سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

آموزه های تعلیم و تربیتی در قرآن و احادیث
4.6 /5 20 5 1
آموزه های تعلیم و تربیتی در قرآن و احادیث
آموزه های تعلیم و تربیتی در قرآن و احادیث
مقدمه

تأکیدها و سفارش‌های مکرر قرآن‌ به‌ تعقلو تفکر و تعلیم‌ و تعلم‌ و نیز شیوه‌ها و تعالیم‌ پیامبر در دعوت‌ مردم‌ به‌ اسلام‌، به‌ تحولی عمیق‌ در تعلیم‌ و تربیت‌ انجامید. آن‌ حضرت‌ مشوق‌ بی‌چون‌ و چرای تعلیم‌ و دانشو، بی‌گفتگو، نخستین‌ معلم‌ مسلمانان‌ و قرآن‌ اولین‌ متن‌ آموزشی آنان‌ بود. در واقع‌ مسلمانان‌، هم‌ به‌ اقتضای تعالیم‌ و تکالیف‌ دینی و هم‌ به‌ دلیل‌ ضرورت‌های زندگی اجتماعی، به ویژه‌ در پی فتوحات‌، به‌ علت‌ نیاز به‌ مفاهمه‌ با صاحبان‌ آرا و عقاید مغایر و احیاناً مخالف‌، سوادآموزی و تعلیم‌ و تعلم‌ را کاملاً جدّی گرفتند.
تعليم و تربيت در اسلام از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. چرا که آنچه شرع بر آن حکم کند عقل نيز بر آن صحه مي‌گذارد.
موضوع تعليم و تربيت در اسلام به قدري اهميت داشته و دارد که خداوند بسياري را به پيامبري برانگيخت تا به عنوان چراغ هدايت، انسان‌ ها را در مسير کمال سوق دهد.
حضرت محمد (ص) مي‌فرمايد: کسب دانش بر هر مرد و زن مسلماني ضروري و واجب است.
و ديگر بار ايشان فرمودند: گرسنه‌تر از همه مردم کسي است که در پي دانش مي‌رود و از همه مردم سيرتر کسي است که طالب آن نيست.
روزي پيامبر اسلام (ص) وارد مسجد مدينه شد و چشم ايشان به دو گروه افتاد که هر کدام حلقه‌اي تشکيل داده بودند. يک گروه به عبادت و ذکر خدا و گروه ديگر به تعليم و تعلم و آموزش و يادگيري مشغول بودند. حضرت محمد (ص) از ديدن هر دو دسته خرسند گرديد و به همراهانش فرمود: اين هر دو دسته کار نيک نموده و بر خير و سعادتند، ولي من براي دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده‌ام. پس خودش به طرف همان دسته که به تعليم و تعلم مشغول بودند، حرکت فرمود و در حلقه آنان نشست.
همين کار حضرت ختمي‌مرتبت (ص) نشان دهنده اهميت تعالي فکري و به طور کلي مبحث تعليم و تربيت مي‌باشد.
بنابراين بهتر است به اهميت آموزش و يادگيري به ويژه در محيط منزل به عنوان نخستين مکاني که اولين گام‌هاي آموزشي در آن برداشته مي‌شود، واقف شويم.
حال آيا ما در مسير زندگي و در پايگاه بسيار مهمي چون خانواده اصل مهم آموزش و يادگيري را به عنوان اصلي مسلم و ضرورتي بديهي بدل کرده‌ايم؟ - See more at:
1 - ارزش انسان به علم است. خدا وقتی می‌خواست انسان را خلق کند فرشته‌ها گفتند: از خیرش بگذر. «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک» (بقره/30)؛ ما تسبیح می‌گوییم، عبادت می‌کنیم. خداوند به حضرت آدم علمی آموخت، «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» (بقره/31)؛ ملائکه وقتی ظرفیت علمی آدم را دیدند پذیرفتند که به آدم سجده کنند.2 - نقش آموزش در احیای جامعه. در قرآن یک آیه داریم: «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا» (مائده/32)؛ کسی [که]یک نفر را زنده کند، انگار همه مردم را زنده کرده است. امام می‌فرماید: یعنی یک آدمی را هدایت کند. معلمی احیاگری است. زنده کردن مرده‌ها است.
3 - درباره فراگیری علم، اسلام خیلی وسیع فکر می‌کند. می‌گوید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ» (وسایل الشیعه/ج27/ص27)؛ این پیداست که علم مذهبی مراد نیست. چون در صدر اسلام که چین اسلام‌شناسی نداشته است.
«
وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِکِین» (بحارالانوار/ج2/ص97)؛ حتی اگر استاد مشرک است، باید چیزی از او یاد گرفت. اینکه می‌گوییم: نه شرقی، نه غربی، در مسئله سیاسی است. در مسئله علمی هرکس هرچه بلد است باید یاد بگیریم.4 - تلاش و هجرت برای فراگرفتن علم مفید. علم مفید به قدری مهم است که پیغمبر اولوالعزم باید در بیابان‌ عقب معلم بگردد. موسی وقتی خضر را دید، گفت: اجازه می‌دهی من عقب شما راه بیفتم. «عَلی أَنْ تُعَلِّمَن» (کهف/66)؛ به من علم بیاموزی. برای چه؟ «رُشْدا» علمی باشد که مایه رشد باشد.5 - دوری از دانسته‌های بی‌فایده. قرآن در سوره کهف می‌فرماید: می‌گویند: اصحاب کهف چند نفر هستند؟ «ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُم» (کهف/22)؛ سه نفر که چهارمی‌شان سگشان است. «خَمْسَه سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ» حالا اصحاب کهف سه تا بودند یا پنج تا، یا هشت تا. چه خاصیتی دارد؟ مثل اینکه بگوییم فلان دانشمند چند کیلو است؟ دانشمند را از کتاب‌هایش می‌خواهی استفاده کنی؟6 - رعایت ظرفیت. آموزش قبل از هفت سال را من جایی ندیدم. روایت می‌گوید: «دَع ابنک سبع سنین»؛ اولادت را هفت سال آزادش بگذار. اینکه سه ساله قرآن را حفظ کند، مبنای قرآنی و روایی ندارد، حتی روایت داریم بچه را در سه سالگی، نخستین کلمه آموزش «لا اله الا‌الله» باشد. حالا یک بچه نابغه است می‌خواهد حفظ کند، این خط فرهنگ ما نباشد.
7 - توجه به اخلاق در کنار آموزش. آیا دبیرستانی‌ها بیشتر از راهنمایی‌ها به استاد سلام می‌کنند؟ راهنمایی‌ها بیشتر در نماز شرکت می‌کنند یا دبیرستانی‌ها؟ همین‌که بچه درس خواند، به استادش سلام نمی‌کند. به پدر و مادرش جسارت می‌کند و با خدا هم رابطه‌اش کمرنگ می‌شود. ما باید این علم را بازنگری کنیم. «ثمره العلم العبودیه»؛ امیرالمؤمنین فرمود: ثمره علم این است که آدم هرچه باسوادتر می‌شود، تواضعش بیشتر شود.
8 - علم، گاهی نور است، گاهی حجاب! دو جمله داریم. «العلم نور»، «العلم حجاب»؛ چطور هم نور است هم حجاب. شما شب در حیاط لامپ را روشن می‌کنی، دیگر ستاره‌ها را نمی‌بینی. لامپ نور است، اما به‌خاطر همین نور دیگر ستاره‌ها را نمی‌بینی. گاهی وقت‌ها کسی یک دیپلم، یک لیسانس گرفته، انگار از دماغ فیل افتاده.
9 - ما در اسلام فارغ التحصیل نداریم. قرآن می‌گوید: «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه/114)؛ خدا می‌گوید: پیغمبر هم فارغ التحصیل نیست. تازه پیغمبری که: «مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» (کهف/65)؛ علمش لدنی است. یعنی وصل به علم خداست. زن حامله فارغ می‌شود، مگر انسان از تحصیل فارغ می‌شود؟
دانش پیش از اسلام
تأثیر ژرف‌ تعالیم‌ اسلامی بر حیات‌ فرهنگی و اجتماعی مسلمانان و نیز دگرگونی‌های بنیادینی که‌ در پی انتشار دعوت‌ اسلامدر مناسبات‌ اجتماعی و اوضاع‌ فرهنگی و علمی جامعه عرب‌ و جوامع‌ دیگر پدید آمد، اگر با اوضاع‌ فرهنگی و علمی جزیرة العرب پیش‌ از اسلام‌ مقایسه‌ شود، ممکن‌ است‌ به‌ نادیده‌ گرفته‌ شدن‌ و انکار مطلق‌ وجود فرهنگ‌ و دانایی در این‌ سرزمین‌ بینجامد. چنانکه‌ اطلاق‌ واژه جاهلیتبر دوره پیش‌ از اسلام‌ و نیز استعمال‌ واژه «أُمّیین‌» در قرآنکریم‌ برای وصف‌ مردم‌ جزیره العرب‌،  سبب‌ چنین‌ برداشتی شده‌ است‌ اما جاهلیت‌ را نباید مترادف‌ با ناآگاهی و بی‌دانشی دانست‌. آیات‌ قرآن‌ نشان‌ می‌دهد که‌ احکام‌ رایج‌ در دوره جاهلیت‌ بر پایه فحشا و هوا و هوس‌ و خشونتو ستیزه‌جویی بوده‌ است‌.  [۸] برای امّی نیز مفسران‌، علاوه‌ بر معنای مشهورتر آن‌ (ناآشنا به‌ خواندن‌ و نوشتن‌)، دست‌کم‌ دو معنای دیگر ذکر کرده‌اند.
قرائن آشنایی عرب با دانش
گذشته‌ از اینها قرائن‌ و شواهدی بر آشنایی نسبی عربقبل‌ از اسلام‌ با علم‌ و فرهنگ‌ دلالت‌ دارد.
← 
وجود لغات‌ فراوان‌
وجود لغات‌ فراوان‌ برای ابزارهای نگارش‌ و برخی از مسائل‌ و واژه‌ها و اصطلاحات‌ آموزش‌ در عربستانقبل‌ از اسلام‌، که‌ نمونه‌هایی از آن‌ در قرآن‌ کریم‌ و اشعار دوره‌ جاهلی آمده‌ (مثلاً واژه معلم‌ از بیگانه‌ نبودن‌ کامل‌ مردم‌ عصر جاهلیت‌ با خط‌ و قرائت‌ و تعلیمو تربیتحکایت‌ می‌کند.
← 
آشنایی برخی علوم
آشنایی اعراب‌ با انسابو نجومو انواء و بویژه‌ اهتمامآنان‌ به‌ شعر و شاعری، [۱۸] [۱۹] نشانه آموزش‌ این‌ دانش‌ها هر چند به‌ صورت‌ پراکنده‌ و سازمان‌نیافته‌ در میان‌ ایشان‌ است‌. گرچه‌ کثرت‌ شاعران‌ در عصر جاهلی به‌ خودی خود بیانگر رونق‌ تعلیم‌ و تعلمخطو قرائتنیست‌، چرا که‌ فقط‌ شمار اندکی از آن‌ همه‌ شاعر می‌توانستند اشعار خود را بنویسند یا از روی نوشته‌ بخوانند.
← 
آزادی اسیران‌ باسواد
دستور پیامبر اکرم‌ برای آزادی اسیران‌ باسواد جنگ‌ بدر ، که‌ به‌ عنوان‌ « فِدْیه‌ »، خواندن‌ و نوشتن‌ به‌ مسلمانان‌ آموختند،  نشانه دیگری است‌ از آشنایی شماری از مردم‌ مکهبا امر تعلیم‌ و تربیت‌.
محدود بودن آشنایی مردم عرب با علوم
آشنایی مردم‌ عرب‌ با علومو خواندن‌ و نوشتن‌ بسیار محدود و مقدماتی بوده‌ است‌، چنانکه‌ به‌ نوشته بلاذری در هنگام‌ ظهور اسلام‌ در مکه‌ فقط‌ هفده‌ تن‌ قادر به‌ نوشتن‌ بوده‌اند. او عمر بن‌ خطاب‌ ، علی بن‌ ابی طالبو عثمان‌ بن‌ عفانرا در این‌ گروه‌ نام‌ برده‌ است‌.

فعالیت مراکز علمی ایران و هند پیش از اسلام
 

پیش‌ از ظهور اسلام‌، مراکز علمی و آموزشی در ایرانو هند و مصر و شامفعالیت‌ داشته‌ است‌ اما تأثیر این‌ مراکز بر اوضاع‌ علمی و فرهنگی اعراب‌ بسیار ناچیز می‌نماید؛ با این‌همه‌، پیوند برخی از نخبگان‌ ادبی و فرهنگی مردم‌ جزیره‌العرب‌ را با این‌ مراکز و نیز با دربار لَخمیان‌ در حیرهنمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت‌. برای نمونه‌، در شرح‌حال‌ عَدیّ بن‌ زید )متوفی ح۳۵) آمده‌ است‌ که‌ پدرش‌ او را برای فراگیری زبان‌ فارسی به‌ یکی از مکتب‌های فارسی زبان‌ فرستاد. عدی بعدها مترجم‌ خسروپرویز شد. اما تأثیر ژرف‌ و گسترده حوزه‌های علمی پیش‌ از اسلام‌ بر تعلیم‌ و تربیت‌ اسلامی از حدود دو قرن‌ پس‌ از ظهور اسلام‌ و در پی نهضت‌ ترجمهآغاز شد.
اصول عملى تعليم و تربيت از ديدگاه اسلام
بر اساس مبانى ياد شده ميتوان چندين نتيجه‌ى  كلى را براى كيفيت تعليم و تربيت بدست آورد كه آنها را «اصول عملى تعليم و تربيت» مينمايم:
1ـ ارزيابى صحيح از نيازهاى مادّى و معنوي. محتواى تعليم و تربيت و رفتار مربّى بايد بگونه‌اى باشد كه فراگير، اصالت بُعد روحى و معنوى انسان را بفهمد و همواره به نيازهاى مادّى بعنوان ابزار و وسيله (و نه بعنوان هدف) بنگرد. در عين حال بايد از افراط در توصيه‌هاى زاهدانه كه موجب اختلالات جسمانى و احياناً ناهنجاريهاى روانى نيز ميشود پرهيز كرد و  رعايت اصول بهداشت و تربيت بدن و تفريح معقول را نبايد فراموش كرد.
2ـ برانگيختن احساس كرامت و عزّت نفس. با توجّه به موقعيّت ويژه انسان در ميان آفريدگان و نعمتهاى خاصّى كه خداى متعال به انسان عطا فرموده ـ خواه نعمتهاى بدنى و رواني، و خواه نعمتهاى  بيرونى و اجتماعى ـ  و تسلّطى كه به او بر طبيعت بخشيده است بايد احساس كرامت و عزّت را در فراگير برانگيخت و به وى آموخت كه دست يازيدن به كارهاى پست بمنزله‌ى  آلوده كردن گوهر انسانيت است و پيروى كردن از هواهاى نفسانى بمنزله‌ى  برده ساختن و  زبون كردن عقل و روح ملكوتى است. و از سوى ديگر، با توجّه به اينكه اندامهاى بدن و نيروهاى روان،  مانند نعمتهاى بيروني، همگى امانتهاى الهى است بايد برخورد و بكارگيرى آنها بگونه‌اى باشد كه موجب رضاى صاحب حقيقى آنها يعنى خداى متعال باشد تا خيانت در امانت نگردد.  همچنين معلّم و مربّى بايد به فراگيران بچشم امانت الهى بنگرد كه بدين منظور بدست او سپرده شده‌اند كه برترين آموختنيها را با بهترين شيوه‌ها به ايشان بياموزد و به نيكوترين وجهى آنانرا بپرورد.
3ـ مبارزه با غفلت. با توجّه به اينكه انسان همواره بر سر دوراهى بسوى بي‌نهايت ترقّى و بي‌نهايت انحطاط است بايد فراگير را همواره متوجّه  خطير بودن موقعيّتش كرد تا به تكريم ابتدائى الهى و نعمتهاى دنيوى مغرور نشود و مانند بعضى از هيومنيست‌ها آنرا مايه‌ى  افتخار ابدى خود نپندارد، و نيز زندگى را به غفلت و بطالت نگذراند. و همچنين از غريزه‌ى  منفعت جويى و كمال طلبى و زيان گريزى كه در نهاد هر انسانى هست براى شتاب دادن به حركت تكاملي، بهره جست آنچنانكه در تعاليم قرآن کریم و سنّت معصومين(ع) مشهود است.
4ـ زنده نگهداشتن ياد خدا. با توجّه به هدف آفرينش انسان كه همان رسيدن به قرب الهى است بايد ياد خدا را در دل فراگير زنده كرد تا هم آرامش روحي وي، تأمين شود و هم ا‌ز آن، مانند قطب‌نمايى براى تشخيص و تصحيح مسير، استفاده كند، و هم با تأثير دادن انگيزه‌ى  الهي، به كارهايش ارزش ببخشد.
5ـ معاوضه‌ى  متناهى با نامتناهي. با توجّه به مقدّمه بودن زندگى دنيا براى آخرت بايد دو نتيجه‌ى  مهم گرفت: يكى آنكه به لذّتها و رنجهاى دنيا، اصالت نبخشد: نه به خوشيهاى دنيا دل ببندد، و نه از رنجهاى آن بهراسد؛ و ديگر آنكه ارزش واقعى ساعات و لحظات عمرش را درك كند كه ميتوان با صرف آنها در كارهاى خداپسند، سعادتى ابدى بدست آورد چنانكه ميتوان با صرف آنها در ضدّ ارزشها به شقاوت ابدى مبتلا شد. از اينروي، ارزش يك لحظه عمر با خروارها طلا و الماس هم قابل سنجش نخواهد بود.
6ـ مبارزه با طفيلي‌گري. با توجّه به اينكه كمال و سعادت ابدى انسان تنها بوسيله‌ى  فعّاليت اختيارى خودش حاصل ميشود30 و حتّى استحقاق شفاعت را نيز ميبايست با اعمال شايسته كسب كرد31 بايد روحيّه‌ى  خودجوشى و خودكارى و استقلال شخصيّت را زنده، و احساس مسئوليت و تعهّد را تقويت، و با خوى سربار شدن و طفيلي‌گرى و اتّكاء به ديگران مبارزه كرد32 و در همه‌ى  رفتارها و برخوردها با فراگيران (مانند موارد نوشتن تكليف و...) اين نكته را خاطرنشان كرد.
7ـ اهتمام به آزادى در عمل. با توجّه به نقش «انتخاب آزاد» در حركت تكاملى انسان بايد امكان آزادى در عمل را به فراگير داد و او را مانند مهره‌ى  بي‌اراده‌اى در نياورد، و سعى كرد كه آموزشها و تلقينات، جنبه‌ى  تحميلى و وارد كردن فشار نداشته باشد و در مواردى كه مصالح فراگير، اقتضاى دخالت مربّى داشته باشد بايد سعى شود كه اينگونه دخالتها بطور غير مستقيم انجام گيرد بگونه‌اى كه فراگير، چندان احساس فشار و محدوديّت نكند و حتّي‌المقدور توأم با استدلال منطقى باشد و از مرز راهنمايى فراتر نرود.
8ـ رعايت اصل تدريج. با توجّه به تدريجى بودن سير رشد و تكامل طبيعى و اكتسابي، بايد معلّم و مربّى همواره مقتضيات سنّ و عوامل طبيعى و اجتماعى را در نظر بگيرد و سعى كند فراگير را قدم به قدم و به آرامى بالا بياورد و انتظار جهشهاى سريع و ناگهانى نداشته باشد و حتّى از زياده‌روى فراگير در فعاليتهاى درسى يا خودسازى كه ممكن است موجب ناتوانى جسم يا آسيبهاى روانى وى گردد با تدبير عاقلانه‌اى جلوگيرى كند.
9ـ انعطاف و اعتدال. با توجّه به تفاوتهاى فردى و گروهي، بايد هم در برنامه‌ريزى و هم  در اجراء برنامه‌ها، انعطاف لازم و معقول را در نظر گرفت و از اصرار بر طرح و اجراء برنامه‌هاى خشك و يكنواخت و يكسان نسبت به همه‌ى  فراگيران كه موجب تضييع حقوق و ناكامى بسيارى از ايشان ميشود پرهيز كرد و در هر حال، بايد اعتدال را بعنوان يك اصل، منظور داشت.
10ـ ترجيح اهمّ. با توجّه به اهمّيت نقش معلّم و مربّى در بار آوردن و بثمر نشاندن نهالهاى فراگيران و پروراندن استعدادهاى ايشان بايد معلّمان و مربّيان و بخصوص برنامه‌ريزان، مسئوليت عظيم خودشان را در نظر بگيرند و مصالح فرد فرد فراگيران و نيز مصالح جامعه‌ى  اسلامى بلكه مصالح جامعه‌ى  انسانى را دقيقاً مورد توجّه قرار دهند و از طرح و اجراء برنامه‌ها يا موادّى كه موجب اتلاف وقت و تضييع عمر ميشود يا در مقايسه با مصالح عاليتر، چندان ارزشى ندارد خوددارى كنند و در ميان دروس به آنچه تأثير بيشترى در سعادت ابدى دارد (مانند عقايد و اخلاق اسلامي) اهتمام بيشترى بورزند و آنها را بصورت مطلوبتر و دلنشينترى تدريس كنند و بكوشند خودشان الگوى شايسته‌اى براى رفتار فراگيران باشند.
11ـ دانشهاى طبيعى و اجتماعي. با توجّه به ضرورت زندگى اجتماعى و لوازم و ملزومات آن، و نيز ضرورت بهره‌مندى مادّى براى تأمين نيازمنديهاى فردى و اجتماعي34 و حفظ عزّت و سيادت جامعه‌ى  اسلامي35، لزوم گنجانيدن علوم طبيعى و رياضى و اجتماعى در برنامه‌هاى درسي، آشكار ميشود كه ميبايست برنامه‌ريزان با دقّت كافى و با  در نظر گرفتن شرايط سنّى و ذهنى فراگيران و نيازها و وامكانات جامعه، برنامه‌هاى مناسب عمومى و تخصّصي، طرح كنند. لازم به تذكر است كه در همه‌ى  موارد بايد هدف اصلى يعنى تقرّب به خداى متعال را همواره مورد توجّه و تأكيد قرار داد و هيچ فرصتى را براى احياء انگيزه‌هاى الهى و ارزشهاى متعالى و نيز براى غفلت زدايى و مبارزه با هوى پرستى نبايد از دست داد و به ديگر سخن: بايد همه‌ى  اهداف را مقدّمه‌اى براى هدف نهائى قرار داد.
12ـ تقويت احساس مسئوليت نسبت به مصالح اجتماعي. وجود انواع مسئوليتهاى اجتماعي، ايجاب ميكند كه دستگاه تعليم و تربيت بسوى جمع‌گرايى و ديگرخواهي، ‌جهت داده شود و هم در تهيّه‌ى  محتواى دروس و هم در برخوردهاى معلّمان و مربّيان با فراگيران، سعى شود كه خصلتهاى همكارى و هميارى و ايثار و فداكارى و از خود گذشتگى و خيرخواهى نسبت به ديگران و عدالت خواهى تقويت، و با خوى خودخواهى و بي‌تفاوتى نسبت به مصالح اجتماعى بسختى مبارزه گردد.36 و بويژه، روحيّه‌ى  سلحشورى و ستم ستيزي، و مبارزه و جهاد با جبّاران و مفسدان، و حمايت از مظلومان و محرومان، در فراگيران پرورش داده شود تا عناصرى شايسته و كارآمد براى ساختن جامعه‌ى  ايد‌آل ببار آيند و بتوانند نقش خود را در تحقّق هدف الهي، ايفاء نمايند.
 
  • مشخصات
  • دانلود
4.6 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان آموزه های تعلیم و تربیتی در قرآن و احادیث Average rating: 4.6967106455456, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr