استقلال روح در قرآن نگاهی به قرآن به ضرورت دین مبین اسلام ، هر یک از ما انسانها در بدن خود، یک روح مستقل داریم که هنگام مرگ ، از بدن ما خارج شده و در جهان باقى مى ماند. و چون روز قیامت فرا
رسید، بدنها از خاک مى رویند هر کسى به بدن خود باز مى گردد. و انسان همان انسان دنیایى مى شود. انکار روح مستقل ، موجب کفر است . صریحترین آیه شریفه در این
باره - قطع نظر از آیات نفخ روح - آیه ۴۲ سوره مبارکه زمر مى باشد که مى فرماید:
(( الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التى قضى علیها الموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون
)) (۹۲) یعنى :
( خداوند هنگام مرگ ، ارواح را تحویل مى گیرد و آنچه نمرده است آن را هنگام خواب تحویل مى گیرد (چون در خواب تحویل گرفت ) روحى را که بر آن مرگ و تحویل
گرفته شدن ، نوشته است ، نگه مى دارد. و روح دیگر را به بدن مى فرستد. در این سخن ، آیاتى هست براى آنهایى که اهل تفکرند.
از این آیه شریفه چند مطلب به دست مى آید که ذیلا بررسى مى کنیم :
۱ - نسبت
(موت
) به نفس و روح ، در جمله
(لم تمت
) و
(قضى علیها الموت
) به علت تحویل گرفته شدن است . وگرنه براى روح مرگى نیست .
(والتى لم تمت
) یعنى
روحى که بدنش نمرده است و هنوز روح ، تحویل گرفته نشده است .
۲ -
(توفى
) به معناى تحویل گرفتن و اخذ کامل است .
(الله یتوفى الانفس
) نشان مى دهد که مرگ ، نیستى و نابودى نیست ، بلکه تحویل گرفته شدن است . جریان رفتن
از دنیا در قرآن مجید، نوعا با کلمه
(توفى ؛ به معناى تحویل گرفته شدن آمده است
) بنابراین ، مرگ ، یک امر وجودى است .
۳ - آیه شریفه ، صریح است در اینکه روح یک موجود مستقلى مى باشد و دو بار از بدن خارج مى شود؛ یکى به هنگام مرگ ، و دیگر، هر روز هنگام خواب تا رسیدن اجل
موعود. به عبارت دیگر: دومى پیوسته ادامه دارد.
۴ - از آیه شریفه معلوم مى شود که در بدن انسان دو تا روح وجود دارد یکى روح عقل و روح انسانى و دیگرى ، ر وح زندگى و حیوانى . نهایت اینکه : هنگام مرگ ، هر دو روح از
بدن خارج مى شوند اما هنگام خواب ، فقط روح انسانى خارج مى شود و روح زندگى در بدن باقى مى ماند. این مطلب ، با روایتى که صریح مى باشند، تکمیل مى شود. در
بحار الانوار
(۹۳) از امام کاظم - علیه السلام - نقل شده است که فرمود:
( وقتى که انسان به خواب مى رود، روح حیوانى در بدن اوست ، آنچه خارج مى شود
(روح
عقل
)است
):
(( ان المرء اذا فان روح الحیوان باقیه فى البدن و الذى یخرج منه روح العقل
)) .
عبد الغفار اسلمى ، راوى حدیث و یا کسى که در محضر امام - علیه السلام - حاضر بود، عرض کرد: خداى تعالى مى فرماید:
(( ان الله الانفس حین موتها اجل مسمى
)) آیا
این طور نیست که هر دو روح به طرف خدا مى رود؟ آنچه را بخواهد نگاه مى دارد و آنچه را بخواهد به بدن مى فرستد؟
امام - صلوات الله علیه - فرمود:
(نه ، فقط ارواح عقول ، به طرف خدا مى روند و ارواح حیات باقى هستند. آنها فقط با مرگ خارج مى شوند
):
(( فقال علیه السلام : انما یصیر الیه ارواح العقول فاما ارواح الحیاه فانها باقیه فى البدن لا یخرج الا بالموت
)).
سپس فرمود:
(اگر روح حیات خارج مى شد، بدن مى مرد و بى حرکت مى ماند
):
(( و لو کان روح الحیاه خارجا لکان بدنا ملقى لا یتحرک
)) .
و آنگاه اضافه فرمود: خداوند براى این کار در قرآن مثالى زده و آن فرمان اصحاب کهف است که مى فرماید:
(( و نقلبهم ذات الیمین و ذات الشمال
)) (۹۴).
یعنى :
(بدن آنها را به طرف راست و چپ ، مى گردانیم . آیا نمى بینى که حرکات بدن ، نشان مى دهد که در آنها ارواح حیات ، بوده است ؟
).
همچنین استقلال روح ، از دو آیه ذیل ، کاملا آشکار است که منکران معاد مى گفتند:
(آیا وقتى که مردیم و پوسیدیم و در زمین گم شدیم باز در خلقت جدیدى خواهیم
بود؟!
(( و قالوا اذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جدید
)) (۹۵) خداوند متعال در جواب آنان فرمود:
(( قل یتوفاکم ملک الموت الذى و کل بکم ثم الى ربکم ترجعون
)) (۹۶).
یعنى :
((اى رسول ما به آنها) بگو شماى واقعى ، روح شماست ملک الموت که ماءمور روح شماست ، جان شما را تحویل مى گیرد و آنگاه به سوى پروردگار باز مى گردید
).
آیه شریفه ، هم استقلال روح را مى فهماند و هم اینکه حقیقت انسان ، روح اوست نه بدن او که مى پوسد و خاک مى شود. ولى
( روح
) در تحویل و اختیار ملک الموت است
.
در این زمینه آیات و روایات ، بسیار زیاد است . تمام آیات برزخ که درباره منعم و معذب بودن انسانها در عالم برزخ است ، و تمام آیات
(( نفخت فیه من روحى
)) و
(( نفخ فیه
من روحه
)) دلیل بر استقلال و بقاى روح است . مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار
(۹۷)، آیات و روایات و اقوال آن را در بابى به نام
( باب حقیقه الروح والنفس
) آورده است .
در اینجا به عنوان تبریک سه حدیث نقل مى شود:
(( عن اءبى جعفر علیه السلام قال : ان العباد اذا ناموا خرجت ارواحهم الى السماء فما راءت الروح فى السماء فهو الحق و ما راءت فى الهواء فهو الاضغاث
)) (۹۸).
یعنى :
(بندگان چون بخوابند، ارواح آنها از بدن خارج شده و به سوى آسمان مى رود، روح ، آنچه را که در آسمان ببیند آن حق است .
و آنچه را در هوا ببیند آن را خیالات آشفته مى باشد.
).
۲ -
(( عن ابى عبدالله علیه السلام قال : مثل المؤ من و بدنه کجوهره فى صندوق ، اذا خرجت الجوهره منه طرح الصندوق و لم تتعب به قال : ان الارواح لا تمازج الابدان ولا
تداخله ، انما هو کالکلل للبدن محیطه به
)).
(۹۹) یعنى :
(امام صادق - علیه السلام - فرمود: حکایت مؤ من و بدنش ؛ مانند گوهرى در صندوقى مى باشد؛ چون گوهر خارج شود، صندوق انداخته مى شود و گوهر از خارج
شدن خود (یا انداخته شدن صندوق ) ناراحت نمى شود. و فرمود: ارواح با بدنها مخلوط و متداخل نمى شوند بلکه ارواح براى بدنها مانند تاجى هستند و آنها را احاطه کرده اند
).
۳ -
(( قال امیر المؤ منین علیه السلام - : لا ینام الرجل و هو جنب و لا ینام الا على طهور فان لم یجد الماء فلیتیم فان روح المؤ من ترفع الى الله تبارک و تعالى فیقلبها و یبارک
علیها فان کان اجلها قد حضر جعلها فى کنوز رحمته و ان لم یکن اجلها قد حضر بعث مع امنائه من ملائکته فیردونها فى جسدها
)) (۱۰۰) یعنى :
(امیرالمؤ منین - علیه السلام - فرمود: انسان در حال جنابت نخوابد بلکه همیشه در حال طهارت بخوابد. و اگر آب پیدا نکرد، تیمم نماید؛ چون روح مؤ من (در حال خواب )
به طرف خدا بالا مى رود. پس خداوند آن را قبول کرده و برکت مى دهد. اگر اجلش رسیده باشد آن را در خزانه هاى رحمت خویش ، قرار مى دهد و گرنه ، آن را با ملائکه اى
که امین مى باشند مى فرستند پس ملائکه آن را به جسدش باز مى گردانند
).
این سه حدیث شریف ، در استقلال و ورود و خروج ، صریح ، روشن و غیر قابل تاءویل مى باشند.