آموزش براي همه Education for all كنفرانس جهاني آموزش براي همه (
EFA ) ، سال 1990 ( 1369) در جامتين تايلند به همت پنج سازمان بين المللي ( يونسكو ، يونيسف ، صندوق جمعيت سازمان ملل ، بانك جهاني و برنامهي عمران ملل متحد ) برگزار گرديد ، اواخر دهه 90 شش اجلاس منطقه اي به منظور بررسي نتايج ارزيابي ملي كشورهاي هر منطقه و تدوين چارچوب عمل هاي منطقه اي آموزش براي همه ، تشكيل شد كه مبناي تهيه ي اعلاميه ي نهايي اجلاس دوم آموزش براي همه آوريل 2000 ( ارديبهشت 1379) در داكار سنگال شد .
در اجلاس داكار سندي با عنوان " چارچوب عمل داكار ، آموزش براي همه عمل به تعهدات جمعي " در 21 ماده تصويب گرديد . در اين سند ، آموزش به عنوان يكي از حقوق اساسي بشر ، كليد توسعه ي پايدار كشورها و صلح و ثبات بين ؟آن ها دانسته شده است .تحقق اهداف آموزش براي همه ، ضمن توجه به تفاوت هاي فردي و شخصيتي يادگيرندگان ، به عنوان امري داراي فوريت ، اعلام و ديرترين زمان تحقق اهداف آن ، سال 2015( 1394) مشخص شد . همچنين با عناوين مختلف بر ضرورت مشاركت مؤسسات بين المللي ، عوامل ملي ، منطقه اي وزير منطقه اي ( جامعه ي مدني و مجامع محلي و غير دولتي ) تأكيد شد .
در ماده ي 7 چارچوب عمل داكار تحقق اهداف آموزش براي همه در شش بند مورد تعهد جمعي قرار گرفته و شركت كنندگان در راستاي تحقق اهداف شش گانه ، در خصوص رعايت دوازده راهبرد توافق نموده اند .
راهنماي برنامه ريزي آموزشي EFA سال 2001، دفتر مركزي يونسكو در منطقه ي آسيا و اقيانوسيه ، با همكاري كارشناسان و متخصصان هفت كشور آسيايي و چهار كشور اروپايي طي يك فرآيند فشرده ي شش ماهه اقدام به تهيه ي راهنما ي برنامه ريزي عملي ، وسيع و طولاني مدت كشورها قرار گيرد . اين راهنما ي برنامه ريزي آموزشي در تابستان سال 1382( 2003) توسط سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور و معاونت آموزش عمومي و امور تربيتي وزارت متبوع ، جداگانه ترجمه ، تنظيم ، تكثير و توزيع شد .
ترتيب اولويت سطوح فرآيند برنامه ريزي ( براساس راهنماي برنامه ريزي آموزشي آموزش براي همه ) اولين سطح ، مدرسه مي باشد و سازمان دهي فرآيند ياددهي - يادگيري و مشاركت والدين و اجتماع را بر عهده دارد .
دومين سطح ، منطقه ، شهرستان و استان مي باشد كه امور پشتيباني مدرسه ، مانند تربيت معلم ، توليد موضوعات و مواد درسي ، مديريت نيروي انساني و پوشش تحصيلي دانش آموزان ، تخصيص و بهره وري منابع را به عهده دارد .
سومين سطح ، سطح ملي و مركزي است كه پشتيباني سطوح قبلي ، تصميم گيري هاي كلان در تدوين معيارها و يكپارچه سازي برنامه هاي سطوح قبل را عهده دار است .
سند ملي EFA تابستان 1383( 2004) سند ملي برنامه ي آموزش براي همه در دبيرخانه ي شوراي ملي برنامه آمو زش براي همه ( معاونت آموزش عمومي و امور تربيتي وزارت ) بر مبناي راهنماي برنامه ريزي آموزشي مذكور تهيه گرديد . (پس از دو سال تأخير از زمان مورد تعهد در اجلاس داكار يعني سال 2002) در سند ملي آموزش براي همه ، پنج گروه هدف تفكيك و مشخص شده اند :
1- آموزش پيش از دبستان
2-آموزش پايه ( ابتدايي و راهنمايي تحصيلي
3- آموزش و پرورش استثنايي
4- سواد آموزي و آموزش بزرگسالان
5- كودكان خارج از مدرسه
در اين سند براي هر گروه ، با بررسي دست يابي ، كيفيت ، مديريت ، ارتباط و تنگناها ) وضع موجود تجزيه و تحليل . ( با مشخص نمودن مبنا و خطوط كلي هدف گذاري و تحولات جمعيتي مربوط به هر گروه ) ، وضعيت آينده پيش بيني شده است
همچنين براي هر گروه توصيه هاي سياستي جداگانه اي در راستاي دست يابي به اهداف كمي و كيفي ، ارايه و در پايان ، ساز و كارهاي نظارت ، ارزشيابي و اصلاح تدريجي و فرآيندي برنامه مشخص شده است . در سند ملي آموزش براي همه ، به دليل برخورداري از ابزارهاي قانوني و قابليت هاي اجرايي مناطق و استان ها، تدوين برنامه ي عمل استاني ومنطقه اي ، ضروري اعلام و جايگاه آن در سطح هر استان ، شوراي برنامه ريزي و توسعه ي استان و يا شوراي آموزش و پرورش استان پيشنهاد شده است .
برنامه عمل EFA از آن جا كه در آخرين دستاورد وزارت متبوع ( سند ملي برنامه ي آموزش براي همه ) تجزيه و تحليل وضع موجود گروه هاي هدف و پيش بيني اهداف كمي و كيفي آينده ، در حجم كشوري بوده و در راستاي نيل به اهداف آموزش براي همه ، به ارايه ي توصيه هاي سياستي كلي ، بسنده شده ، لذا جهت ادامه فرآيند تهيه برنامه عمل و در راستاي كار بست مفاد بخشنامه هاي شماره ي 400/2734/210 مورخ 4/6/83 و 379/477/250 مورخ 3/11/83 وزير محترم آموزش و پرورش و رييس شوراي ملي برنامه ي آموزش براي همه پيشنهاد شد .
الف ) همان گونه كه برنامه هاي معاونت آموزش و پرورش عمومي اين سازمان با رويكرد آموزش براي همه ، قبل از آغاز سال تحصيلي تهيه و به مناطق ارسال شده و طي سال تحصيلي ( با دو هدف ارزيابي برنامه ها و آشنايي كارشناسان و با نظارت مسئول هر گروه يا كارشناسي ، ميزان ارتباط و دست يابي به اهداف
EFA ، براي هر برنامه بررسي و مشخص شده ، لذا از آن جا كه اين اقدام با استفاده از جداول طراحي شده ، قابل تعميم به ساير مجموعه برنامه هاي آموزشي و پرورشي مربوط به گروه هاي هدف مي باشد ، مناسب است در خصوص هر يك از برنامه هاي مديريت هاي محترم آموزش و پرورش استثنائي ، نهضت سواد آموزي ، مناطق و ساير سازمان ها نيز تكميل و برآورد شود .
ب ) پس از تشكيل كميته ي هماهنگي آموزش براي همه ، پنج كار گروه برنامه ريزي عملياتي مبتني بر گروه هاي هدف پنجگانه سند ملي و يك كار گروه آمار و تجزيه و تحليل داده ها با عضو گيري صاحب نظران ، كارشناسان ، همكاران مدارس و حتي دانش آموزان و اولياي آنان ، تشكيل شود و با رويكردي مشاركتي و مدرسه مدار به سوي تحقق برنامه سازي مدارس در راستاي اهداف آموزش براي همه ، فرآيندي پويا و پيوسته را ادامه دهيم .
ج ) قدر مسلم در اين حركت ، مبنا و پشتوانه اي تئوريك و تكنولوژيك مي تواند ضمانت دست يابي به نتايج مطلوب را افزايش دهد . لذا با اين هدف ، بر مبناي نظريه ي مجتمع هاي روانفضاي پويا (
Dynamic psycho space context) فرآيند ارتباط سطوح و چگونگي برنامه سازي سالم ( آزادانه ، آگاهانه و خود خواست ) ، تدوين و ارايه شد .
اهداف 1- گسترش و بهبود همه جانبه ي مراقبت و آموزش در سنين آغازين كودكي ، به ويژه براي آسيب پذيرترين و محروم ترين كودكان ،
2- تضمين اين كه تا سال 2015 همه ي كودكان به ويژه دختران و كودكاني كه در شرايط دشوار قرار دارند و نيز كودكان اقليت هاي قومي ، به آموزش ابتدايي رايگان و اجباري با كيفيت خوب و كامل دسترسي داشته و دوره ي مذكور را به پايان برسانند .
3- تضمين اين كه برآوردن نيازمندي هاي يادگيري كليه خردسالان و بزرگسالان از طريق دسترسي عادلانه به برنامه هاي آموزشي مناسب و مهارت هاي زندگي روزمره ، بر ايشان امكان پذير شود .
4- محقق ساختن يك بهبود 50 درصدي در سطوح سواد بزرگسالان تا سال 2015 ، به ويژه براي زنان و دسترسي برابر به آموزش پايه و پايدار براي همه ي بزرگسالان .
5- از ميان برداشتن تبعيض جنسيتي در آموزش ابتدايي و متوسطه تا سال 2005 و رسيدن به عدالت جنسيتي در آموزش و پرورش تا سال 2015 ، همچنين ضمانت دسترسي كامل و عادلانه دختران به آموزش پايه با كيفيت مناسب .
6- بهبود تمام جنبه هاي كيفي آموزش و تضمين اعتلاي آن براي همه ، به طوري كه همگان بتوانند نتايج عيني ، مشخص و قابل اندازه گيري آن را ملاحظه نمايند . حصول اين اهداف ، به ويژه در يادگيري سواد خواندن ، نوشتن ، حساب كردن و آموختن مهارت هاي ضروري زندگي ، داراي اهميت است .
راهبردها 1- بسيج كردن تعهدات سطوح ملي و بين المللي جهت آموزش براي همه و تهيه و توسعه ي برنامه هاي عمل ملي در راستاي دست يابي به اهداف ، همچنين افزايش قابل ملاحظه ي سرمايه گذاري در آموزش پايه .
2- ترويج و تشويق سياست هاي آموزش براي همه ، در يك چارچوب پايدار و منسجم در راستاي ريشه كني فقر و پيشبرد توسعه
3- تضمين مشاركت متعهدانه ي جامعه ي مدني در تنظيم اجرا و نظارت بر راهبردهاي توسعه آموزشي .
4- توسعه ي مسئوليت پذيري ، مشاركت آميزي و پاسخگويي در نظام هاي رهبري و مديريت آموزشي .
5- برآورده ساختن نيازها و ضروريات نظام هاي آموزشي كه در اثر بلاهاي طبيعي و يا كشمكش ها و بي ثباتي هاي ملي آسيب ديده اند ، همچنين اجرا ، هدايت و پشتيباني برنامه هاي آموزشي به شيوه اي كه مشوق درك متقابل ، صلح و آرامش بوده و پيشگيرنده خشونت ، نزاع و درگيري .
6- اجراي راهبردهايي منسجم به منظور عدالت جنسيتي در آموزش و پرورش كه مبتني باشد بر شناخت و قبول نيازهايي همچون ، تغيير نگرش ها ، ارزش ها و رويه ها
7- تسريع در اجراي اقدامات و برنامه هاي آموزشي ضروري ، براي مبارزه با بيماري همه گير ايدز .
8- ايجاد محيط هاي آموزشي امن ، بهداشتي و با توزيع عادلانه ي امكانات به منظور دست يابي به نتايج عالي در يادگيري و نيز ارايه ي تعريفي واضح و روشن از سطوح يادگيري و تحصيل همه ي دانش آموزان
9- ارتقاء موقعيت ، روحيه و مهرت معلمان
10- تجهيز و تسلط به فن آوري هاي جديد اطلاعاتي و ارتباطاتي براي كمك به دست يابي اهداف آموزش براي همه
11- نظارت منظم و مستمر بر پيشرفت ميزان دست يابي به اهداف و راهبردهاي برنامه ي آموزش براي همه در سطوح بين المللي ، ملي و منطقه اي
12- تلاش در تسريع پيشرفت برنامه ي آموزش براي همه ، با تكيه بر ساز و كارهاي موجود .
EFA چيست
در سال ۱۹۹۰ در تايلند يكي از پراهميت ترين گردهمايي هاي بين المللي قرن گذشته با عنوان آموزش براي همه به همت پنج سازمان بين المللي يونسكو، يونيسف، صندوق جمعيت سازمان ملل، بانك جهاني و برنامه عمران ملل متحد برگزار شد. اجلاس آموزش براي همه كه سرآغاز جنبشي به همين نام محسوب مي شود، اين اهداف را دنبال مي كرد: گسترش سواد در جهان، افزايش فرصت هاي يادگيري براي همگان و بهبود كيفيت يادگيري با پشتيباني و همياري سازمان هاي بين المللي.
در اواخر دهه ،۱۹۹۰ ارزيابي فعاليت ها و عملكرد كشورها و بررسي ميزان دستيابي آنها به اهداف اجلاس جامتين آغاز شد.
به دنبال آن نتايج ارزيابي ملي كشورها در شش اجلاس منطقه اي مورد بررسي قرار گرفت و چارچوب هاي عملي منطقه اي تدوين شد.
اين چارچوب ها در اجلاس جهاني بعدي آموزش و پرورش كه در سال ۲۰۰۰ در داكار برگزار و اعلاميه نهايي اجلاس داكار صادر شد و سران و وزيران آموزش و پرورش كشورها در اجلاس داكار همگي متعهد شدند با بسيج همه توان خود در راه دستيابي به اهداف اين اعلاميه بكوشند و تا سال ۲۰۱۵ به همه مفاد آن جامه عمل بپوشانند.
اهداف اعلاميه داكار، رسيدن به آموزش برخوردار از كيفيت مطلوب، پايان دادن به نابرابري هاي جنسيتي در آموزش، فراگيري در طول عمر، ريشه كني بي سوادي و توجه ويژه سياستگذاران آموزشي به آموزش دختران و گروه هاي مطرود و محروم عنوان شد.
در داكار تحليل مفصلي از وضع آموزش پايه در سراسر جهان ارائه شد. اين تحليل براساس گزارش ارزيابي هر كشور (مطرح شده در اجلاس هاي منطقه اي) انجام گرفت و درنهايت چارچوب عمل داكار را تشكيل داد. چارچوب عمل داكار مي گويد: اگر كشوري واقعاً نسبت به آموزش براي همه متعهد است، نبايد به دليل فقدان منابع، در تحقق بخشيدن به اهداف اعلاميه با مشكل روبه رو شود.
*
EFA سرلوحه آموزش و پرورش كشورها
ظاهراً كشورها آن قدر از
EFA و اجراي آن ذوق زده شده اند كه آن را در رأس فعاليت هاي آموزش و پرورش خود قرار داده اند. حتي در نشست ماه گذشته يونسكو كه با حضور وزراي آموزش و پرورش دنيا برگزار شد، به جاي صحبت درخصوص محورهاي مورد بحث و از پيش تعيين شده، همه از روند برنامه
EFA در كشورشان صحبت مي كردند.
«عباس حاجي آقالو» مديركل دفتر آموزش ابتدايي كه به همراه وزير آموزش و پرورش در اين اجلاس شركت كرده بود مي گويد: «قرار بود در اين اجلاس از چالش هاي آموزش و پرورش در هزاره سوم، تلاش براي دستيابي به تعريفي از مفهوم آموزش و پرورش، كيفيت و آشكار شدن آن و تهيه ابزار تغيير و حركت به سوي آموزش كيفي صحبت شود اما صحبت هاي شركت كنندگان در اجلاس عمدتاً روي برنامه
EFA متمركز بود و اين كه بسياري اجراي آن را هم وزن آموزش و پرورش كيفي و عامل تحقق آن مي دانستند.»
وي مي گويد: وزرا در اين اجلاس برنامه عمل ملي خود را نيز به همراه آورده بودند.
* برنامه عمل ملي ايران تدوين مي شود
دولت ها موظف بودند برنامه ملي خود را براي تحقق اهداف آموزش براي همه تا سال ۲۰۰۲ طراحي كنند. اكثر كشورها چنين كردند. اما ايران با تأخيري تقريباً يك ساله قرار است برنامه خود را تا يكي دو ماه آينده ارائه كند.
«حاجي آقالو» مي گويد: «تدوين سند برنامه ملي ايران در هفت فصل تا يك ماه ديگر تكميل مي شود و پس از امضاي وزير آموزش و پرورش به شوراي ملي «آموزش براي همه» مي رود تا تصويب شود.»
وي مي گويد: «ما موفق شديم آموزش را از عده كم به افراد بيشتري تسري دهيم و اكنون با اين اصل روبه رو هستيم كه چگونه آموزش را از افراد بيشتر به آموزش براي همه تبديل كنيم.»
مديركل دفتر آموزش ابتدايي با اشاره به عوامل فرهنگي و خانواده مي گويد: «در صورت وجود و تحقق همه امكانات گاهي موانع فرهنگي مانع از گسترش آموزش مي شود.»
*
EFA و آموزش مهارت هاي زندگي
آموزش مهارت هاي زندگي به دانش آموزان در حين تحصيل مخصوصاً در دوران تحصيلات پايه شايد از اهداف كليدي آموزش براي همه است؛ چيزي كه حداقل در سيستم آموزش و پرورش ما هميشه غايب بوده. براساس آمارها مهارت آموزي در فرآيند آموزش و پرورش ايران كمتر از ده درصد است درحالي كه در ژاپن اين رقم به بيش از ۷۰ درصد مي رسد.
ياددهي مهارت هاي زندگي اكنون به عقيده كارشناسان اين حوزه بسيار فراتر و مهمتر از ارائه و آموزش اطلاعات محض است. براساس برنامه آموزش براي همه، در ايران مهارت هاي زندگي بايستي غيرمستقيم و در يك فرآيند تعاملي بين مربي يا معلم و كتاب و دانش آموز آموخته شود. مهارت هايي مثل من كه هستم و چه مي توانم بكنم، چگونه با ديگران ارتباط برقرار كنم، ارزش هاي من چيست، چگونه مسأله اي را حل كنم (توانايي حل مسأله)، روابط من با سايرين چگونه است، اهداف من، مفهوم جامعه براي من، چگونه تصميمات خوب بگيرم، چگونه مي توان از خشونت پرهيز كرد، چگونه مي توان مراقب سلامت خود بود و ...
گرچه آموزش چنين مهارت هايي در درجه اول به آموزش معلمان، روشن ساختن فضا و تغيير نگرش آنها بستگي دارد، براين اساس آموزش هايي از هم اكنون از طريق تربيت مدرس به صورت متمركز آغاز شده كه اين مدرسان با حضور در استان ها به آموزش معلمان مناطق آموزش و ايجاد كارگاه هاي آموزشي اقدام مي كنند و معلمان بايستي اين آموزش ها را در قالب فعاليت هاي مكمل، دانش آموز ارائه كنند.
* وضعيت جهان در برابر
EFA هم اكنون بيش از يكصد ميليون كودك كه دست كم ۶۰ ميليون آنها دختر هستند، نصيبي از مدرسه ندارند. ۹۶۰ ميليون بزرگسال كه دو سوم آنها زن هستند بي سوادند (سوادي كه در عمل به كار نمي آيد). بيش از يك سوم بزرگسالان جهان به منابع و معلومات چاپ نشده و فن آوري هاي نوين به منظور شكل دهي به زندگي و سازگاري با تغييرات اجتماعي محيط خود دسترسي ندارند و بيش از يكصد ميليون كودك و عده بي شماري بزرگسال از تكميل برنامه هاي آموزشي پايه ناكام مي مانند ميليون ها تن ديگر نيز اگرچه تا پايان اين برنامه در مدارس وكلاس ها باقي مي مانند ولي معلومات و مهارت هاي اساسي را به دست نمي آورند. ظاهراً همه اينها چالش هايي است كه در برابر
EFA قرار دارد. چالشي كه كشورها فرصت دارند تنها تا سال ۲۰۱۵ از پس حل آن برآيند. پرسش اين است: آيا اين امر براي كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه با منابع محدود كه مشكل آموزش تنها يكي از هزاران مسأله گريبانگير آنهاست محقق خواهد شد؟
http://www.iran-newspaper.com/1382/820919/html/social.htm#s276804 مروري بر نهضت جهاني آموزش براي همه حرکت آموزش براي همه در کنفرانس جهاني سال 13 69(1990 ميلادي) در جامتين تايلند آغاز و از آن زمان به شکلي جدي در تمامي کشورهاي عضو تداوم پيدا نمود.
پس از کنفرانس جهاني آموزش براي همه دولت ها، سازمان هاي غيردولتي، جامعه مدني، نهادهاي خيريه و رسانه ها مصمم شدند تا به منظور ايجاد زمينه هاي دسترسي به آموزش پايه براي همه کودکان، نوجوانان و بزرگسالان حمايت هاي لازم را بعمل آورند. ده نکته ذيل به موارد مهم و اساسي در خصوص برنامه آموزش براي همه مي پردازد:
.1آموزش براي همه يک حق است. 60 سال قبل در سال1325 (1945 ميلادي) کشورهاي موسس يونسکو اعلاميه اي را با تکيه بر اين باورکه مي بايد در تمامي کشورها "فرصت هاي کامل و برابر در خصوص آموزش براي همه" ايجاد گردد، به امضا» رساندند. از آن زمان اساسنامه فوق به منظور تبديل فرصت ها به واقعيت، بطور جد در دستور کار يونسکو قرار گرفت. همچنين در ارتباط با اين برنامه ماده 26 بيانيه جهاني حقوق بشر نيز صراحتا بيان مي کند که "آموزش حق همه است."
در طي تمامي سال هاي گذشته تنها يک هدف يعني ايجاد فرصت هاي يادگيري و بهره مندي همگاني از آموزش پايه به جد دنبال شده است و اين امر نه به دليل شرايط پيش آمده و يا يک امتياز بلکه به عنوان يک "حق" مورد توجه قرار گرفته است.
.2آموزش براي همه وسيله اي براي رسيدن به يک هدف است. آموزش مي بايست افراد را به سمت اختيارات گسترده تر و بهره گيري از دانش کسب شده رهنمون سازد. همانگونه که در گزارش سال1375 (1996 ميلادي) يونسکو تصريح گرديده، يادگيري افراد را به دانستن، عمل کردن، زيستن و با هم زيستن قادر مي سازد و يا به عبارت ديگر به ما اين توانايي را مي دهد تا به عنوان نوع بشر به تمامي توانمندي هاي بالقوه خود دست پيدا کنيم. اين نوع يادگيري لزوم زيستن در جامعه و کار در کنار يکديگر را با هدف توسعه انساني پايدار، ارج نهادن به تنوع تجربه بشري و محيط هاي متفاوتي که افراد در حال حاضر و آينده در آن قرار مي گيرند، را دربرمي گيرد. صلح جهاني، شان و منزلت انساني، عدالت و برابري به عوامل متعددي بستگي دارد و آموزش در راس تمامي آن ها قرار گرفته است.
.3آموزش براي همه دغدغه تمامي کشورهاست. تحت نظارت يونسکو و چهار نمايندگي ديگر عضو سازمان ملل، نمايندگان سراسر جهان در سال1369 (1990 ميلادي) در جامتين تايلند گردهم آمدند تا چشم انداز نويني از آموزش پايه را مورد توافق قرار دهند. در اجلاس جهاني آموزش که در سال 1379 (2000 ميلادي) در داکار سنگال برگزار شد، مجددا6 هدف مورد توافق همگان قرار گرفت که سه مورد از آن ها با تعيين زمان معين جهت دستيابي به اهداف مربوطه به تصويب رسيد. اين اهداف شامل حصول اطمينان از برخورداري از آموزش کيفي; افزايش و بهبود50 درصدي در سطح سواد بزرگسالان و رسيدن به برابري جنسيتي در دسترسي به آموزش تا سال1394 (2015 ميلادي) مي باشند. اين بدان معني است که دولت ها، سازمان هاي حمايت کننده، جامعه مدني و سازمان هاي غيردولتي، اقليت ها، معلمان و والدين نيازمند کوششي جدي و مطلوب در اين زمينه مي باشند تا بلکه آموزش به عنوان يک اولويت در کشور آن ها محسوب گردد. آموزش پايه شرط اساسي رسيدن به ديگر اهداف توسعه همچون اهداف بين المللي توسعه هزاره به شمار مي آيد.
.4آموزش براي همه واقعا براي همه است. طي سال ها و دهه هاي گذشته دختران و زنان فرصت هاي برابر براي دريافت آموزش پايه را نداشته اند. امروزه بيش از %60 کودکان خارج از مدرسه دختران هستند و حداقل دو- سوم بزرگسالاني که به آموزش دسترسي ندارند را زنان تشکيل مي دهند. به منظور ايجاد تعادل مورد نياز، تلاش هاي ويژه اي همچون جذب معلمان زن، حمايت از خانواده هاي فقير و تاسيس مدارس دوستدار دختران صورت پذيرفته است. گروه هاي محروم ديگرنظيرجمعيت بومي و کودکان ساکن روستاهاي دورافتاده، کودکان خياباني، قبايل و عشاير کوچرو، کودکان استثنايي و داراي نيازهاي ويژه ،اقليت هاي مذهبي و زباني نيز هرکدام نيازمند توجه و عنايت ويژه مي باشند. رويکردهاي جديد براي اين گروه بايد سنجيده و حساب شده باشند. نمي توان انتظار داشت که تنها از طريق ارتقا» فرصت هاي آموزش استاندارد اين دسته از کودکان نيز تحت پوشش قرار گيرند.
.5آموزش براي همه، تمامي گروه هاي سني را در بر مي گيرد. اهداف 6گانه آموزش براي همه تاکيد خاصي بر روي توانمندسازي افراد جهت بهره مندي از آموزش هاي پايه دارد. اين آموزش ها دربرگيرنده کودکان در خانه و برنامه ريزي هاي مربوط به دوره پيش از دبستان، آموزش ابتدايي، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان مي باشد. سن هيچکس براي شروع آموزش آنقدر کم نيست که نتواند ياد بگيرد و آنقدر هم زياد نيست که از عهده آموزش هايي نظير سوادآموزي و حساب کردن برنيايد. در حقيقت آموزش پايه براي تمامي گروه هاي سني، آنچه را که خانواده ها و جوامع مي توانند به عنوان مسئوليت تعهد نمايند را تقويت کرده و قدرت انتخاب هاي بيشتر براي نسل هاي آينده را مهيا مي سازد.
.6آموزش براي همه به معناي آموزش کيفي است. انگيزه يادگيري و فرستادن کودک به مدرسه تنها زماني ايجاد مي شود که آموزش مفيد تلقي گردد و اين نيز بستگي به کيفيت آموزش دارد. رفتن به مدرسه و حضور در دوره هاي يادگيري غيررسمي بزرگسالان بايد به دانش، مهارت ها و ارزشهايي که يادگيرنده مي تواند به نحو مطلوب از آنها استفاده نمايد،منتج گرديده وفرد بتواندضمن بهره مندي از حس توانمندبودن ،از آنهادر مسير دستيابي به اهدافي که قبل از اين دست نيافتني مي نمود، بهره گيرد. اساسا آموزش کيفي علاوه بر ارتباط با برنامه درسي، در دسترس بودن مواد آموزشي و شرايط و محيط يادگيري به فرايند ياددهي/ يادگيري نيز وابسته مي باشد.
.7آموزش براي همه روز به روز در حال پيشرفت است. در طول 60 سال گذشته پيشرفت هاي گسترده اي در خصوص توانمندسازي کودکان و بزرگسالان در مسير دستيابي آنها به آموزش پايه صورت پذيرفته است. حتي در 15 سال گذشته با افزايش سطوح جمعيتي، پوشش ظاهري در آموزش ابتدايي در منطقه آفريقاي زير صحرا از /5%77 به /9%84 افزايش پيدا کرده است و اين بدان معناست که تقريبا10 ميليون نفر کودک بيشتري فرصت حضور در مدرسه را پيدا کرده اند. در حاليکه نرخ بهره مندي از سواد بزرگسالان از /2%49 به /3%58 در منطقه آفريقاي زيرصحرا در سال1369 (1990 ميلادي) به %62 در سال1380 (2001 ميلادي) افزايش يافته است، اين رقم در آسياي غرب و جنوب در طول همان دوره از /5%47 به /3%58 رشد داشته است. همچنين پيشرفت نسبتا پايداري نيز در حوزه تساوي جنسيتي بوجود آمده است. اهداف ديگر به سختي قابل سنجش مي باشند لکن بررسي ها نشان مي دهد که تلاش هاي صورت گرفته، مفيد بوده است.
.8هنوز تا مرحله تکميل برنامه آموزش براي همه، فاصله زيادي در پيش است. در حال حاضر پيشرفت به سوي اهداف
EFA از آهنگ رشد سريعي برخوردار نيست. طبق برآورد بعمل آمده تعداد کودکاني که هنوز در مدرسه ثبت نام نکرده اند 100 ميليون و تعداد بزرگسالاني که فرصت دستيابي به يادگيري خواندن و نوشتن را نداشته اند تقريبا800 ميليون نفر بوده است. براساس آمار سال1382(2003 ميلادي)، 26 کشور با خطر عدم دستيابي به اهداف آموزش ابتدايي و 79 کشور با خطر احتمال عدم دستيابي به اهداف آموزش بزرگسالان مواجه بوده اند. فرصت هاي دستيابي به آموزش براي گروه نوجوانان و جوانان خارج از مدرسه در بعضي از کشورهاي توسعه يافته بسيار کم است. افزايش تعداد و کيفيت نيروي انساني شاغل در بخش آموزش به ويژه معلمان، بهبود نظام آموزشي و مدرسه، امکان دستيابي به گروه هاي محروم و حاشيه نشين، توجه به مشکل بيماري ايدز (
AIDS) و ويروس اچ.آي.وي (
HIV) همه و همه نيازمند روشهاي نوآورانه و دقيق در زمينه راههاي دستيابي به فرصت هاي يادگيري خواهند بود.
.9آموزش براي همه نيازمندحمايت همگان مي باشد. برآورده شدن اهداف
EFA نيازمند منابع مالي، نيروي انساني، دانش فني، عملکرد سازمان ها و مهمتر از همه عزم سياسي مي باشد. يونسکو به منظور تداوم بخشيدن به حرکت بين المللي از طريق يک گروه کاري
EFA و يک گروه بلندپايه فعاليت نموده و تلاش هاي بين المللي را در اين مسير هماهنگ مي کند. نهادهاي حامي و بانک هاي توسعه همچون بانک جهاني، در حال حاضر افزايش منابع در آموزش و پرورش را پيگيري مي کنند با اين وجود هنوز راهي طولاني تا اختصاص ميزان برآوردشده به منظور دستيابي به هدف آموزش ابتدايي (به ميزان5/6 ميليارد دلار ساليانه کمک هاي خارجي) را پيش رو داريم که پس از تحقق يافتن اين ميزان رسيدن به 5 هدف ديگر و کمک هاي مورد نياز براي آنها نيز مطرح مي گردد. جامعه مدني هم در جهت اعمال نفوذ به منظور تصويب افزايش بودجه و هم در خصوص پيشنهاد ايجاد فرصت هاي يادگيري جايگزين براي جوامع محروم به عنوان شريک اصلي به شمار مي آيد. به منظور اثربخشي هرچه بيشتر تلاش هاي مشترک و کاربرد موثرتر منابع در دسترس، لازم است تا همکاري ها و هماهنگي هاي موجود هر چه بيشتر افزيش يابد.
.10آموزش براي همه ارزشمند مي باشد. موفقيت هاي حاصل از برنامه
EFAو تاثير آنها نهايتا در زندگي افراد و جوامع قابل مشاهده است. بيشترين اثربخشي را مي توان در زمينه اجرا، مديريت و تداوم تغييرات مثبت به وجود آمده در زندگي آنان، مورد توجه قرار داد.
دو دختر نوجوان ساکن منطقه روستايي مغولستان بدليل فقر و مشکلات خانوادگي ترک تحصيل کرده بودند; يک تسهيل گرآموزش غيررسمي آنان را تشويق کرد از طريق برنامه آموزش از راه دور که از سوي يونسکو حمايت مالي مي شد، به سيستم يادگيري بازگردند. در نهايت آندو توانستند پس ازکسب موفقيت در سطح قابل قبول مجددا به سيستم آموزش رسمي کشور وارد شوند.
با حمايت يونسکو تعدادي از
NGO ها در بنگلادش تعدادي مراکز يادگيري غيررسمي براي دختراني که ترک تحصيل نموده يا هرگز به مدرسه نرفته اند، تاسيس کرده اند. باتوجه به اصل سوادآموزي، مهارت هاي زندگي و قابليت هاي عملي، اينگونه آموزش جايگزين نه تنها دختران را براي زندگي موثرتر و مفيدترآماده مي کند بلکه اعتماد به نفس آنها را نيز جهت مشارکت در زندگي اجتماعي افزايش مي دهد. بدينسان اين افراد همگام با بزرگ ترشدنشان مي توانند جايگاه خود را در جامعه و در برابر ديگران به نحو احسن بشناسند و اينگونه است که آموزش و پرورش مي تواند اجتماع را تغيير دهد.
http://www.afarineshdaily.ir/afarinesh/Article.aspx?AID=263#1184