سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

اهمیت تحصیل و اشتغال
4.6 /5 20 5 1
اهمیت تحصیل و اشتغال
اهمیت تحصیل و اشتغال
مقدمه
هدف زندگي: هدف اين استكه مجموعه عوامل مادي و معنوي زندگي از انسان فردي با هويت و مفيد بسازد و او را مركز تمام تهولات و دگرگوني هاي زندگي خود و اجتماعش قرار دهد. چرا كه هدف مهمترين ركن زندگي و قصد نهايي براي ايجاد هماهنگي لازم در فعاليتها است.
لذا در انتخاب هدف بايد عواملي چوي واقعي و قابل دسترسي بودن هدف، توانايي و استعداد فرد و رسيدن تدريجي به هدف را در نظر گرفت.
 تحصيل و برنامه ريزي
يكي از عوامل سازنده و مهم زندگي كه سبب پرورش استعداد ها و تواناييهاي فرد مي گردد، تحصيل است. انسان در ضمن تحصيل ياد مي گيرد كه رفتار خود را تغيير دهد، خود را تكامل بخشد و خود را براي مواجهه شدن با مشكلات زندگي آماده كند.
مراكز تاثير گذار در زندگي تحصيل فرد: خانواده، مدرسه، معلمان، دانشگاه و اساتيد از جمله عوامل تاثير گذار در زندگي تحصيلي فرد مي باشد.
مدرسه: مكاني است كه به دانش آموزان كمك مي كند تا به رشد عقلاني و شخصيتي ممكن برسد و ضمن پرورش شكوفايي استعدادها و تواناييهاي خود، خواسته هاي جامعه را برآورده سازد.
معلمان و آموزگاران: كساني هستند كه به يادگيري و هدايت دانش آموزان كمك مي كنند.
دانش آموزان پس از پايان دوره ابتدايي آمادگي لازم براي انتخاب رشته و شغل را كسب مي كنند. اين انتخاب نقش سازنده اي در زندگي فردي و اجتماعي آنها ايفا خواهد كرد.
دانشگاه: مكاني است كه امكان تحصيل فرد را از مقطع ديپلم تا سطح تخصصي و فوق تخصصي فراهم مي كند.
اساتيد: كساني هستند كه به آموزش و هدايت دانشجويان براي كسب موفقيت تحصيلي و شغلي آنان تلاش مي نمايند.
اهميت انتخاب رشته تحصيلي
عوامل موثر در انتخاب رشته تحصيلي:
1ـ شناخت استعدادها، علايق ، آرزوها ، محدوديتها و علل آنها
2ـ آگاهي از مزايا، خسارتها، فرصتها، نتايج و موفقيت ها
سازگاري با رشته تحصيلي: رضايت از رشته تحصيلي باعث افزايش كارايي و تواناييهاي ذهني ودر نتيجه موفقيت تحصيلي فرد مي شود و چنانچه فرد نتواند ارتباط مناسبيبا رشته تحصيلي خود ايجاد نمايد، دچار سردرگمي بيهودگي و عدم رضايت تحصيلي مي شود. لذا براي جلوگيري از هدر رفتن استعدادها، امكانات و فرصت ها بايد با مطالعه كتب راهنماي تحصيلي و مشاوره با افراد شاغل آگاهانه رشته تحصيلي مناسب را انتخاب نمود.
تعريف شغل: شغل مجموعه اي از وظايف و مسئوليتها است كه انجام آنها از طرف مقام صلاحيتداري به شاغل ارجاع مي شود و صرف تمام ياقسمتي از اوقات كاري او است.
هدف از انتخاب شغل: وقتي انسان شغلي را انتخاب مي كند، قصددارد خواسته هايي را جامه عمل بپوشاند و انتظاراتي را برآورده سازد. هر چه اين انتظارات واقعي تر باشد و تخيلات كمتر در آن دخيل باشد، امكان تحقق آنها بيشتر خواهد شد.
سازگاري با شغل: رضايت از كار و زندگي بستگي به ميزان ثمره اي دارد كه فرد از استعدادها، علايق و خصايص شخصيتي خود به دست مي آورد. اگر نوع كار با سبك زندگي فرد سازگار باشد و در ايفاي نقش او مشكلات، موانع و محدوديتهاي مختلف پيش نيايد، سازگاري با شغل را موجب
مي شود.
 
عوامل موثر در انتخاب عاقلانه يك شغل:
1ـ شناخت استعدادها، علايق، آرزوها، توانائيها، محدوديتها و علل آنها
2ـ آگاهي از مزايا، خسارتها، فرصتها، نتايج، موفقيت، خطوط و جهات مختلف كار
3ـ برقراري ارتباط استدلالي صحيح بين اين دو دسته از حقايق
برداشت نوجوانان از شغل: معمولاً نوجوانان برداشتي مبهم، محدود و توأم با اشتباه از دنياي كار دارند. مشاغلي كه در نظر مي گيرند از لحاظ امكانات موجود و دارا بودن تواناييهاي لازم براي احراز آنها بيشتر غيرواقعي و دور از دسترس است. بيشتر انتخاب هاي آنها براساس حيثيت اجتماعي، اعتبار، درآمد، راحتي ومسائلي از اين قبيل صورت مي گيردو كمتر به توانائيها، رغبتها و علايق توجه مي شود. به همين دليل در مدت زمان محدودي دچار سردرگمي، كم كاري، بي علاقگي به شغل شده و در نتيجه شغل خود را از دست مي دهند و به تبع آن دچار مشكلات روحي و جسماني فراواني مي گردند.
 اهميت انتخاب شغل
انتخاب شغل در گذشته: در گذشته افراد هر صنف در داخل همان طبقه شغلي كه بودند امكان فعاليت داشتند به طوري كه فرزندان آنها مقيد به انتخاب شغل پدران خود بودند و آزادي انتخاب شغل وجود نداشت. در نتيجه ثمره كار بسيار كاهش مي يافت و از نيروهاي انساني به نحو مطلوبي استفاده نمي گرديد، اغلب كارهاي مهم و حساس به دست افراد ناتوان وضعيف مي افتاد.
انتخاب شغل در عصر حاضر: انسان امروز در انتخاب شغل وحرفه آزاد است. اما اين مستلزم در نظر گرفتن شرايط و عوامل بسياري نظير تواناييهاي ذهني، علمي، شخصيتي، تحصيلي و غيره است كه توفيق فرد را در زندگي تضمين كند.
تاثيرات كار در جنبه هاي مختلف زندگي انسان: از آنجائيكه كار قسمت اعظم ساعات بيداري و يك سوم فعاليتهاي انساني را به خود اختصاص مي دهد، در حالات رواني فرد تاثير بسزائي دارد و مفهومي بيش از امرار معاش خواهد داشت، كار در طبقه اجتماعي،محل زندگي ، نحوه وطرز زندگي، طرز لباس پوشيدن، ساعات و اوقاتي كه در منزل مي گذراند يا استراحت مي كند، نگرشها، ارزشها و اعتقادات انسان تاثير مي گذارد.
تاثيرات بيكاري بر جنبه هاي مختلف زندگي فرد: كاهش خويشتن داري و احترام به خود، عدم اعتماد بنفس، عدم توانايي استفاده از مواهب طبيعي، ايجاد بيماري هاي روحي و جسمي مختلف، تاثير منفي برابعاد مختلف شخصيتي و اجتماعي فرد از تاثيرات بيكاري مي باشد.
اهميت انتخاب شغل در زندگي انسان: امروزه شغل از اهميت زيادي برخوردار است و نيازمند توجه خاص، چرا كه مشاغل تخصصي تر گرديده و تحصيل زمينه ساز شغل است . لذا دقت در انتخاب رشته تحصيلي وضعيت شغلي فرد را در آينده تعيين خواهد كرد . اگر شغل درست انتخاب شود هم نيازهاي رواني فرد را برآورده مي سازد و هم رضايت او را فراهم مي كند و هم در زندگي خانوادگي، ازدواج، انتخاب دوستان، وضعيت اجتماعي، اقتصادي و نظام ارزشي تاثيرات مثبتي مي گذارد.
 عوامل موثر در انتخاب شغل و رشته تحصيلي :
1ـ استعداد و توانائي ذهني، علاقه ورغبت، شرايط بدني، جنسيت، ويژگيهاي شخصيتي، معلومات و مهارت .
2ـ خانواده ، شرايط اجتماعي، اقتصادي، اقليمي.
3ـ آگاهي از رشته هاي مختلف تحصيلي و شغلي
طبقه بندي مشاغل: مشاغل بر اساس ميزان درآمد، تحصيلات، حدود كاري و قدرت اعمال نفوذ وبه طور كلي به دو دسته مشاغل دولتي و مشاغل خصوصي كه هر يك داراي شاخه هاي صنعت، خدمات وكشاورزي است تقسيم مي شود.
 عوامل موثر در انتخاب شغل مناسب:
1ـ آشنايي با طبقه بندي مشاغل
2ـ شناسايي مشاغل اساسي و حساس
3ـ شرايط بدني، ميزان علاقه و استعداد
4ـ مهارت ها و معلومات لازم
5ـ آشنايي كامل با وظايف و مسئوليتهاي شغل وميزان ترقي و پيشرفت در شغل
6ـ مزايا و معايب شغل
7ـ ميزان در آمد و ياداشها
8ـ سن و جنسيت فرد
9ـ شرايط قانوني
10ـ تابعيت و ساكن بودن در محل كار
11ـ عضويت در صنف و اتحاديه
 گروههاي آزمايشي آزمون ورود به آموزش عالي
گروههاي آزمايشي پنجگانه شامل: گروه علوم رياضي و فني، علوم تجربي، علوم انساني، هنر و زبانهاي خارجي است.
ظرفيت پذيرش دانشجو براي هر گروه جهت اطلاع داوطلبان هر ساله طي دفترچه هاي راهنما اعلام مي گردد.
دارندگان ديپلم هنرستاني براساس علاقه و داشتن شرايط و ضوابط لازم مي توانند در گروههاي آزمايشي چهارگانه شركت نمايند. اين داوطلبان علاوه بر مواد امتحاني گروه آزمايشي انتخاب بايد به سئوالات اختصاصي گروه امتحاني خود نيز پاسخ دهند.
ديپلمه هاي گروه صنعت در گروه آزمايشي رياضي و فني، ديپلمه هاي گروه كشاورزي و گروه بهداشت در گروه آزمايشي علوم تجربي،ديپلمه هاي گروه اداري ـ مالي و بازرگاني در گروه آزمايشي علوم انساني، ديپلمه هاي گروه هنر در گروه آزمايشي هنر مي توانند شركت كنند.
 گروههاي آموزشي آموزش عالي شامل:
1ـ علوم پايه                                                                   
2ـ پزشكي و پيراپزشكي                                       
3ـ كشاورزي
4ـ علوم انساني 
5ـ فني ومهندسي
6ـ هنر
زبان مادری را از پدر،مادر و نزیکانمان فرا میگیریم .بر اساس تحقیقات بعمل آمده هر انسان از دوران جنینی با زبان مادری آشنا شده و بعد از زایمان بهنگام شنیدن این زبان عکس العمل نشان داده و بدان گوش فرا میدهد . در طول زمان هر انسانی با زبان مادری خود آشنا شده و آنرا تکرار مینماید . کم کم جمله هائی در زبان مادری تنظیم نموده و خواسته هایش را در این زبان مطرح مینماید . کودک همچنین بمرور زمان یاد میگیرد که با این زبان با نزدیکانش نیز ارتباط برقرار کند . کودک با این زبان بازی کرده با آن خندیده و یا گریه نموده و حتی با آن اعتراضات خود را معلوم میکند . هرکودک با این زبان حیطه شخصیتی خود را معلوم نموده و بوسیله آن میتواند از فرد بودن به اجتماعی بودن برسد . در واقع او با زبان مادری از مسیر مورد بحث به اعتماد بنفس اطمینان میرسد .
وقتی بزبان مادری سخن میگوئیم مابین مغز،زبان و قلبمان رابطه ای مستقیم برقرار گردیده و از طریق آن تمامی خاطراتمان ، تجربه های ذیربط و احساساتمان به جنب و جوش میافتند . با زبان مادری میتوان خاطرات ،احساسات، شادیها، غمها ، حسرتها و آرزوهایمان را بهتر بیان کرده و آنها را بهتر لمس نمائیم . بعبارتی دیگر زبان مادریمان همانند کلیدی قفل درونمان را باز کرده و بوسیله آن استعدادها ،فرهنگ،هویت ،اصالت و هنرمان معلوم میگردد .
وقتی کودکی بمرز شش الی هفت سالگی یعنی بهنگام مدرسه و کتب میرسد در واقع دانسته های بسیاری در قالب زبان مادری را از نزدیکانش فرا گرفته است .در این مرحله دو وضیت مطرح میگردد؛ یا کودک در مدرسه با زبان مادری خود تحصیل را آغاز میکند و یا اینکه کودک در مدرسه با زبان مادری خود تحصیل را آغاز ننموده و در زبان دیگری با آموزش و تحصیل آشنا میگردد .
همه نیک میدانند که مکتب و تحصیلات در تکوین شخصیتی هر فردی به چه اندازه ای اهمیت دارد .مدرسه و مکتب همانند پلی مهم مابین خانواده و جامعه ایفای نقش کرده و کودک را برای زندگی آینده تربیت و آماده میسازد .
مدرسه و تحصیل هویت ،احساسات و بار منطقی برگرفته از خانواده در وجود کودک را تقویت نموده و او را برای برعهده گیری مسئولیتهای مهم در قبال جامعه آینده آماده میسازد . بهتر است ابتدا ببینیم که در وضعیت اول یعنی در شرایطی که کودک در زبان مادری خود تحصیل میکند ،شخصیت و روحیه کودک چگونه شکل میگیرد:
متاسفانه این وضعیت برای ما یعنی خلق آذبایجان جنوبی مطرح نبوده و ما همواره در حسرت و آرزوی روزی هستیم که بتوانیم به این موقعیت دست یابیم ...کودک روز نخستی که پا به صحن مقدس مدرسه میگذارد در واقع اولین باری است که از خانواده و نزدیکانش جدا شده و احساسات عجیب و غریبی دارد . او اولین بار است که وارد محیطی رسمی میگردد .وقتی کودک برای اولین بار وارد کلاس درس میشود با آموزگاری که بزبان مادری او سخن میگوید روبرو میگردد . کودک بلافاصله موقعیت برتر آموزگار را درک نموده و به او احترام میگذارد . با وجود اینکه کودک در این محیط جدید از حمایت خانواده و نزدیکانش محروم میباشد ولی باز نیروئی وجود دارد که در راستای ارتباط او با محیط و دوستان جدیدش به او یاری کرده و به او در مدرسه اطمینان و اعتماد میبخشد . کودکی که با همه کس و همه چیز غریبه است در سایه زبانی که آموزگارش بدان تکلم نموده و برایش بسیار آشناست خود را به همه نزدیک حس مینماید . از طرف دیگر کودک براحتی میتواند موادی که آموزگارش تدریس مینماید ،درک کرده و با او ارتباط برقرار نموده و حتی بسئوالات آموزگارش براحتی پاسخ بدهد. این کودک خوشبخت که به خود اعتماد کامل مییابد، با حمایتی که از طرف زبان مادری آموزگارش مییابد خود را دارای قدرت ارزیابی مسائل ، پاسخ به سئوالات و خلاقیت مییابد. بدلیل آموزش در زبان مادری این کودک به خود اعتماد کامل داشته و شخصیت اجتماعی خود را قرص و محکم میکند .
خب در اینجا باید پرسید اگر آموزش و تحصیل بزبان مادری نباشد چه اتفاقی میافتد؟ سوالمان را در واقع باید اینگونه مطرح نمود که ...چرا تحصیل با زبان مادری نباشد !؟
جوامعی که از تحصیل در زبان مادری خود محروم میباشند در واقع مورد ستمی اجتماعی ،فرهنگی ،سیاسی و ... قرار دارند .در اینگونه جوامع براحتی میتوان از بیعدالتی اجتماعی سخن گفت زیرا گروهی از انسانها با زبان و فرهنگی متفاوت بر دیگران تفوق داشته و آنها را به تبعیت از خود وادار میسازند .در اینگونه جوامع همچنین میتوان اذعان داشت که استثمار انسانها و پاکسازی تدریجی آنها از صفحه تاریخ طرحریزی شده است .جوامع انسانی را با راههای مختلفی میتوان پاک نمود ؛ یکی از این راهها نابودی اندخته رموز وراثتی این جامعه در زمینه فرهنگی میباشد . حتما با خود میپرسید رمز وراثتی و یا ژن فرهنگی دیگر چیست؟ ژنهای فرهنگ از نسلهای پیشین برایمان به ارث رسیده است . از سالهای دور بدینطرف حکومتهائی که در ایران سلطه را در انحصار خود داشتند بارها از اینراه برای استیلای خود بر خلقهای دیگر استفاده نموده اند .این حکومتها برای نابود سازی فرهنگ اقوام و ملل دیگر این خاک تحصیل و آموزش دیدن بزبان مادری غیر فارسی را ممنوع نموده ودیکتاتوری خود را استحکام بخشند.
بدینترتیب تمامی حکومتهای ایران سعی داشته و دارند تا با ازبین بردن زبان مادری خلقهای این محدوده را فرسایش دهند .از روز اول مدرسه نظام آموزشی در ایران در راستای نیل به این هدف گام برداشته و سعی در نابودی فرهنگ و زبان خلقهای دیگر این سرزمین دارد .
در تمامی کشورهائی که تحصیلات بزبان مادری ممنوع میباشد و علی الخصوص در آذربایجان کودک بمدرسه رفته و با محیط ،آموزگار و دوستان جدید آشنا میگردد .او از گفته ها ،دروس و چیزهائی که آموزگارش در زبانی بغیر از زبان مادری برایش تعریف مینماید چیزی درک نمیکند . او این زبان را اصلا نمیفهمد ...کمی با خود بیاندیشید ...واقعا چه وضعیت دردناکیست ! مگر نه
زبانی که از پدر ،مادر نزدیکانش آموخته و به او اطمینان میبخشد در این محیط جدید خریداری ندارد . کوک را برای اینکه درس خواند برای خود کسی شود بمدرسه ای فرستاده اند که زبان آن را نمیفهمد . او بزودی درک میکند که برای اینکه بجائی برسد حتما باید بزبان فارسی تسلط یابد . خصوصیات برتر زبان فارسی در ساعات درسی مرتبا به کودک تلقین میگردد تا به دروسی که به این زبان تدریس گشته و او اصلا متوجه معانی آنها نیست ،توجه بیشتری کند . او حتی اگر بتواند این دروس را بفهمد در بازگو کردن آن دچار سختی خواهد شد . او بزبان مادری خود میاندیشد ولی نمیتواند بزبان مادری خود اندیشه هایش را بازگو نماید ...از اینرو هر کودک آذربایجانی عادت مینماید که روندی همانند دارالترجمه ها را تا آخر تحصیلات و حتی تا آخر عمر در مغزخود انجام دهد . بدینترتیب ارتباط مستقیم مابین قلب ، مغز و زبان در این کودک قطع میگردد .
کودک ترک آذربایجانی با فرهنگ ، قهرمانان ،ادبیات ،مسائل اجتماعی و گذشته اش بیگانه می ماند . با همه این احوال باید اذعان داشت که کودکان آذربایجانی با وجود این محدودیتها ،موفقیتهای بسیاری در زمینه های مختلف علمی کسب کرده اند. ولی خدا میداند که اگر آنها میتوانستند بزبان مادری خود تلاش و فعالیت کنند ، به چه مراحل و موفقیتهائی میرسیدند ...بر این باور هستیم که کودک آذربایجانی روزی خواهد توانست در کنار زبان فارسی بزبان مادری خود نوشته و بخواند.
اهميت تحصيل دليل در امور کيفري
هر زمان که اراده آزاد براي اقرار به جرمي وجود نداشته باشد، نمي‌توان آنچه از طريق استماع نوارهاي ضبط صوت و مکالمات تلفني به دست مي‌آيد را معتبر دانست.
تعدادي از استادان حقوق معتقدند که قضات هنگام قبول نتايج به دست آمده به اين مطلب تصريح کرده‌اند که اگر متهم اظهارات قبلي خود را تأييد کرده و قانون آن را مورد ايراد و اعتراض قرار نداده باشد، مي‌توان آنها را پذيرفت. به عنوان مثال، متهم اقرار کند که "هر آنچه را در ضبط صوت يا مکالمات تلفني گفته‌ام، تأييد مي‌کنم."  ‌
اما به نظر مي‌رسد اين مورد نمي‌تواند ملاک صحت و درستي اتهام باشد و متهم بايد در محضر قاضي و در زمان دادرسي پس از تفهيم اتهام و ارائه دلايل مستند از سوي قاضي محکمه به جرم خود اعتراف کند؛ چراکه اراده آزاد تنها به اين معنا نيست که شخص بدون اجبار سخناني را بيان کند. اگر متهم در مراوده‌هاي خصوصي خود سخناني گفته باشد که در جلسه دادرسي از بيان دوباره آنها امتناع کند، اين سخنان را نمي‌توان دليل اثبات جرم دانست. اقرار زماني داراي آثار قانوني است که متهم با اطلاع از اتهام خود طي دادرسي و نزد قاضي و با رعايت طرق صحيح تحصيل دليل و ارزيابي و بررسي آنها به جرم خود اعتراف کند و به نظر عدم تصريح قانون به منزله اعتبار آن نيست.
حال بايد ديد هرگاه اقراري از طريق نامشروع کسب شود، آيا معتبر است و مي‌تواند براي قاضي علم‌آور باشد؟
آيـت‌الله العظمي مکارم شيرازي معتقدند: <بي‌شک اقراري معتبر است که بدون فشار و تهديد انجام شود؛ اما اگر اقرارگيرنده مرتکب خلاف شود و اقراري با فشار بگيرد و بعداً با قراين روشن شود که اقرار کننده حقيقت را افشا کرده است، معتبر است.>
در قسمتي از ماده 129 قانون آيين دادرسي کيفري دادگاه‌هاي عمومي و انقلاب آمده است:
< سؤالات بايد مفيد و روشن باشد. سؤالات تلقيني يا اغفال يا اکراه و اجبار متهم ممنوع است.
 ‌طرح پرسش‌هاي تلقيني يا اغفال‌کننده يا اکراه و اجبار متهم در تحصيل دليل ممکن است سبب گسترش اين اقدام نامشروع شود و ممنوع است.
 ‌آيت‌الله العظمي نوري همداني مي‌گويند: <اگر اقرار از روي اغفال و پرسش‌هاي تلقيني باشد معتبر نيست.>
قــاضــي نـبــايــد بــا بــه کـار بـردن جـمـلات اغفال‌کننده براي کشف حقيقت مرتکب عملي برخلاف عدالت شود. اگر متهم اقرار به جرم خود کند يا شهود با رعايت شرايط قانوني شهادت به ارتـکـاب جرم از سوي متهم دهند، اين موارد مي‌تواند جزو علم قاضي محسوب شود و مؤثر واقع گردد.
با توجه به اصول کلي بايد از نظر آن دسته از فـقهاي اعلام و حقوق‌دانان برجسته که چنين دلايلي را فاقد اثر مي‌دانند و معتقدند که اين شيوه اخذ اقرار به اراده آزاد انسان صدمه مي‌زند و به صحت مباني تحصيل دليل لطمه وارد مي‌سازد، تبعيت کرد.
دليل عبارت است از وسيله آشکار ساختن حقيقت و امري است که مورد ادعاي يکي از اصحاب دعوا مي‌باشد و انکار طرف ديگر تنها وسيله‌اي است که قاضي را به حقيقت مي‌رساند يا لااقـل او را به حقيقت نزديک مي‌کند. قاضي نمي‌تواند درخصوص دعوايي که نزد او مطرح مي‌شود، آزادانه خود دليل بياورد و درباره حقيقت جست‌وجو کند و يا وجدان خود را حاکم قرار دهد و به هر چه معتقد است، رأي دهد. دادگاه به هيچ وجه نبايد براي اصحاب دعوا تحصيل دليل کند و تنها مکلف است به دلايلي که اصحاب دعوا ارائه مي‌کنند، رسيدگي نمايد.  ‌
البته بايد توجه داشت تحقيقاتي که دادگاه براي کشف امري در خلال دادرسي انجام مي‌دهد؛ از قبيل معاينه محل و تحقيق از گوا‌هان تحصيل دليل نيست؛ بلکه در حدود مقررات مربوط به دادرسي است که قاضي مي‌تواند به آن استناد کند.
اما اين سؤال پيش مي‌آيد که در مورد اقناع وجـدان قـاضـي از طريق دلايل، آيا دلايلي که جمع‌آوري شده مي‌تواند به طور متعارف اتهام را به متهم منتسب نمايد؟ علم قاضي در اين گونه موارد تا کجاست؟
بيشتر نظام‌هاي حقوقي دنيا از دو سيستم تحصيل دلايل پيروي مي‌کنند: نخست، سيستم مبتني بر دلايل قانوني که قواعد ثابتي را مقرر مي‌دارد و قاضي را راهنمايي مي‌کند که حکم جزايي را براساس کدام سيستم و سنخ دلايل استوار نمايد. به عبارت ديگر، مقنن مواردي را به عنوان دلايل اثبات دعوا احصا کرده است و قاضي بايد دليل اثبات جرم را به موارد ذکر شده در قانون محدود کند. دوم، سيستم دلايل معنوي يا اقناعي است که وابسته به اوضاع و احوال دعوا و اثر آن بر وجدان قاضي مي‌باشد. امروزه بيشتر نظام‌هاي جزايي به سوي اين سيستم حرکت مي‌کنند. به نظر مي‌رسد از طريق رعايت سيستم دلايل معنوي يا اقناع قضايي، استقلال قوه قضاييه شکل مي‌گيرد و مي‌تواند جزو علم قاضي محسوب شود.
 
 
 
پایان
 
  • مشخصات
  • دانلود
4.6 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان اهمیت تحصیل و اشتغال Average rating: 4.53136088779725, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr