سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

ایجاد خانواده شاد و موفق
4.5 /5 20 5 1
ایجاد خانواده شاد و موفق

ایجاد خانواده شاد و موفق
مقدمه:

خانوادهاي خوب و حتي خانوادهاي عالي در نود درصد موارد از مسير اصلي خود خارج مي شوند.چاره كار انها اين است كه مقصد خود را بيابند بدانندكه هدفشان چيست و مسير اصلي كدام است ودر هر فرصتي مسيرشان راتصحيح كنند.مسير خانواده شبيه پرواز يك هواپيماست.
قبل از پرواز خلبان يك برنامه پرواز دارد مي داند مقصد كجاست وطبق برنامه پرواز را شروع كند.ولي در طول مسير پروازباد باران ترافيك هوايي خطاهاي بشري و عوامل ديگر هواپيما را كمي از مسير منحرف مي سازند.بنابراين هوپيما طبق نقشه پيش نمي رود.در اغاز انحراف پرواز جزيئ است ولي اگراين انحرافات جزيئ اصلاح نشوند هواپيمااز مسيراصلي بيشترمنحرف مي شودوبه مقصد نمي رسد.اين كار چگونه صورت مي گيرد؟
هنگام پرواز خلبان به طورمرتب بازخورد دريافت ميكند و براساس اين بازخوردهاخودرا به گونه اي انطباق مي دهند كه هرچه زودتر به مسيرپرواز بازگردند.مثال هواپيما براي زندگي خانوادگي تشبيه خوبي است.
كتاب حاضر به شما كمك مي كند تا براي حفظ خانواده در مسير اصلي خود از سه حربه ي مفيد زير استفاده كنيد:
  1. تصويري روشن ازمقصد:هريك از شما با موقعيت خانوادگي منحصر به فردو نيازهاي متفاوتي هستيد. بعضي از مردم گمان مي كنند كه خانوادهاي ديگر بي عيب ونقص هستن و فقط خانواده ي انهاست كه ر ان عيب ونقص وجود دارد در حالي كه هر خانواده اي گرفتاريه ومشكلاتخاص خود رادارد.با ايجاد يك رسالتنامه ي خانوادگي به ارزش وتصورات مشتركي دست مي يابند.بدون داشتن يك تصور مشترك مردم تصميم هاي متففاوتي مي گيرندونتايج كاملا متفاوت ومتعارض خواهد بود.
  2.  برنامه پرواز:داشتن يك برنامه پرواز شما را قادر مي سازد تا به مقصد برسيد و بسيار حياتي است.با كاربرد مداوم هفت عادت شما مي توانيد در ارتباطات يا موقعيت ها تغييرات مثبتي ايجاد كنيد وعامل تغيير باشيد. ارنولد توين بي مي گويد:هيچ چيز مانند موفقيت افول نمي كند. به عبارت ديگرمتناسب بودن پاسخ با مشكل در حكم موفقيت است ولي هرگاه مشكل تغيير كند پاسخ قديم ديگرسازگار نيست.
مشكل تغيير كرده پس بايد پاسخي يافت كه با مشكل متناسب باشد.اصول هفت عادت براي خارج نشدن از مسير يا تحقق اهداف خانواده استفاده ميشود.يكي از خانواده مي گفت:اگرچه زندگي كردن با رعايت مشكل به نظر مي رسد ولي رعايت نكردن وزندگي نكردن باانها بسيار خت تراست.
3-يك قطب نما:چهارچوب هفت عادت تاكيد ميكند شما نيروي خلاق زندگي خود هستيد و از طريق سرمشق دادن به ديگران و هدايت انان مي توانيد در زندگي خانوادگيتان يك نيروي خلاق وعامل تغيير باشيد.سومين هدف اين كتاب شما را قادر مي كند تا در خانوادتان عامل تغيير باشيد.در شرق دور ضرب المثلي است كه مي گويد:اگر به مردي يك ماهي بدهي يك روز شكم او را سير مي كني ولي اگر ماهيگيري را به او ياد بدهي تمام عمر اورا سير مي كني.
عاقبت انديشي:كامروايي در خانواده به چه معناست؟در چهار كلمه يك فرهنگ خانوادگي غني است.فرهنگي كه از "من" به سوي "ما" حركت كرده است.خانواده به خودي خود يك تجربه "ما" است.يك "حس ما" و مسلما حركت از من به سوي ما يعني از استقلال به سوي وابستگي به هم.يك فرهنگ خانوادگي غني يك فرهنگ ما است كه منعكس كننده حركت است عبارت از ان نوع حركت است كه شماراقادر مي سازدتا با يكديگركار كنيدكار كنيد انتخاب كنيدوبه طرف مقصدهمديگرحركت كنيدونيزشماراقادرميكندتابانيروي قدرتمندي كه شمارااز مسير خارج مي كند مقابله كنيد

عادت اول:عامل باشيد

ميان محركهاوپاسخهافاصله اي وجوددارد.درآن فاصله آزادي وقدرت انتخاب پاسخ براي ما وجودداردورشدوبلوغ شخصيت وخوشبختي ما درگروهمين گزينش پاسخ است.
عادت اول-عامل بودن كه عبارت از توانايي عمل براساس اصول وارزشها به جاي واكنش نشان دادن براساس احساس يا شرايط محيطي است.توانايي انجام دادن اين كار مستلزم تحول واستفاده از چهار قريحه انساسن بي نظيراست كه حيوانات فاقدآن هستند.
قريحه اول-خودآگاهي:انسان ميتوانددر وراي زندگي خويش بايستدو آنرا نظاره كندماحتي ميتوانيم افكارخودرا مشاهده كنيم وسپس براي ايجادتحول پيش بياييم.حيوانات از انجام دادن اين كار ناتوانندولي انسان ميتواند.
قريحه دوم-وجدان:يعني حس اخلاقي يا معنوي فرديانداي درونيش كه به او اجازه ميدهد از عمق وجودش آگاه شود.
قريحه سوم-قوه تصور:توانايي فرددرمجسم ساختن چيزهايي كه ازتجربه هاي گذشته اش كاملا متفاوت باشد.
قريحه چهارم-اراده ي مستقل:يا قدرت اتخاذ عمل.
اين چهارقريحه درفاصله بين وقوع يك رويدادوپاسخ انسان به آن قرار دارند به دليل وجودچنين فاصله اي درانسان زندگي داراي هدفهاي بي نهايت بيشتري است.اين"بيشتر"عبارت است ازنيروي زندگي و ميل طبيعي كه ما رامتحول ميسازد.درحقيقت"رشدكردن يامرگ"ضرورت معنوي كل وجود است.اين حقيقت كه ماداراي اين چهارقريحه بي نظيرهستيم بدين معني است كه هيچكس مجبورنيست قرباني شود.حتي اگرشماازيك خانواده غيرعادي وناسالم باشيد بازهم ميراث محبت وعشق راانتخاب كنيدوارزوهايتان را شكوفا كنيد.
قريحه پنجم-شوخ طبعي است.يك قريحه ثانوي كه ازتركيب چهارقريحه ديگرحاصل ميشود.شوخ طبعي درواقع واكنشي نبودن وغرق نشدن در موضوع است اين امركمك ميكند تشخيص دهيم كه همه مسائلكوچك هستندو ماراازترش روبودن دايمي وبي جنبه بودن بازميدارد.
قريحه خوداگاهي كم ديده ميشود.يونانيان مي گويند"خودت را بشناس"چراكه خودشناسي زيربناي تمام دانش هاست.ترقي4قريحه براي عامل بودن ضروريست.نميتوان يكي راناديده گرفت.مثلا هيتلرخودآگاهي،قوه تصور وقدرت اراده داشت ولي وجدان نداشت اين گمراهي مسير دنيارابه طرزغم انگيزي دگرگون ساخت.
حلقه نفوذوحلقه نگراني:حلقه نگراني حلقه بزرگي است كه شامل هرچيزي است كه درزندگي ممكن است نگران آن باشيدوحلقه نفوذحلقه كوچكتري  در درون حلقه نگراني است وشامل اموري ميشودكه مي توانيددرموردشان اقدامي انجام دهيد.افراد عامل برحلقه نفوذيعني حلقه داخلي متمركزنددر نتيجه ان حلقه رشد مي يابدموجب كم شدن فاصله بين اندازهاي حلقه نفوذ و نگراني ميشود.تمركزبرحلقه نفوذموجب تغييرات موثبتي ميشود.مثلاپدرو مادري را مي شناسم كه ادامه زندگي دخترشان درخانواده برايشان دشوار ورفتارش غيرقابل تحمل شده بود.يك شب پدرروي پنج كارت قوانيني نوشت كه اگردختران هاراانجام ندهد ديگرجايي درخانه نداردبعدازنوشتن كارتهارابرگرداندوپشت كارتها قوانيني كه خود بايد رعايت ميكرد نوشت در پايان متوجه شدكارهايي كه خودبايدانجام دهد بيشتراز فهرست اصلاح دخترش است.وقتي دخترش به خانه امد صحبتي طولاني كردند.انتخاب او براي شروع كردن از فهرست پشت كارت همه چيزرا دگرگون ساخت. اولويت دادن به تغييردرون دربرابرتغييربرون ازخود.
اگردرحلقه نگراني باشيدزبان شما ملامتگر،شكوه آميزوواكنشي خواهدبودواگردرحلقه نفوذباشيد زبانتان عامل خواهدبودومتاثراز تمركزبرروي چيزهاييست كه درتوانتان است.يك حساب بانكي براي افراد خانواده باز كنيد.
به جاي برداشت سرمايه ازطريق: » اقدام به سرمايه گذاري كنيدازطريق:
صحبت غيرمودبانه،تحقير          »  - مهربان بودن 
عدم تاسف يا تاسف دروغين        »  - معذرت خواهي كردن
انتقاد،شكايت،غيبت افراد             »  - وفاداري به افرادهنگام نبودآنها
قول ندادن ياعمل نكردن به قول     »  - قول دادن وپايبند بودن به آن
لجاجت،كينه توزي،زودعصباني شدن    »- بخشش
ژوزف زينكر:يك شخص مي توانددريابدكه مهم نيست اكنون كجاست او هنوز خالق مقصد خويش است.

عادت دوم:با عاقبت انديشي آغاز كن.

ديدي روشن و صريح ازآنچه شما وخاناده تان باآن سروكارداريدايجادمي كند. براي عميق ترشروع كردن باعاقبت انديشي درخانواده يك رسالتنامه خانوادگي ايجادكنيد.رسالتنامه خانوادگي يك بيان متحدومتفق ازهمه اعضاي خانواده در مورد تمام امورخانوادگي است وبراين عقيده استوار استكه هر چيزي دو بار خلق مي شود.ابتدابه صورت ايده يا خلق ذهني وسپس به صورت واقعي يا فيزيكي. سه مرحله براي خلق يك رسالتنامه خانوادگي:
مرحله اول:مسايل مربوط به خانواده خودرا بكاويد دراينجا هدف آشكاركردن احساسات وعقايدهر شخص درخانواده است.اگرخانوادتان شامل شماوهمسرتان است يك رسالتنامه دونفره ايجادكنيد.ضرب المثلي ميگويد:تو پشتيبان من باش و من پشتيبان تووماباهم صعودخواهيم كرد.دليل اهميت رسالتنامه در يك ازدواج اين است كه هيچ زوجي را نميتوان يافت كه كاملا شبيه به هم باشند.هميشه تفاوتهايي وجودداردووقتي كه دونفردراين ارتبط گسترده حساس كه ازدواج نام دارد قرارميگيرند اگربراي كشف اين تفاوت ها ارزش قايل نباشند وبه ديدگاه مشترك نرسنداين تفاوت ها ممكن است درآينده منجربه جدايي آنها شود.
اهميت رسالتنامه باوجودكودكان بارزتر ميشود.اكنون شما افرادي داريد كه نياز به احساس تعلق ، تعليم وتربيت دارندكه بدون احساس هويت يا داشتن هدف خانوادگي فقط درچهارديواري دورهم جمع شده اند.پس ميتوان يك رسالتنامه سه طرفه يا بيشترايجاد كرد.وقتي درباره عقايدي كه ميل داريددررسالتنامه آورده شودگفتكوميكنيدسوالهايي كنيدكه به اعضاخانواده كمك كند.نظيراينها: هدف خانواده ماچيست؟دوست داريم باهم چه روابطي داشته باشيم؟چه كارهايي براي ماهم است؟چه خانواده هايي به ماالهام ميدهندوچراماآنهاراتحسين مكنيم؟ دراين بحث ها:1-بااحترام گوش كنيد.2-عقايدابرازشده رادقيقاروشن سازيد تا نشان دهيدآنهارادرك كرده ايد.3-عقايدابرازشده رابنويسيد.
مرحله دوم: رسالتنامه خانوادگي خود رابنويسيد و به خاطرداشته باشيد كه رسالتنامه يك قراردادبزرگ رسمي نيست.ميتوانديك جمله،تصويريانمادباشد مهم اين است شمارا به هم نزديك كرده وبه شماالهام ببخشد.
مرحله سوم:ازآن براي ماندن در مسيرصحيح استفاده كنيد.دونيروي قدرتمند كه برذهن انسان اثرميگذارند،عبارتندارنوشتن وتجسم ياخيال پردازي كه هردودر رسالتنامه جاي دارند.هردوباعث شكوفاسازي افكارشده واگرهمه حس ها در فرايندهاي فوق بكارروندمانندليزرعمل ميكنند.
قدرت رسالتنامه خانوادگي:يك رسالتنامه خانوادگي ميان والدين وفرزندان وبين زن وشوهرهايي كه ازارزشها وتصوراتشان هيچ احساس مشتركي ندارندروابط دونفره تفاهم آميزي برقرارميكند.اين مقوله مثل تفاوت يك تكه الماس ويك تكه                                گرافيت است.هردوازمواد يكساني ساخته شده اند ولي الماس به شدت سخت تر ازگرافيت است.تفاوت آنهادرعمق رابطه ميان اتم هاي آنهاست.رسالتنامه ها به خانواده هاباهرشكل وتركيبي نيرووجهت ميدهد.وقتي شما ازمقصد،نقش و فرصتهاي خودديدروشني داشته باشيد،پاياني براي كارهاي خوبتان وجود ندارد.
 مراقب سه چيزباشيد:1-اعلاميه صادرنكيد: بايد همه اعضاخانواده درتهيه رسالتنامه شركت كنند.هيچگاه به تنهايي رسالتنامه صادر نكنيداگرخانواده تان حس كنندرسالتنامه منعكس كننده نظرهاي انه نيست ازآن حميت نمكنند.2-درآن شتاب نكنيد.3-آن رامخفي نكنيد:شمابايدرسالتنامه خانوادگي راچاپ كرده به هرنفريك نسخه دهيد،به پلاك يازنگ درآويزان كنيد.

عادت سوم:به امورنخست الويت دهيد:

عادت دوم به مايادميدهدكه امورنخست چه هستندوعادت سوم مارابراي زندگي كردن بااين اموربه تعهدونظم دعوت ميكند.بعضي ازافراددرامج فشارها-بخصوص فشارهاي كاروزندگي-ازتقدم خانواده برامورديگرغافل ميشوند،ولي شمادرموردآن فكركنيد.نقش حرفه اي شماموقت وزودگذراست.وقتي كه شمااز فروشندگي،بانكداري ياطراحي بازنشسته ميشويد،فردديگري جاي شمارا مي گيردوشماعوض ميشويددرحالي كه سازمان شمابه راه خودادامه مي دهدو وقتي كارتان راازدست مي دهيد،زندگيتان عمدتاتغييرخواهدكرد.ولي نقش شما درخانواده هرگزتمام نميشود.حتي پس ازرفتن شما،بچه هاي كوچك وبزرگتان هنوز شماراوالدين خودمي دانند.خانواده تنهانقش حقيقتا پايدارزندگي است. رابيندرانات تاگور:آوازي كه قصدخواندنش راداشتم خاموش ماند.روزهاي زيادي راباكوك كردن وبازكردن كوك سازم سپري كردم.ماناباورانه گرفتاريم وبي وقفه درجنبش وحركت هستيم،ولي هرگزصداي موسيقي ازماشنيده نميشود اگرفرض رابراين بگذاريم كه كاررانميتوان باهيچ چيزديگري عوض كرد،از جاي اشتباهي آغازكرده ايم.درصورتي كه فرض براين باشدكه خانواده رانمي توان باهيچ چيزديگري عوض كرد،اين تدبيرعقلاني به تنهايي دروازه انواع امكانات خلاق ديگررابه روي ما مي گشايد.
نقش والدين يك نقش بي همتاست.برينر:شمانيتوانيدبه كسي پول بدهيد تابراي كودكانتان آنچه رايك پدريا مادردرحالت عادي برايش انجام ميدهد،انجام دهد. وقتي شالوده تغييركند همه چيزتغييرميكند.تغييرات فرهنگ رايج،تغييرات عميقي رانيزدرسليقه سياسي ودرنتيجه درقانون پديدآورده است.ازدواج كه درتمام اعصارزيربناي يك جامعه مستحكم به حساب مي آمد،امروزه اغلب يك تعهد ياپيمان نيست،قراردادي است بين دوفردبالغ كه باهم به توافق رسيده اندو گاهي غيرضروري به نظرميرسد.
هنگامي كه شاخصهاي اجتماعي جرم،استفاده ازمواد،دايماروبه بالاصعودميكند،نبايدفراموش كنيم مهم ترين شاخصهادرهرجامعه اي، تعهدبه دوست داشتن،راهنمايي وهدايت مهمترين افراددرزندگيمان يعني بچه ها يمان است.بچه هادرسهاي زندگي راازفلان شخصيت كارتوني ياسينمايي يادنميگيرند،بلكه ازخانواده اي دلسوزكه برايشان كتاب ميخواند،باآنهاصحبت ميكند،حرفشان راگوش ميدهدواوقات خوشي راباآنهاميگذراند،يادميگيرندوپيشرفت ميكنند.اين اتفاقات به قدري تدريجي صورت گرفته كه بسياري ازافرادحتي ازآن خبرهم ندارند.اين جريان مانندداستاني است از موگريج درباره قورباغه هاييست كه بدون مقاومت درديگ آب جوش زنده زنده كشته ميشوند.درحالت عادي اگرقورباغه اي درون آب جوش بيافتد،بلافاصله براي حفظ جان خويش بيرون مي پرد.ولي قورباغه هادراين داستان،بيرون نمي پريدندوحتي مقاومت هم نمي كردند.چرا؟چون وقتي آنهادرون ديگ مي پريدند،آب ولرم بود.سپس كم كم درجه حرارت بالا ميرفت وآب گرم وگرمترميشدتااينكه داغ ميشدوبالاخره به جوش مي آمد.تييرات به قدري تدريجي صورت مي گرفت كه قورباغه هاخودرابا محيط جديدشان انطباق ميدادندتااينكه ديگرخيلي ديرميشد.اين همان اتفاقي است كه درجهان روي داده تاست.مابه آنهاعادت كرده وآنهابرايمان محل امني شده اند،حتي زماني كه ماوخانواده مان رابه كشتن ميدهند.الكساندرپوپ:گناه هيولاييست باهيبتي بسيارترسناك وباوجوداينكه محكوم به نفرت است،همواره ديده مشودوبارهاوبارهاچهره آشنايش رانمايان ميسازد.ماابتداآنراتحمل ميكنيم،سپس به آن رحم ميكنيم وسرانجام آنرادرآغوش مي كشيم. اين يك فرايندحساسيت ردايي تدريجي است. ديويد توريور:به ازاي هرهزاربرگي كه ازدرخت گناه قطع ميشود،يك باربرريشه آن ضربه واردميشود.خانه وخانواده ريشه هستند.خانه جاييست كه تجهيزات روحي رادرافرادبراي مواجه شدن باتاثيرات زيان آوري كه فناوري دردسترس قرارداده است وبراي برگرداندن فناوري،به سمتي كه سبب رشد ارزشهاوفضيلتهاواستانداردهاي عالي شودودرسراسراجتماع پايداربماند،پديدمي آورد. دراين محيط آشفته چطورميتوان فكركردكه ميتوانيم اصول وقوانين بازاري رادر خانواده هايمان رواج دهيم؟اگرماخانه هاي محكمتروبهتري نسازيم،مجبورخواهيم شد زندان هاي بيشري بسازيم،چون شيوه سرپرستي نادرست سبب پرورش افرادناباب و جنايتكارميشود،اجتماع ازموادمخدر،جرم وجنايت پرودستگيركردن وآزادكردن امري عادي ميشودوبچه هايي كه ازنظرعاطفي تشنه اند،به بزرگسالاني خشمگين تبديل ميشوند كه درجستوي بيهوده اي براي زندگي توام باعشق،احترام و...هستند.چهل سال پيش شما مي توانستيدباموفقيت يك خانواده رابارويكرد«بيروني دروني»يا«ازبيرون به درون» اداره كنيد،ولي امروزه ديگرموثرنيست.وضعيت سنتي خانواده تغييركرده ونقش والدين بيش ازهرزمان ديگري حياتي وغيرقابل تعويض است.فرزندانمان بيش ازپيش به يك منبع راهنمايي كننده خانوادگي نيازدارند.ديويس:وقتي شالوده تغييرميكندهمه چيزدگرگون ميشود.وقتي زندگي آشفته است بايددرپي سازماندهي باشيم،بايدكارهارابه نظم درآوريم.در يك خانواده نظم يعني اينكه اولويتهاي خانواده مشخص شده است وساختاري درخانواده وجودداردكه الويت بندي خانواده راامكان پذيرميكند.ويليام دورتي:نيروهايي كه برخانواده فشارواردمياورنددردنياي مدرن بسيارقوي هستنددرنهايت مابايدتصميم بگيريم كه يافرمان رابدست بگيريم يابجايي برويم كه جريان رودماراميبرد.اختصاص دادن يك وقت ويژه در طول هفته به خانواده درالويت بخشيدن به خانواده موثراستوفرصت خوبي دربرآورده كردن چهارنيازدايمي:معنوي(برا برنامه ريزي)،عقلي(براي تعليم)،جسمي(براي حل مشكلات)واجتماعي(براي تفريح)ايجادميكند.جلسات خانوادگي ميتواندشامل:يك جلسه براي برنامه ريزي،يك جلسه براي آموزش،يكي براي حل مشكلات،براي تفريح،پيمان بستن،جلسات ارتباط تك به تك:يك روزرابه همسرتان اختصاص دهيد،بعدازظهري رابه فرزندتان،اگر خودتان راكاملاوقف يك نفركنيدباشكوه تراست تااينكه بي وقفه براي نجات توده ها تلاش كنيد.ارتباط تك به تك باهمسرتان موثراست.بزرگترين كاري كه ميتوانيد براي بچه هايتان انجام دهيددوست داشتن همسرتان است.مستحكم كردن اين روابط خصوصي باعث امنيت كل خانواده ميشود.داشتن روابط تك به تك باكودكان نيزضروري است.

عادت چهارم:برنده-برنده فكركنيد.

اين عادت همچون ريشه است.يك چهارچوب بنيادي براي جستجوي منفعت دوطرفه يا«قانون طلايي» است.يك انگيزه زيربنايي كه سبب رويش درك وهم افزايي ميشودوبايدديدگاه«من برنده ام توبازنده اي»به ديدگاه«هي ماميتوانيم هردوبرنده شويم»تبديل شود.هيچكس باخت رادوست نداردبخصوص در روابط نزديك خانوادگي ولي ما نوعا بايك پيش زمينه ذهني برنده-بازنده به موقعيت هاي مختلف زندگي پا مي نهيم واغلب اوقات متوجه نميشويم.بسياري ازمادرخانواده هايي زندگي كرده ايم كه اغلب بابرادرياخواهرمان مقايسه شده ايم يادرمدرسه براساس نمراتمان.جامعه مابابرنده بازنده محاصره شده است.
 پيامدتفكر برنده بازنده:مردي درحرفه اي كارميكردكه موردعلاقه همسرش نبود.روزي همكاران مرد جشني ترتيب دادند.مرداميدوارانه ازهمسرش خواست بااوبرودامازن گفت:ازدوستان تو خوشم نم آيدونرفت.زن بردومردباخت.دوماه بعدگروه اجتماعي زن برگزاري يك سخنراني رابه عهده گرفت،زن گمان ميكردشوهرش بااومي آيداماهمسرش امتناع كردوگفت:من نيزازدوستان توخوشم نمي آيد.اينباراوبرنده وزن بازنده شد.زن بي خداحافظي رفت.مردنيزفوتبال تماشاكرد.وقتي كه ازدواجي دچارجنگ هاي خودخواهانه مي شود،چه تاثيري برروابط وبرروي خانواده ميگذارد؟ووقتي كه طرفين بيشترمتوجه ادامه دادن به روش خودهستندتاساختن روابط،آيادراين شرايط واقعا كسي«برنده»مي شود؟
پيامد تفكربازنده-برنده:براي بيشترمردم تفكربازنده-برنده اين طرزفكررابه دنبال داردكه«من يك فدايي هستم بياجلوروي من پابگذار.مقاصدت رابامن عملي كن.همه اين كاررامي كنند.»تنهارويكردكارآمد وبادوام رويكردبرنده-برنده است.هم رويكردبرنده-بازنده وهم رويكردبازنده-برنده درنهايت به بازنده-بازنده ختم ميشود.
ساندراتصويربزرگي درست كرده.عكسهايمان بابچه ها،نوه هاواقوام رابرروي يك ديوارچسبانده كه به همه انرژي وحس پايداري ووابستگي ميدهد.توانايي ديدن عكس بزرگ درتعامل هرخانواده اي تحول عظيمي ايجادميكند.شايدوقتي كه هركدام ازما به اعضا خانواده مان نگاه كنيم ازجمله به خودمان بايد تصوركنيم كه هر شخصي پيراهني به تن كرده است كه برروي آن نوشته شده:«صبركن،من هنوزتمام نشده ام»ومابايدهميشه نيت هاي خوب رادرنظربگيريم.باعمل كردن براساس اين فرض كه ديگران حداكثرتلاش خودرادرجهت مثبت انجام ميدهند،ما ميتوانيم تاثيرقوي برآنها بگذاريم تاهرچه بيشترنيروي مثبت آنها را آزاد سازيم.

عادت پنجم:نخست ديگران را درك كنيد،سپس بخواهيد شمارا درك كنند:

هركدام ماازپشت عينك خودبه جهان مي نگريم.عينكي كه ازگذشته وتجارب منحصربه فردما مي آيد، عينكي كه نظام ارزشي،انتظارات وفرضيه هاي مطلق ماراازجهان واينكه جهان چگونه است وچگونه بايد باشد،مي سازد.يكي ازدلايلي كه درپس مختل شدن روابط وجوددارداين است كه دوطرف مربوط يك اتفاق رابه طورمتفاوتي تفسيرميكنند.ذات وتجربه هاي گذشته آنها،آنان راواداربه اين كارميكند.اگربعدا بدون اينكه دليل متفاوت ديدن چيزهارادرنظربگيرندوباهم ارتباط برقراركنند،يكديگررامحكوم خواهندكرد.مثلاموردكوچكي ماننددرجه حرارتاتاق رادرنظربگيريد،دماسنج درجه 24رانشان ميدهد.يكنفرشكايت ميكندخيلي گرمه وپنجره رابازميكند.ديگري شكايت ميكندخيلي سرده وپنجره را مي بندد.حق باكدام است؟هواخيلي گرمه ياخيلي سرده؟حقيقت اين است كه هردوراست مي گويند. منطق حكم ميكند چنانچه دونفرباهم مخالفند و يكي درست مي گويد،پس ديگري اشتباه ميكند.اما اين مسئله به منطق مربوط نمي شود؛اين مسئله روحي منطقي است.حق باهردواست.وهركدام ازديدگاه خودمحق هستند.بادرك تفاوتهاي افراد ميتوانيم اين تفاوتها رابه حساب بياوريم وانتظارات خودرا براساس آنها تنظيم كنيم.البته تمام جوانب زندگي سرشار از شادكامي نيست.گاه گاهي بيماري سر مي رسد،تصادف رخ ميدهد،مرگ عزيزي را مي ربايد.كمتركسي يافت مي شود كه بعضي ازاين اتفاقات را تجربه نكرده باشد.درك اين واقعيت وتنظيم انتظاراتمان براساس آن تاحدزيادي به معني كنترل خوشنوديمان است.وقتي درك مي كنيد قضاوت نمي كنيد.سليمان دانا دعا مي كرد:درهرچيزي كه مي دهي،فهميدن را عطا كن.تا ديگري را درك نكني نخواهي دانست چه چيزي به حسلب او مي گذاري.زني مي گويد:يكبار براي شوهرم جشن تولد غيرمنتظره اي ترتيب دادم.امااواصلا خوشحال نشد.آنچه واقا دوست داشت شام آرامي بودبامن وبعد سينما.غالبا مردم تمايل دارند احساسات وانگيزه هاي خودرا به رفتار افراد تعميم دهند.هرگز نمي توانيددر حساب افراد سرمايه گذاري كنيد. مگراينكه بدانيد چه چيزي براي آنها اهميت دارد.مردم در دنياي خصوصي خود زندگي ميكنند.ممكن است اهداف اصلي شمابراي آنها فرعي باشد يا ممكن است اصلا هيچ اهميتي براي آنها نداشته باشد.هرانساني بي همتاست ازاين رو هر شخص نياز دارد به روش خاص خود دوست داشته شود.بنابراين كليد سپرده گذاري،فهميدن وصحبت كردن با زبان عشق آن شخص است.مردم دردرون خودبسيارحساس وآسيب پذيرهستند.شايدآنچه خانواده هارا از مسيرهمكاري دورميكند.بيش ازهرعامل ديگري احساسات منفي شامل عصبانيت وآزاررساني باشد.عصبانيت آدم را در تله مي اندازد وغرور،اورادر آنجا حبس مي كند.سي اس لويس:غرورذاتا رقابت جوست غرور ازداشتن لذت نمي برد،مگربيش ازديگران داشتن...اين مققايسه است كه باعث غرورميشود، لذت سر بودن از ديگران.
      5-گوش كردن همدلانه(درون چارچوب مرجع افرادديگر)
      4-گوش كردن دقيق
     3-گوش كردن انتخابي
     2-تظاهر به گوش كردن  
 1-گوش نكردن(درون چارچوب مرجع خودفرد)
 كردن
گوش كردن واقعي براي ورود به ذهن وقلب شخص ديگر،گوش كردن همدلانه نام دارد.يعني گوش كردن با همدلي،يعني بكوشيم باچشم هاي ديگري دنيا را ببينيم.ازاين پنج نوع گوش كردن،اين تنها نوعي است كه واقعا به درون چار چوب مرجع فردديگر نفوذ مي كند.جان پاول:گوش كردن درگفتگو بيشتر توجه به معناست تا كلمات...در گوش كردن حقيقي،به وراي كلمات مي رسيم وبه آن سوي آنهاخيره مي شويم تاانساني را كه داردآشكار ميشود،پيدا كنيم.گوش كردن يعني دست يافتن به گنج انسان حقيقي كه با گفتاروحركات آشكارمي شود.البته اين به معناشناسي نيز مربوط مي شود.كلمات براي من وشما تعبيرهاي متفاوتي دارند.در نتيجه هرگز نمي توانم به شما بگويم چه گفتيد بلكه آنچه را شنيده ام مي گويم.بايد آنچه راگفته اي دوباره بگويم وآنرا باتوبررسي كنم تا مطمئن شوم كه آنچه ازذهن و قلب توواردذهن وقلب من مي شود دست نخورده و بدون تحريف است.
هركس نقاط كوري دارد( درزندگي خود مسلئلي دارند كه حتي نمي خواهند آن را به ياد آورند،چه رسدبه اينكه آنرا عوض كنند يا بهبود بخشند)بنابراين وقتي كسي را واقعا دوست داريد،بايد مواظب رفتار خود باشيد(سرشاراز انر‍‍ژي مثبت واحترام بااو برخورد كنيد).لازم است بتوانيدبه طريقي بازخورد بدهيد كه به جاي اينكه باعث پس زدن شود،حساب بانكي بسازد.به ياد داشته باشيد كه كليد عادت پنجم درنتيجه عمل است.فقط آنچه انجام مي دهيم نيست،بلكه چرا و چه وقت نيزمهم است.عادت پنجم به ما كمك مي كندتا از عمق دلمان گوش كنيم وصحبت كنيم.

عادت ششم:هم افزايي(برترين عادت).

هم افزايي برترين ومتعالي ترين ثمره تمام عادت به شمار مي آيد.شگفت انگيز است كه يك به علاوه يك برابر سه،چهار،پنج(يا حتي بيشتر)مي شود،چون ارتباط بين اجزا،خود يك مقوله معني دار است واين ارتباط چنان قدرت تسريع كننده ومحركي دارد كه بررفتار متقابل همه اجزا با هم تاثير مي گذارد اين ارتباط از روح احترام متقابل برنده-برنده و درك دوجانبه درساختن چيزي تازه ناشي مي شود،نه از مصالحه يا ارضاي نصفه نيمه.در اين فرايند هيچ كس از موضع خود عقب نشيني نمي كند،هيچ كس گذشت بي جا و يا ازروي بي ميلي نميكند.هردوطرف به خواسته خود مي رسند وحتي نتيجه اي فراترازخواسته هاي اوليه خود بدست مي آورند.راه شگرف درك هم افزايي مطالعه بدن انسان است.بدن فقط مجموعه اي از دست،بازو،پا،انگشت،مغز،معده وقلب نيست.تماميتي معجزه آسا وهم افزاست كه مي تواند كارهاي شگفت آوري زيادي انجام دهدواين به دليل نحوه عمل بخش هاي انفرادي با يكديگراست.مثلا دو دست وقتي با هم كار ميكنند،ازدودست كه جداگانه كار ميكنند،ثمربخش ترند دو چشم دركنار هم واضح تر وباقدرت بيش تري ميبينند تادوچشم جدا ازهم.كاري كه بدن ميتواند انجام دهدبسيار بيشترازكاري است كه تمام اجزا دركنارهمولي بي ارتباط با هم مي توانند انجام دهند.پس هم افزايي برهمه اعضاخانواده اثردارد.ارتباط وهماهنگي درخانواده تنظيم كننده رابطه بين افراد است.وقتي زن وشوهر ياوالدين و بچه هاباهم زندگي مي كنند،هم افزايي در رابطه آنها نهفته است واين همان محلي است كه ذهن خلاق درآن قراردارد. ذهن جديدي كه راه حل جديد وگزينه سومي را پيشنهاد ميكند.هم افزايي مخاطره آميزاست.گاه ممكن است روندهم افزايي به هرج ومرج كشيده شود. كليدهم افزايي اين است كه بياموزيم به تفاوتها ارزش دهيم.حتي آنهاراجشن بگيريم.به مثال بدن انسان برمي گرديم اگربدن فقط مجموعه اي از دست وپا و  قلب بود،هرگز اينطوركار نمي كرد.همين تفاوتهاست كه بدن رابراي انجام دادن اين همه كارتواناميكند.
گاه ارزش گذاشتن به تفاوتهاوتقديرازخصوصيات منحصربه فردافرادديگر، دشواراست.معمولا تمايل داريم كه مردم رابه شكل تصورات خودمان درآوريم. وقتي ازعقايدخودمان امنيت خاطرلازم را به دست مي آوريم،شنيدن نظرهاي متفاوت ديگران(مخصوصا نظر كسي كه مثل همسريافرزندبه ما نزديك است) اين امنيت را تهديد ميكند.مي خواهيم ديگران نيز باما مواففق باشند وهمان طوركه ما فكرميكنيم فكركنند،بانظرهاي ماكناربيايند.امابه قول دوستي :وقتي همه مثل هم فكرميكنندهيچ كس زيادفكرنميكند.شخص ديگري گفته:وقتي دونفر باهم موافقند،نظريكي زيادي است.بدون تفاوت،نه اساسي براي هم افزايي،ونه انتخابي براي راه حل هاوفرصت هاي تازه وجوددارد.بهترين راه اين است كه ياد بگيريم،بهترين هاراطوري باهم درآميزيم كه چيزي كاملا نوبه وجودآوريم. آبگوشت وقتي خوشمزه ميشودكه چيزهاي مختلفي درآن بريزند.ايتنوع است كه علاقه وطعم رابوجودمي آورد،تركيب جديدي كه ازهمه چيزهاي متفاوت بهترين رادركنارهم مي گذارد.هم افزايي فقط كارگروهي وهمكاري نيست.هم افزايي يعني كارگروهي خلاق و همكاري خلاق.
سيستم ايمني خانواده:بيماري ايدزبه اين دليل اين قدروحشت آوراست كه سيستم ايمني بدن رامختل ميكند،مردم ازايدزنمي ميرندبلكه ازبيماري هاي ديگري مي ميرند كه درافرادعادي به علت داشتن سيستم ايمني سالم،كنترل ميشوند.خانواده هانيز به علت يك شكست خاص،ازهم نمي پاشندبلكه به علت نداشتن يك سيستم ايمني ومصالحه جو،ازهم ميپاشند.حساب بانكي عاطفي آنهاخالي است وهيچ نوع روندسازماندهي واصول ياقوانين طبيعي كه خانواده براساس آن پايه ريزي شود ندارند.تااينجا،اساسابرهم افزايي كه افراد دربرخوردبا همديگر،نيازها،مقاصدوهدفهاي مشترك يكديگررادرك كنندوسپس بينش ها و انتخاب هايي راميسازندكه واقعابهترازآنهايي است كه درابتداپيشنهادشدند(1+1بيشتراز2) تمركزكرديم.ميتوانيم بگوييم كه اختلافي درروند تفكراتفاق افتاده است.ميتوان اين راهبردرا«دگرسازي»ناميد.اما نوع ديگري ازهم افزايي نيزوجوددارد.اين هم افزايي چيزي است كه ازطريق راهبردي مكمل بدست مي آيد.راهبردي كه درآن قدرت يك نفر استفاده وضعف هايش باقدرت ديگري خنثي ميشود.مثالا اگرقدرت شوهري درشهامت او نهفته باشداماآن موقعيت خاص به همدلي نيازداشته باشد،قدرت مردميتواندبه ضعف تبديل ميشود.اگرقدرت زني درحساسيت وشكيبايي اوباشدوآن موقعيت به تصميمات واعمال قدرتمندانه نيازداشته باشد.قدرت اوميتواندبه ضعف تبديل شود.امااگرزن ومردهردواز قدرتهاوضعفهاي خودآگاه باشندوفروتني كافي براي كارگروهي داشته باشند ميتوانند از قدرت هايشانبخوبي استفاده كنندوضعفهايشان خنثي ميشود(هم افزايي روي ميدهد).البته همه تصميم ها درخانواده وهمه موقعيت هابه هم افزايي نيازندارند.
وقتي شروع مي كنيدالگوي همكاري خلاق رادرخانواده بنا نهيد،ظرفيت شماافزايش ميابد سيستم ايمني شما قوي ميشود.پيوندهاي بين شما قوي ترمي شود.تجربه هاي مثبت تان شمارادرجايگاهي كاملا تازه قرار ميدهدتابادرگيري ها وفرصت هاي خود برخورد كنيد. ثمره هم افزايي حقيقي قيمت ندارد.

عادت هفتم:تيغ خودرا تيز كنيد

آنتروپي يا فسادپذيري بدين معني است كه هرچيزي كه به حال خودگذاشته شود سرانجام ازهم مي پاشد(فاسدميشود)تااينكه به اصلي ترين شكل خودبرسد.فرهنگ لغت انتروپي را «تنزل تدريجي يك نظام ياجامعه»تعريف ميكند.اين مسئله درهمه جنبه هاي زندگي اتفاق مي افتد.مدتي به بدن خود بي اعتنايي كنيد،حتما روبه زوال خواهدرفت.اگرآگاهانه به چيزي توجه وآن رابازسازي نكنيم،ازكارمي افتد.استفاده كردن بي نهايت ازچيزي ياكنارگذاشتن آن،افراط وتفريط است.فرض كنيدمي خواهيددرختي رابياندازيد.تنه عظيم آنرااره ميكنيد.تمام روزردرحال اره كشيدن بوده وحتي يك دقيقه هم كاررارها نكرده ايد وحالادرنيمه راه هستيد.دور و برخود را نگاه ميكنيد وكس ديگري راميبينيد كه چند قدم آنطرف درختي رااره ميكند.اوتقريبا تمام درخت رااره كرده است.باشماشروع كرده ودرختش هم اندازه شماست.باناباوري مي پرسيد:چطورتوانستي بيشترازمن كاركني درحالي كه هرساعت هم استراحت ميكردي؟مردجواب ميدهد بله ديدي كه هريك ساعت چنددقيقه اي استراحت ميكردم ولي چيزي كه نديدي اين بودكه اره ام راهم تيز ميكردم.تيزكردن تيغ يعني حضورمداوم وپيوسته تازه شدن،درتمام ابعاد چهارگانه زندگي.نوسازي خانوادگي:
1-جسمي:ورزش كنيد،غذاي سالم بخوريد،فشارهاراكنترل كنيد.
2-روحي:تمركزكنيد،نمازبخوانيد،ادبيات مذهبي مطالعه كنيد،به اصول تعهدداشته باشيد.
3-ذهني:كتاب بخوانيد،فيلم ببينيد،برنامه ريزي كنيد،بنويسيد،استعدادهاراشكوفاكنيد.
4-عاطفي/اجتماعي:دوست يابي،خدمت رساني،گوش كردن،باهمدلي هم افزايي كردن.
اين الگوهاي تكراري نوسازي خانواده،سنت ناميده ميشود.باسنتها پيوندهاي خانوادگي را تقويت مي كنيد.نوسازي شخصي:
1-جسمي:باهم ورزش كنيد،فعاليت هاي جسمي راانجام دهيد،اهداف را پيرامون سرمايه هاي مالي وجسمي روشن كنيد.
2-روحي:تعهدات راتازه،جهت هاواهداف راروشن كنيدباهم دعاكنيدونمازوقرآن بخوانيد.
3-ذهني:باهم چيزهاي جديديادبگيريدنظرهاراباهم درميان بگذاريدوبحث كنيد.
4-عاطفي/اجتماعي:دوست داشتن وتاييد يكديگرخنديدن به شوخي هاي دروني وباهم راحت بودن،ساختن رابطه اعتمادوعشق بي قيدوشرط.
سنت هايي كه تصميم داريد بنا نهيد هرچه باشندبه شيوه هاي مختلف،روح يااحساس تازه اي به رفتارهاي هرروزتان ميدهد.

ازتلاش براي بقا تااستواري...موفقيت...اهميت...

درتلاش براي بقا تنها هدف افراد فقط زنده ماندن است ونيازاوليه به غذاست.درمرحله دوم افرادزنده انداما نمي دانند چكاركنند نوعي احساس پوچي وبه دام افتادگي دارند.در موقعيت بي ساماني زندگي ميكنند وهرچه بيشتردانش كسب ميكنند،اميدوارترميشوند. شروع به سازماندهي برنامه هاوساختارهايي براي رابطه وحل مسئله ميكنندوپايدار ميشوند.درمرحله استواري تاحدودي سازماندهي ميشوند اما هنوزموفق نيستند.مرحله سوم،يعني موفقيت،ازدستيابي به اهداف ارزشمند تشكيل ميشود.درخانواده هاي موفق، افرادبراي خوداهداف باارزشي درنظر ميگيرندوبه آنها دست ميابند:خانواده براي آنها مهم است.سعادت واقعي را درباهم بودن ميبينند.حس هيجان واعتمادبه نفس وجوددارد. خانواده هاي موفق داراي برنامه هستند وفعاليت هاي خانوادگي انجام ميدهند وبراي انجام دادن وظايف مختلف سازماندهي ميكنند.مرحله چهارم يعني اهميت نقطه اي است كه خانواده بيرون ازدايره خوددركارباارزشي شركت دارد.اعضاخانواده به جاي آنكه براي موفق بودن ازخودراضي باشندداراي حس تعاون يامسئوليت نسبت به خانواده بزرگتر بشري ونيزداراي حس جوابگويي به آن تعاون ميشوند.دردنيا حتي اجتماعاتي وجوددارد كه تمام مردم دريك تلاش وابستگي متقابل مهم وبزرگ سهيم هستند.نمونه آن كشور موريتاني درآفريقاست.قانون اين ملت3/1ميليون نفري،كاركردن بايكديگربراي بقاي اقتصادي،مراقبت ازبچه هاوتقويت فرهنگ وابستگي ووابستگي متقابل است.به افراد مهارتهاي لازم راميدهندتا بيكاري يا بي خانماني، مستمندي يابزهكاري وجودنداشته باشد. جالب اينجاست كه اين مردم از5منطقه وفرهنگهاي بسيارمتفاوتي تشكيل مي شوند.تفاوت هايشان بسيارزياد است اماآنقدربه اين تفاوتها ارزش ميدهند كه حتي تعطيلات مذهبي يكديگررا جشن ميگيرند.وابستگي متقابل بسيار كامل آنها ارزشهاي نظم،هماهنگي،تعاون وهم افزايي ونيز علاقه آنهابه همه مردم(مخصوصابه بچه ها)رامنعكس ميكند.هنس سلي،پدرمطالعات اضطراب مدرن مي آموزدكه بهترين راه قوي،سالم وزنده بودن،پيروي ازاين عقيده است كه عشق همسايه ات رابجوي به عبارت ديگريعني دربرنامه هاو كارهاي معنوي وخدمتگذارانه شركت كن.نويسنده اي ناشناس:خدايم راجستم،نيافتم.روحم راجستم،ازمن گريزان بود.كمك به برادر نيازمندم راجستم واين هرسه رايافتم:خدايم،روحم وترا.
ازحل مسئله تاساختن:همانطوركه به عنوان يك خانواده به سوي مقصدخوددرحركت هستيد،ممكن است اين چهارمرحله مجزارابه عنوان مقصدي موقتي درمسيرتان سودمند بيابيد.به جاي ازبين بردن چيزهايي منفي درخانواده روي تلاش براي ساختن چيزهاي مثبت كه قبلا وجودنداشته است مثل اهداف جديد،آزادي هاي جديد،انتخاب هاي تازه اي كه موقعيت هارابهترميكند،متمركزند.آنهاداراي ذهني فرصت دار ميشوند نه ذهني مشكل دار.نيروهاي پيش برنده:دانش واميد.نيروهاي بازدارنده:حس قرباني بودن وترس،كمبود آگاهي واحساس پوچي،شماراازپايدارشدن باز مي دارد.نيروهاي بازدارنده به طوركلي احساسي،بدون ساختاروغيرمنطقي هستند؛امانيروهاي پيش برنده منطقي،ساختاري وعامل هستند.شكي نيست كه الگو همان اساس نفوذاست.از شوارتز پرسيدند چگونه بايد بچه را تربيت كرد گفت:برسه اصل:اول الگو،دوم الگو،سوم الگو.مابهترين واولين الگوهاي بچه هايمان هستيم.انچه درما ميبينندرساتر ازانچه به انهامي گوييم سخن مي گوييم.ارشادكردن ،سازماندهي واموختن چهارنقش رهبري خانواده اصل-محور است.
جدول كاري خانوادگي عادات هفتگانه:
عادت اول:عامل باشيد.سوالهايي كه بايداز خودتان بپرسيد:آيا مسوليت كارهايم را به عهده مي گيرم؟چگونه ازدكمه توقف خودبراي عمل كردن براساس اصول،نه فقط واكنش نشان دادن،استفاده كنم.
عادت دوم:باعاقبت انديشي شروع كند.هدف من درذهنم چيست؟رسالتنامه شخصي يا خانوادگي(يايكي ازآنها)چه كمكي ميكند؟
عادت سوم:آيا مهم ترين كارراانجام ميدهم؟براي تمركز بهترچه ميتوانم بكنم؟جلسات هفتگي خانوادگي تك به تك چه كمكي ميكنند؟
عادت چهارم:برنده-برنده بينديشيد.آيا واقعا مي خواهم همه برنده شوند؟آيا ازراه حل انتخاب سوم كه براي همه مفيد است استقبال ميكنم؟
عادت پنجم:نخست در پي درك كردن ديگران باشيد سپس بخواهيد شمارادرك كنند.چگونه ميتوانم باصداقت به دنبال درك ديگران باشم؟چگونه ميتوانم شهامت وملاحضه را براي بيان نظرخودم به كارگيرم؟
عادت ششم:هم افزايي كنيد.چگونه وباچه كسي براي رسيدن به پاسخ اين مسئله ميتوانم واكنش خلاق داشته باشم؟
عادت هفتم:تيغ راتيز كنيد.براي اينكه همه مابتوانيم به بهترين نحو ازانرژيمان براي برخورد با مسئله استفاده كنيم،چگونه ميتوانم درتازگي شخصي و خانوادگي شركت كنيم؟
ان گري:انسان موفق عادت دارد كارهايي انجام دهد كه آدمهاي ناموفق دوست ندارد به آنها دست بزنند.
 
  • مشخصات
  • دانلود
4.5 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان ایجاد خانواده شاد و موفق Average rating: 4.44995237665714, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr