سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

تحلیلی بر آسیب ها و راهکارهای رشد اخلاقی
4.7 /5 20 5 1
تحلیلی بر آسیب ها و راهکارهای رشد اخلاقی
تحلیلی بر آسیب ها و راهکارهای رشد اخلاقی
 
 
مقدمه
در اندیشه دینی ما، همواره تعلیم، تهذیب، دانایی و دینداری همزاد و همراه اند. هم آن کس که می خواهد از خرمن دانش خوشه برچیند، باید جامه ای از جنس پارسایی بر تن کند و هم آنکه می خواهد کام مشتاقان و مشتریان دانش را به آب علم و اندیشه سیراب سازد، باید دل و جان دانش اندوزان را به طهارت و تابناکی بیاراید تا مبادا در شوره زار، تخم بی حاصل بکارد و رنج بی گنج برد و از کشته خویش هیچ ندروَد.
تأکید مکرر قرآن بر دو رسالت بزرگ پیامبران ـ تهذیب و تعلیم ـ الگوی روشنی فرا روی کسانی می نهد که گام در راه پیامبران می نهند و رسالت آموزش و راهبری را بر دوش می کشند. معلمان جامعه که چنین رسالتی یافته اند، باید مؤکد و مکرر بر دو عنصر تعلیم و تربیت عطف توجه نشان دهند که اگر از تهذیب و پرورش غفلت ورزند، هرگز پیامبرانه نخواهند زیست.
در نظام آموزشی ما که از رویکرد دینی الگو می گیرد، پرورش جان آدمی که البته به لحاظ رُتبی مقدم بر دانایی و آگاهی انسان است، بر عهده معلمان و مربیانی است که بر خردفزایی و رشد آگاهی انسان کمر همت بسته اند؛ برای پیشرفت آموزشی فراگیران، تدابیر کارسازی اندیشیده می شود و از کتاب و کلاس و استاد گرفته، تا فضایی فیزیکی و تکنولوژی آموزشی، همه در خدمت رشد علمی و اندیشه ای فراگیران قرار می گیرد و سرانجام کارنمای آموزشی که میزان رشد یا افت فراگیر را در تحصیل بنمایاند و نیز تمهیداتی که ضعف ها را پوشش دهد، به کار گرفته می شوند تا پیشرفت علمی فراگیر دانش آموز و دانشجوبه سامان رسد.
هم چنین با نمودارهای آموزشی که منحنی رشد یا افت محصلان را آشکار می سازد و نیز نظارتی که بر فرایند یاد دهی استاد و یادگیری شاگردان اعمال می شود، توفیق یا عدم توفیق آموزشی استادان نیز نشان داده خواهد شد؛ اما به حقیقت چه ساز و کاری به کار گرفته می شود، تا رشد تربیتی و پرورشی فراگیر که باید همزاد و همپای رشد آموزشی او سیر تکاملی داشته باشد، مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد و چه تدابیری اتخاذ می گردد تا عملکرد استادان و عنایت آنان به تربیت شاگردان، مورد شناسایی و نقد واقع شود و مشخص گردد که آیا آنان اساساً به این رسالت سنگین و پردشوار، توجه مبارک و مؤثری دارند یا خیر؟
البته در نظام آموزشی ما و در دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، تنها کار سازمان یافته برای آگاهی از رشد تربیتی فراگیر، گنجاندن نمره انضباط در کارنمای تحصیلی اوست و چنان که می دانیم، نمره کمی آن، در مجموع متأثر از قانون پذیری یا قانون ستیزی دانش آموز (رعایت یا عدم رعایت قوانین آموزشی) است و ارتباط وثیقی با سطح تربیتی وی ندارد. باری اگر توجه به تربیت و اخلاق فراگیر ضرورت دارد، در تحصیلات عالی تر و مقاطع دانشگاهی، این توجه فوریت و ضرورت ویژه ای می یابد؛ از یک سو استادان مقطع تحصیلی دانشگاه، نسبت به دوران اولیه تحصیل، از تکثر، تنوع و تعدد بیشتری برخوردارند، چنان که می دانیم فراگیران دوران ابتدایی، از الگوی واحدی (مثبت یا منفی)پیروی می کنند و چون تنها با یک استاد مواجه اند، در تأثیر پذیری و الگوگیری سر در گم نخواهند بود؛ بر خلاف آنان دانش آموزان راهنمایی، متوسطه و دانشجویان دانشگاه، به دلیل داشتن معلمان و استادان متنوع، الگوهای متفاوتی دارند و داشتن همین الگوهای متفاوت که قطعاً از لحاظ منش و رفتار متفاوت هستند، ممکن است فراگیران را دچار تعارض رفتاری گرداند و در تشکیل شخصیت متعادل آنان مانع ایجاد نماید. با این تفاصیل، تکیه بر جنبه تربیتی و رشد اخلاقی فراگیران؛ ضرورت نام می یابد تا دانشجویان با داشتن الگوی مطلوب و در دسترس، از تشتت و اعوجاج رهایی یابند.
از سوی دیگر؛ دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه، برای سایر هم سن و سالان خود، به خصوص گروه بی شمار و مشتاق ورود به دانشگاه، الگو هستند، بنابراین پرداختن به جنبه پرورش دانشجویان لازم و ضروری است، و نباید از توجه به چنین أمر خطیر، اغماض و اعراض گردد. مهم تر آنکه دانش آموختگان دانشگاه، بی فاصله، پس از تحصیل، وارد بازار کار خواهند شد یا در مدیریت کشور نقشی خواهند داشت، پس اگر به تهذیب آنان توجه خاص نشود، ممکن است مجموعه کشور از نبود چنین أمری متضرر گردد.
گذشته از همه آنچه گفته شد:
توجه یک جانبه به امر آموزش؛
احساس نومیدی از تأثیر گذاری در اخلاق و رفتار دینی دانشجو؛
رشد فزاینده شبکه های ارتباطی و جهت بخش؛
بازار پر غوغای محصولات شبه فرهنگی و مخرب فرهنگ؛
رواج روز افزون الگوهای کاذب و جذاب ؛
ایده سازی و گسترش دائم و رو به افزایش حلقه های معرفتی دین ستیز؛
تلاش جمعی و سازماندهی شده، برای تخریب و سست کردن بنیادهای دین و اخلاق؛
ایجاد موج فراگیر شبهه سازی و شبهه گستری؛
تلاش برای تغییر ذائقه معرفتی و معنوی جوانان و جایگزین کردن فرآورده های مسموم و مهلک؛
تزریق روحیه بی تفاوتی و بی مسئولیتی نسبت به تغییر ارزش ها؛
ایجاد تردید و تشکیک متفلسفانه در آموزه ها و انگارهای دینی؛
بزرگ نمایی نقاط اندک تاریک حکومت و کوچک سازی نمودهای بسیار روشن آن؛
تلاش برای گسست و انقطاع تاریخی نسل جوان از پیشینه پر افتخار تاریخی و تمدن کهن ایرانی؛
و بحران های فروناکاستنی هویت، خانواده و مذهب، همه و همه جوان دانشجو را با کمین گاه های خطر زا و خطا ساز مواجه کرده، چالش های جدیدی را فرا روی او قرار داده است. به همین دلیل توجه جدی و عملی ـ و نه شعاری و سطحی ـ در تحکیم اخلاق و رشد هنجارهای دینی و بومی دانشجویان ضرورتی انکارناپذیر دارد.
افزون بر موارد پیش گفته، دانشجویان و محیط آموزشی پیرامونی آنان، واجد ویژگی هایی است که عطف توجه بدان ها مسئله تهذیب و تربیت را در جایگاه برتر می نشاند و دقت و جدیّت استادان را در پرورش اخلاق دانشجویان به دنبال خواه داشت:
 -1 دانشجویان دارای قدرت انتخاب و گزینش شدت و قوّت یافته هستند، بنابراین در کنار حجم و هجوم گسترده الگوهای کاذب و ویرانگر که شبکه های ارتباطی آن را ارائه می دهند، توجه دادن به الگوهای أصیل و منطبق با بن مایه های فطری روح گزینش گر جوان، کاری روا و بجا، بلکه أمری ضروری و اجتناب ناپذیر است و این مسئله، تنها با جدی گرفتن اخلاق و تربیت فراگیران محقق خواهد شد.
 -2 تأثیر پذیری در سن جوان دانشجو، پایایی افزون تری دارد و آنی، غیر پایه ای و زود گذر نیست؛ از این رو، توجه به تأثیر بخشی مثبت و تکیه بر رویکرد تربیت تأثیر گذار می تواند دانشجویان را در متن عمر بیمه نماید. همچنین به موازات رشد عقلانی فراگیران، احساسات و کشش های آنان نیز جهت دار یا جهت یاب می گردد و این خصیصه روانی، الگو پذیری را تسریع می کند.
3- دانشجویان برای سایر همسالان خود، به خصوص گروه بی شمار و مشتاق ورود به دانشگاه، الگو تلقی می شوند، بنابراین پرداختن به جنبه پرورشی دانشجویان ضرورت می یابد، تا بتوانند الگویی قابل اعتماد، مطلوب و مبارک باشند.
-4  دانشجویان چنان که تأثیر گذارند، از گروه هم سن خود تأثیرپذیر هم هستند و این تأثیر پذیری، توجه به پرورش و تربیت دانشجو را فوریت ها می بخشد و اگر استادان به این أمر همت نگمارند و دانشجو را در محیط پر غوغا به خود وانهند، جز بذر بی حاصل، چیز دیگری نخواهند کاشت.
5 - دانشجویان در محیط آموزشی، با مشکلات ویژه ای دست به گریبان اند؛ گاه با استادان بی مسئولیت یا بی تفاوتی مواجه اند که نسبت به ارزش ها و هنجارها هیچ حساسیتی ندارند یا اساساً با آن ناسازگارند. از سویی واسطه ها و بازاریابان کالاهای فکری غرب، نه تنها به دانشگاه ها چشم طمع دوخته، بلکه رد پا شان در آن محیط ملموس و آشکار شده است. نهاد آموزشی دانشگاه نیز کنترل مؤثر و نظارت هدفداری بر دانشجویان ندارد. جز آنکه حراست و کمیته های انضباطی ـ آن هم بیشتر بر رفتارهای ساختار شکن ـ نظارت نسبی دارد. از سوی دیگر وجود نهادهای موازی و متنوع در دانشگاه ها که تعمیق باورهای دینی و انقلابی، فلسفه وجودی آنان است، برخی استادان را از قبول مسئولیت و عطف توجه به حیطه تربیتی دانشجویان غافل ساخته، بدین امید که متولیان رسمی، کار به هنگام می کنند و هیچ کم و کاستی در این حیطه ها و حوزه ها نمی نهند یا بر این توهم که ورود به چنین حوزه هایی، دخالت در وظیفه سازمانی دیگران است.
تأسف بارتر آنکه نهادهای موازی و متنوع یاد شده، برخی اوقات به کشمکش ها و مجادلات درونی، دامن می زنند و چون هر یک مشی خود را به صواب و صلاح نزدیک می یابد، انرژی خود را صرف مقابله گری و خنثی سازی می کند و گاه بر یک دیگر بر چسب نا دلچسب می زنند و در این میان تنها دانشجویان به بازی گرفته می شوند. عضوگیری سیاسی و نزاع های دراز دامن جناحی و اصالت دادن به روش ها و تحت الشعاع قرار دادن و غرضی ساختن ارزش ها و تبختر و تفاخر به یک دیگر و فرحمندی احزاب فعال درون دانشگاه ها به داشته های خویش (کل حزب بمالدیهم فرحون)، دانشجویان را گاه از توجه جدی به تعلیم باز می دارد. روشن شده که در این اوضاع و غوغا، تربیت و پرورش دانشجو متروک و مغفول خواهد ماند. بی تردید در چنین جو و جمعی، توجه به أمر تربیت، اراده و همت والایی می طلبد و ضرورت آن را تردیدناپذیر می سازد.
همه این دلایل یا عوامل، توجه به تهذیب، آراستگی اخلاقی و تربیت و پرورش دانشجویان را لازم می نمایاند. با این همه تلقی های نادرستی وجود دارد که موجب شده است، نوعی غفلت و یا سطحی نگری درباره وظایف تربیتی استادان بروز و ظهور کند.
نخست آنکه برخی استادان گمان برده اند، دامن زدن به چنین مسایلی، در حیطه کاری استادانی است که دروس همخوان با اخلاق و تربیت را تدریس می کنند؛ مثلاً ممکن است استادان دروس پایه، پزشکی، مهندسی و... خود را از این رسالت دشوار مستثنا بدانند، زیرا اساساً دروس تدریسی آنان، هیچ ربطی و راهی به این مسایل ندارد. از نگاه آنان استاد ریاضی نمی تواند حدیث اخلاقی بخواند و ممکن است بدین گونه در وظیفه رسمی و سازمانی دیگر استادان محترمی که به صورت مشخص، عهده دار راهبری و رهگشایی در این حوزه ها هستند، دخالت صورت پذیرد؛ از این رو طرح مباحث اخلاقی بر عهده استادان دروس اخلاق و تربیت یا دروس متقارب و متجانس با آن است، چنان که استاد اخلاق بحثی از ریاضی به میان نمی آورد، استاد ریاضی نیز نباید در این حوزه ها دخالت کند.
دیگر آنکه برخی استادانی که در حوزه نشر اخلاق، خود را صاحب مسئولیت می یابند، از حدّ روایتگری و گزاره پردازی فراتر نمی روند و شاید تنها با خواندن چند آیه و روایت اخلاقی، احساس خوشایند و رضایتمندانه ای وجودشان را فرا گیرد. در این صورت، اخلاق تنها جنبه تعلیمی می یابد و این در واقع همان نگرش تعلیم تهی از تربیت است؛ هر چند که مثلاً دروس ارائه شده، مبانی و مباحث و مکاتب تربیت باشد.
به نظر می رسد که برای اصلاح این دو تلقی نامبارک، بهتر است رسالت استادان را در رشد اخلاق دانشجو، سطح بندی کنیم.
 ما برای این رسالت سطوح متفاوتی را منظور کرده ایم که بر می شمریم:
 -1 نخستین گام در رشد اخلاقی دانشجو، توجه به خود پیرایی و جان آرایی استاد است. استاد نا پیراسته، هرگز پیامبر آراستگی نخواهد بود و چنین ارمغانی را تقدیم جان تشنه مخاطبان نخواهد کرد. از این رو هنگامی که از رسالت تربیتی سخن به میان می آید، مخاطب اصلی خود استادان هستند؛ اگر آنان توانستند به یمن جامه تهذیب، جان خود را از عیب و عریانی برهانند، در دانشجویان نیز تأثیر گذار خواهند شد.
2 - گام دوم، عطف توجه به طرح مسایل اخلاقی و تربیتی و تأکید علمی و تئوری بر مباحث کلیدی اخلاق و تربیت است ؛
بدین معنا که استادان بر نکات اخلاقی پای بفشرند و از طرح آن غفلت نورزند. با این رویکرد، نه تنها استادان اخلاق و تربیت، بلکه سایر استادان نیز می توانند، در مناسبت ها یا به بهانه طرح برخی مباحث درسی و در آغاز یا پایان کلاس، نکته ای از اخلاق و دین عرضه کنند یا با معرفی برخی الگوها و چهره های شاخص و سالم، عملاً فراگیران را به تلاش در حوزه اصلاح ساختار اخلاقی خود ترغیب و تشویق کنند.
3 - سطح سوم و نهایی این رسالت، تبلور و تجلی عینی اخلاق، تا حد توانایی طاقت انسانی، در بروز رفتارهاست. اگر استادان عملاً به اخلاق دینی آراسته شده باشند، به گونه ای که رفتارشان مؤید گفتار آنان باشد، دانشجویان مشتاقانه پذیرای چنین الگویی بوده و تأثیرات استادان نیز ماندگار خواهد بود. این سطح از رسالت دو تلقی پیشگفته را اصلاح خواهد کرد، زیرا منظور از توجه به مسایل اخلاقی، صرفاً طرح تئوری مباحث اخلاقی نیست، بلکه رعایت اخلاق در مجموعه افعالی است که از استاد سر می زند و به نوعی توجه و پای بندی استاد را به پرورش اخلاق دانشجو نشان می دهد. با این نگاه در درس ریاضی نیز می توان بر دانشجویان تأثیر اخلاقی نهاد.
از سویی، اگر در دروس متناسب با اخلاق، تنها به ارائه فرضیه های اخلاقی و تربیتی توجه شود و صرفاً جنبه تعلیمی مسایل اخلاقی مورد تأکید قرار گیرد؛ اما رفتارها متعارض با آن باشد، هیچ نوع تأثیر مطلوب بر جای نخواهد ماند.
با همین رویکرد است که شیخ سخن سعدی، دو صد گفته را با نیمه یک عمل برابر نمی یابد «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
نتیجه آنکه کردار باید مؤید گفتارها باشد؛ از این رو گفتار و کردار متناقض به تلاش های اخلاقی آسیب می رساند. از اینجا به آسیب شناسی مسئله رهنمون می شویم و آسیب های را که ممکن است در تلاش های اخلاقی یا تأثیر گذاری اخلاقی به ایجاد مانع دامن بزند، بر می شماریم:
 -1 نگاه یکسویه به آموزش و تعریف آن در قالب های تهی از تربیت و معنویت
این نگاه در روزگار ما، هم از پشتوانه های معرفتی برخوردار شده و هم به دلیل مشکلات متنوع جوامع بشری که حل آن را تنها در علمی کردن امور می دانند، تشدید و تقویت شده است. ایده دانش تهی از ارزش و دانایی بدون دینداری که سایه ای سخت و سهمگین بر این نگاه افکنده است، به بروز مشکلات بسیار پیچیده در زندگی و مناسبات جاری انسان معاصر دامن زده است. در عصر کنونی که فقر و فقدان معنویت، تا عمق جان آدمی رسوخ کرده است. بازگشت به معنا و درآمیختگی علم و ایمان و انتخاب این مدل در تعلیم و تربیت، می تواند گسست های ایجاد شده را رفع کند.
2 - بی توجهی به مسئله اخلاق و تربیت دینی دانشجو
استادانی که دارای چنین رویه ای هستند، به آموزش نگاه جزیی و تک بعدی ندارند. آنان هم معتقدند که بدون در نظر گرفتن مقوله تربیت، آموزش و تعلیم نیز ناکامیاب خواهد بود؛ اما نسبت به این مسئله بی رغبت، کم توجه و بی تفاوت اند. در حقیقت مشکل آنان، شکل ایده و نظر نیست، بلکه در عمل با مشکل مواجه اند.
3- یأس و نومیدی از تأثیرگذاری و در نهایت وانهادن امر مبارک اخلاق دینی
این دسته از استادان، نه شکل تئوری دارند و نه شکل عملی، بلکه مشکل اصلی آنان روحی و روانی است. آنان ممکن است حتی در این حوزه دیر فرجام به فعالیت و کار توأم با اشتیاق پرداخته باشند؛ اما به دلیل نداشتن تعریف مشخص از کار، افق و چشم انداز معقول و منطقی، یا نداشتن برنامه مدون و مناسب و نیز حجم گسترده تبلیغات جذاب و اخلاق ستیز شبکه های پیدا و پنهان مخرب فرهنگ وتمایل غریزی مخاطبان به جبهه مخالف، از ادامه کار دلسرد و نومید شده یا از آنجا که به دنبال نتایج زودرس بوده اند و در آن توفیق و طراواتی نجسته اند، از تأکید بر اخلاق و باورهای بنیادین اخلاقی مأیوس و دلزده شده باشند.
 -4 تعارض در گفتار و رفتار
از آسیب های جدی که تأثر گذاری در اخلاق دانشجویان را دچار وقفه و اختلال می کند، ناهمگونی در رفتار و گفتار استادان است. برای مثال اگر استادی صدها حدیث درباره نظم و نظم پذیری بخواند؛ اما خود همواره دیر در کلاس حاضر شود و در عمل به بی نظمی شهره گردد، هیچ یک از آن گفتارها در مخاطبان تأثیر نخواهد نهاد. به عکس اگر استادی درست رفتاری پیشه کند؛ حتی اگر به مباحث تئوری آن نپردازد، تأثیری مطلوب بر جای خواهد گذارد. دانشجویان به دلیل حس کنجکاوی ،همواره رفتار استادان را زیر نظر دارند و اگر رفتار استاد با تعلیمات او ناموافق بود، دامنه تردید را حتی به حوزه گفتارها نیز تسری و تعمیم می بخشند. اگر استادی از اخلاق ساده زیستی، مناعت و قناعت سخن راند، اما در پوشش، ماشین و مسکن اهل تجمل نشان دهد، دانشجویان با تمسخر و نیشخند، به سخنان او واکنش نشان خواهند داد. این مثال به استادان یادآوری می کند که لازم نیست همه مسایل اخلاقی را در میان نهند، بلکه بهتر است؛ به بیان آن دسته از مسایل اخلاقی بپردازند که جلوه بیرونی رفتارشان با آن متناقض نیست.
 -5 موجه سازی رفتارهای غیر اخلاقی
این بدترین نوع آسیبی است که تأثیر گذاری اخلاقی را دچار آفت و آسیب می سازد. اگر از استاد رفتار غیر اخلاقی بروز کرد، بهترین کار و اقدام، پذیرش اشتباه، پوزش طلبی و در صورت امکان جبران مافات است؛ امّا اگر عجب و به اصطلاح کلاس استادی مانع این کار شد و به لطایف الحیل کار خود را موجه و مشروع نشان داد، خود خواسته به ترویج عملی و ناصواب رفتارهای اخلاق ستیز کمک کرده است.
این موجه سازی، گاه با رفتار شخص استاد مرتبط است و گاه با رفتار همکاران او .
اگر استادی به ناروا مرتکب عمل ناتراشیده و نامبارکی شد و استاد دیگری در مقام توجیه آن بر آمد، دچار گناه بی لذتی شده است که التذاذ عصیان آن برای یک نفر و خسران و خذلان آن دامن شخص دیگری را خواهد گرفت.
گاه این دفاع، دفاع صنفی است ؛ اگر کسی از کارگزاران حکومت، مرتکب اشتباه و اعوجاجی شد، استادان محترم نباید به علت تعلقات صنفی، در پی توجیه عمل غیر اخلاقی او بر آیند که هم هنجارهای اخلاقی را به حراج گذارند و هم قدر و منزلت خود را با چنین تفاسیر و توجیهات خرد ستیز، به تاراج نهند.
نکات پایانی و راهکارها
برای تأثیر گذاری بهتر در اخلاق و رفتار دینی دانشجو، نکات کوتاهی را که به کارگیری آن ها می تواند نتایج درخشانی در پی داشته باشد، یادآور می شویم:
1 - گام نخست در اصلاح اخلاق دانشجو، توجه به کمبودها و ناراستی های اخلاقی شخص استاد است. استادی که خود را به صیقل زدگی جان ممارست نداده باشد، یا تأثیر گذار نیست یا تأثیر او ماندگار نخواهد بود.
2 - همان طور که بی توجهی به مسایل اخلاقی، نوعی آسیب به شمار می آید، تأکید و تکرار فراتر از حد اعتدال و تکیه بر نکات تکراری ملال آور، نشان دادن ژست اخلاقی و نصیحت گرا، تذکر مسایل اخلاقی با طعن و گزندگی و سرانجام تبلیغ تحمیلی، آسیب های مهلک تری وارد می آورد.
3 - همان گونه که در طب، مرحله پیشگیری مقدم بر درمان است، در اخلاق نیز مرحله پا پیش بر پالایش مقدم است. استادان باید تلاش کنند که دانشجویان با وسوسه ها و جذبه های مبلغان و مروجان ضد فرهنگ و معنویت، در دام نیفتند؛ اما آلودگی و در دام افتادگی دانشجو، نباید استاد را از تلاش برای اصلاح او مأیوس سازد، زیرا کار استاد درمان است و نمی توان به دلیل بروز بیماری از مداوا سرباز زد.
-4  لازم نیست استاد، حتماً با روایت یا آیه، متذکر نکات اخلاقی شود و وقتی به این دو مجهز نبود، خود را فارغ از مسئولیت بیابد. استفاده از شعر، قصه، حکایت تاریخی، زندگی بزرگان دین و دانش و حتی استفاده از طنزهایی که حامل بار معنایی مثبت است، می تواند ابزار پیام رسانی استاد باشد.
5- در تذکرات اخلاقی، بهره گیری از روش های غیر مستقیم نتایج دلپذیری از شیوه های مستقیم دارد.
6 – اختصاص ساعاتی از کار استاد به مشاوره ؛ دانشجویان که طبیعتاً مشاوره های اخلاقی را نیز در برگیرد، برای برخی استادان صاحب فن، راهکای مناسب و تأثیر بخش است.
-7  معرفی کتاب های مفید و مؤثر اخلاقی، برنامه های سازنده صدا و سیما، لوح های فشرده مناسب، فیلم های جذاب و پرمحتوا، بزرگان اخلاق و تربیت و تشویق به استفاده از محضر آنان، و معرفی الگوهای استوار دفاع مقدس و صاحبان راست کردار علم و اندیشه، می تواند در بر آوردن بخشی از وظایف تربیتی و اخلاقی استادان راهشگا و دانشجویان را مددکار باشد.
8 – اگر استاد میان خود و مخاطب دیوار حائل، فرض یا رسم نماید و روابط طرفینی قرار دادی و تنها دچار چوب استاد و شاگردی باشد، باید از تأثیر گذاری دست شست و به انتظار میوه های شیرین این درخت خشک و فرسوده ننشست. تأثیر گذاری در اخلاق، بی ایجاد جو صمیمانه و محبت آمیز (آن هم در محیط دانشگاه ها) امکان پذیر نخواهد بود.
 -9 دانشجو هم هویت دینی دارد و هم هویت ملی و صنفی؛ کسی که چه به لحاظ دینی و چه به لحاظ صنفی و ملی احساس کمبود و بی تشخصی می کند، از درون تهی و بی هویت قلمداد می شود. در نتیجه هیچ جایی برای اندیشیدن و تأثیر پذیرفتن نخواهد یافت، بنابراین استادان باید پیش تر در هویت بخشی به دانشجو همت بگمارند تا تأثیر گذاری شان مثبت و ماندگار باشد.
10- همواره باید مراقب بود که بین اقوال و افعال تعارض، ناسازگاری رخ ندهد. اگر استادی نمی تواند، به هر دلیل در نماز جماعت شرکت کند. از تبلیغ این یک مسئله صرف نظر کند، زیرا همین یک تعارض در ذهن و ضمیر دانشجو جلوه گری می کند و سرانجام تشکیک و تردید او را در باب سایر موضوعات اخلاقی به دنبال خواهد داشت. بنابراین بر آن دسته از نکات اخلاقی تکیه و تأکید شود که جلوه های بیرونی فعل استاد با آنها تعارض مشهود و ملموس نداشته باشد.
11-  شناخت روحیه مخاطبان در تأثیرگذاری اخلاقی، نکته ای کلیدی و محوری است. مسلماً دختران از لحاظ روان شناسی با پسران تفاوت هایی دارند و اگر استاد هوشمند به نیکی چنین تفاوت هایی را درک و دریافت کرده باشد، بهتر می تواند در مواجهه با هر جنس، به گونه ای نکات اخلاقی را یادآور شود که زمینه پذیرش مساعدتر گردد. هم چنین توجه به خرده فرهنگ هادر مراکز مختلف دانشگاهی و عنایت به باور داشت های عمومی و ترکیب مذهبی مخاطبان و... می تواند استاد را در پرورش اخلاقی مخاطبان یاری دهد.
 پاسخ رهبر انقلاب به 30 پرسش درباره وظایف دانشجو   
در تاریخ 16. آذر 1389 - 23:46
ارتباط مستمر و گفتوگوی چهرهبهچهره با دانشجویان، سنت حسنهای است كه رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاكنون به آن پایبند بوده و همه مسئولان نظام را همواره به آن توصیه كردهاند.
گفتوگوهایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رهبر معظم انقلاب، به مناسبت فرا رسیدن روز دانشجو، گزیدهای از اهم این پرسشو پاسخها كه در آنها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداختهشده است، در این پایگاه منتشر میشود. لازم به ذكر است كه ادامه این پرسشها و پاسخها، در مناسبتهای مختلف در همین پایگاه اطلاعرسانی، منتشر خواهد شد.
دانشجوي موفّق چه دانشجويي است؟
به نظر من دانشجوي موفّق كسي است كه خوب درس بخواند؛ خوب تهذيب اخلاق كند و خوب به ورزش بپردازد. من براي دانشجوي موفّق، سه شاخص دارم. البته ممكن است يك جوان موفّق در خانه، معيارهاي ديگري داشته باشد؛ يك كاسب موفّق، يك اداري موفّق، معيارهاي ديگري داشته باشد؛ اما دانشجوي موفّق، به حيث دانشجويي، اين است: بايد خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذيب نفس بپردازد، ورزش هم بكند
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‏ 77/2/22
عمده‏ترين وظيفه جوانان حزب‏الّلهي و انقلابي چيست؟
به نظر من، جوانان انقلابي دانشگاه - چون بحث دانشجو را داريم - سعي كنند خوب درس بخوانند؛ خوب فكر و معرفتشان را بالا ببرند. سعي كنند در محيط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روي محيط خودشان، اثر فكري و رواني بگذارند. اين شدني است. يك جوان گاهي اوقات مي‏تواند مجموعه پيراموني خودش را - كلاس را، استاد را و حتّي دانشگاه را - زير تأثير شخصيت معنوي خودش قرار دهد. البته اين كار با سياسیكاري به‏دست نمي‏آيد؛ با معنويت به‏دست مي‏آيد، با صفا به‏دست مي‏آيد، با استحكام رابطه با خدا به‏دست مي‏آيد. عزيزان من! رابطه با خدا را جدّي بگيريد. شما جوانيد؛ به آن اهميت بدهيد، با خدا حرف بزنيد، از خدا بخواهيد. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، براي شما خيلي لازم است. مبادا اينها را به حاشيه برانيد.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران ‏ 77/2/22
نظر شما در مورد ظهور نسل جدید انقلاب و ماموریت این نسل چیست؟
گفتند كه نسل جديدي در حال ظهور است. اين كاملاً درست است. اين نسل كه شما ميگوئيد دارد ظهور ميكند، اين را هم من كاملاً قبول ميكنم؛ تصديق دارم و آن را حس ميكنم.
سؤال ميشود كه مأموريت اين نسل چيست؟ الزاماتش چيست؟ كي ميخواهد او را پيش ببرد و هدايت كند؟ اينها سؤالهاي خوبي است. به نظرم ميرسد اين سؤالها سؤال است، ليكن ابهام نيست. پاسخ به اين سؤالها معلوم است. انقلاب براي ايجاد يك دولت به جاي دولت كه به وجود نيامد، براي ايجاد يك نظام، يك مجموعه‏ي ملي و انساني بر اساس يك تفكر به وجود آمد. آن تفكر، تفكر اسلام است. ادعاي ما اين است - كه اين ادعا را اثبات هم ميكنيم و ثابت شده است؛ قطعي است - ما معتقديم راه سعادت انسانها به دست تعاليم انبياء است، كه كاملترينش هم تعاليم اسلام است. بشر منهاي تعاليم انبياء حتّي پيشرفت مادي هم در اين حدي كه پيدا كرده، پيدا نميكرد؛ چه برسد به تعالي معنوي و بهجت معنوي و آرامش و آسايش رواني كه زمينه‏ساز عروج اوست به معارج والاي ملكوتي انسان. راه سعادت انسان اين است.
براي اينكه تفكر انبياء در جامعه پياده شود، يك حركت بلندمدت و طولاني لازم بود. اين انقلاب با اين هدف به وجود آمد. جامعه‏ي اسلامي، كشور اسلامي، نه فقط دولت اسلامي، نه فقط تشكيل يك نظام اسلامي، بلكه تشكيل يك واقعيت و يك مجموعه مردمي كه بر اساس تعاليم اسلام - كه لبّ لباب تعاليم انبياء است - زندگي ميكنند و آثارش را احساس ميكنند. اين هدف ماست. خوب، ما به اين هدف هنوز نرسيديم، توقع هم نبود كه در ظرف سي سال برسيم. اين هدف، هدف خيلي طولاني مدتي است. بايد تلاش كرد، بايد كار كرد تا به اين هدف رسيد؛ شما مسئوليتتان اين است. مأموريت اين نسل اين است؛ كشور و ملتتان را به آن جايگاهي كه معنايش اين باشد كه يك جامعه‏ي اسلامي به معناي واقعي تشكيل شده، برسانيد. اين را الگو كنيد. اين ميشود بزرگترين وسيله براي گسترش اين فكر و گسترش اين تجربه در عالم؛ اين مأموريت اين نسل است


وظیفهی جنبش دانشجوئی در كنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟
جنبش دانشجوئي؛ يعني دانشجوي متحرك، دانشجوي فعال؛ دانشجوئي كه از نيروي فكر و توان جسمي و روحي خودش ميخواهد براي پيشرفت استفاده كند؛ آيا فقط اينها مخاطبند؟ بلاشك نه. سنگين‏ترين مسئوليت بر عهده‏ي مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمي و نخبگان فكري و نخبگان سياسي، ليكن جريان دانشجوئي فعال هم مسئوليت سنگيني دارد. يكي از مسئوليتهاي جريان دانشجوئي، تلاش براي فهميدن است؛ يعني تفكر.
من به نظرم ميرسد يكي از كارهاي لازم، تشكيل جلسات فكري وسيعي است كه مجموعه‏ي دانشجوئي، همراه با مجموعه‏ي حوزوي، با برنامه‏ريزي خوب، ميتواند به وجود بياورد تا بنشينند درباره‏ي مسائل گوناگون فكر كنند. گسترش فكر و پراكندن فكرِ درست و صحيح ميتواند همان ثمراتي را ببخشد كه ما در زمينه‏هاي مسائل علم و فناوري و پيشرفت علوم از دانشجو توقع داريم؛ يعني شكوفائي، آوردن حرف نو به ميدان انديشه، با يك حركت صحيح و جهتگيري درست. يكي از كارها اين است.
يكي از كارها، مشخص كردن اصول است. ما اصولي داريم كه بايد از اين اصول تخطي نشود. يعني به نام فكرپردازي و انديشه‏پردازي، از اصول انحراف پيدا نشود. اصول، شاخصهاي راه صحيح و صراط مستقيم است. خطاست اگر اصول را به ديواره‏هائي تشبيه بكنيم كه انسان از وسط اين ديواره‏ها بايد حركت كند؛ نه، اصول شاخصند. يك راه مستقيمي وجود دارد، يك صراط مستقيمي هست كه اين، انسان را به هدف ميرساند. اين صراط مستقيم را بايد شناخت، بايد كشف كرد. هيچ كس در محدوده‏ي صراط مستقيم زنداني نشده. اجبار به پيمودن صراط مستقيم در هيچ كس نيست. اين اصول كسي را اجبار نميكند، الزام نميكند، محدود نميكند، بلكه اين اصول انسان را هدايت ميكند و به او ميگويد كه اگر چنانچه بر طبق اين اصول حركت كردي، به آن نتيجه‏ي مطلوب خواهي رسيد؛ اگر از اين اصول تخطي كردي، به هدف نخواهي رسيد. آخر، اشكال بيراهه همين است. بيراهه، دو اشكال دارد: يك اشكال اين است كه انسان به سرمنزل مقصود نميرسد؛ اشكال ديگر اين است كه وقت انسان تلف ميشود؛ فرصتها از دست ميرود
اين كساني كه در طول اين صد سال، صد و پنجاه سال اخير در كشور ما داعيه‏ي اصلاح و پيشرفت و ترقي سر دادند و ما را حقاً و انصافاً به بيراهه كشاندند، اين گناه بزرگ را انجام دادند؛ هم ما در طول اين صد و پنجاه سال به مقصد نرسيديم و عقب مانديم، هم وقتمان تلف شد. چند نسل پي‏درپي بايد بيايند، ضايع شوند، در اين تيه(1) سرگرداني بروند و به نتيجه نرسند، تا يك وقت يك نسل متوجه بشود كه اشتباه كرده‏اند؛ راه را برگردد، شروع كند از نو حركت كردن. گناه آن كساني كه جوامع بشري را به بيراهه ميكشانند، اين است كه وقت آنها و عمر آنها و فرصتهاي آنها را ضايع ميكنند.
جمع میان تلاش برای تعالی و خلوصبخشی به نظام با وحدت حداكثری نیروهای انقلاب كه به حق نیاز شرایط امروز كشور است چگونه ممكن میگردد؟
بعضيها ميگويند وحدت، بعضيها ميگويند خلوص؛ شما چه ميگوئيد؟ من ميگويم هر دو. خلوص كه شما مطرح ميكنيد - كه ما بايست از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، يك عدهاي را كه ناخالصي دارند، از دائره خارج كنيم - چيزي نيست كه با دعوا و كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يك مجموعه كه اينجوري حاصل نميشود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم. در صدر اسلام، خوب، با پيغمبر اكرم يك عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابيبنكعب بود، عمار بود، كي بود، كي بود؛ اينها درجهي اول و خالصترينها بودند؛ عدهاي ديگر از اينها يك مقداري متوسطتر بودند؛ يك عدهاي بودند كه گاهي اوقات پيغمبر حتّي به اينها تشر هم ميزد. اگر فرض كنيد پيغمبر در همان جامعهي چند هزار نفري - كه كار خالصسازي خيلي آسانتر بود از يك جامعهي هفتاد ميليوني كشور ما - ميخواست خالصسازي كند، چه كار ميكرد؟ چي برايش ميماند؟ آن كه يك گناهي كرده، بايد ميرفت؛ آن كه يك تشري شنفته، بايد ميرفت؛ آن كه در يك وقتي كه نبايد از پيغمبر اجازهي مرخصي بگيرد، اجازهي مرخصي گرفته، بايد ميرفت؛ آن كه زكاتش را يك خرده دير داده، بايد ميرفت؛ خوب، كسي نميماند. امروز هم همين جور است.اينجوري نيست كه شما بيائيد افراد ضعافالايمان را از دائره خارج كنيد بهانهي اينكه ميخواهيم خالص كنيم؛ نه، شما هرچه ميتوانيد، دائرهي خلّصين را توسعه بدهيد؛ كاري كنيد كه افراد خالصي كه ميتوانند جامعهي شما را خالص كنند، در جامعه بيشتر شوند؛ اين خوب است. از خودتان شروع كنيد؛ دور و بر خودتان، خانوادهي خودتان، دوستان خودتان، تشكل خودتان، بيرون از تشكل خودتان. هرچه ميتوانيد، در حوزهي نفوذ تشكل خود، براي بالا آوردن ميزان خلوصهاي فردي و جمعي تلاش كنيد؛ كه نتيجهي آن، خلوص روزافزون جامعهي شما خواهد شد. راه خالص كردن اين است
وحدت هم كه ما گفتيم - كه بعد سؤالات ديگري هم در اين زمينه شده - منظور من اتحاد بر مبناي اصول است. بنابراين وحدت با كيست؟ با آن كسي كه اين اصول را قبول دارد. به همان اندازهاي كه اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصليم؛ اين ميشود ولايت بين مؤمنين. آن كسي كه اصول را قبول ندارد، نشان ميدهد كه اصول را قبول ندارد يا تصريح ميكند كه اصول را قبول ندارد، او قهراً از اين دائره خارج است. بنابراين با اين تفصيل و توضيحي كه عرض شد، هم طرفدار وحدتيم، هم طرفدار خلوصيم
بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1
معيار و ملاك براي جدايي و مرز اصول و سليقه ‏ها چيست؟ اصول را چگونه مي‏توان تشخيص داد؟
اصول، با سليقه‏هاي گوناگون در زمينه‏هاي مختلف، با هم اشتباه نمي‏شود. اصول، پايه‏هاي فكري يك نظام و يك اساس حكومتي است. اسلام، از اصول است؛ استقلال، از اصول است؛ نظام ديني، از اصول است؛ رعايت قوانين اسلامي، از اصول است؛ جهتگيري عمومي ملت و كشور به سمت متديّن شدن و جامعه را به سمت جامعه اسلامي كامل كشاندن، از اصول است. اصول از اين قبيل است. سليقه‏ها اين است كه يك نفر با زيد خوب است، با عمرو بد است؛ يكي از آن خوشش مي‏آيد، آن ديگري از آن خوشش نمي‏آيد. در زمينه‏هاي اقتصادي، از سليقه هم بالاتر هست؛ اما اصول نيست. فرض بفرماييد كه يك نفر معتقد به سياست «تعديل اقتصادي» است، يكي هم مخالف اين سياست است؛ مثلاً معتقد به سياست نوع ديگر است. اينها از سليقه هم بالاتر است؛ اما با اصول نبايد اشتباه شود. آن كسي كه داراي اين سليقه‏ي سياسي و اين روش سياسي است، وقتي كه مسؤوليتي داشته باشد، بر طبق همان عمل مي‏كند؛ آن ديگري مي‏آيد و برطبق چيز ديگر عمل مي‏كند؛ اما اصول هميشه محفوظ است. الان شما ملاحظه بفرماييد؛ از زمان رياست جمهوري بنده، كه آن‏وقت رئيس دولت كسي بود، بعد رئيس دولت كس ديگري شد؛ و زمان بعد از رياست جمهوري بنده، كه رئيس دولت كس ديگري شد؛ با اين‏كه سلايق سياسي و اقتصادي تفاوتهاي گوناگوني كرده، اما درعين‏حال همواره در اين مدّت، آن پايه‏هاي فكري - يعني اعتقاد به اسلام، اعتقاد به امام، اعتقاد به نظام اسلامي، اعتقاد به مردمي بودن جامعه - همه سر جاي خود محفوظ است. اين اعتقادها چيزهايي كه حتّي با آمدن و رفتن دولتها عوض شود بنابراين قابل اشتباه نيست.
پاسخهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي به پرسشهاي دانشجويان در دانشگاه صنعتي شريف 78/9/1
چگونه مي‏توان از خطّ فكري ناب ولايت در مسائل روزمرّه و جاري به صورت واضح مطّلع شد تا افراد نتوانند نظرات حضرتعالي را خلاف وانمود كنند؟
من آنچه كه در سخنرانيها بيان مي‏كنم، لبّ نظراتم است. اساسيترين نظراتم همانهايي است كه شما در سخنرانيها از من مي‏شنويد. هيچ نظري درباره مسائل جاري كشور و مسائل اسلام و مسلمين و مسائل اجتماعي وجود ندارد كه من آن را درِگوشي به كسي بگويم و نشود آن را در علن گفت. نظرات من، نظراتي شفّاف و روشن است كه در خطبه نماز جمعه و در سخنراني با گروههاي مختلف، شما اينها را مي‏شنويد.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‏‏ 77/2/22
راه دستیابی به نظرات امام (ره) چیست؟
نظرات امام يك مجموعه است و خوشبختانه بيانات امام ثبت شده است و همين است كه هست. مثل همه‏ي متوني كه از آنها ميشود تفكر گوينده را استنباط كرد؛ منتها با شيوه‏ي درستِ استنباط. شيوه‏ي درستِ استنباط اين است كه همه حرفها را ببينند، آنها را در كنار هم قرار بدهند؛ توي آنها عام هست، خاص هست؛ مطلق هست، مقيد هست. حرفها را بايد با همديگر سنجيد، تطبيق كرد؛ مجموع اين حرفها، نظر امام است. البته كار خيلي ساده‏اي نيست، اما روشن است كه بايد چه كار كنيم: يك كار اجتهادي است؛ اجتهادي است كه از عهده‏ي شما جوانها برمي‏آيد. بنشينند واقعاً گروه‏هاي كاري در زمينه‏هاي مختلف، نظر امام را استنباط كنند، از گفته‏هاي امام به دست بياورند.
ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب 87/7/7
آیا ما به عنوان سربازان انقلاب و فعالان جریانات دانشجویی انقلابی باید عینا از همان موضعی سخن بگوییم كه رهبری معظم به اقتضای جایگاه رفیع ولایی و سكانداری كشتی انقلاب از آن سخن می گویند؟
ميگويند آيا ما هم بايد مثل رهبري موضع بگيريم يا نه؟ خوب، رهبري يك تكليفي دارد، ما يك تكليف ديگر داريم. ببينيد، نبادا كسي تصور كند كه رهبري يك نظري دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمي مطرح ميشود، در خفا به بعضي از خواص و خلّصين، آن نظر را منتقل ميكند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنين چيزي نيست. اگر كسي چنين تصور كند، تصور خطائي است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبيرهاي انجام داده. نظرات و مواضع رهبري هميني است كه صريحاً اعلام ميشود؛ هميني است كه من صريحاً اعلام ميكنم.
چند سال قبل كه يك قتلي اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال كردند، تبليغات كردند و گفتند اينها فتوا داشتند، دستور داشتند، و ميخواستند يك جوري پاي رهبري را ميان بكشند، توي نماز جمعه گفتم: اگر من يك وقتي اعتقاد پيدا كنم كه يك نفري واجبالقتل است، اين را توي نماز جمعه علني خواهم گفت. نه جايز است، نه شايسته است كه مواضع ديگري غير از آنچه كه رهبري به صورت علني و صريح به عنوان مواضع خودش اعلام ميكند، وجود داشته باشد؛ نه، هميني است كه دارم ميگويم.
البته ممكن است كيفيت روزه گرفتن شما با بنده، نماز خواندن شما با بنده يك تفاوتهائي داشته باشد. خوب، شما جوانيد، دانشجوئيد؛ فعاليت ديني شما، فعاليت اجتماعي شما جوانانه است؛ با رفتار پيرمردانهي پيرمردها طبعاً تفاوت پيدا ميكند. از اين تفاوتهاي قهري و طبيعي نميشود صرفنظر كرد.
بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روز ماه رمضان 89/6/1
به ما بگوييد در اين اوضاع آشفته، وظيفه يك دانشجوي آگاه و آماده در مقابل جريانهاي سياسي مختلف چيست؟
درست فكر كردن، درست تحليل كردن، تحليل درست را به ديگران منتقل كردن و سعي در روشن و آگاه كردن كسي كه فكر مي‏كنيد ناآگاه است
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 82/02/22‏
لطفاً نظر خود را در مورد آينده فعاليتهاي سياسي دانشجويان و سمت و سوي اين حركات بفرماييد
من سه، چهار سال قبل از اين گفتم كه دانشجويان بايستي سياسي شوند؛ و بعد هم عليه كساني كه دانشگاه را از سياست دور كردند، تعبير تندي كردم. يك سال بعد از آن، يا همان وقتها، در يك اجتماع دانشجويي گفتم كه اشتباه نكنيد؛ من كه مي‏گويم فعّاليت سياسي، معنايش اين نيست كه فعاليت سياسي حتماً بايد عليه دولت، عليه مسؤولان و عليه نظام باشد. بعضي از بدخواهان، فعاليت سياسي را اين‏گونه تعبير مي‏كنند. فكر مي‏كنند فعّاليت سياسي، يعني سياسيكاري! اين، يك نوع سياسيكاري و يك نوع تقلّب است كه آدم تصوّر كند فعّاليت سياسي در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشي كردن و با اهانت كردن به اين و آن حاصل مي‏شود؛ نه. فعّاليت سياسي، براي پيدا شدن قدرت تحليل در دانشجوست. اين دانشجو اگر قدرت تحليل سياسي نداشته باشد، فريب مي‏خورد و فريب خوردن دانشجو، درد بزرگي است كه تحمّلش خيلي سخت است. بالاخره اگر دانشجويان بخواهند قدرت تحليل پيدا كنند، بايد فعّاليت سياسي بكنند؛ بايد سياست را بخوانند، بنويسند، بگويند، مذاكره و مباحثه كنند. تا اين كار نشود، دانشجويان توانايي پيدا نمي‏كنند. عقيده من، هنوز هم همين است.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‏ 77/2/22
اولويّتهاي سياسي، فرهنگي در دانشگاهها و راهكارهاي صحيح حركتهاي دانشجويان مسلمان انقلابي را در رسيدن به آنها بيان فرماييد.
به نظر من، اولويّتهاي سياسي امروز، نبايد موضوعات را مشخّص كند؛ روشها را بايد مشخّص كند؛ موضوعات خيلي تفاوتي نمي‏كند. به نظر من، بحثهاي سياسي دانشجويان خوب است. بحث كنند؛ منتها بحثهاي جستجوگر و كاوشگر، نه بحثهاي فرمايشي. ما مثلاً به بعضي از شخصيتها يا افراد يا مقاماتي كه همه چيز را فرمايشي بيان مي‏كنند، اعتراض مي‏كنيم؛ اما بعد ناگهان مي‏بينم كه فلان دانشجو در يك گردهمايي، اجتماع كوچك يا بزرگ، يك فرمايش صادر مي‏كند! اگر فرمايش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجويي بايد باز، قابل كشش، قابل انعطاف، قابل كم و زياد شدن باشد، تا در نتيجه قدرت تحليل سياسي دانشجو بالا برود. هدف بحثهاي سياسي دانشجويي بايد همين باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحليل سياسي پيدا كند. در مورد مسائل فرهنگي هم همين‏طور است. حالا اگر وارد اين بحث شويم، خيلي طول مي‏كشد؛ اينها بحثهاي طولاني است.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‏‏ 77/2/22
بهترين شيوه برخورد با منكرات چيست؟
بستگي به اين دارد كه چه كسي بخواهد برخورد كند. اگر شما بخواهيد برخورد كنيد، «زبان» است. شما به غير از زبان، هيچ تكليف ديگري نداريد. نهي از منكر براي مردم، فقط زباني است. البته براي حكومت، اين‏طور نيست. اگر منكر بزرگي باشد، برخورد حكومت احياناً ممكن است برخورد قانوني و خشن هم باشد؛ ليكن نهي از منكر و امر به معروفي كه در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است.
تعجّب نكنيد. من به شما عرض مي‏كنم كه تأثير امر و نهي زباني - اگر انجام گيرد - از تأثير مشت پولادين حكومتها بيشتر است. من چند سال است كه گفته‏ام امر به معروف و نهي از منكر. البته عدّه‏اي اين كار را مي‏كنند؛ اما همه نمي‏كنند. همه تجربه نمي‏كنند، مي‏گويند آقا چرا اثر نمي‏كند؛ تجربه كنيد. منكري را كه ديديد، با زبان تذكّر دهيد. اصلاً لازم هم نيست زبان گزنده باشد و يا شما براي رفع آن منكر، سخنراني بكنيد. يك كلمه بگوييد: آقا! خانم! برادر! اين منكر است. شما بگوييد، نفر دوم بگويد، نفر سوم بگويد، نفر دهم بگويد، نفر پنجاهم بگويد؛ كي مي‏تواند منكر را ادامه دهد؟
البته به شما بگويم عزيزان من! منكر را بايد بشناسيد. چيزهايي ممكن است به نظر بعضي منكر بيايد؛ در حالي كه منكر نباشد. بايد معروف و منكر را بشناسيد. واقعاً بايد بدانيد اين منكر است. بعضي گفته‏اند كه بايد احتمال تأثير وجود داشته باشد. من مي‏گويم احتمال تأثير همه جا قطعي است؛ مگر در نزد حكومتهاي قلدر، قدرتمندان و سلاطين. آنهايند كه البته حرف حساب به گوششان فرو نمي‏رود و اثر نمي‏كند؛ اما براي مردم چرا. براي مردم، حرف اثر دارد. بنابراين، پاسخ من اين شد كه بهترين روش براي شما كه از من سؤال كرديد، «زبان» است.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22
امام فرمودند دانشجويان بايد در مقابل انحرافات، شجاعانه بايستند. اگر ايستادگي دانشجو باعث اصلاح مسؤولان نشد، تكليف چيست؟
چرا، عاملِ اصلاح خواهد شد. البته ايستادگي دانشجو معنايش اين نيست كه مبارزه مسلّحانه كند. انسان به مسؤول بايد بگويد، تذكّر بدهد و بخواهد؛ اين خواستن بايد در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد، كه بلاشك اثر مي‏كند؛ ممكن نيست اثر نكند؛ بنده اين را به‏صورت يك امر قطعي عرض مي‏كنم. اگر روي اين نكته دقّت كنيد، خواهيد ديد امكان ندارد يك مجموعه چيزي را بخواهد و در نظامي مثل نظام ما - كه نظام مردم‏سالاري و انتخاب است - تحقّق پيدا نكند؛ بالاخره تحقّق پيدا خواهد كرد.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي‏ 82/02/22
اگر اشكالي در سياستها و عملكردها باشد، آيا بايد آن را ابراز كرد؟ چگونه مي‏توان اين كار را كرد كه متّهم به مخالفت با فرمايش شما در حمايت از دولت نشويم؟
من البته هيچ‏وقت جلوِ انتقاد را نگرفته‏ام و كسي را منع نكرده‏ام. انتقاد صحيح و دلسوزانه ضرري ندارد؛ اما اين انتقاد بايستي به تخريب نينجامد. بعضيها طوري انتقاد مي‏كنند كه تخريب است؛ اين مصلحت نيست. كسي كه مسؤوليت سنگيني در كشور بر دوشش هست و از او توقّع داريم كه فلان كار را بكند - اقتصاد را درست كند و... - اگر ما او را تقويت نكنيم؛ اگر يك وقت ضعفي هم پيدا شد، آن را نپوشانيم؛ آيا مي‏توانيم چنين توقّعي داشته باشيم؟ باز هم مي‏توانيم اميدوار باشيم كه آنچه كه ما مي‏خواهيم، انجام خواهد گرفت و آنچه كه وظيفه اوست، انجام مي‏گيرد؟ به نظر من، وظيفه همه است كه به مسؤولان كشور كمك كنند و آنها را ياري نمايند؛ البته تا وقتي كه در خطّ مستقيم اسلام و امام حركت مي‏كنند. اگر كسي از خط مستقيم اسلام و امام منحرف شود - هر كسي باشد - او درخور حمايت نيست. اين فرق هم نمي‏كند؛ از بالا تا پايين همه يكسان هستند؛ خود من هم همين‏طور هستم. اگر خداي نكرده من هم از آن خطّ صحيحِ اسلام تخطّي كنم، بر مردم واجب نيست كه از من حمايت يا تبعيت كنند. البته احياناً يك وقت اشتباه و اختلاف سليقه‏اي وجود دارد. اين اختلاف سليقه نبايد موجب شود كه ما مسؤولان كشور و مسؤولان بخشهاي گوناگون را از حمايت خودمان محروم كنيم؛ نه، بايد آنها را حمايت كنيم.
شما هم بدانيد عزيزان من! امروز اين كشور اقتدارش به همين است كه دولت و ملت به هم وصلند. هيچ جاي دنيا هم اين‏گونه نيست. اين را كه عرض مي‏كنم، با علم و اطّلاع مي‏گويم؛ يعني حتّي در كشورهاي دمكراتيك، اين حالتي را كه شما در اين‏جا مشاهده مي‏كنيد - و خوشبختانه نظاير آن در اين كشور زياد است كه يك مسؤول بنشيند و با مردم، صميمي و خودماني حرف بزند؛ نه آنها از او احساس وحشت كنند، نه او از آنها احساس وحشت و بيگانگي كند - وجود ندارد. اين هم به بركت دين و به بركت اسلام است، والاّ آن حكومتهاي به خيال و به ادّعاي خودشان مردمي - كه بي‏دين و ملحد بودند - حجابهايشان از مردمشان، خيلي خيلي قطورتر از ديگران هم بود! بنابراين، اين اتّصال دولت و ملت، به بركت دين و اسلام است. اين را نبايد از دست داد؛ اين چيز خيلي مغتنمي است. اين ارتباط بين مسؤولان دولتي و مردم، حمايت اينها از آنها، علاقه و دلسوزي آنها به اينها، چيز بسيار با ارزشي است
 
  • مشخصات
  • دانلود
4.5 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان تحلیلی بر آسیب ها و راهکارهای رشد اخلاقی Average rating: 4.45634935761632, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr