سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

بررسی ادبیات نمایشی
4.7 /5 20 5 1
بررسی ادبیات نمایشی
 
 
 
 
 
ادبیات نمایشی چیست؟
ادبیات نمایشی ادبیاتی است که در قالب نمایش به روی صحنه می آید . موضوع اصلی ادبیات نمایشی پیوند انسان با زندگی و طبیعت و وظیفه آن تجلیل روحیات انسان و نحوه برخورد او با حوادث زندگی است .
ادبیات نمایشی در ایران به شکل شبیه خوانی ( تعزیه و عزاداری شهدای کربلا ) ، سیاه بازی ( حاجی فیروز ) ، نقالی ( شاهنامه خوانی )، نمایش رو حوضی و ... است .
این نوع ادبیات در یونان و روم قدیم رایج بود.
ادبیات نمایشی در غرب به شکل تراژدی ( ناکامی اشخاص برجسته ) و کمدی ( نمایش عیوب اخلاقی و سیاسی و ... به شکل خنده دار ) و درام ( شکل عادی زندگی با همه تضادها و تعارض ها ) تقسیم می شود .  نمایش یا درام به معنای نشان دادن، باز نمودن و مرادف اصطلاحات تماشا، تقلید و بازی است؛ در اصطلاح به هر اثری كه برای اجرا در روی صحنه تئاتر توسط بازیگران نوشته شده باشد، نمایشنامه می‌گویند.
  مهد نمایش یا درام، یونان باستان بوده است. «دراما» در یونانی به معنای كار یا عملی است كه واقع می‌شود؛ و در اصل هنری است كه روی صحنه می‌آید.
  ادبیات نمایشی یا دراماتیك بر اساس تقسیم بندی ارسطو یكی از انواع مهم ادبیات بوده و به دو نوع كمدی و تراژدی تقسیم می‌شود: تراژدی، نمایشِ اعمال مهم و جدی است كه در مجموع به ضدِ قهرمانِ اصلی تمام می‌شود و هسته داستانی((plot به فاجعه (Catastrophe) منتهی می‌شود؛ این فاجعه معمولاً مرگ قهرمان تراژدی است؛ مرگی كه اتفاقی نیست بلكه نتیجۀ منطقی و مستقیم حوادث و مسیر داستان است. یونانیان نخستین تراژدی نویسان بودند. چند اثر مهم تراژدی دنیا عبارتند از: رمیو و ژولیت، اُتلٌو، و مكبث از شکسپیر؛ تراژدی «آندروماك» اثر «راسین».
  در ادبیات ایران، نمایش به مفهوم واقعی و رسمی کمتر قدمت دارد؛ اما، با توجه به ویژگی‌های تراژدی، نمایشِ سنتی «تعزیه» كه قدیمی‌ترین نمایش بومی ایران است، می‌تواند در چارچوب تراژدی قرار بگیرد.
  نوع دوم ادب دراماتیك، «كمدی» "Comedy" است. كمدی اثری نمایشی است كه با جلب توجه بیننده به خود، باعث سرگرمی می شود. هدف كمدی خنده و تفریح است؛ اما، در واقع مسایل جدی در پردۀ شوخی طرح می‌شود؛ از نمونه های خوب كمدی «سفر دراز روز در شب» اثرِ «یوجین اونیل» و «شب دوازدهم، توفان، هیاهوی بسیاری برای هیچ» از آثارِ «شكپیر» است. شاید بتوان معادل كمدی در ایران را، در بخش نمایش‌های سنتی، مثلِ بقال بازی، نمایش تخته حوضی یا سیاه بازی دانست كه برای ایجاد روحیه شادی و خنده در بین مردم اجرا می‌شده است.
  تاریخچه ادب دراماتیك بی‌تردید به یونان باستان می‌رسد. در این كشور باستانی، به نمایش توجه و اهمیت زیاد داده می شد و اولین بار ارسطو به صورت كلاسیك بدان پرداخت، به نحوی كه آراء ارسطو، منبع مهم و اولیه‌ای است كه هنوز هم مورد مطالعه و استفاده است.
  به طور كلی درام در اكثر تمدن‌های قدیم وجود داشته و جزء مراسم مذهبی محسوب می‌شده است؛ زیرا در آن مراسم به تجلیل خدایان و مردگان و از كیفیت گناهان و امثال این موضوعات سخن می‌رفته است. سابقۀ درام در مصر به حدود چهار هزار سال قبل از تولد مسیح می‌رسد. در روم باستان درام بسیار رواج داشته و در اروپای قرون وسطی، كلیسا بر اثر علاقه مفرط مردم به تئاتر، درام مذهبی را به وجود آمد كه در آن زندگی مسیح و قدسیان به صحنه می‌آمد. در اروپای عصر رنسانس، درام قدیم یونان و روم دوباره ظهور کرد.
 در ایران پیش از اسلام نمایشنامه وجود داشته در جریان تاریخ ایران، نخستین بار در دورۀ پارت‌ها به صحنه سازی  سورنای بزرگ(به كسر سین و واو) بر می‌خوریم كه می‌توان آن را به عنوان اولین نمایش ضبط كرد. از دوره ساسانیان دربارۀ نمایش، متنی به نام «در كنار قصر پاد – واژ یك آواز جا دارد» باقی مانده؛ و «پتواژ گفتن» نامی است كه ساسانیان به تئاتر خود داده بودند. در دورۀ ملاجقه «خیمه شب بازی» متداول بود.
  مقارن با تحولات زیاد دورۀ مشروطه در ایران، در جریان انتقاد از گذشته و رویكرد به پدیده‌های نو، تحولی در عرصه نمایش به وجود آمد. نمایش به عنوان یك نوع ادبی (ژانر) از همین موقع شكل گرفت. نخستین انگیزه‌های ایجاد نمایش جدید، با سفر برخی رجال و جوانان به اروپا و دیدار آنان از تماشاخانه غرب میسر شد.
  نوشتن نمایشنامه در ایران، ابتدا با ترجمه آثار نمایشی غربی ها شروع شد. آثار كسانی مثل مولیر، شكسپیر، دوما و ... به فارسی ترجمه شده، بعضاً به صحنه رفت. در همین زمان، كسانی دست به نوشتن نمایشنامه هم بردند، از جمله آخوند زاده، احمد محمودی، میرزا آقاخان تبریزی و ...؛ این نمایشنامه‌ها از نظر فنی و تكنیك درام نویسی ضعیف و از نظر محتوا پرمایه بود و تمام موضوعات مطرح در دوره مشروطه از جمله آزادی، قانون، وطن و ... در آن مطرح شده بود. یكی از دلایل گسترش نمایشنامه نویسی در ایران آن روزگار، امكان طرح مسایل سیاسی و اجتماعی در نمایشنامه برای مخاطبان عام بود.
  اولین نمایشنامه آن دوران با سبك درام غربی، «جعفرخان از فرنگ آمده» اثر حسن مقدم است. بعد از این، با وجود اینكه نمایش و تئاتر از پایه‌های بنیادین در ایران برخوردار نبوده اما همواره هنرمندان تلاش كرده‌اند نمایشنامه‌های خوبی نوشته و به صحنه آورند؛ مانند آثار غلامحسین یوسفی، علی نصر، بهرام بیضایی و دیگران.
 
ادبیات چیست؟
ادبیات یکی از گونه های هنر است و کلمات ، مصالح و موادی هستند که شاعر و نویسنده با بهره گیری از عواطف و تخیلات خویش آن هارا به کار میگیرد و اثری ادبی و هنری پدید می آورد.
در آثار ادبی ، نویسنده و شاعر میکوشد اندیشه ها و عواطف خویش را در قالب مناسب ترین و زیباترین جملات و عبارات بیان کند. این آثار همان گفته ها و نوشته هایی هستند که مردم در طول تاریخ آنهارا شایستهء نگهداری میدانند و از خواندن و شنیدن شان لذت میبرند.
فرهنگ درخشان ما جلوه گاه آثار ادبی بسیاری مانند شاهنامه ، تاریخ بیهقی ، مثنوی مولوی ، بوستان و گلستان سعدی ، غزلیات حافظ و... است که در شمار غنی ترین و شیواترین آثار ادبی جهان قرار دارند.
ما نیز باید مانند نیاکان خویش ، قدر این سرمایه های گرانبهارا بدانیم ؛ با خوب خواندن و درست فهمیدن این آثار ارزشمند ، در نگهداری آنها با جان و دل بکوشیم و با تلاش روز افزون خویش بر غنا و عظمت آنها بیفزاییم.
این حقیقت را باور داشته باشیم که با وجود این میراث جاوید سرمایهء با ارزش – که مایهء سربلندی ما در میان اقوام و ملل جهان است – میتوانیم با نمایاندن در هایی از دریای ادب خویش ، بیگانگان را نیز از فرهنگ و ادب ما بهره مند سازیم.
ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی گونه یی از ادبیات است که در قالب نمایش برروی صحنه می آید. این گونهء ادبیات بیشتر در یونان باستان و روم رواج داشته است.
موضوع اصلی ادبیات نمایشی پیوند انسان با زندگی و طبیعت و وظیفهء اساسی آن ، تحلیل روحیات انسان و نحوهء برخورد او با حوادث زندگی است.
ادبیات نمایشی در غرب به تراژدی ، کمیدی و درام تقسیم میشود. تراژدی تصویر ناکامی اشخاص برجسته است ؛ کمیدی تجسم عیوب و رذیلت های اخلاقی است به گونه یی که مایهء خنده باشد و درام کوششی است برای نشان دادن شکل عادی زندگی با همهء تضادها و تعارض های آن.
درون مایه و محتوای نمایش نامه ها ممکن است دینی ، ملی ، سیاسی و اجتماعی باشد. نمایش نامه ها همواره در طول تاریخ باعث ایجاد حرکت هایی در میان مردم می شده اندو گاه بسیار تاءثیر گذار بوده اند.
سابقهء ادبیات نمایشی به شیوهء امروزی به صد سال نمیرسد اما تعزیه که نوعی هنر دینی و نمایش مذهبی به شمار میرود ، نمونه یی از ادبیات نمایشی به شیوهء ایرانی است که از دیر باز در رثای شهیدان کربلا اجرا می شده است.
گفته می‌شود «نمایشنامه» رکن نخست در شکل‌دهی یک اجراست. این تاکید حتی هنگامی که اثر بر اساس بدیهه‌پردازی شکل می‌گیرد، همچنان وجود دارد.
تفاوت‌های نگارش برای گونه‌های مختلف عروسکی، صحنه‌ای، رادیویی و ... در ادبیات نمایشی چیست؟ مشخصه‌های تفکیک نمایشنامه از سایر گونه‌های ادبی چیست؟ ضعف و قوت و وجوه تشابه و تطابق آثار نمایشنامه‌نویسان قبل و بعد از انقلاب چیست؟ آیا در حوزة نمایشنامه‌نویسی در قیاس با دیگر حوزه‌های تئاتر، دچار ضعف هستیم؟ گونه‌شناسی ادبیات نمایشی کدام است؟ فرایند و شیوه‌های تولید یک نمایشنامه از سوی نویسندگان چگونه است؟ چقدر نیاز است که نویسنده در تولید یک اجرا دخیل باشد؟ نظریه‌های کنونی ادبیات نمایشی چیست و بانیان آن چه کسانی هستند؟ نویسنده در فرایند تولید یک اجرای کارگاهی چه جایگاهی دارد؟ فرایند تولید یک اجرا توسط گروهی که نویسنده‌اش از گروه جداست و یا در گروه حضور دارد و بعضاً کارگردان هم هست، چگونه است؟ و ...
نمايش درلغت به معني نماياندن، نشان دادن ودراصطلاح به معناي کاري است که نمودمي يايدياعملي است که روي مي دهد. به همين ليل است که دريونان باستان عملي راکه درروي صحنه ودربرابرچشم تماشاگران روي مي داد " دراما" مي گفتند. نمايش به طورکلي ازمراسم مذهبي نشات گرفت. کمدي وتراژدي که دونوع نمايش هستندهردوازمراسم مذهبي مربوط به ديونيزوس به وجودآمدند. اولي ازجشنهاي باروري ديونيزوس ودومي ازمناسک مذهبي ديونيزوسي مربوط به زندگي ومرگ پديدآمدند. نمايش درقرون وسطي هم بسيارمتاثرازداستانهاي مقدس مربوط به عيسسي ( ع) وحواريون وي بود. هميشه نمايش دردامان اعتقادات ودغدغه هاي ديني رشدکرده وباليده است. همه آثاربزرگي هم که دراين پهنه بارورشده و باليده است جملگي دغدغه هاي اساسي ترين ومحوري ترين مسائل اعتقادي وفکري راداشته اند. دردوران رنسانس آشنايي وپيروي ازنمايش باستان بارديگررواج نمايش هاي کلاسيک راباخودبه همراه داشت. ازتلفيق نمايش هاي کلاسيک واصول آن بانمايش هاي مذهبي واخلاقي قرون وسطي درانگلستان نمايش خاصي به نام نمايش هاي اليزابتي به وجودآمد. درهمه ادوارمختلف تاريخ، انسان ازراه نمايش به رواج باورهاي باروراعتقادي خودپرداخته است. اين مهم که درعرصه نمايش، هنرمندبه زيباترين ونزديکترين نوع رابطه حضوري باتماشاگرمي رسدومي تواند آميختن نفسهاي خودرابااوبه نظاره بنشيندودرفضايي مشترک ازحيث مکان وزمان توامان به آفرينش اثرهنري بپردازد مساله اي بسيارهيجان انگيزودرعين حال سرشارازسروربراي اوبود. هنرمندعرصه نمايش لحظه به لحظه درتعامل باتماشاگرشاهدروييدن يک زندگي بود. هرچندآنچه برصحنه شکل مي گرفت محصول تکاپوي وجه مثالي وجوداوبوداماازآنجاکه آينه اي دربرابرآينه حقيقت بود بي نهايتي رامي ساخت که درآن همه چيزبه جانب منشاء خودرجوع داشت وموسيقي مواج وجذاب فطرت رادرباطن اوطنين اندازمي کرد. هرچند که ديوارچهارمي وجودداشت که تماشاگرآن رانمي ديد وبازيگرآن رامي ديدوخودرابه تجاهل مي زدولي آنچه اتفاق مي افتادازسوي تماشاگرباهمه خيال ساختگي اش موردپذيرش قرارمي گرفت. چون اگرچه حادثه اي حقيقتااتفاق نمي افتد ولي اتفاق افتادنش بيرون ازدايره امکان نيست. ملک الشعراء بهاردرهمين زمينه مي سرايد:
   
    غم مخور اي دل که جهان راقرارنيست                      وآنچه توبيني به جزازمستعارنيست
   
    آنچه مجازي بودآن هست آشکار                                وآنچه حقيقي بودآن آشکارنيست
   
    هست يکي پرده جنبنده بديع                                    کزبرآن نقش وصورراشمارنيست
   
    پرده همي جنبدوساکن بودصور                                   ليک به چشم توجزازعکس کارنيست
   
    پرده نبيني تووبيني که نقش ها                              درحرکاتندوکسي درکنارنيست
   
    ادبيات نمايشي، فرزند تعامل خجسته ادبيات و نمايش است که ازظرفيتهاي بياني اين دوبيشترين بهره ممکن رامي برد؛ وازآن حيث که ازمهمترين عناصرکيفي هنرنمايش ( خودبرون افکني، همذات پنداري، تعليق، گره افکني، گره گشايي، پيچيدگي، کشمکش، بحران، فاجعه، اوج وفرود) سودمي جويد وساختارنمايش ( گفتگو، حرکت وشخصيت پردازي) را دردل خوددارد وازآبشخورژرف ادبيات جهاني بهره مي برد يقينا محملي گرانسنگ است براي:
      - حُسن انتقال مضامين ديني،فرهنگي وتاريخي به عصرها ونسلهاي آتي
      - تلطيف محرکات فطري جامعه وتنزيه عواطف و تزکيه روان
      - بنيان سازي اعتلاي هنرهاي دراماتيک ( مانند سينما، تئاتر، و..)
     ادبيات ونمايش درپهنه تاريخ همواره دوشادوش يکديگربه جلو آمده وباليده، تاثيراتي برهم نهاده وتحولاتي راپشت سرگذاشته اند؛ وسرانجام بسامان و معقول، ازشکل ساده وابتدايي خود- که برآورنده نيازهاي خودآگاهانه ومتعارف انسان بوده – به ساختاري پيچيده ومتکامل دگرديسي يافته تاامروزکه بازتابي ازعلوطبع ومبين خصال انسان درنبردبي امانش برجهل کثيروراهنمايي براي نيل به آرمانهاي برين وفطري وي درحيات عالي انساني شده است.
 پيشينه ها وپشتوانه ها
 ادبيات نمايشي درايران بسيارريشه دارووالاتباراست. به عنوان مثال:
" پتوازگويي " ياهمان مکالمه منظوم نمايشي ازدوران باستان درميان موبدان زرتشتي رواج ورونق فراواني داشته است. حماسه هاي اوستايي، پهلوي، ملي وتاريخي ايران به مراسم ومناسک بسياري اشارت دارد که درآن آميختگي نمايش وادبيات رابروشني مي توان ديد. ازجمله اين مراسم " سوک سياوش " يا سياوش کشان است که اوج نمايش ِ تراژيک رادردوران باستان به مامي نماياند.
    پس ازطلوع اسلام اين امتزاج مسرت بخش به مراتب بالنده ترشد وفروغ بيشتري پيداکرد. درنيمه دوم قرن سيزدهم هجري قمري صورت حماسي وژرف نمايش ايراني ( تعزيه ) که ازجوشش پيام عاشوراي حسيني مايه مي گرفت درگستره هنريکتانگراين مرزوبوم روييد. بخصوص اقبال عمومي شيعيان چنان شدکه " معزالدوله ديلمي " درقرن چهاردهم هجري باصدورفرماني به اين مراسم رسميت واستمراربخشيد. ازاين زمان اشعاري دررثاي سالارشهيدان آفريده شدکه بتواند درمجاورت اين مراسم جاذبه هاي زيباشناسانه ومعنايي اش رافزوني ببخشد. شاعران ونويسندگان بسياري همت خودرابدرقه راه اين مهم کردند که مي توان به محتشم کاشاني، کمال غياث شيرازي، وصال شيرازي و کاتبي ترشيزي اشاره کرد.
 امامهمترازاين همه ملاحسين واعظ کاشفي سبزواري بودکه کتاب معروف او- روضه الشهداء – سهم بسزايي درتکوين هسته نمايشي تعزيه دارد.
 مضمون تعزيه رويارويي دونيروي حق وباطل بود که ازرهگذردرگيري اين دوجبهه، ماجراهاوشخصيت هاي نمايش يکي پس ازديگري پديدمي آيند. تعزيه، به عنوان هنري که مشخصا سعي درنهادينه سازي باورهاي ديني مخاطبان راداراست درهرکوي وبرزني رواج پيداکرد وبه تناسب نيازهاي آن براي جلب هرچه بيشترمخاطب، شاعران ونويسندگاني به طبع آزمايي پرداختند؛ که به مرورزمان شعرنمايشي ديني شکل گرفت. شعري که شيوه هاي اجراي نمايشي خاص خودراهم دردل خودداشت.
 شعرتعزيه، ساده، صميمي وزنده بود وافزون برآن نه تنهابه تکوين تدريجي شخصيت هاچشم داشت بلکه درونمايه نمايش راهم به پيش مي برد.
 افزون برتعزيه ( که به گفته برتولت برشت ) هنرتام و تمام است، نمايش " تخته حوض " هم به عنوان صورت خندان نمايش ايراني مقوله اي قابل تامل به شمارمي رود. برخلاف تصوراکثرهنرمندان غرب فکري که خنده رادرنهايت براي تشفي درون ونوعي تفنن مي شمارند درنمايش تخته حوض، خنده مکانيزمي براي هنرمنداست تابتواند منظورومرادخودرادرخلال آن به مخاطب منتقل کند. دراينجاکشف رويارويي حقيقت وشبه حقيقت است که تماشاگررابه خنده وامي دارد. به گفته مولوي:
    ازقياسش خنده آمد خلق را
                                     کوچو خودپنداشت صاحب دلق را
 اغراق درکژي هاورفتارهاي ناروا براي آن نيست تامخاطب لحظاتي مشعوف شودوبخندد بلکه اين همه براي آن است تاعيوب خودرابسي بزرگترازآنچه هست ببيندوبرآن وقوف يابد.
  گوهرادبيات نمايشي به انحامختلف درآثارشاعران واديبان اين سرزمين وجودداشته است: شاهنامه فردوسي خودگواه صادقي براين مدعاست که همه معيارهاي بايسته ادبيات نمايشي را – درهنرمندانه ترين جلوه ممکن - درآن مشاهده مي کنيم. افزون براوکه سخنگوي ايران خماسي است درقله هاي ديگرادبيات فارسي مانند سعدي و مولوي و حافظ و...مشاهده مي کنيم.
  دردوران معاصربه نظرمي رسدبه دليل آشنايي شاعران واديبان ايراني باقالبهاي هنري اروپايي وبويژه نمايش فرنگستان – تئاتر-، تاسيس دارالفنون، مشاهدات مسافران وسياحان ايراني ازنمايش ملل ديگر، کم فروغ شدن نثرهاي متکلفانه ورونق روزنمه نگاري ومهمترازهمه نيازروشنفکران وفرهيختگان جامعه به ارتباط سازي هرچه بيشتربالايه هاي ميانه جامعه وطبعا جستجوي شيوه هاوشگردهاي بياني تازه، ادبيات نمايش هم پيشرفت بيشتري کرد.
 درسال 1264 هجري شمسي به فرمان ناصرالدين شاه قاجار، تماشاخانه دارالفنون گشوده شد. دراين تماشاخانه گروههاي تقليد به اجراي نمايش پرداختند. امامتاسفانه آنچه خودداشتند زبيگانه تمنا مي کردند: آنهم نمايشهاي بي خطري چون آثارمولير. به همين دليل شايد بتوان گفت که نمايشنامه نويسي نوين درايران ازمنشايي که هنر را با تفکر آميخته بود- مانندآثارشکسپير- به ارتزاق نپرداخت.
  در سال1285 هجري شمسي وباآغازجنبش مشروطه نخستين نمايشهاي عمومي به اهتمام گروههايي چون " شرکت فرهنگ " به اجرادرآمدوطولي نکشيد که " گروه تئاترملي " هم پديدارشد.
  باکودتاي ننگين 28امرداد 1332هجري شمسي بسياري ازگروههاي نمايشي توقيف شدند وبه جاي فعاليتهاي ناب نمايشي، گروههاي دلقک مآبي نشستند که تنهاارضاي نيازهاي ابتدايي مخاطبان رامدنظرداشتند. البته سردمداران رژيم پهلوي ازاين شيوه نمايش ونمايشنامه نويسي قويا حمايت مي کردند. بروزنمايش هاي بيمارگونه موسوم به " لاله زاري " ازاين دوران به بعد وارد فضاي نمايش ايراني شد وآن راآلود.
 هرچندازسال 1335 هجري شمسي، هنرمنداني چون علي نصيريان، جعفروالي وجمال ميرصادقي هريک به سهم خودتلاشهاي ارزنده اي رابراي ايجاد نمايش مستقل وملي انجام دادنداماازآنجا که فضاي فرهنگي کشوردرچنگ مزدوران فرهنگ بيگانه بودوازسويي سايه مخوف ساواک پيوسته ريشه دوانيدن گياهان باهويت رادربوستان هنرايران، زيرنظرداشت ومي کاويد هرگونه تلاش مقدسي به بارنمي نشست.
  پس ازآنکه درسال 1345 هجري شمسي رشته نمايش دردانشگاه تهران ايجادشد تابهمن 1357 جزنمايشهايي که گاه به وسيله گروههاي دانشگاهي و گاه گروههاي نيمه دولتي وبعضي گروههاي آزاد، کمتراتفاق مي افتادکه نمايشي باتذکر، تهديد وممنوعيت اجرامواجه نشود.
  پس ازبهمن 1357 نمايشهاي بسياري يکي پس ازديگري درتهران و شهرستانها برصحنه رفت که خصوصات عمده ومحوري اکثر آنها بيان خفقان وستم هاي رژيم ستمشاهي بود.
 باوقوع جنگ تحميلي ومحاصره اقتصادي همه توان و توش هنرمندان نمايش مامصروف و معطوف به بازنمايي شرايط تازه،آگاهي بخشي به نسل جديد درخصوص ابعاد کينه توزي دشمن وتشويق وترغيب ايشان به حضوردرميدانهاي صيانت ازانقلاب بود. نيازاصلي واساسي انقلاب درطول اين سالها همه آن بودکه نمايشنامه نويسان ماپيوسته آثاري پديدآورندکه برآورنده نيازهاي فرهنگي، سياسي واجتماعي دوران تازه باشد. متاسفانه درطول اين سالها به ايجاد فضاهايي که بتواند به نمايشنامه نويسي ماپس ازسالها بي تحرکي وياکم تحرکي جان وجلايي بدهد انديشيده نشد. گاه اگرهم برقي بدرخشيد نتوانست چندان برخرمن مجنون دل افگاربنشيند وکاري بکندکارستان.
    پيشينه آموزشي ادبيات نمايشي درايران
اداره کل هنرهاي زيباي کشور درسال 1329هجري شمسي تاسيس شد. درآن زمان اين اداره وابسته به وزارت فرهنگ ( وزارت آموزش وپرورش سالهاي بعد) بود. يکي ازوظايف اين اداره تربيت کارشناس وهنرمند دررشته هاي گوناگون نمايش ازجمله ادبيات نمايشي بود. 
    درآذرماه 1336به همت اداره کل هنرهاي زيباي کشور، اداره اي به نام " اداره هنرهاي دراماتيک " به وجودآمد؛ که اين اداره درسال بعدازتاسيس خود" هنرستان آزادهنرهاي نمايشي " راپديدآورد.
        درسال 1343 اداره هنرهاي زيباي کشوربه وزارت فرهنگ وهنرتبديل شد وبرآن شدتابه گونه اي وسيع درقلمروفرهنگ وهنر- خاصه نمايش – به فعاليت بپردازد. ازاين پس اداره هنرهاي دراماتيک جزوتشکيلات واحداداره کل فعاليتهاي هنري وزارت فرهنگ وهنردرآمدوباسازمان وتشکيلات اداري جداگانه اي به نام اداره برنامه هاي تئاتربه فعاليت پرداخت.
        درهمين سال هنرکده هنرهاي دراماتيک وابسته به وزارت فرهنگ وهنربه وجودآمدواداره هنرهاي دراماتيک درآن ادغام شد. سرانجام اين هنرکده به دانشکده هنرهاي دراماتيک تبديل شد.
        دانشکده هنرهاي دراماتيک، اولين موسسه آموزش عالي دولتي بودکه درآن رشته هايي چون: دکوروصحنه آرايي، سينماوتلويزيون وراديو، هنرپيشگي وکارگرداني، نمايش عروسکي وادبيات نمايشي تدريس مي شد.
        اين رشته هابعدازانقلاب فرهنگي وبازگشايي رشته هاي هنري درسال 1362 درمجتمع دانشگاهي هنرادغام شدند؛ اين مجتمع درحال حاضرباعنوان " دانشگاه هنر" درتهران به فعاليت خودادامه مي دهد.
        درحال حاضررشته ادبيات نمايشي افزون بردانشکده سينماوتئاتراين دانشگاه دردانشگاههاي بسياري همه ساله دانشجومي پذيرد
   
    زمينه هاي توسعه ادبيات نمايشي
        ايران، ازديربازبه دليل بهره مندي ازمواريث فرهنگي گرانسنگ به خصوص ادبيات پالوده وپرورده خويش سهم بزرگي برمجموعه فرهنگ وهنرجهان داشته است. بزرگان ونام آوراني که ازاين ديارخورشيدي درعرصه هاي علوم انساني وهنربرخاسته اند پيوسته مشعل افروزبسياري ازقلمروهاي ذهني وذوقي بوده اند. توجه به عنصر" گفتگو"، " شخصيت پردازي" و" ماجراپروري" ازجمله سازوکارهاي جذابي بوده است که اديبان ما درطول تاريخ ِپرشکوه ِفرهنگي ماپيوسته به عنوان ظرفيتي گران براي ارتباط سازي بامخاطبان موردنظرخودوتثبيت پيامهاي انساني وعرفاني خويش ازآن استفاده مي کرده اند. اگرچه مورخان ومحققان غربي طبق عادات مالوف خودشکل گيري ادبيات نمايشي رابه خودمعطوف مي دارنداما مايه ها وپايه هاي اصلي شکل دهنده ادبيات نمايشي درادبيات وهنرما به فراواني وجودداشته است که متون تعزيه نمونه مثال زدني وارزشمندي ازآن محسوب مي شود. دربسياري ازمتون منظوم ومنثورفارسي، پيوسته شاعران و نويسندگان مامي کوشيدند تا قلمروهاي تاثيرگذاري واژه هاراتوسعه دهند.آنان براي نيل به اين منظورواژه ها رابه نحوي ترکيب مي کردند تابتواند زمينه هاي تصويرموقعيت ها ووضعيت هارابراي خواننده وياشنونده به دست دهد. به همين منظوربه نوع خاصي ازسيال سازي نشانه هاروي مي آوردند تاافزون برداشتن دلالت طبيعي، دلالت منطقي وقراردادي هم داشته باشد. ابداع شخصيت ها وفضاسازيهاي ناب ونوظهوربراي فراخواندن احساس وقضاوت مخاطب وسهيم ساختن اودرفرجام کارازجمله تمهيداتي است که درعرصه ادب فارسي مشاهده مي کنيم.
        ثمرات وتبعات توجه به ادبيات نمايشي     
    در جنبه هاي تربيتي:
        - ادبيات نمايشي ازآن روي که باشخصيت پردازي همراه است مي توان نويسنده رابيش ازرشته هاي ديگربه الزام شناخت پسندهاوسلايق وعلايق مخاطبان ترغيب کند. براي همين است که بيشترهنرمندان – وبويژه هنرمندان عرصه نمايشي – درايجادارتباط بامردم بسيارموثرعمل مي کنند. البته روشن است که تنهادرهنرنمايش است که هنرمنددرمراحل ايجاداثرهنري بامخاطبان خوددرفضايي يگانه به سرمي برد؛ به بياني ديگرمي توان گفت که اثرهنري بامشارکت مخاطب اثرهنري ساخته وتکميل مي شود.
        - کلام درادبيات نمايشي بايدبتواند فراترازوظايف متعارف خودبه ميدان بيايدوباخروج ازوظيفه صرفا انتقال دهنده معني به وسيله اي توانابراي ايجادارتباط بامخاطب بدل شودورفتارخاصي رادروي به وجودآورد. به همين خاطراست ک نويسنده پيوسته به دنبال آن است تاازميان تعدادي واژه هم معني، واژه اي رابرگزيند که هم ازحيث روحي، صنفي و اعتقادي متناسب باشخصيت آدمهاي نمايش باشد وهم بافضاي عمومي حاکم براثرقرين باشد. همين تکاپوي مدام براي حُسن گزينشگري باعث مي شودتادرزندگي هم به اهميت عنصرانتخاب – بخصوص انتخاب همراه - توجهي مضاعف داشته باشد.
         نويسنده ادبيات نمايشي مي بايدازروحيه انعطاف پذيري فراواني بهره مند باشدتابه اين وسيله به نحوبهتري به مشاهده آدمهاوشيوه هاي ارتباطشان بايکديگربينديشدوبه مدد توان عالم مثالي خوددرباطنشان حلول کند. براثرممارست براين مهم به مرورزمان روحيه انعطاف پذيري براي او ملکه مي شود وهمين باعث مي شودتاحق حيات ديگران رابه عنوان الزامي قطعي درزندگي خودبه حساب آورد.
    درجنبه هاي اجتماعي فرهنگي
        - هدايت جوششهاي هنري مردم ( خاصه جوانان ) درمسيرآرمانهاي ديني وملي وپالايش ورشدعواطف انساني باتوجه به دوويژگي مهم زباني اين رشته يعني انتقال وسياليت.
        - ياري رساني به ارتقاء بهداشت رواني جامعه ازطريق مواجهه تخييلي باناگواريهاوتزکيه عواطف.
        - مدد به رشد نگرشهاي فرهنگي واجتماعي جامعه ازراه الگوسازيهاي انساني وترويج وتثبت آن.
        - ايجادتعلق خاطربه هويت فرهنگي وتمدني خودي به مثابه رکن رکين وحدت اعتقادي وملي ازراه معرفي ذوقي وهنرمندانه اسوه هاواسطوره ها
        - ايجادفرصتهاي شغلي: پرواضح است که چون توليد گونه هاي مختلف تئاتر، سينما، نمايش تلويزيوني ( تله تئاتر)، نمايش راديويي، انيميشن ( پويانمايي )، کليپ(نماهنگ)، تئاترعروسکي، تئاترکودک ونوجوان، تئاتردرماني، و...همه بربنيان ادبيات نمايشي استواراست تاسيس اين رشته تاچه حد مي توان به تحرک مادراين زمينه هاياري برساند.
        - غني سازي اوقات فراغت نوجوانان وجوانان که امروزه تدبيري مهم درکارويژه هاي مهندسي اجتماعي محسوب مي شود.
    جنبه هاي سياسي
        - توجه به بازسازي هنرمندانه اساطيرديني، ملي وشخصيتهاي برجسته وماندگارمان دربرابرامواج تهاجم فرهنگي بيگانگان که نوعابااتکاء بررواج شخصيتهاوحوادث موهوم ومذموم صورت مي گيرد نشان ازدرايت فرهنگي واستراتژيک مادارد. به يادداشته باشيم که بخش عمده اي ازتحرکات فرهنگي دشمن براساس تغييروتعويض نارواي نمادهاي ماصورت مي گيرد. بنابراين ترديدي نداريم که دشمنان ازسازوکارهاي هنري درتهاجم خودبهره مي بردوبارعمده اين ابزارهابردوش هنرهاي تصويري وبخصوص هنرهاي نمايشي وسينمايي است که ادبيات نمايشي پي وبنيان آن محسوب مي شود.
        - باتوجه به لزوم ايجادادبيات نمايشي مستقل ازتوصيه هاوتئوريهاي محتوايي وتکنيکي بيگانگان ضرورت وجوداين رشته بيش ازپيش احساس مي گردد. آنچه مسلم است مابايددرعرصه تئاتروسينماي جهاني، سينماوتئاترملي خودراقدرتمندانه به نمايش بگذاريم ودرمراتب تثبيت آن بکوشيم.
        - ضرورت ايجادبسترسازي لازم دربرابرجهاني سازي که به عنوان يک پروژه سياسي ازسوي نظام ليبرال دمکراسي به گونه اي مستمرپي گيري مي شود. درنظم عمومي جهاني ( غارت عمومي جهان !) که به سرکردگي آمريکادنبال مي شودهرگزتوسعه " هنرجهاني " مدنظرنيست بلکه مهم " جهاني سازي هنرموردنظرجهانخواران " است که توسط سينماي هاليوودوآژانس بين المللي يهودوسايرمجموعه هاي وابسته تعقيب مي شود. دراين ميان صدالبته غرض دشمن درمرتبه نخست نااميدکردن ملتهانسبت به مفاخرفرهنگي خودي ودرمرتبه بعد ناکارآمدنشان دادن هنروادبيات ايشان است. برنامه ريزان وطراحان غارت جهاني درعرصه اعتقادي پروژه " منطقه اي کردن اعتقادات " رادنبال مي کنند ودرعرصه هنروادبيات " رهاشدن ازشرلذتهاي سنتي پيشينيان " رافرياد مي زنند. ادبيات نمايشي دراين وانفساي فرهنگي مي توانددرکوتاهترين، موثرترين وپرنفذترين شيوه ممکن درايجاد هنجارهاي ادبي وهنري موردنظرما گام بردارد.
     توسعه ادبيات نمايشي بخصوص درجايگاه دانشگاهي آن به نهادينه سازي ارجمند بسياري ازمنابع فرهنگي وتمدني درخورتامل مامددخواهدرساند. امروزه سينماي جهاني باشتاب فزاينده اي به پيش مي تازدوهنرهاي دراماتيک ازجمله سينماوتئاتر بدل به سرمايه هاي فرهنگي واقتصادي کشورهاي توسعه يافته شده اند. براستي بايدبراي حسن استفاده ازسينماوتئاتردرراستاي مصالح اعتقادي وملي به ادبيات نمايشي نگاهي دوباره افکند وبراي توسعه آن نگاهي غيرنمايشي وجدي داشت.
 
 
 
منابع:
1-     آژند، یعقوب؛ تجدد ادبی دوره مشروطه، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1385، چاپ اول، صص 373و 405.
2-     آژند، یعقوب؛ نمایشنامه نویسی در ایران، تهران، نی، 1373، چاپ اول، ص 9تا13.
3-     اسلامی زاده، پرویز (و دیگر مؤلفان)؛ دایرة المعارف یا فرهنگ دانش و هنر، تهران، 2537، اشرفی، چاپ هشتم، ص 581.
4-     شمسا، سیروس؛ انواع ادبی، تهران، فرودس، 1383، چاپ دهم، ویرایش سوم، صص 149و 150.
5-     کادن. جی. ای؛ فرهنگ ادبیات و نقد، كاظم فیروزمند( ترجمه) ، تهران، شادگان، 1385، چاپ اول، ص 127.
 
 
  • مشخصات
  • دانلود
4.5 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان بررسی ادبیات نمایشی Average rating: 4.45659133813185, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr