آشنايي با اصول روانشناسي عمومي:
مايه تحقيق در روان شناسي رفتار است. زيرا رفتار امري محسوس و مشهود است به اين جهت روانشناسان به موضوع هايي مانند يادگيري، هيجان، هوش، وراثت و محيط، تفاوتهاي فردي، رفتارهاي گروهي، تأثير ويژگيهاي بدني در رفتار علاقه نشان مي دهند و مي كوشند علت بروز چنين رفتارهايي را روشن نمايد. رفتار نه تنها به آنچه انجام مي دهيم بلكه به آنچه مي انديشيم نيز اطلاق مي شود. يعني احساس و انديشه، واكنشها و پاسخهاي بدني و رواني ما را شامل مي شود. روان شناسي علاوه بر رفتارهاي طبيعي به بحث و بررسي در چگونگي رفتارهاي نابهنجار يا غيرطبيعي نيز مي پردازد.
روانشناسي مانند هر دانش ديگري داراي روش علمي خاص خود مي باشد. بيش شك همين روح علمي در روان شناسي است كه آن را از علم النفس متمايز مي سازد. در علم النفس رفتار آدمي را از راه تفكر قياسي و نظر شكصي تجزيه و تحليل مي كنند. يعني در واقع هر گونه رفتاري را بر پاية تصورات قبلي يا منطق پيش از تجربه استدلال مي كنند كه در مقايسه با روش علمي بسيار ناتوان و فرسوده است. زيرا روش معين و ثابتي وجود ندارد. بلكه هر صاحب نظري در بحث و استدلال خود اغلب نتيجه اي مي گيرد كه با نتيجة ديگري تفاوت كلي دارد و هيچ ضابطه اي به دست نمي دهد كدام صحيح است.
انسان با همه فضيلتش داراي كاستي ها و معايبي است كه فقط در ساية ايمان به خدا و تربيت درست مي تواند بر ضعفها و كاستيهاي خويش چيره شود و نجات يابد. در اين زمينه اسلام اصل وعده و وعيد به ويژه ترس و پرهيز را در هدايت خلق ثمربخش مي داند. اساس تربيت در دينداري و خداپرستي است، تربيت ديني بشر را به زيور صفات تبوتيه خداوند آراسته مي سازد و از انحرافات و كژروي باز مي دارد. به اعتقاد به اسلام توجه فرد مؤمن به خداوند رفتار و كردار او را اصلاح مي كند و عادتهاي پسنديده در او به وجود مي آورد. تغيير و تحول بايد همواره موردتوجه افراد آدمي باشد. زيرا خداوند هنگامي سرنوشت قوم يا گروهي را تغيير مي دهد كه خودشان خواستار دگرگوني حال خويش باشند.
آشنايي با اصول جامعه شناسي عمومي:
جامعه شناسي ترجمه واژه sociologie فرانسوي است اين واژه از دو جزء سوسيوس socios كه از socieum لاتين گرفته شده است و به معني دوست رفيق و همراه است و نيز لوگوس logos يوناني به معني شناخت، مطالعه، تحقيق و دانش تركيب گرديده است. هرچند اگوست كنت فيلسوف و جامعه شناس فرانسوي را پايه گذار اين علم و مبدع واژه sociologie دانسته اند ولي قبل از او بسياري از دانشمندان و متفكران به ويژه ابن خلدون فيلسوف و مورخ اسلامي به اين كار پرداخته است. اما از آنجا كه تا قرن نوزدهم اين دانشمند در نظر خاورشناسان شناخته شده نبوده است و به اهميت مقام علمي او پي نبرده بودند، ترجمة آثار ابن خلدونبه زبانهاي اروپايي دنياي غرب را به شگفتي انداخت. ابن خلدون در جامعه شناسي مقام بلندي در جامعه شناسي دارد كه حتي اگوست كنت بدان دست نيافته است.
اصول جامعه شناسي
تعريفي كه ابن خلدون از تاريخ مي كند امروزه در جامعه شناسي مطرح مي شود. او مي گويد: «حقيقت تاريخ خبردادن از اجتماع انساني يعني آباداني مهان و كيفياتي است كه بر طبيعت اين اجتماع عارض مي شود چون توحش، همزيستي و عصبيت ها، چيرگي گروهي بر گروه ديگر تشكيل دولت و مراتب و درجات آن و آنچه بشر در پرتو كوشش و كار خوي به دست مي آورد، چون پيشه ها و معاش (اقتصاد و دانش ها).
اگوست كنت را پدر علم جامعه شناسي جديد ناميده اند چون وي جامعه شناسي را علمي مستقل ناميد و در طبقه بندي علوم جداشده از فلسفه جاي داد كه عبارتند از:
1- رياضيات 2- نجوم 3- فيزيك 4- شيمي 5- زيست شناسي 6- جامعه شناسي
جامعه شناسي يكي از علوم اجتماعي است كه پديده هاي اجتماعي را در جوامع تطور يافته با روش علمي مورد مطالعه و بررس قرار مي دهد. بر اساس اين تعريف پديده هاي اجتماعي بطور كلي شامل تمام امور و وقايعي است كه ويژگي جمعي دارد، و اجزاء و عناصر تشكيل دهنده جامعه انساني محسوب مي گردند. اين امور را مي توان در سه دسته: امور مربوط به ريخت شناسي اجتماعي، امور مربوط به ساخت دروني جامعه و امور مربوط به رفتارهاي گروهي و جمعي جاي داد.
با شناخت علم جامعه شناسي و آگاهي از نظريه هاي جامعه شناسان بزرگ و تحقيق در فضاي اجتماعي-فرهني مناسب موجبات شناخت مسائل اجتماعي جامعه و سرانجام حل و فصل آنها را بوجود آورد.
با گسترش علم زمينه هاي مطالعات جامعه شناسي نيز افزايش يافته و به شاخه هاي و رشته هاي متعدد تقسيم شده است از قبيل:
جامعه شناسي شهري، روستايي، خانواده-صنعتي، كار، وسايل ارتباط جمعي، پرورشي، حقوق، ادبيات، معرفتي، جنگ، جوانان، فقر و ...
كه در هر رشته مي توان تحقيق كرد و مشكلات را شناخته و در صدد حل آنها برآمد.