بسم الله الرحمن الرحیم
نام آزمایش:
تشریح مار
نام استاد :
سرکار خانم ---
اعضای گروه:
----
سال تحصیلی:---
مقدمه
مار، جانوری خزنده، گوشتخوار، کشیده (دراز) و بدون پا است. معمولاً مارها با مارمولک بیپا اشتباه گرفته میشوند، از جمله تفاوتهای مار و مارمولک بیپا عبارتند از: مارها پلک و سوراخی برای گوش بیرونی ندارند، پولکهای شکم آنها پهن است و زبان چنگالی دارند و برخلاف مارمولکها (معمولاً) اندامی کشیده و دُمی کوتاه دارند.
وسایل مورد نیاز برای تشریح:مار، کلروفرم، سینی تشریح، پنس، قیچی، تیغ
نحوه تشریح :ابتدا مار را ب وسیله کلروفرم بیهوش کرده، بعد از اطمینان از بیهوشی مار آن را از ظرف در آورده و بر روی سینی تشریح قرار میدهیم به طوری که سطح شکمی آن مشاهده شود، سپس با استفاده از قیچی پوست مار را به صورت کامل جدا میکنیم .
تشریح خارجی : مارها جانورانی، خونسرد، از گروه آبپردهداران و مهرهداراناند. بدن مار از پولکهایی که با هم همپوشانی دارند، پوشیده شدهاست. مارها از ردهٔ خزندهچهرگان، زیرردهٔ دوکمانان، فرورده پولکسوسمارشکلان، بالاراستهٔ پولکخزندگان، راستهٔ پولکداران، زیرراستهٔ ماران (Serpentes) هستند.
بیشتر گونههای مار، جمجمهای دارند که چندین مفصل بیشتر از اجداد مارمولکشان است. این جمجمه به آنها اجازه میدهد تا شکارهای بسیار بزرگتر از سرشان را با کمک آروارههایی که بسیار جابجایی پذیرند، ببلعند. اندام درونی بدن مارها برای تطبیق بیشتر با بدن کشیده و درازشان، به گونهای است که عضوهای جفت در آنها مانند کلیهها به جای آنکه در دو سوی بدن باشد، یکی پس از دیگری قرار گرفته. همچنین بیشتر آنها تنها یک شش دارند که کار میکند. برخی گونههای مار هنوز لگن خاصره دارند و یک جفت اندام بازماندهٔ ژنتیکی ناخن مانند در دو سوی پارگین آنها دیده میشود.
بویایی:
مارها با بو کشیدن شکار خود را پیدا میکنند. آنها با کمک زبان چنگالی خود ذرات موجود در هوا را جمعآوری میکنند و آن را به اندام ژاکوبسون موجود در دهانشان منتقل میکنند تا بررسی شوند. دو شاخ بودن زبان به مارها کمک میکند تا به صورت همزمان به حس بویایی و چشایی جهتدار دست یابند. آنها پیوسته زبان خود را حرکت میدهند تا از ذرات موجود در هوا، آب و خاک نمونهبرداری کند، مواد شیمیایی موجود در آنها را تجزیه و تحلیل کند تا تشخیص دهد که آیا شکار یا مزاحمی در محیط پیرامون قرار دارد یا خیر. زبان چنگالی برای مارهایی که به زیر آب میروند مانند آناکوندا هم به خوبی کار میکند.
بینایی: توان بینایی در میان مارها بسیار متفاوت است. برخی مارها تنها میتوانند روشنایی را از تاریکی تشخیص دهند؛ در حالی که برخی دیگر بینایی خوبی دارند. اما نکتهٔ مهم دربارهٔ همهٔ آنها این است که همهٔ آنها به اندازهٔ کافی میبینند با اینکه ممکن است تیزبین نباشند، اما میتوانند حرکات طعمه را ردیابی کنند.در حالت کلی بینایی مارهای درختی از مارهای خاکی (زیرزمینی) بهتر است. برخی مارها مانند مار آسیایی تاک (Asian vine) دارای دید دوچشمی است، اما چشمانش میتوانند بر روی یک چیز همزمان تمرکز کنند. در بیشتر مارها، جانور برای تمرکز بر روی یک جسم و دیدن آن، عدسی چشم نسبت به شبکیه پس و پیش میشود؛ درحالی که در دیگر آبپردهداران عدسی چشم کش میآید. مردمک چشم مارهای شبزی، شکاف مانند است درحالی که مردمک چشم مارهایی که در روز بیدارند، به صورت گرد است.
حساسیت به پرتوهای فروسرخ:
افعیهای پیت، پایتونها و برخی مارهای بوآ، در شیارهای عمیق پوزهشان گیرندههای حساس به پرتوهای فروسرخ دارند که به آنها اجازه میدهد پرتوهای گرمای ناشی از بدن جانوران خونگرم مانند پستانداران را «ببینند». در افعیهای پیت، این شیارها میان سوراخهای بینی و چشمها قرار دارد. دیگر مارهای حساس به پرتوهای فروسرخ، حفرههای کوچکی روی لب بالایی، درست زیر سوراخ بینی شان را پوشاندهاست که به کمک آنها پرتوهای فروسرخ را تشخیص میدهند.
حساسیت به لرزش:بخشی از بدن مار که با زمین تماس دارد به شدت به لرزش حساس است. در نتیجه میتواند کوچکترین لرزش در زمین یا هوا که در اثر حرکت جانوران نزدیک شونده ایجاد میشود را حس کند.
پوست :پوست مار از پولک پوشیده شدهاست. برخلاف این باور که مردم فکر میکنند مارها پوستی لزج مانند کرم دارند باید گفت کاملاً برعکس، مار، پوستی نرم با بافتی خشک دارد. بیشتر مارها با بهرهگیری از پولکهای خاص شکم شان میتوانند روی زمین بخزند یا از یک سطح بالا بروند. پولک مار میتواند نرم، خاردار یا دانهای باشد. پلک مارها شفاف است که به آن پولکهای «تماشا» میگویند. این پلک همواره بستهاست. استخوانبندی بیشتر مارها تنها از یک جمجمه، لامی، ستون مهرهها و دنده تشکیل شدهاست البته مارهای خانوادهٔ هنوفیدیا بازماندههایی از لگن خاصره و اندامهای پشتی از نسلهای قبل، در آنها به جای ماندهاست.
جمجمهٔ مار شامل یک بخش صلب و کامل برای اعصاب (neurocranium) است که بسیاری از استخوانهای دیگر اتصال ضعیفی به آن دارند به ویژه استخوانهای فک که برای خوردن شکارهای بزرگ به آسانی جابجا میشوند. سمت راست و چپ فک پایینی تنها با یک رباط انعطافپذیر به هم وصل شدهاند از این رو میتوانند به میزان زیادی از هم فاصله بگیرند. بخش انتهایی استخوانهایفک پایینی با یک استخوان چهارگوش (quadrate) مفصل شدهاند که این اتصال به تحرک بیشتر فک کمک میکند. همچنین استخوان چهارگوش و استخوانهای مربوط به فک پایینی به مار کمک میکنند تا هر گونه لرزشی در زمین را حس کنند.[۲۲] چون هر لبهٔ فک میتواند بهطور مستقل نسبت به دیگری جابجا شود مارها فک خود را بر روی سطح به صورت شل و آزاد میگذارند تا بتوانند صداهای پیرامون را به صورت استریو دریافت و شکار را شناسایی کنند. مارها با وجود نداشتن گوش بیرونی و استخوانهای کوچک گوش که مکانیسم تطبیق امپدانس را به عهده میگیرند؛ میتوانند با کمک گذرگاه اتصال فک -استخوان چهارگوش - استخوان رکابی، لرزش و حرکتهای به اندازهٔ یک آنگستروم را نیز حس کند. ناخنهای بیرون زده از زیر مار پایتون استخوان لامی، استخوانی کوچک است که در پشت و بخش زیرین جمجمه، در ناحیهٔ «گردن» قرار دارد و به عنوان اتصالی برای زبان مار عمل میکند، این پدیده در چهاراندامان نیز وجود دارد. ستون مهرههای مار بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ (یا بیشتر) مهره دارد. مهرههای دم نسبتاً کم اند (اغلب کمتر از ۲۰٪ کل) و دندهای به آنها وصل نیست در حالی که مهرههای دیگر هر کدام دو دنده دارند. مهرههای مار به قدری قوی اند که به جانور اجازه میدهند با اتصال ماهیچههای نیرومند به آن بدون داشتن اندام حرکتی به آسانی جابجا شوند. دم بیشتر مارها برخلاف مارمولک نمیتواند بدون آسیب از بدن جدا شود
برخی مارها به ویژه مار بوآ و پایتونها بقایایی از اندامهای اجداد زیستی شان را هنوز دارند بخصوص یک جفت اندام کوچک که مانند ناخن تیز بهجای پا از دو سوی پارگین بیرون زدهاست، نمود خارجی از اندامهای به جای مانده از نسلهای قبل است.
تشریح داخلی: اندامهای درونی مار، به ترتیب: ۱) مری، ۲) نای، ۴) شش چپ که کوچکتر است، ۵) شش راست، ۶) قلب، ۷) کبد، ۸) معده، ۹) کیسهٔ هوا، ۱۰) کیسه صفرا، ۱۱) لوزالمعده، ۱۲) طحال، ۱۳) روده، ۱۴) بیضه، ۱۵)کلیهها قلب مار در یک کیسه احاطه شدهاست که به آن پیراشامه میگویند. قلب در بخش دو شاخ نایژه قرار دارد اما به گونهای نیست که در آنجا ثابت باشد بلکه به دلیل نبود دیافراگم میتواند حرکت کند. این ویژگی به مار کمک میکند تا هنگامی که شکارهای بزرگ را میبلعد به قلبش آسیبی وارد نشود. طحال مار به کیسهٔ صفرا و لوزالمعده چسبیدهاست و خون را فیلتر میکند. تیموس در بافت چربی بالای قلب قرار دارد و مسئول ساخت گلبول سفید در خوناست. دستگاه گردش خون در مار بسیار قابل توجهاست چون یک درگاه سامانهٔ کلیوی دارد به این معنی که خونی که از دُم مار میآید نخست از کلیهها رد میشود بعد به قلب بازمیگردد.
از آنجایی که هر چیزی در بدن مار باید لولهای و باریک باشد، شش چپ مار معمولاً کوچک است یا گاهی مارها اصلاً این شش را ندارند. در بیشتر گونههای مار تنها یک شش کار میکند. این شش شامل یک بخش پیشیناست که اندامهای خونی دارد و بخش پشتی که در مبادلهٔ گازها همکاری نمیکند. در برخی مارهای آبی، از شش کوچکتر در استاتیک شارهها برای تنظیم شناوری مار استفاده میشود اما کاربرد آن در مارهای خاکی هنوز روشن نیست. بسیاری از اندامهایی که در بدن جانوران زوج است مانند کلیه یا اندام جنسی، در بدن مار به گونهای چیده شدهاند که یکی پشت سر دیگری قرار گرفتهاست.مارها غدد لنفاوی ندارند.