدان و درباريان، مثل اندرزنامة خسرو.قبادان ، كارنامة اردشير بابكان * و درخت آسوريگ ؛ ج..آثار عموميتر مثل پنچهتَنْتْره . مسلّماً هيچ يك از اين آثار، با تعريفهايي كه امروزه از ادبيّات كودكان داريم، سازگار نيست، امّا اين دليل آن نيست كه پيش از اسلام براي كودكان «خواندني» وجود نداشته است (رحماندوست، ص 94).
2. پس از اسلام تا نهضت مشروطه (1280.ش). با اندك دخل و تصرّف در تقسيمبندي جزوة ادبيّات درسي كودك و نوجوان در كانون پرورش فكري (نك: ادبيّات كودك ونوجوان ، ص.45ـ49)، ادبيّات كودك پيش از مشروطه را، از جهتي، ميتوان به چهار دسته تقسيم كرد: ادبيّات خواصّ، ادبيّات آموزشي، ادبيّات كهن، ادبيّات فرهنگ عامّه.
الف..ادبيّات خواصّ.. شامل كتابهايي است كه براي گروه خاصّي از كودكان و نوجوانان نوشته شده است. «اندرزنامه»ها تنها نمونة اين گونه نوشتههاست كه اساساً براي آموزش شيوههاي حكومت و كشورداري به شاهزادگان و اميرزادگان نوشته شده است، مانند قابوسنامه * ، اثر عنصرالمعالي كيكاووسبن اسكندر، براي فرزندش گيلانشاه، سياستنامه * يا سيرالملوك ، نوشتة خواجه نظامالملك طوسي، وزير دورة سلجوقي و فرزندنامة غزّالي.
ب..ادبيّات آموزشي.. تا پيش از تأسيس مدرسههاي جديد در عصر مشروطه و ادامة آن در زمان رضاشاه، آموزش در مكتبخانهها و مدارس ديني صورت ميگرفت و فرزندان طبقات بالا و نخبگان سياسي نزد معلّمان خصوصي آموزش ميديدند. تنها كتاب مشتركي كه در مكتبخانهها تدريس ميشد قرآن.كريم بود. در دورههاي متأخّر دو كتاب نصابالصّبيان * و جامعالمقدّمات * معمول شد. به علاوه، از كتابهاي ديگري هم، بهعنوان متون آموزشي، استفاده ميشد، مانند گلستان * ، معراجالسّعاده ، سليم جوهري ، موش و گربه ، نامة خسروان * ، تاريخ معجم * ، صد كلمة مولاي متّقيان ، گرگ و روباه ، دو قاضي و عاق والدين .
غير از كتابهاي بند الف و ب، كه براي بهره مندي بچّهها (ازخواصّ و عوام) و براي اندرز و آموزش آنها نوشته شده است، به كتابهايي نيز برميخوريم كه در اصل براي كودكان و نوجوانان نوشته نشده است، امّا براي آنها نيز مناسب تشخيص داده شده است. اين كتابها به دو دسته تقسيم ميشود:
ج..ادبيّات كهن.. مانند كليله و دمنه ، مرزباننامه * ، ترجمة تاريخ طبري * ، تاريخ بيهقي * ، اسرارالتّوحيد * ، چهار مقاله * ، جوامعالحكايات * و آثار شاعران بنامي چون حافظ، سعدي، مولوي، نظامي، فردوسي، عطّار، خاقاني، جامي، صائب تبريزي و جز آنها.
د..ادبيّات فرهنگ عامّه.. بيشتر شامل قصّهها، مَتَلها، چيستانها، ترانهها و شعرهاي عاميانه است كه در ميان تودة مردم بهصورت شفاهي رايج بوده است. محمّدجعفر محجوب (ص60ـ65) داستانهاي فرهنگ عامّه را به چهار دسته تقسيم كرده است:داستانهاي حماسي،مانند گرشاسبنامه * ، بهمن نامه * ، فرامرزنامه * ، و در حدود صد كتاب ديگر كه همه از شاهنامه * تقليد كردهاند؛ داستانهاي عيّاري كه مشهورترين آنها سمك عيّار * ، اثر فرامرزبن خداداد است (ح.اواخر قرن ششم.ق)، و پس از آن اسكندرنامه * و رموز حمزه (دورة صفويّه)؛ داستانهاي ديني، مانند افتخارنامة حيدري ، عاق.والدين ؛ و تعزيهها (به نظم و نثر).
در دورة قاجار، رفتهرفته شرايطي ايجاد شد كه بعدها به نهضت مشروطه انجاميد. از آن جمله بود سفر به كشورهاي اروپايي، توجّه به ضرورت تغيير و تحوّل، ورود صنعت چاپ به ايران، اعزام دانشجو به اروپا، تأسيس مدرسة دارالفنون (1268.ق) و سرانجام انتشار نخستين روزنامه.
در اوايل سلسلة قاجاريّه، مفتاحالملك محمود مثنوي معنوي * را بهصورت كتابي به نام مثنويالاطفال تدوين كرد و براي آموزش كودكان نيز كتابي به نام الفباي مصوّر نوشت. سيّدجمال الدّين اسدآبادي نيز در كتابي به نام قصّه هاي استاد قصّه هايي براي بچّه ها گرد آورد. كتاب ديگري كه در اين دوره نوشته شد اميرارسلان * است كه به قول محمّدجعفر محجوب (ص 60) در ميان مردم شهرت بسيار داشته است. از مهمترين كتابهاي اين دوره، كه جزو ادبيّات مشروطه * نيز شمرده ميشود، كتاب احمد (تأليف 1310ق/1271ش)، اثر عبدالرّحيم طالبوف * است كه از نخستين آثار ايراني در حوزة ادبيّات كودك و نوجوان است. اين كتاب زباني ساده و روان و ساختاري رُمانگونه دارد و آداب زندگي و مسائل علمي را به كودكان و نوجوانان ياد ميدهد.
3. پس از نهضت مشروطه (1280ـ1340ش). در اين دوره، اهل فكر جامعة ايران، گرچه از غرب تأثير پذيرفته بودند، امّا فاقد راهكارها و ابزارهاي لازم و وفاق عمومي براي گامنهادن در جادّة پيشرفت بودند، و به همين دليل، حركتشان به نوعي انفعال و غربزدگي انجاميد و نوعي تقليد و نمونهبرداري باب شد. اين تقليد در عرصة ادبيّات بهصورت ترجمه بروز كرد، و تحصيلكردههاي ايراني به ترجمة كتابهاي درسي و غيردرسي اروپايي، بهويژه فرانسوي، روي آوردند و ترجمة كتابهاي ويژة كودكان هم از همين زمان آغاز گرديد.
دو اتّفاق مهم در آموزش و پرورش اين دوره عبارت بود از: اوّل، همگاني و اجباريشدن آموزش و پرورش؛ دوم، سازمان يافتن و قاعدهمند شدن نظام آموزش و پرورش، و از جمله توليد كتابهاي درسي يكسان. از اينرو، پديدهاي به نام سادهنويسي، با هدف رعايت فهم كودكان، بهتدريج شكل گرفت. در اين دوره، نخستين بار نويسندگان و شاعران براي بچّهها داستان نوشتند و شعر سرودند، امّا هنوز ادبيّات اين دوره رويكردي تعليمي و تهذيبي داشت، نه تخيّلي و هنري. نوشتههاي ادبي و غير ادبي براي كودكان و نوجوانان در دورة پس از مشروطه در اين شكلها و قالبها عرضه شد:
الف..نوشتههاي آموزشي.. نوشتههايي به صورت كتابهاي درسي كه در آنها كتابهاي درسي اروپايي الگو قرار گرفته بود. گرچه آموزش و پرورش، طبق قانون اساسي 1285ش، اجباري و همگاني اعلام شده بود، ولي چنين برنامهاي تحقّق نيافت. بعد از 1304.ش و در دورة رضاشاه، بهتدريج بر تعداد مدرسهها افزوده شد و ساختار تعليم و تربيت سنّتي در هم ريخت. آنگاه كميسيوني در مجلس به نام كميسيون معارف تشكيل شد و مهدي قليخان هدايت مأمور تهيّة كتابهاي درسي شد. او در 1308.ش جُنگي تصويري با حروف درشت مشتمل بر چند قصّه و نيز شعرهايي از خودش، يحيي دولتآبادي * و ايرجميرزا * با مضمون تعليمي تهذيبي، فراهم آورد. در همين دوره، محمّدتقي بهار * (ملكالشّعراء)، اشرفالدّين حسيني * (نسيم شمال) و پروين اعتصامي * هم اشعاري آموزشي سرودند.
ب..آثار ادبي.. از 1300ش، توليد آثار ادبي و خواندنيهاي كودكان و نوجوانان فزوني گرفت. شخصيّتهاي مطرح اين دوره عبارتاند از: جبّار باغچهبان (آغاز فعّاليّت 1308ش)، با آثاري در قالب شعر، نمايشنامه و قصّه چون خانم خَزوك ، پير و تُرُب ،
گرگ و چوپان ، مجادلة دو پري ، شير و باغبان و شنگول و منگول ؛ علينقي وزيري، با مجموعة شعرهاي كوتاه از ادبيّات عامّه، با نام خواندنيهاي كودكان افسانههاست (1315ش)؛ فضلالله صبحي مهتدي * (آغاز فعّاليّت 1315ش) گردآوري قصّههاي عاميانة ايران و بازگويي آنها (از 1319ش) براي كودكان، در راديو و سپس انتشار آنها بهصورت كتاب؛ عبّاس يميني شريف با آثاري چون آواز فرشتگان ، گربههاي شيپورزن ، بازي با الفبا (ميرهادي، «ادبيّات كودكان و نوجوانان در ايران»، ج.2، ص.176ـ177). در ميان ديگر شخصيّتهاي اين دوره ميتوان از يحيي دولتآبادي، صادق هدايت * ( اوسانه حاوي شعرها، ترانهها، بازيها، متلها، چيستانها و قصّههاي عاميانه به زبان ساده)، نيمايوشيج * (با قصّههاي آهو و پرنده و توكايي در قفس )، پروين اعتصامي (با اشعار روان و تمثيلي) و ابوالقاسم انجوي (با گردآوري فرهنگ عامّه) نام برد.
ج..بازنوشته هاي متون...يكي از كارهاي شايان توجّه در اين دوره بازنويسي متون كهن و آثار ادب كهن ايران است؛ از آغازگران اين كار شيخ محمّد حسن تهراني، مشروطهخواه مبارز و نمايندة مجلس اوّل بود ( مهذّب مرزباننامه ، 1323.ق و مهذّب كليله و دمنه ، 1329.ق) و از ادامهدهندگان آن محمّدبن يوسف مازندراني ملقّب به مفتاحالملك با كتاب مثنوي الاطفال كه پيشتر ياد شد.
د..شعر..گرايش به سادهنويسي و در كنار آن اهمّيّت يافتن كودك و كودكي موجب شد كه شاعران بزرگ و معتبر شعرهايي خطاب به بچّه ها يا در خور فهم آنها و براي استفاده آنها بسرايند، از آن جملهاند: نيمايوشيج (با شعرهاي «بچّه ها بهار»، «آواز قفس» و با ترجمههايي از قصّههاي لافونتن)؛ پروين اعتصامي (با اشعاري چون «لاله و نرگس»، «اميد و نوميدي»، «پيرزن و دوك»، «عدس و ماش»)؛ و همچنين ايرج ميرزا، ملكالشّعراي بهار و اشرفالدّين حسيني (نسيم شمال).
ه....ترجمه...توجّه به اروپا در اين دوره موجب پيدايش نهضت ترجمه در ايران شد. در كنار ترجمة آثاري براي بزرگترها، مثلاً كنت دومونت كريستو و بينوايان ، آثاري نيز براي كودكان و نوجوانان ترجمه شد. ايرج ميرزا تعدادي از قصّه هاي لافونتن را به شعر فارسي برگرداند. حسين دانش نيز ترجمة قصّههايي از لافونتن را در كتابي به نام جنگلستان ارائه كرد. كساني مانند علينقي وزيري، روحي ارباب، مهري آهي، محمّدتقي فخرايي گيلاني رُمانهايي مناسب كودكان و نوجوانان ترجمه كردند. از مهمترين كتابهاي ترجمهاي اين دوره براي كودكان و نوجوانان ميتوان از روبنسون كروزوئه ، قصّههاي هانس كريستيان آندرسن، قصّههاي برادران گريم و شارل پرو و آثار برخي نويسندگان روسي نام برد.
و..كتابهاي مصوّر..تصويرسازي به شيوة جديد و براي بچّهها احتمالاً با ترجمة كتابهاي اروپايي به ايران وارد شده است. نخستين كتاب مصوّر را محمّدبن يوسف مازندراني، ملقّب به مفتاح الملك، با نام الفباي مصوّر منتشر كرد (1301.ق) كه كتابهاي مصوّر تأليف و ترجمهاي بعدي وي را به دنبال داشت. بعدها جبّار باغچه بان، در 1308ش، كتاب زندگي كودكان را با تصاويري كه خود كشيده بود، منتشر ساخت.
رفتهرفته كاربرد تصوير در كتابهاي كودكان معمول شد و كتابهاي عامّهپسندي مانند خاله سوسكه و حيدربيگ و سنگتراش و منتخب شاهنامه بهصورت مصوّر به چاپ رسيد، امّا بعدها (1335ـ1340ش) بود كه كتابهاي تصويري مخصوص كودكان (از لحاظ رنگ، قطع، صفحهآرايي و چاپ) رواج يافت. از مهمترين كتابهاي تصويري اين سالها ميتوان از موش و گربه (1335ش، با نقّاشي محمود جواديپور)، كدوي قلقلهزن (1328ش، با نقّاشي پرويز كلانتري) و پروانهها و باران (1339ش، با نقّاشي زمان زماني) نام برد.
ز..نشريّات...آخرين نكتة قابل ذكر در دورة پس از مشروطه، ظهور نشريّات خاصّ كودكان و نوجوانان است كه از آن ميان ميتوان اينها را نام برد: مجلّة دانشآموز در 1314ش، بهعنوان نخستين مجلّة كودكان در ايران، به اهتمام وزارت فرهنگ منتشر شد، امّا چندان دوام نياورد؛ مجلّة نونهالان (1321ش)؛ مجلّة سپيدة فردا (1332ش) با محتوايي دوگانه، شامل مطالب تربيتي و روان شناسي براي بزرگ ترها و داستان و شعر و سرگرمي براي بچّه ها. اين مجلّه در 1338ش، نخستين بار فهرست كتابهاي مناسب براي كودكان و نوجوانان را ارائه كرد؛ مجلّة بازي كودكان ، به همّت عبّاس يميني شريف (كه چند شماره بيشتر منتشر نشد)؛ كيهان بچّهها (1335ش)؛ مجلّة اطّلاعات دختران و پسران (1335ش).
4.از 1340ش تا پيروزي انقلاباسلامي (1357ش).
دهة چهل، همانگونه كه در ادبيّات بزرگسالان نقطة تحوّل بهشمار ميآيد، در ادبيّات كودكان نيز سرآغاز دورة جديدي بود. در اين دوره، ادبيّات تأليفي و تصويرگري ايراني در برابر ادبيّات ترجمه و تصويرهاي خارجي روندي رو به رشد داشت، با اين شاخصهها.:
الف..تأليف و بازنويسي (داستان و شعر)..در اين دوره رويكرد نويسندگان و شاعران، به جاي تعليمي تهذيبي، رويكردي ادبي و تخيّلي بود. شاعران و نويسندگان بر آن بودند كه به دنياي كودكان و نوجوانان نزديك شوند و آن را كشف كنند، امّا تلاشهاي آنان تجربي بود، يعني بر يافتههاي علمي و روانشناختي كودك چندان تكيهاي نداشت. نويسندگان و شاعران اين دوره بر دو دستهاند: اوّل آنهايي كه نويسندة كودك و نوجوان نبودهاند، امّا گاهي كتابهايي براي بچّهها نوشتهاند، مانند نيمايوشيج، فروغ فرّخزاد * ، بهرام بيضايي، غلامحسين ساعدي * ، امين فقيري، مهرداد بهار * ، احمد شاملو * ، سياوش كسرايي؛ دوم آنهايي كه در ميان جامعة فرهنگي به عنوان نويسنده يا شاعر كودك شهرت دارند، مانند مهديآذريزدي، صمدبهرنگي * ، محمود كيانوش، احمدرضا احمدي، هوشنگ مرادي كرماني، رضا رهگذر، نادر ابراهيمي، م..آزاد (محمود مشرف تهراني)، عبّاس كيارستمي، علياشرف درويشيان، غلامرضا امامي، محمود حكيمي، نسيم خاكسار، قدسيقاضينور، پروين دولتآبادي، شكور لطفي، مرتضي رضوان. برخي از مهمترين زمينههاي كار ادبي براي كودك و نوجوان در اين دوره، عبارت است از: داستانهاي واقعگرايانة اجتماعي و سياسي، با نمونههاي برجستهاي مانند ماهي سياه كوچولو ، بيست و چهار ساعت در خواب و بيداري ، اولدوز و كلاغها و پسرك لبوفروش از صمد بهرنگي، و از اين ولايت از علياشرف درويشيان. شعر نيز در اين دوره در قالبي هنرمندانهتر ظهور كرد. بهترين شاعر و نظريّهپرداز شعر كودك در اين دوره محمود كيانوش است كه او را «پدر شعر كودك ايران» ناميده اند. پس از او ميتوان از پروين دولت آبادي نام برد. در زمينة گردآوري و بازنويسي متون كهن و عاميانه، برجستهترين نويسنده مهدي آذريزدي با مجموعة قصّههاي خوب براي بچّههاي خوب است كه شهرت و اعتباري ديرپا به.دست آورد.
ب..تصويرگري.. در اين دوره جرياني براي خلق كتابهاي تصويري پديد آمد كه پيشتاز آن كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود. فرشيد مثقالي از برجستهترين تصويرگران كتاب كودك فضاي كار را در اين دوره تجربي دانسته است (مثقالي، ص.54-55). مهمترين عامل رشد تصويرگري در اين دوره دعوت كانون پرورش فكري از نقّاشان براي توليد كتابهاي مناسب است. از آن ميان ميتوان از پرويز.كلانتري، نورالدّين زرّينكلك، علي اكبر صادقي، مرتضي مميّز و بهمندادخواه ياد كرد. از نقّاشان خارج از كانون نيز مهرنوش معصوميان، غلامعلي مكتبي و ژانت ميخاييلي، به عنوان نمونه، در خور ذكرند. در ميان آنها فرشيد مثقالي در 1353ش به دريافت مدال جهاني هانس كريستيان آندرسن نايل آمد و بهمن دادخواه لوح زرّين نمايشگاه دوسالانة تصويرگران براتيسلاو و چند جايزة افتخاري نمايشگاه كتاب بولونيا را دريافت كرد.
ج..ترجمه.. ترجمة بعضي از آثار معتبر مشهور كودكان جهان به فارسي، در اين دوره صورت گرفت، از جمله: آليس در سرزمين عجايب ، پينوكيو ، شازده كوچولو ، اميل و كارآگاهان ، پيپي جوراببلنده ، قصّهها و افسانههاي آندرسن، برادران گريم و شارل پرو؛ همچنين داستانهاي تخيّلي ژول ورن . به ترجمة كتابهاي غيرتخيّلي، مستند، علمي و مرجع نيز توجّه شد.
د..مباحث نظري و تحقيقي . ..تحقيقات نظري، به سعي علماي تعليم و تربيت، با هدف تعليمي تهذيبي صورت ميگرفت. پيش از دهة چهل، نخستين كتاب نظري در اين زمينه ادبيّات كودك ، نوشتة حسين احمدي پور (1335ش)، است و در 1340.ش، كتاب ادبيّات كودكان
علي اكبر شعارينژاد منتشر شد كه سالها كتاب درسي بود و بارها تجديد چاپ شده است. در اين دوره، تدريس «ادبيّات كودكان» در دانشگاه و مراكز تربيت معلّم شكل گرفت و رفتهرفته بررسي، پژوهش و نقدهايي در اين موضوع نوشته شد كه بهترين نمونة آنها شعر كودك در ايران ، نوشتة محمود كيانوش، است.
ه....نشريّات...سير انتشار نشريّات ويژة كودكان در دهه چهل از شكل تجربي و نسبتاً عوام پسند به روندي حرفه ايتر تغيير يافت. مهمترين جريان مطبوعاتي در اين دوره، انتشار سلسله مجلاّ.ت پيك است كه با همكاري اهل قلمي چون محمود كيانوش، اسماعيل سعادت، ايرج جهانشاهي، محمود محمودي، فردوس وزيري، كريم امامي و نجف دريابندري منتشر ميشد. بعدها، با اهمّيّت يافتن مباحث ديني، نشريّة پيام شادي ، به عنوان مجلّهاي اسلامي شروع به انتشار كرد.
ز..سازمانها و نهادها..از رويدادهاي اين دوره تأسيس يافتن سه نهاد مهمّ است كه بخشي از عمدهترين فعّاليّتهاي هر يك پرداختن به ادبيّات كودك و نوجوان است: شوراي كتاب كودك (تأسيس 1341ش، با همكاري كارشناساني مانند توران ميرهادي، ليلي ايمن، منصورة راعي) كه، با برگزاري نشستها و كارگاههاي آموزشي، انتشار كتابهايي دربارة مباحث نظري ادبيّات كودك و نوجوان و بررسي و معرّفي كتابهاي كودك و نوجوان به حركت ادبيّات كودك و نوجوان سرعت بخشيد. اين شورا نمايندة IBBY (مؤسّسة بينالمللي كتاب براي نسل جوان) در ايران است؛ مركز تهيّة موادّ خواندني براي نوسوادان (بعد با نام مركز انتشارات آموزشي)، كه در 1343ش، از سوي وزارت آموزش و پرورش تأسيس شد. انتشار سلسله مجلاّ.ت پيك از مهمترين فعّاليّتهاي اين مركز بود؛ كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان.، كه در 1345ش تأسيس شد و به عنوان كوشاترين مركز توليد ادبيّات و موادّ خواندني به كار پرداخت و در كنار آن به تأسيس كتابخانههاي متعدّد در سراسر كشور همّت گماشت.
5..پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا دو دهة بعد (1358ـ 1378ش). بررسي اين دوره، به دليل نزديكي به زمان حاضر و نيز فراز و نشيبها و پيچيدگيهايش دشوار است.
در دهة اوّل پس از انقلاب، نويسندگان نسل جديد، بيشتر با تكيه بر تجربه هاي خود و نه تجربههاي نسل پيشين و يا مطالعة نظريّههاي ادبي، جسورانه مينويسند و آثارشان گاه قوي امّا اغلب خام است. در فضاي جامعة انقلابي و ديني و در حال جنگ، بيشتر به موضوع مبارزه، مذهب، استقلال و وحدت و دفاع در برابر دشمن پرداخته ميشود. امّا رفتهرفته توجّه به ساختار ادبي و شكل هنري آثار جاي محتواگرايي سالهاي اوّل را ميگيرد. هم در مضامين و هم در شيوههاي ادبي تنوّع ايجاد ميشود. بنابراين، ادبيّات كودك و نوجوان همچون شاخهاي تخصّصي در حوزة ادبيّات مورد توجّه قرار ميگيرد و بيشتر از چشم كودك به جهان نگريسته ميشود.
در دهة دوم، اينگونه ادبيّات به سوي حرفهاي شدن حركت ميكند. نخست نويسندگان و شاعران، تحت تأثير انقلاب، جنگ و رويدادهاي اجتماعي، بيشتر به طرف قالب واقعنما روي ميآورند. امّا به تدريج رويكرد به آثار «فانتزي» نيز رواج مييابد. همچنين بيش از گذشته، آثاري تأليفي در قالبي كه «رمان نوجوان» نام ميگيرد نوشته و ترجمه ميشود.
به دليل فضاي انقلاب، بسياري از نيروهاي نسل جوان، فرصت و ميدان مييابند كه آثار خود را به صورت كتاب يا مجلّه منتشر كنند و، در مجموع، كيفيّت و كمّيّت آنها را افزايش دهند. به موازات آن، توجّه به ارزشهاي بومي و گنجينههاي كهن ادب ايراني نيز تقويت ميشود و بازنويسي و بازآفريني ادبيّات كهن رواج مييابد. همچنين، در كنار آفرينش آثار ادبي ناب، رفتهرفته نوعي مخاطبْمحوري و اعتنا به خواستههاي او نيز در ميان نويسندگان شكل ميگيرد و گاه آثاري با تلفيق هر دو گرايش نوشته ميشود. اين گرايش در برخي موارد از آفت سفارشي نويسي، شتاب و توجّه بيش از حدّ به خواستههاي بازار آسيب ميبيند. در اين دوره نسبت تأليف به ترجمه افزايش مييابد. برطبق آماري، اين نسبت كه در 1347ش، 17% و در 1354ش 27% بوده، در 1357ش به 78% ميرسد، امّا به تدريج تعديل ميشود و در 1367ش به 50% ميرسد.
گروهي از داستاننويسان و شاعران پيش از انقلاب فعّاليّت خود را پس از انقلاب نيز ادامه ميدهند و آثار قابل توجّهي پديد ميآورند. جريان نقد نيز، در سالهاي نخست، نسبت به پيش از انقلاب، رشد ميكند، امّا اين جريان هنوز حركتي تأثيرگذار و حرفهاي نيست. نقدْ بيشتر بازخواني، معرّفي يا تحليل سادهاي از كتاب است كه گاه مخاطب آن خود كودكان يا نوجواناناند. به علاوه، نقد بيشتر بر داستان تمركز دارد تا بر شعر و تصوير. از حدود سال 1373ش بهبعد، جريان نقد، متأثّر از تحوّلات اجتماعي، رو به رشد ميگذارد. انتشار فصلنامة نظري پژوهشنامة ادبيّات كودك و نوجوان و ماهنامة نقد و اطلاعرساني كتاب ماه كودك و نوجوان ، كه بيوقفه منتشر ميشوند و همچنين شتاب گرفتن انتشار آثار پژوهشي در اين عرصه، از رويدادهاي قابل ذكر است.
تصويرگري كتاب كودك نيز در اين دو دهه، . به . سبب افزايش متون تأليفي و گسترش نشر در حوزة غيردولتي و افزايش تعداد نشريّات، رفتهرفته گسترش مييابد.
مطبوعات در مجموع، از نظر كيفي در چند جهت رشد ميكند: تنوّع بر اساس گروههاي سنّي، تخصّصي شدن موضوعي، تقويت بخش علمي، تعامل بيشتر با مخاطب، اهمّيّت دادن به مخاطبان در تأمين مطالب نشريّه، پرداختن به موضوعات مربوط به دختران و زنان، غلبة تأليف بر ترجمه و اهمّيّت دادن به نقد و معرّفي كتاب. از نظر كمّي، در سالهاي نخستين، تعدّد نشريّات چشمگير، امّا عمر اغلب آنها كوتاه است. ولي رفتهرفته از تعداد نشريّات كاسته و به ثبات آنها افزوده ميشود. بين سالهاي 1367 تا حدود 1373.، نوزده روزنامه و بيش از پنج نشريّه صفحة ويژه يا ضميمة كودك و نوجوان عرضه ميكنند. اتّفاق مطبوعاتي در اين برهه انتشار نخستين روزنامة خاصّ نوجوانان ايران به نام آفتابگردان است كه بيش از يك سال دوام نميآورد. تا اين سالها هنوز عارضه جوانمرگي مطبوعات كودك و نوجوان معضلي اساسي است و چنين وضعيّتي تا حدّي ريشه در سودآور نبودن و دولتي بودن اين قبيل نشريّات دارد.
پيشرفتهاي ادبيّات كودك ايران كمتر مرهون آموزش و پرورش رسمي و دانشگاهي بوده است. تلاشهاي آموزشي در اين . دوره . نيز بيشتر در فضاها و نهادهاي غيررسمي يا شبهرسمي، مانند حوزة هنري، شوراي كتاب كودك و كانون پرورش فكري، از طريق نشستهاي داستان خواني و شعرخواني و كلاسهاي آموزشي شكل ميگيرد.
دربارة تشكّلهاي غيردولتي نيز ميتوان گفت كه در دهة نخست، تشكلهاي معدودي پا ميگيرند كه براساس احساس نياز واقعي، روح جمعي، بينش تشكيلاتي و تجربه اجرايي اداره نميشوند و از اينرو دوام نميآورند. در دهة دوم، شرايط متفاوت ميشود و تشكّلهايي همچون «انجمن نويسندگان كودك و نوجوان» و «انجمن قلم ايران» تأسيس ميشوند و در ايجاد ارتباط بين نويسندگان مؤثّر ميافتند. همچنين مقدّمات تأسيس تشكّلهاي ديگر، همچون «انجمن تصويرگران كتاب كودك»، فراهم ميشود.
براي نظارت بر چاپ و انتشار كتابهاي كودك و نوجوان، كه پيش از انقلاب ضابطهمند نبود، پس از انقلاب ضوابطي تعيين ميشود. ادارهاي در وزارت ارشاد امر بررسي و صدور مجوّز براي كتابهاي كودك و نوجوان را عهدهدار ميشود. نكتة قابل ذكر رشد جشنوارهها و نهادهاي انتخاب آثار برتر است.
پيش از انقلاب، فقط شوراي كتاب كودك در كار بررسي و معرّفي آثار برتر جدّي است. پس از انقلاب، وزارت ارشاد نهادي براي انتخاب كتاب سال در همة رشتهها و از جمله كتاب كودك و نوجوان داير ميكند.سپس مجلّههايي همچون سروش نوجوان ، سورة نوجوان و سلام بچّهها به آثار برتر داستان و شعر جايزه ميدهند. نمايشگاه آثار تصويرگران كتاب كودك نيز در هر دوره، آثار برتر تصويرگران ايراني و خارجي را برميگزيند. همچنين كانون پرورش فكري دو جشنوارة «كتاب كودك و نوجوان» و «مطبوعات كودك و نوجوان» را برپا ميكند. جشنواره مطبوعات وزارت ارشاد نيز بخشي را به كودك و نوجوان اختصاص ميدهد. معمولاً، در كنار هر يك از اين جشنوارهها، همايشها و سمينارهايي نيز برگزار ميشود؛ گرچه برگزاري نشستها و همايشها به طور مستقلّ نيز در اين دو دهه رواج مييابد.
در طيّ اين دو دهه، ادبيّات كودك و نوجوان ايران به عنوان شاخهاي مستقلّ و معتبر در حوزة ادبيّات تثبيت ميشود و به ميانة راه حرفهاي شدن ميرسد. به طور كلّي، معرّفي و تحليل رويدادهاي سالهاي پس از انقلاب مجال جداگانهاي ميطلبد و براي آگاهي از آنها مي توان به مقالات مفصّلتر مراجعه كرد (از جمله نك: حجواني، ص.19ـ38، 25ـ47).
منابع.: . ادبيّات كودك و نوجوان ، مجموعه كتابكهاي آموزش از راه دور، كتابك 2، تهران، 1380ش؛ اقليدي، محمّدابراهيم،«حاشيههاي بيمتن»، پژوهشنامة ادبيّات كودك و نوجوان ، س.2، ش.6، تهران، 1375ش؛ ذاكر شهرك، مينا و بهاره بهداد، «در جستوجوي مفهوم نوجواني»، ماهنامة كتاب ماه كودك و نوجوان ، س 6، ش 62، تهران، 1381ش؛ حجواني، مهدي، «سيري در ادبيّات كودك و نوجوان ايران پس از انقلاب»، پژوهشنامة ادبيّات كودك و نوجوان ، ش 20 و 21، تهران؛ رحماندوست، مصطفي، ادبيّات كودكان و نوجوانان ، تهران، 1373ش؛ شعارينژاد، علياكبر، مباني روانشناختي تربيت ، تهران، 1368ش؛ فروغي، محمّدعلي، سير حكمت در اروپا ، تهران، 1372ش؛ قاييني، زهره، «كتابهاي مصوّر و كتابهاي تصويري كودكان»، پژوهشنامة ادبيّات كودك و نوجوان ، ش.11، تهران، 1376ش، ش.12، 1377ش؛ كاشفي خوانساري، سيّدعلي، چندمقاله دربارة مسائل مطبوعات كودك و نوجوان ، تهران، 1380ش؛ مثقالي، فرشيد، «يا خيلي بازاري، يا خيلي هنري»، ماهنامة كتاب ماه كودك و نوجوان ، س 6، ش 11، تهران، 1381ش؛ محجوب، محمّدجعفر، «ادبيّات داستاني عاميانه و تأثيرات آن بر ادبيّات داستاني كودكان»، ماهنامة كيان ، ش21، تهران، 1373ش؛ محمّدي، محمّدهادي و زهره قاييني، تاريخ ادبيّات كودكان و نوجوانان ، تهران، 1381ش؛ ميرهادي، توران، «ادبيّات كودكان و نوجوانان»، فرهنگنامة كودكان و نوجوانان ، تهران، 1373ش؛ همو، «ادبيّات كودكان و نوجوانان در ايران»، همان؛ هانت، پيتر، «تعريف ادبيّات كودك»، پژوهشنامة ادبيّات كودك و نوجوان ، س.2، ش.6، تهران، 1375ش؛
Oxford Advanced Learner's Dictionary of Current English , Oxford, 1911