سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

آموزش تفکر به کودکان
4.5 /5 20 5 1
آموزش تفکر به کودکان
 
موضوع مقاله :
آموزش تفکر به کودکان
استاد راهنما :
استاد ---
 
تهیه و تنظیم :
---
 
واحد درسی :
سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت
 
بهار 9--
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

تشکر و قدرانی
 
با سپاس فراوان از پدر و مادر عزیزم و استاد خوبم دکتر ولی زاده که مرا در تدوین این مقاله یاری نموده اند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تقدیم به:
 
این مقاله را تقدیم می کنم دکتر شریعتی که همیشه یکی از الگوهای زندگی من در تفکر فلسفی و تعمق در زندگی بوده اند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
قسمت یکم: از درون به بیرون
تفکر منفی: هنگامی که چیزی بسیار اشتباه
بسیار درست به نظر می رسد
تفکر منفی به شدت غیردقیق، اغراق آمیز و توانفر ساست. لحظه ای درنگ کنید و ببینید بار آخر که مرتکب اشتباه بزرگی شدید به خود چه گفتید؟ اگر نخستین فکر شما این بود: اشکالی ندارد، می توانم این وضعیت را اصلاح کنم. خود را شاگرد اول به شمار آورید. اما اگر نخستین واکنش شما بیشتر شبیه این بود: چه کار احمقانه ای کردم، چقدر بی شعور هستم چه فاجعه ای همه چیز خیلی خراب شد بدانید که خیلی ها به شما شباهت دارند. این کم صبریها و سخت گیریها به بیشتر ما این امکان را می دهد که فشار را تا حدودی از خود دور کنیم و به روزمان ادامه دهیم. وقتی چنین حرفهایی را در سرمان می شنویم دست از کار نمی کشیم و نمی گوییم چقدر بی شعور هستم. دوباره بگو؟ به افکار خود چنین اختیاری را نمی دهیم. افکار منفی گذرا و افکار منطقی پایدار هستند.اما برای کودکانی که به تفکر منفی گرایش دارند نسبت برعکس است واکنش منفی آنها فقط وقفه ای گذرا نیست. اولین لرزش منفی در آنها بی آنکه اختیاری داشته باشند واکنشی منطقی تر و گسترده تر را به دنبال ندارد. بلکه همان واکنش نخستین واکنشی غیرارادی و کلام اول، آخر و نهایی می شود. اگر کسی مثلاً یک بچه قلدر به سراغ آنها بیاید ممکن است فوری بگویند همان جا بایست رفیق اما نمی دانند که در مقابل افکار خود نیز همین حق انتخاب را دارند. هنگامی که این کودکان رشته افکار منفی یعنی تهمت هایی پیاپی به خویش و سرزنش خود را بارها و بارها می شنوند تحت تأثیر این تبلیغات منفی آنها را باور می کنند.
بعضی کودکان فقط گه گاه گرفتار این نوع تفکر می شوند. عده ای دیگر ظاهراً مقیم سرزمین مشکلی وجود دارد هستند و فقط طی لحظات زودگذری که همه چیز به طور کامل درست است آسوده خاطر می شوند اگر چه معمولاً پدر و مادر آنها حتی در این لحظات هم آسایشی نمی یابند، زیرا منتظر حمله بعدی هستند و می دانند هر لحظه حتی به ازای یک بند کفش پاره شد ه این آرامیش به کلی به هم خواهد ریخت. می توانید فرزند خود را در هر وضعیتی که باشد، خواه گرفتار در موقعیتی منفی و خواه فقط در حال گذر از آن از این الگوهای فکری ناتوان کننده حفظ کنید. کودکان هنگامی قادرند از تفکر منفی آزاد شوند که بتوانند تشخیص دهند آن افکار نه حقیقت بلکه فقط نخستین واکنش و غیرارادی هستند و آنها می توانند با ایجاد دومین واکنش که متعادل تر، دقیق تر یا حتی پرامیدتر از واکنش اول باشد با آن مقابله کنند. پدران و مادران مجهز به اطلاعات درست، می توانند عاملی موثر در تغییر شیوه تفکر فرزندان خود باشند.
اینکه به سرعت تعادل خود را پیدا کنند گیج می شوند. شاید چون این کودکان بیشتر اوقات سازگاری خوبی دارند میزان آشفتگی شان آزار دهنده تر، نگرانی آورتر و ناراحت کننده تر باشد و چون شاید روحیه منفی برای آنها بسیار ناآشنا باشد چندان میلی نداشته باشند که یاد بگیرند در آن شرایط چه کنند و فقط می خواهند کسی آن وضعیت را برطرف سازد. پدر و مادر کودکی که گهگاه منفی می شود لازم است یاد بگیرند که به جای برطرف کردن شرایط یا احساس ناراحت کننده، باید به فرزند خود یاری رسانندتا ببیند آیا می تواند با یادگیری مهارتهای انعطاف پذیری از بحران عبور کند.
لیوان نیمه خالی: جذب کننده منفی
کودکان با گرایش به تفکر منفی، تأثیر روحیه خود را به طور مرتب احساس می کنند. لزومی ندارد این کودکان به مصیبتی گرفتار آیند تا غمگین شوند آنها خود جریانی دائمی از تفسیرهای منفی را در رابطه با هر چه می بینند تولید می کنند: صبحانه این است؟ چه افتضاح امروز باید با کیسی بروم ؟ از کیسی متنفرم. بعد از مدرسه باید به فروشگاه تارگت بروم؟ چرا باید همیشه گرفتار خرید بشوم؟ میزان بالای آزردگی این کودکان از جزئیات امور روزانه فقط موجب می شود که آنها در برابر چالش های جدی تر زندگی کم تحمل تر باشند. این تمرین که ناراحتیهای روزانه را با تعادل بیشتری ببینند به آنها این فرصت را می دهد تا در برابر مشکلات بزرگتر فشار کمتری احساس کنند.
کودک مضطرب – منفی
کودکانی که سراسر روز را در گریبان اگر چطور هستند و هر لحظه انتظار آزار، خطر یا شکست را می کشند معمولاً به هنگام خستگی تسلیم تفکر منفی می شوند، از آماده سازی در برابر هر فاجعه خیالی دست بر می دارند و از توانایی خود برای مدیریت زندگی ناامید می شوند. لازم است این کودکان ابتدا به بررسی تفکر منفی بپردازند تا پس از آن بتوانند بر علت نهفته – یعنی افکار نگران کننده – پیروز شوند.
زودپز کمال گرایی
شاید یک دیکتاتور مهربان تر از یک کمال گرا به نظر برسد دست کم دیکتاتور نیاز دارد گه گاه بخوابد. وقتی همه چیز باید درست مطابق الگو باشد امکان ندارد بتوان روز خوشی داشت. کمال گرایان در نتیجه شاهد موفقیت ها باشند که تعدادشان به نسبت شکست ها بسیار اندک است. معمولاً کمال گرایان در نتیجه تلاش برای جذب همه ناامیدیها و فشارهایی که ذهن آنها هر روز برایشان ایجاد می کند بسیار زود رنج می شوند.
آنهایی که در بیرون منفجر میشوند
خشم یکی از راههای ابراز منفی گرایی در کودکان است. هنگامی که مغز کودک شما به او می گوید به پنجاه دلیل می گویم این برنامه موفق نمی شود (و این در حالی است که دو دلیل موافق و دو دلیل مخالف کافی خواهد بود، منفی گرایی می تواند به صورت خشم شدید بروز کند. از آنجا که منفی گرایی این کودکان را خسته می کند آنها تقصیر را به گردن شما اندازند.
آنهایی که در درون متلاشی می شوند
برخی کودکان سخت مواظب هستند تا فضای هستند تا فضای فکری و مسائل خود را در مدرسه از دیگران پنهان کنند، اما همین که زنگ خانه زده می شود و سوار خودرو می شوند همه قیدو بندها را رها می کنند. با تحکم می گویند: شیشه ها را بکش بالا زود! و سپس تمام چیزهایی را که آزارشان داده است بیرون می ریزند. آموزگاران و حتی گاه دوستان چنین کودکانی شاید ندانند که آنها تا چه اندازه زیر فشار افکارشان هستند. تفکر منفی این کودکان بی سرو صدا به آنها فشار می آورد و با محدودیتها، سخت گیریها، تأیید و ناامیدیها زندانی در درونشان می سازد و در حاشیه زندگی نگاهشان می دارد.
از همه رقت انگیز تر این است که پدر و مادرها، در شرایط گوناگون خانوادگی، به هر حال فرزند منفی گرای خود را با عبارت دست نیافتنی توصیف می کنند و هنگامس که فرزندشان در  محاصره این یقین نفوذناپذیر قرار  گرفته که اوضاع خوب نیست. آنها احساس می کنند به او دسترسی ندارند و در نتیجه نمی توانند تسکینش بدهند. آنها کودکان مانند افرادی که شست و شوی مغزی شده اند مطمئن هستند حرفهایی که در سرشان می شنوند یا به خود می گویند حقیقت دارد، و تلاشهای پدر و مادر برای تسکین یا مخالفت با آنها، شاید فقط به سر و صدای منفی بیشتر بینجامد.
به این دلیل درگیر شدن با محتوای افکار منفی اگر چه در آن مسابقه باختی اما شنای تو خوب است؟ تدبیر درستی نیست بلکه تمرکز بر کسی که حرف می زند درست است می توانید این کار را با آشکار ساختن مشکل و نامگذاری بر سرچشمه افکار منفی انجام دهید می توانید با نامهایی مانند آقابدجنسه یا ایرادگیره یا بررسی درستی آن شعارهای توخالی میان کودک و آن افکار فاصله بیندازید. در برابر من این مسابقه را باختم، پس شناگر خونی نیستم و باید از تیم بیرون بیایم می تواند بگوید من شناگر توانایی هستم که در این مسابقه باختمو در کوتاه ترین زمان خودم شنا کردم اما رقیبم از من بهتر شنا کرد. بیرون آمدن از تیم منطقی نیست چون تیم به من نیاز دارد.
قسمت دوم: علل و ارتباط تفکر منفی با افسردگی
از ابتدا باید روشن کنیم که برای مقابله با شیوع افسردگی در فرهنگمان و پیشگیری از رنج بیهوده کودکان و بزرگسالان شیوه های بسیار قاطعی داریم. بنابراین اگرچه آمار افسردگی که در مقدمه آوردم می تواند نگران کننده باشد اما پژوهش های انجام شده در رابطه با درمان و حتی پیشگیری از افسردگی تصویر بسیار متفاوتی را ارائه می دهد تصویری بسیار پر امید همراه با گامهایی بسیار مشخص که به کمک آنها کودکان صاحب اختیار می شوند و زندگی کاملاً کارآمدی را سپری می کنند.
 
مغز بیش محافظ: کار تکامل است؟
آیا ممکن است که افکار منفی و حتی افسردگی نقشی حفاظتی و هدفی تکاملی داشته باشند؟ در نگاه اول، تجسم اینکه از کار انداختن یک سیستم، نا امید شدن خود را منزوی کردن و سایر رفتارهای منفی دیگری که با افسردگی همراه هستند چگونه می تواند به هر شکلی در جهت تکامل مفید باشد، دشوار به نظر می رسد. در ظاهر برعکس این شرایط باید درست باشد. اما نظر روان شناسان تکاملی بر این است که احتمالاً افسردگی همان گونه که دکتر ادوارد هیگن استاد دانشگاه هامبلت می گوید زمانی مانند اعتصاب کارگری عمل می کرده است گویی شخص می گوید من ناامید شده ام تا در مواقعی که سیستم سازگاری خسته شده است به زنگ تفریح نیاز دارد، دیگران وظایف را به عهده بگیرند.
به مسئله اضطراب (خویشاوند افسردگی) توجه کنید که شاید در مفید بودن زیاده روی کند و ما را چنان از هر خطری محفوظ نگه دارد که به تدریج از چیزهای غیرضروری بترسیم. هر اضطرابی دارای حقیقتی اصلی است: شاید ترس از سگ یا مار حدی غیرواقعی داشته باشد اما بیهوده نیست. هدف ما این است که احساس خطر را به اندازه مناسب کاهش دهیم. به همین ترتیب افکار منفی نشانه آن هستند که اشتباهی پیش آمده است اما به علت مبالغه در تأثیر و قطعیت آن گمان می کنیم وضعیت کاملاً به هم ریخته و غیرقابل اصلاح است در حالی که فقط رویدادی غیرمنتظره یا حتی ناگوار رخ داده و شاید فقط لازم باشد کمی آهسته تر پیش برویم و مسیر خود را از نو بسنجیم.
گرایش به منفی در مغز، اگر چه یا نیت بسیار خوب و به منظور محافظت ما از شکست به وجود می آید ولی معمولاً مانع پیشرفتمان می شود، زیرا در نتیجه واکنش شدید در برابر مشکلی کوچک، پیام دست بکش را زودتر از موقع می فرستد یا واکنش منفی مناسب را بیش از حد مناسب و مفید به درازا می کشاند. اگر به کودکان کمک کنیم تا بفهمند این واکنش نامناسب احتمالاً به علت اشتباهی در برنامه ریزی است آنها را از بحران حفظ میکنیم.
اصل برخورد مثبت و مثبت فکر کردن
هنگامی که با کودک و نوجوان روبرو می شوید سعی کنید با او برخورد مثبت داشته باشید از کلمه ها و عبارت های تشویق آمیز استفاده کنید و به دنبال ویژگی های مثبت او باشید نه عیب جویی و ایراد گرفتن، مفهوم این اصل این است که او را تشویق کنید، نکات مثبت او را ببینید و یادآور شوید، توانایی های او را مدنظر داشته باشید و در مقابل از سرزنش کردن و خجالت دادن او پرهیز کنید. برای مثال، زمانی که کودک رفتار نامطلوبی از خود بروز می دهد (هنگام صرف صبحانه، لیوان چای را می ریزد یا هنگام حمل گلدانی آن را می اندازد) از تنبیه کردن و سرزنش کردن او جداً خودداری کنید، به او توهین نکنید، حرف های زشت نزنید، نفرین نکنید، یا به او نگویید: تو دیگر بچه نیستی! زیرا که او بزرگ هم نیست. این گونه برخورد کردن ها و گفتن این نوع جمله ها موجب پیدایش اضطراب و فشار روانی در درون کودک می شود که بعداً به شکل ناهنجارهای رفتاری ظاهر می گردد. به جای همه این حرف ها و برخورد نامطلوب، به او بگویید: همه ما گاهی اشتباه می کنیم، می دانم تو قصدی نداشته ای و با طرح سوال یا سوال هایی ساده، دلیل انجام دادن آن رفتار نامطلوب را  جویا شوید: پسرم می توانی بگویی چرا آن کار را کردی؟ دخترم ممکن است بگویی چطور شد که آن رفتار را کردی؟
همواره این نکته را به خاطر بسپارید که مسأله یک طرف و شیوه برخورد با آن مسأله یک طرف دیگر قرار دارد. مفهوم این جمله این است که با یک مسأله واحد می توان به روش های گوناگون برخورد کرد که هر کدام پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. یک مادر یا پدر توانا و دانا کسی است که هنگام بروز یک مسأله با شکیبایی و متانت به دنبال روش برخورد مطلوب و درست باشد. چه بسا که یک برخورد مطلوب با مسأله در یک  فضای صمیمانه و محرمانه (مانند طرح یک سوال، فارغ از هر گونه پیش داوری) به حل شدن مسأله منجر شود.
اجازه دهید برخورد شما با کودک، خوشایند باشد و یک خاطره مطلوب ایجاد کند، اجازه دهید دیدار شما برای کودک آرامش بخش باشد نه اضطراب آفرین نکته شایان توجه این است که در بدترین انسان ها، آن قدر خوبی هست و در بهترین انسان ها آن قدر بدی هست که از چشم ما پنهان مانده اند لذا شایسته نیست در جستجوی خطاهای کودک یا نوجوان باشید. زیرا که هر کسی از ظن خود شد یار من و قضاوت ها در اکثر موارد پایه های ارزشی دارند.
بنابراین:
همواره با نگرش مثبت با کودک و نوجوان رو به رو شوید و سعی کنید ویژگی های مثبت و توانایی های او را مورد توجه قرار دهید.
چگونه فکر کردن، نه چه فکر کردن
وقتی کودکتان گریه می کند، غر می زند یا چیزی می خواهد، چه می کنید؟
وقتی کودکتان بچه های دیگر را می زند یا اسباب بازیهای آنها را به زور می گیرد، چه می کنید؟
وقتی کودکتان به حرف شما گوش نمی دهد یا کاری را که می خواهید انجام نمی دهد، چه می کنید؟
احتمالاً به این گونه رفتارها به شیوه های متقاوتی واکنش نشان می دهید. شاید سعی کنید با انجام رفتارهای مناسب سرمشق فرزندانتان شوید، مثلاً گاهی مسئله را نادیده می گیرید یا گاهی به آنها می گویند چه بکنند و چه نکنند و حتی علت را برایشان شرح می دهید. وقتی آموزگار کودکستان بودم، همه این راهها را امتحان کردم، اما بیشتر وقتها هیچ کدامشان موثر نبودند. حالا می دانم که موثر نبودن این روشها دلیل بسیار ساده ای داشت: من داشتم به جای کودک فکر می کردم. همه ما دوست داریم آزاد باشیم تا برای خودمان فکر کنیم. بچه ها هم همین طورند؛ البته به شرط اینکه از مهارتهای فکر کردن برخوردار باشند. در صفحات بعدی خواهید دید که دیدگاه من درباره پرورش رفتار سالم و مسئولانه فراتر از کارهایی است که انجام می دهیم. علاوه بر نوع کارهایی که انجام می دهیم، برای چگونه فکر کردنمان هم ارزش قائلم، زیرا افکار ما روی کارهایمان تأثیر می گذارند. روش من کودکان را با مسئله حل کردن آشنا می کند و مهم ترین ویژگی اش این است که به کودکان یاد نمی دهد که چه فکر کنند یا چه کاری انجام دهند، بلکه به آنها یاد می دهد چگونه فکر کنند تا بتوانند برای خود تصمیم بگیرند که چه کارهایی را بکنند یا نکنند و چرا. من در اینجا درباره شیوه بسیار منحصر به فردی از فکر کردن حرف می زنم که کمک به حل مشکلات معمولی و روزمره می کند، مشکلاتی که روی چگونگی رفتار کودکان با دیگران اثر می گذارند. همچنین به شما نشان می دهم که چگونه کودکان خردسال می توانند یاد بگیرند مشکلاتشان را با دیگران حل کنند. آنها با تمرین مهارتهای فکر کردن می توانند در حل مشکلاتشان موفق شوند.د این تمرینها در رابطه با برنامه است که من به آن روش حل مشکل می گویم.
 
  • مشخصات
  • دانلود
4.8 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان آموزش تفکر به کودکان Average rating: 4.66086305000859, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr