موضوع
بررسی و مقايسه راهبردهاي يادگيري باپیشرفت تحصیلی دانش آموزان موفق وناموفق
دوره دوم متوسطه شهرستان00
مقدمه محيط پيرامون ما با وجود افراد، اشياء و رويدادهاي متعدد ومتنوع بسيار پيچيده است بعلاوه كنش متقابل وتغييرات مداوم موجود در عوامل مختلف پيچيدگي فزايندهاي را بر زندگي انسان تحميل ميكند. و انسان براي مقابله با اين همه تغييرات بدنبال يافتن راهحلهاي مناسب براي سازگاري است.
از آنجائيكه منابع خطر و ارضاء نياز ما نيز پيوسته در حال تغييرند. لازمة زندگي پويايي در سازگاري ارگانيسم با محيط است. و فرايندهاي يادگيري پويايي لازم براي ارگانيسم را فراهم ميكند تا بتواند با شرايط محيطي گوناگون به زندگي خود ادامه دهد. يعني علاوه براينكه محركهاي مختلف مثبت، منفي يا خنثي را بشناسد. رفتارهاي مناسب مقابل هر كدام از محركها را ياد بگيرد واين يادگيري به طرق مختلف از ابتداي زندگي نوع بشر صورت گرفته است اما امروزه با تكامل زندگي بشر يادگيري عمومي و كسب دانش از طريق آموزش بخش مهمي از اطلاعات لازم براي سازگاري را در اختيار قرار ميدهد. (السون
و هرگنهان
،1997)
حجم اطلاعات از هر نوع كه باشد،چنان رو به افزايش است كه هر فرد در هر شغل و مقامي براي رفع نيازهاي فردي و شغلي خود نياز به مطالعه و صرف وقت زياد براي آن دارد. به اين ترتيب مطالعه وسيلة ارتقاء نوع بشر و ابزار انتقال علم ودانش است. ولي متأسفانه در جامعة ما هنوز فرهنگ مطالعه به عنوان يك نياز واقعي براي مردم به حساب نميآيد. و حتي دانشآموزان ودانشجويان ما نيز كه مطالعه جزء اصلي و حرفه وزندگي آنهاست درست مطالعه نميكنند. روش مطالعه فعال را نميدانند، كند ميخوانند، به اندازه كافي مطالب را درك نميكنند، به خوبي به ياد نميآورند. نميدانند چه بخوانند؟ چگونه بخوانند؟ و چگونه به خاطر بسپارند؟ از همه بدتر نميدانند كه بد ميخوانند و اينهمه باعث گريز از مطالعه و عدم يادگيري مناسب از آن است.
بيان مسئله
وقتي دانشآموزان تحت آموزش رسمي قرار ميگيرند. پاسخهاي متفاوتي نسبت به محركهاي محيطي از جمله فرايندهاي ياددهي
– يادگيري از خود بروز ميدهند. براي درك تفاوتهاي دانشآموزان در آموزش يكسان لازم است ويژگيهاي ورودي يادگيرندگان مورد مطالعه قرار بگيرد. ويژگيهاي عاطفي، فيزيولوژيكي و شناختي يادگيرندگان در نحوه واكنش آنها بر محركها تأثير دارد وشيوههاي يادگيري
از جمله اين ويژگيهاست. يكي از ديدگاههايي كه زير بناي نظريات شناختي است رويكرد پردازش اطلاعات است. بدين ترتيب كه ابتدا محركهاي محيطي (دروندادها) برارگانيزم (گيرندههاي حسي) اثر ميگذارند. سپس براي مدتي بسيار كوتاه (يك ثانيه) در حافظه حسي ذخيره ميشود. بخشي كه مورد توجه قرار ميگيرند وارد حافظه كوتاه مدت ميشوند و بقيه از بين ميروند. اطلاعات وارد شده به حافظه كوتاه مدت با استفاده از راهبردهاي يادگيري مانند مرور ذهني
، بسط دهي
، وسازماندهي
براي ثبتي پايدار به حافظه بلندمدت انتقال مييابند و در آنجا به صورت مقدارهاي سازمان يافته براي تمام عمر باقي ميمانند اين نظام پردازش شامل دوبعد سخت افزار و نرم افزار است.براي ثبت اطلاعات در حافظه بلندمدت از راهبردهايی استفاده ميشود. اين راهبردها دونوع اند: الف- راهبردهاي آموزشي : راهبردهايي كه معلم براي ارائه يك مطلب در زمان خاص از آموزش بهره ميگيرد. ب- راهبردهاي يادگيري : راهبردهايي كه دانشآموز به طور فعال هنگام يادگيري به كار ميبندد مانند : مرور ذهني، بسطدهي، سازماندهي، پيشبيني موارد ارائه شده نظارت فعال بر يادگيري خود.
لذا محقق درصدد است با انجام اين پژوهش راهبردهاي يادگيري دانشآموزان موفق را بررسي كرده و با مقايسه راهبردهاي آنان با دانشآموزان ناموفق، راهبردهاي برتر را شناسايي كند و با پيشنهاد آن به مسوولين تعليم وتربيت وبرنامه ريزان آموزشي گامي مؤثر در جهت غنيسازي آموزش و پرورش و حل برخي مشكلات آموزشي بردارد.
اهميت و ضرورت پژوهش
هدف اصلي آموزش آسان كردن يادگيري است. و يادگيري تغيير شناختي است كه در ذهن يادگيرنده اتفاق ميافتد وفعاليت هدفمند او موجب آن ميگردد. بنابراين لازم است فرد يادگيرنده بعنوان عنصر اصلي اين فرايند مورد مطالعه قرار بگيرد. هوش، شخصيت، آموختههاي قبلي، انگيزش و روش يادگيري وبسياري ديگر از عوامل موجود در يادگيرنده در يادگيري اومؤثرند و شناخت هر كدام به تنهايي و در ارتباط با يكديگر دانش ما را از يادگيري و گسترش ميدهد. از جمله اين عوامل راهبرد يادگيري فرد است يعني روشها وفنون خاصي كه او براي حل مسأله و پرورش اطلاعات به طور عمدي به كار ميگيرد هر چند پژوهشهاي متعدد قابل آموزش بدون اين روشها را نشان دادهاند. (فلاول، 1988) اما اغلب معلمان و والدين تصور ميكنند كه دانشآموزان ودانشجويان به خودي خود روشهاي صحيح مطالعه و به خاطرسپاري اطلاعات را كشف ميكنند. بنابراين با وجود انتظار از دانشآموزان براي به خاطر بسياري اطلاعات هيچ تلاشي براي آموزش و بهبود روشهاي مطالعه ويادگيري براي آنها صورت نميگيرد. به من دليل پيوسته شاهد دانشآموزاني هستيم كه براي يادگيري تلاش ميكنند و ازشرايط آموزشي مشابه با ديگران سود ميبرند، اما بهره كافي بدست نميآورند. يعني علي رغم تلاش موفق نميشوند و پيوسته شكست را تجربه ميكنند. اين شرايط علاوه بر تحميل هزينه گزاف و بيفايده ناشي از افت تحصيل وتكرارپايه، به آموزش و پرورش وخانواده منجر به خودپنداره منفي، عزت نفس پائين واحساس ناكارآمدي در دانشآموز ميشود ودور باطل نميتوانم ونميخواهم را شكل ميدهد وانگيزه او را براي يادگيري از بين ميبرد، مضاف بر همه، تعامل مؤلفههاي عاطفي ياد شده با مؤلفههاي شناختي ناشي از عدم موفقيت ناكارآمدي و عدم بهرة مطلوب از آموزش را موجب ميگردد. و اين همه پژوهش در اين زمينه را ضروري مينمايد.
نكته ديگر كه توجه به آن لازم به نظر ميرسد اينكه، چگونگي پردازش اطلاعات در ذهن با موضوع يادگيري در تعامل است. و تحقيقات اين ارتباط را نشان ميدهند. بنابراين لازم است. راهبردهاي يادگيري دانشآموزان در رشتههاي مختلف درسي شناخته شده وراهكارهاي مناسب براي ايجاد انطباق بين راهبرد يادگيري و موضوع درسي برگزيده شود. بعلاوه براي دستيابي به موفقيت تحصيلي وشغلي در آينده لازم است. افراد فرايند يادگيري ومطالعة خود را به طور هدفمند تحت كنترل در آورند. و با ايجاد انطباق مناسب بين راهبر يادگيري خود، موضوع درسي و رشته تحصيلي موفقيت را تجربه كنند. وانگيزه بيشتري براي مطالعه و يادگيري بيابند بنابراين انجام پژوهش كه رابطة استفاده از راهبردهاي يادگيري، پيشرفت تحصيلي و رشته تحصيلي را روشن سازد در جايگاه خود ميتواند با ارزش باشد. تا راهكارهايي را در اختيار برنامه ريزان، مديران والدين و دانشآموزان قرار دهد. و بهرهوري بيشتر را موجب گردد.
اهداف پژوهش هدف كلي: هدف كلي اين پژوهش، بررسي ارتباط بين راهبردهاي يادگيري با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان موفق وناموفق دختر دوره دوم متوسطه ميباشد.
اهداف جزئی: 1- بررسي رابطه بين پيشرفت تحصيلي و راهبردهاي يادگيري
2- بررسي رابطه بين نوع راهبرد يادگيري و پيشرفت تحصيلي
1-2- بررسي رابطه بين راهبرد تكرار با پيشرفت تحصيلي
2-2- بررسي رابطه بين راهبرد سازماندهي با پيشرفت تحصيلي
3-2- بررسي رابطه بين راهبرد بسطدهي با پيشرفت تحصيلي
4-2- بررسي رابطه بين راهبرد نظارت با پيشرفت تحصيلي
گزارههاي تحقيق (سوالها/فرضيهها) در اين پژوهش به سؤالات ذيل پاسخ داده ميشود:
1- آيا بين راهبرد يادگيري و پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
2- آيا بين نوع راهبرد يادگيري و موفقيت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
1-2-آيا بين راهبرد تكرار و پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
2-2- آيا بين راهبرد بسطدهي و پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
3-2- آيا بين راهبرد بسطدهي و پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
4-2-آيا بين راهبرد نظارت و پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
معرفي نوع متغيرها وتعاريف عملياتي: متغيرها 1- متغير مستقل: راهبرد يادگيري شامل 4 نوع تكرار (مرور)، بسط و گسترش، سازماندهي ونظارت بر درك مطلب
2- متغير وابسته: پیشرفت تحصيلي
3- متغير كنترل: پايه تحصيلي (سوم متوسطه)، جنسيت(دختر)
تعريف عملياتي: پیشرفت تحصیلی: منظور از پیشرفت تحصیلی معدل دانش جو در آزمون پایان ترم میباشد.
1- دانش آموز موفق: دانشآموزان موفق به كساني اطلاق ميشود كه نمرة آنها در دو درس اختصاصي مربوط به رشته تحصيليشان 1 انحراف معيار بالاتر از ميانگين باشد.
2- دانشآموزان ناموفق : دانشآموز ناموفق به كسي اطلاق ميشود كه نمره او در دو درس اختصاصي مربوط به رشته تحصيلي مساوي يا 1 انحراف معيار پايينتر از ميانگين باشد.
3- راهبردهاي يادگيري: فعاليتهاي بالقوه آگاهانهاي كه فرد جهت تسهيل حافظه از آنها بهره ميبرد. راهبردهاي يادگيري مركب از طيف بزرگ و متنوعي از فعاليتهاي بالقوه آگاهانه شخص است كه ممكن است به طور ارادي به عنوان وسيلهاي براي هدف به ياد سپردنهاي مختلف به كار ميرود (فلاول
، 1988، ترجمه ماهر1377)
راهبردهاي شناختي آن دسته از راهبردهايي هستند كه فرد براي پردازش اطلاعات مورد استفاده قرار ميدهد. شامل تكرار و مرورذهني، بسطدهي، سازماندهي و نظارت بر درك مطلب است. (وين اشتاين
وساير
1986، به نقل ازآزاد 1382)
3-1- راهبرد تكرار(مرورذهني): مرحلة رمز گرداني اطلاعات به شكل معنايي در حافظه كوتاهمدت وانتقال آن به حافظه بلندمدت در اثر تكرار مطالب مانند تكرار ساده اسامي،تكرار يك متن درسي، حفظ طوطيوار و تمرين پراكنده.
در اين پژوهش منظور از راهبرد تكرار نمرهاي است كه آزمودني از سوالهاي مربوطه كسب ميكند و بالاترين نمره 20 ميباشد.
3-2- راهبرد بسطدهي: يادگيرنده به كمك راهبرد بسط وگسترش، بين آنچه از قبل ميدانسته و آنچه قصد يادگيري آن را دارد پل ارتباطي ايجاد ميكند. اين كار از طريق افزودن جزئيات بيشتر به مطلب تازه، خلق مثالها يا مواردي براي ايجاد تداعي، عبارت سازي، خلاصه كردن و
… انجام ميشود.
دراين پژوهش منظور از راهبرد بسطدهي عبارت است ازنمرهاي كه آزمودني از پاسخ به سوالات مربوطه كسب ميكند وبالاترين حد آن نمره 20 است.
3-3- راهبرد سازمان دهي:ياد گيرنده به كمك راهبرد سازماندهي براي ايجاد بسط معنايي نوعي چارچوب سازماني را به مطالب آموختني تحميل ميكند.اين راهبرد شامل گروهبندي و نظم دهي مطالب،ايجاد سلسله مراتب و طرح نقشه مفهومي است.
در پژوهش حاضر منظور از راهبرد سازماندهي نمرهاي است كه آزمودني از سؤالهاي مربوطه كسب ميكند وبيشترين نمره آن 20 ميباشد.
3-4- نظارت بر درك مطلب: اين راهبرد شامل جلوگيري از عدم موفقيت در فهميدن مطالب توسط ياد گيرنده است. بنابراين به منظور كنترل ونظارت بر پيشرفت خود پيوسته فرايند يادگيري خود را مورد ارزشيابي قرارميدهد. از جمله موارد آن نظارت بر توجه هنگام خواندن، پرسيدن از خود به هنگام مطالعه و كنترل زمان است.
دراين پژوهش منظور از راهبرد نظارت نمرهاي است كه آزمودني در پاسخ به سؤالات مربوطه به دست ميآورد و بالاترين حد آن نمره 20 است.
- Organizational Strategy