سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

توحید و انواع آن
4.7 /5 20 5 1
توحید و انواع آن

توحید و انواع آن

چکیده:

 توحید به معنای یگانه پرستی است که  برای یگانگی خدا دلایلی ذکر میشودو بعد از آن اقسام توحید بیان میشود که بر پنج قسم می باشد و در این مقاله  رابطه توحید با سایر اصول دین و در پایان تفاوت توحید نظری با توحید عملی بحث میشود
کلید واژه : توحید. توحید در خالقیت. دلایل  یگانگی  خدا. اقسام  توحید. رابطه توحید با سایر اصول دین . تفاوت توحید نظری با عملی

مقدمه                                                                       

مسئله توحید در نظر پیشوایان دین آنچنان  اهمیت داشته که هیچ فرصتی را برای پرداختن به آن از دست نمی دادند .لذا هدف انبیا بود  که این اصل اساسی هر چه بیشتر در اذهان مردم جایگزین و مسلمانان به همه ابعاد آن آشنایی کامل پیدا کنند تا تاثیر خودش را در سعادت دنیا وآخرت آنها ببخشد و از خطوط انحرافی و لغز شهایی که ریشه در انحراف از توحید دارد ،مصون بمانند.
اگر توحید آنچنان که باید شناخته شود زندگی انسان سرا پا الهی شده و میتواند بینش انسان را نسبت به جهان هستی و رفتن به سوی کمال تضمین کند.
حد نصاب توحید در اسلام یعنی اولین مرتب هایی که یک انسان از دید گاه اسلامی ،موحد شناخته میشودآن است که قائل به وحدت خالق و وحدت رب تکوینی و رب تشریعی الهی باشد یعنی هم خا لق را یگانه بداند و هم رب و کردگار و صاحب اختیار جهان را و هم قا نون گذار اصیل را.

توحید چیست؟

توحید به معنای یگانه دانستن است ما در صدد این هستیم که احدیت پروردگار عالم را هم بفهمیم وهم باورکنیم .توحیدریشه همه عقاید حق و ارزشها را تشکیل میدهد .
اما چگونه باید این مطلب را بیان کرد تا اثبات شود که توحید اساس همه عقاید

حق و ارزشهای راستین است؟

قرآن کریم برای تبیین رابطه توحید با نظام اعتقادی و نظام ارزشی از مثالی بسیار ارزنده بهره میگیرد :
((الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبه ‍ٍاصلها ثابت ٌو فرعها  فیالسماء))
مثل سخن خوش و اعتقاد حق مثل درختی  است که ریشه اش در زمین استوارو شاخ و برگش به سوی آسمان بالا رفته باشد چنین درختی همواره میوه های شیرین و لذیذ خودش را به بار خواهد آورد اما سخنی که ریشه ثابت نداشته و مبتنی بر پایه های محکم و استوار حق و حقیقت نباشد مثل درختی است که ریشه اش از زمین کنده شده باشد چنین درختی نه تنها بار و میوه ای نمی آورد بلکه طولی نمیکشد که پوسیده و از بین میرود .  
((و مثل کلمة ٍخبیثةٍ کشجرة خبیثهٍ اجتثت من فوق الارض مالها منقرار))
در این مثال قرآنی نظام اسلام به منزله درختی تلقی شده که پایه آن کلمه طیبه
((لا اله  الا الله است )).این سخن واین اعتقاد ریشه ای است استوارکه در دلهای انسانهای مستعد پا برجا میشود وریشه های دیگری را تولید میکند.

 توحید در خالقیت :

یکی از ساده ترین وقابل فهم ترین درجات توحید، توحید در خالقیت است یعنی این که انسان معتقد باشد که جهان هستی آفریده یک آفریدگار است. این اعتقاد حتی در میان بسیاری از مشرکین هم وجودداشت .قرآن کریم ازقول مشرکین مکه وبت پرستانی که در زمان پیامبر اکرم(ص)بودند نقل میفرماید که آنهادر مورد بتهایشان به آفریدن معتقد نبودند بلکه بتها را وسیله ای برای تقرب به
سوی خدای یگانه تلقی می کردند.
در آیه دیگری میفرماید :اگر از این بت پرستان بپرسی که چه کسی آسمان ها وزمین را آفریده خواهند گفت :الله .پس مشرکین منکر خداوند نبودند بلکه به خدایانی پایین تر از مرتبه خدای یگانه اعتقاد داشتند و با ساختن مجسمه هایشان آنهارامی پرستیدند.آنها معتقد بودند خدایان صاحب اختیار جهانند و تدبیر جهان بر طبق نظرآنها انجام میگیرد. آنها هستند که در گردش ماه و خورشید پدید آمدن پدیده های زمینی و آسمانی و سعادت و شقاوت انسانها موثرند . این مشرکین، کارگردانان جهان را متعدد میدانستند و معتقد به ارباب انواع بودند و این موضوعی است که قران کریم با شدت هر چه بیشتر به مبارزه با آن پرداخته و برای مردم بیان میکند که همان کسی که آفرید گار جهان است هم او تدبیر کننده جهان میباشد و دیگری نمیتواند در مخلوقات او کمترین تصرفی را بی اذن او انجام دهد .  
با این توضیح روشن میشود که اعتقاد به وحدت خالق و یگانگی آفریننده در اسلام کافی نیست و اسلام چنین افرادی را موحد و یکتا پرست نمیشمارد بلکه باید توحید درربوبیت هم به آن اضافه شود.

دلایل یگانگی خدا:

1.دو گانگی مستلزم ترکیب است

هر گاه فرض کنیم که برای مبدا جهان نظیر و همتایی وجود دارد لازم آن این است که هر یک از این دو مبدا از دو جز تشکیل یافته باشد و ترکیب ،مایه احتیاج و نیاز است و احتیاج با مقام شامخ مبدا جهان ساز سازگار نیست .
 هر گاه برای جهان دو مبداء فرض کنیم ناچار باید هر دو مبداء را ازدو جز مرکب بدانیم زیرا از آن جا که هر دو مبدا وجود وهستی دارند در اصل هستی با هم شریک خواهند بود و(اصل هستی ) جهت اشتراکی برای هر دو شمرده خواهد شد ولی از آنجا که هر دو مبدا از هم متمایز و جدا بوده و مستقل از یک دیگرند نا چار باید هر کدام دارای خصوصیتی باشد که در دیگری نباشد و الا موضوع دو تا بودن منتفی شده و تعددی در میان نخواهد بود .
در این صورت هر دو مبدا از دو جز (شرکت در اصل هستی و اختلاف از جهات دیگر) ترکیب خواهند یافت یعنی باید در هر یک از دو خدا یی که برای جهان فرض کردیم دو ج قبلا تحقق پذیرند و سپس دست به دست هم دهند مبدا جهان  را به وجود بیاورند ودر این صورت خدای جهان به اجزای پدید آرنده خود که غیر او هستند نیازمند خواهد بود .از این رو میگویند ترکیب نشانه احتیاج و نیاز است زیرا مرکب در تحق خود به اجزا خود نیاز دارد تا در سایه آنها جامه هستی بپوشد و خدای نیازمند که در هستی خود به دو جز غیر از خود نیاز داشته باشد نمیتواند سرچشمه هستی و مبدا مستقل جهان باشد بلکه خود او نیز معلول آن دو جز بوده و مخلوقی مانند مخلوقات دیگر خواهد بود. نتیجه این که تعداد مبدا جدا از ترکیب نیست و ترکیب نشانه احتیاج و امکان میباشد و مقام ربوبی از هر نوع نیاز و احتیاج و امکان و فقر پیراسته است.

2.هما هنگی و پیوستگی اجزای جهان :

این دلیل که ما را به یگانگی پدید آورنده جهان رهبری میکند حاصل همان نتایجی است که از علوم طبیعی به دست می آید.
جهان آفرینش بزر گترین کتاب تکوینی است و در تمام اجزای آن یک نوع نظم معین و پیوستگی خاص وهماهنگی غیر قابل توصیفی مشاهده نموده واین مطلبی است که همگی بر صحت آن اتفاق نظردارند.
قوانینی که برجهان حکومت میکند آنچنان عمومی وکلی است که ازآزمایش کوچکی درگوشه ای از این جهان میتوان یک قانون کلی وعمومی که برسراسر جهان آفرینش حکومت میکندبه دست آورد .با تدبردرهستی ،آثار وحدت ویگانگی واحد به خوبی به چشم میخورد هر گاه مبدا آفرینش یکی نبود، دو رای ودو فکر برجهان حکومت میکرد وازنظم وتدبیر یگانه خبری نبود ونتیجه یک چنین از هم گسیختگی ،همان فساد در دستگاه خلقت و نظام هستی آفرینش است.

3.حکومت دو خدا بر یک جهان مایه تباهی جهان ا ست

هرگاه بر زمین و آسمان دو آفریننده حکومت کنند این دو خدا به دو صورت متصور می باشند
•    دو خدای مماثل و همانند یکدیگرند .
•    دو خدای متبائن که با یکدیگر اختلاف و تباین کلی دارند هر گاه مماثل و همانند یکدیگر باشند در این صورت باید در یک قسمت شبیه و مانند یکدیگر باشند اما در قسمت دیگر باید اختلاف داشته باشند زیرا معنی ندارد که دو موجود از هر نظر مانند یکدیگر باشند و هیچگونه تفاوتی در بین آنها نباشد با این وصف دو موجود جدا شمرده می شوند .
هر گاه یک چنین دو خدایی بر عالم آفرینش حکومت کنند تدبیر هر کدام مباین و مخالف دیگری خواهد بود و نتیجه حکومت دو تدبیر بر زمین و آسمانها، به هم خوردن نظم و از هم گسیختی روابط و بروز اختلاف در دستگاه آفرینش و از بین رفتن هماهنگی از نظر اداره خواهند بود .

اقسام توحید

•    توحید ذاتی : این عالم آفریدگاری دارد. حالا می گوییم ذات آن خالق یکی بیشتر نیست و دارای یگانگی در ذات است و دارای توحید ذاتی است که سه مشخصه دارد
خداوند متعال دوئیت و تعدد نمی پذیرد .
ذات مقدس او نیازمند نیست و غنی بالذات است .
خداوند مثل و مانند ندارد .
خداوند ذاتش ترکیبی ازماده و صورت ندارد . اگر خداوند عالم را مثل موجودات غیر مادی فرض کنیم( مثل موجودات مجرد) آنها اگر چه ترکیب خارجی از ماده وصورت ندارند اما ذاتشان مرکب از وجود و ماهیت است . غیر خداوند عالم هیچ موجودی نداریم که بسیط حقیقی باشد و به تعبیر فلاسفه "کل ممکن زوج ترکیبی"    هر موجود ممکنی از ممکنات را در نظر بگیریم جفت و مرکب از ماهیت و وجود است . موجودات مادی هم همینطور ، پس اینکه ما میگوییم خداوند توحید ذاتی دارد یعنی موجودی را میگوییم خدا و به وجود چنین خدایی اعتقاد داریم که این خدا ذاتش مانند موجودات دیگر نیست .
•    توحید صفاتی : برای روشن شدن توحید صفاتی لازم است به یک نکته توجه شود وآن اینکه متکلمین و فلاسفه صفات الهی را به دو دسته تقسیم کردند
    صفات ایجابی : به عبارت دیگر صفات ثبوتی و یا به تعبیر دیگر صفات جمالی که همه اینها به یک معنا بر میگردند. "کمال"

    صفات سلبی – صفات نقص یا صفات جلال

پش ما دو دسته صفات داریم صفات ثبوتی : که عبارت است از آن صفاتی که بودن آنها در موصوف کمال می آورد اما صفات سلبیه یا صفات عدمیه یا صفات جلال یا صفات نقص عبارت است از آن صفاتی که در خدا نیست و بودن آنها نقص است برای موجود
    علم ،حیات ،قدرت ،قیومیت ،احاطه داشتن  سمیع بودن  بصیر بودن حکیم بودن اینها جز صفات ثبوتیه خداوند است از طرف دیگر صفاتی است که خداوند آنها را ندارد مانند فقر، عجز ،مردن و...که از خدا مسلوب است و اینها را صفات سلبی میخوانند .منظور از توحید صفاتی این است که صفات کمالی الهی و ثبوتی عین ذات خدا بوده و زاید بر ذات و نیست .
•    توحید افعالی:در نظام عالم در عین اینکه علل و اسبا ب ورابطه علت و معلول را میپذیریم با  این همه معتقد هستیم در نظام وجود ، وجود از خداست ما نظام عالم رانظام خیر میدانیم و به عبارت دیگر ما این عالم و نظام این عالم را نظام طولی میدانیم .ما معتقدیم در عین اینکه هر معلولی به علت خودش استناد دارد و با علت خودش ارتباط دارد، در عین حال آن معلول و علتش،و علت علتش ،و علت علت  علتش هم فعل خدا و کار خدا و آثار خداست. آن که بعد از فراهم شد ن زمینه ها وجود می بخشد خدا ست و در این جاست که روح و معنی توکل تبلور پیدا میکند و چون ما عالم را فعل الله میدانیم و ما فوق هر عمل و محیط بر هر کاری میدانیم در مقام نتیجه لا ز م میدانیم زمینه را فراهم کنیم اما نتیجه را از او میدانیم منظور ما از توحید فعلی  همین است .
•    توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی اقسام سه گانه توحید نظری هستند .یعنی این که  در این سه مرحله باید از نظر فکر اوج بگیریم با پرواز روح،پرواز دل و پرواز عقل مادر این سه مرحله باید از ماده جدا شویم و معارف عمیق مافوق عالم ماده به خوبی درک کنیم که در غیر این صورت  توحید های بعدی ما هم توحید کامل نخواهد بود.توحید در عبادت و اطاعت فرع این سه مرحله از توحید است اگر این سه مرحله درست و کامل باشد جهان بینی توحیدی سالم به دست میاید که عمل توحید ی خالص درانسان ایجاد میکند.
•    توحید عبادتی :عبارت است از این که انسان درمقام بندگی و عبودیت برای خداوند باشد. در عبارتی از امام حسین(ع) نقل کردند روزی شخصی تقا ضا میکند آقا به من مو عظه کن .حضرت فرمود:
اگر میخواهی گناه کنی این شش شرط و موضوع را در نظر داشته باش جایی گناه کن که مال خدا نباشد ،گفت نمیتوانم . فرمود پس اگر گناه میکنی روزی خدا را نخور، گفت نمیتوانم.گفت پس جایی گناه کن که خدا تو را نبیند گفت نمیتوانم. گفت اگر میخواهی گناه کنی در موقعی که ملک الموت میاید قبض روحت کند مقاومت کن بگو نمی خواهم  بمیرم،گفت نمیتوانم گفت اگر گناه میکنی در روز قیامت که خواستند تو را به پای حساب بیاورند آن جا مقاومت کن بگو نمیخواهم به پای حساب بروم. گفت وقتی که گناهکاری تو تثبیت شد و محکوم شدی که تو را بیندازند به جهنم
بگو نمیروم،گفت نمیتوانم .گفت پس چرا گناه میکنی1؟
تمام ما بایدعبد یک موجود باشیم یعنی هنگامی که میخواهیم عملی را انجام دهیم تنها برای رضای الهی باشد و این معنای توحید عبادتی است :
(افرایت من اتخذ الهه هویه و اضله الله علی علمٍ )
آیا دیده اید کسانی را که خدای آنها هواهای نفسانی و امیال حیوانی آنهاست و خداوند آنان را آگاهانه گمراه ساخته است؟

    توحید اطاعتی و ولایتی :

این توحید جنبه سیاسی دارد. افرادی که به توحید صفاتی ،ذاتی و افعالی معتقدند و کسانی که عبد یه معبودند و آوای یک معبود را دارند چنین افرادی باید معتقد باشند بین عبودیت و سیاست تفکیک و جدایی نیست خط مشی سیاسی آنها را ایدئولوژی آنها تشکیل می دهد نمی شود .یک انسان ازنظر ایدئولوژی موحد باشد اما ازنظر سیاسی اطاعت از طاغوت کند و نمی شود نماز را برای خدا بخواند و  اقتصادش را از سوسیالیستها الهام بگیرد چنین شخصی که دارای این نوع طرز فکر است موحد نیست بلکه مشرک است . امکان ندارد بین این پنج توحید تفکیک حاصل شود .

چگونگی پیاده کردن انواع توحید در مقام عبادت و اطاعت

به این معنا که قبل از پاسخ دادن به نحوه پیاده کردن توحید در مقام عمل لازم است این نکته را در نظر داشته باشیم که توحیدهای عبادتی و اطاعتی دارای درجات و مراتب است که امام علی (ع) در نهجه البلاغه عبادت را اینگونه معرفی کرده :
•    عبادت تجار : عده ای که عبادت می کنند و موحدند توحید عبادتی دارند اما توحیدشان حالت تجاری دارد مثل بازرگانان و تجار که به دنبال سود و اندوخته هستند یا افرادی که در فکر حوریان بهشتی هستند در فکر درجات بهشتیند مانند همان تجار و بازرگانان .
•    عبادت عبید : کسانی که موحدند عبادت می کنند ، افراد خوبین ، در فکر بهشت نیستند اما اینها از ترس عذاب و ملک الموت تن به عبادت می دهند پس در حقیقت اینها عبدالله نیستند چون میدانند خدا قهار است از این نظر بنده خدا هستند .
•    عبادت احرار ( آزاد مردان ) : این دسته بندگی خدا را می کنند نه به خاطر بهشت و ترس از جهنم بلکه به این خاطر که خداوند را محبوب خود می دانند . انسانهای آزاد مرد چنین افرادی هستند .

رابطه توحید با سایر اصول دین

اصل اول از اصول دین این است که خدا یکی است و دونیست .اصل دوم این است که خدا عادل است. اصل سه یعنی پیامبرانی برحق برا ی هدایت مردم آمده اند .اصل چهارم جانشین پیامبر امامی است که از طرف خدا تایین شده و ا صل پنجم معاد می باشد . اگر این مفاهیم را باهم بسنجیم رابطه ای بین آنها نخواهیم دید این عدم ارتباطی که در ابتدا به ذهن افراد میرسد به خاطر آن است که توحید درست شناخته نشده است . مرحوم طباطبایی می فرمود: توحید وقتی گسترش پیدا کند می شود کل اسلام و اسلام وقتی فشرده شود توحید به دست می آید . توحید در ظاهر به عنوان اصل  اعتقادی ساده جلوه گر می شود اما کل اسلام مانند پیکری است که از اعضای گوناگون تشکیل شده و روحش توحیداست اگر توحید یعنی روح در این پیکر دمیده شود به نظام بی جان و مرده تبدیل خواهد شد .

رابطه توحید و سایر عقاید

با الهام گرفتن از آیه (( تُؤتی اُکُلَها حِینٍ بِأذنِ رَبِها))  می توانیم به تبیین این مطلب بردازیم که چه رابطه ای بین توحیدو سایرعقاید وهمچنین بین توحید ونظام ارزشی اسلام وجود دارد برخلاف بسیاری از مکتبها (که بر اساس افکار ناقص عناصری را تلفیق نموده و بدون اینکه رابطه ای بین آن اصول و عناصر در نظر گرفته باشند می گویند مجموعه این ایدئولوژی از چند اصل تشکیل می شود ) دین اسلام تمام نظامش یک سیستم منسجم  هم بسته و هماهنگ است که تمام عناصرش با هم مربوطند و هیچگونه ناهماهنگی بین آنها وجود ندارد .

تفاوت توحیدهای نظری و توحید های عملی

1.اولین تفاوت بین آنها این است که این توحید های سه گانه علم ، ادراک و معرفت ما را می سازند و جنبه علمی دارند و ذهن مارا وسعت می دهند اما آن دو جنبه عملکردی دارند . همانطوری که در کارمان طرح و برنامه در ذهن داشته باشیم ، در باب توحید هم همینگونه است بنابراین توحید های سه گانه اولی جنبه ذهنی ، علمی و شناختی دارند اما توحید عملی جنبه پیاده کردن وعمل را دارند
2. توحید ذاتی ، صفاتی و افعالی درست اندیشدن است این غیر از مطلق اندیشه است و به تعبیر استاد شهید  مطهری: اندیشه راستین را این توحیدهای سه گانه به ما میدهند

نتیجه

توحید تنها اقرار به زبان و شهادت به وحدانیت و رسالت نیست ( اگر چه گفتن شهادتین موجب این میگردد که یک سلسله احکام ظاهری در این عالم بر انسان مترتب شود اما آن توحیدی که منشاء سعادت ابدی و کمال حقیقی انسان است دائر مدار لفظ و زبان نیست ) بلکه حقیقتی است در دل و ایمانی است در قلب اظهار توحید و گفتن شهادتین عاملی است برای اینکه با گوینده رفتار انسانی انجام شوداز متن نتیجه میشود بر یگانگی خداوند وشعور درونی هم بر یکتایی او گواهی میدهد دلایل پیشین که همگی بر یگانگی او گواهی میدهد یک رشته دلایل عقلی و فلسفی است کسانی که با این نوع دلایل انس ذهنی دارند به آسانی ازاین دلایل میتوانندبه یگانگی او پی برند و مطلوب خود را استنتاج کنند افرادی که استمداد درک دلایل عقلی و پیمودن راه های پر پیچ و خم علمی و فلسفی را ندارندهمواره قایلند به جای پیمودن راه عقل ،راه دل(فطرت)را بپیماند راهی که از هر نوع چون و چراپیرا سته است و راهنمای انسان در آن جا شعور باطنی انسان است و از راه فطرت کمک میگیردتا به هدف برسد و اما کسانی که به یگانگی او اعتقاد ندارند مانند مسیحیان که اعتقاد به تثلیث در کتابهای آنها وجود دارد . قران مجید معتقد است که موضوع تثلیث در ادیان سابقه دارد و مسیحییان پس از رفتن مسیح، سه گانه پرستی را از ادیان دیگر گرفته و ان را با اییین پاک مسیح که جز یگانه پرستی چیزی نبوده است در هم امیخته اند
نکته اخر :بعضی از افراد وقتی  با آیات مشابه برخورد میکنند انها را به نفع خود معنا کرده و به دنبال روایات تفسیر کننده ایات متشابه نمیروند روایتی است که اگر کلمه(( لا الا الله الا)) را کسی بگوید وارد بهشت میشود د رصورتی که گفتن لفظی کافی نیست و منظوراز گفتن این کلمه اعتقاد قلبی است.

منابع و مآخذ

1.بیات،اسدالله.اصول عقاید توحید.تهران:دانشگاه صنعتی شریف ،1364
2.سبزواری ،محمد باقر .اصول فلسفه و روش رئالسیم .قم :بوستان ،1381
3. مصباح یزدی ،محمد تقی. توحید در نظام عقیدتی در نظام ارزشی اسلام . تهران : شفق 1367
4 .مطهری ،مرتضی .توحید .تهران: صدرا،1374
منبع : سايت علمي و پژوهشي آسمان
اين مطلب در تاريخ: شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 11:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
 
 
 
نقش جلب انگيزه و انگيزه بخشي به فراگيران در فرايند ياد دهي ويادگيري با افزايش بهره وري در درس جغرافیا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

مقدمه

خداوند اولين و بزرگترين معلم انسان ها است . پيامبران با معجزه كه نشانه هاي الهي هستند به هدايت مردم فرستاده شدند. و همه  ي پيامبرا ن براي  جلب انگيزه هاي مردم بشارت ونذارت ميدادند.
( تا به اين كتاب بزرگ خلق را از عذاب سخت بترسان و اهل ايمان را كه اعمال انها نيكو است به اجر بسيارنيكو بشارت دهد) 2سوره كهف
خداوند درقران كريم:در اكثر ايات الهي از بشارت به مؤمنان ونذارت به كافران ياد كرده است .
در اين مقاله به نقش انگيزه در ياد دهي ويادگيري با افزايش بهره وري خواهيم پرداخت. ابتدا به نقش تدريس در انگيزه بخشي با بهره وري ميپردازيم . سپس معيارهاي شناخت از دانش اموزان و نوع ارتباطي كه معلم با هر دانش اموزبا توجه به شناختي كه از او به دست اورده خواهيم پرداخت. معيار هاي جلب انگيزه را در پرسشنامه اي از دانش اموزان مورد سنجش قرارداده وسپس اطلاعات به دست امده را استخراج وتجزيه وتحليل كرده و نتيجه را در جداول جداگانه با ميزان امتياز هر عامل محاسبه كرده ايم  ودرپايان نتيجه گير از داده ها ويك توصيه ي مهم به همكاران داريم .
در یکی از سال های تدریسم نوع  رفتاروارتباط وتدريسم كه با جلب انگيزه همراه بود  باعث برانگيخته كردن انگيزه هاي دروني بچه ها شد . توكل به خداو تمرين واستمرار پرسش هاي هفتگي و داشتن برنامه ريزي امزشي و طرح درس ورفتار وكردار در خورشآن فراگيران و شناخت از نقاط ضعف و قوت بچه ها و انس والفت و صميميتي كه به ان ها داشتم و متقابلا باعث شد كه يكي از سال هاي موفق اميزم در كلاس رقم بخورد. ان سال اولين تجربه تدريس زبان انگليسيم بود .وبراي پر كردن ساعات تدريس موظف مجبوربودم كه زبان تدريس كنم . لذا ابتدا در خودم انگيزه تدريس ايجاد كردم .با تحقيق  وكمك كتاب هاي كمك اموزشي و تمرين وتكرار وگوش دادن به نوار كاست مكالمه توانستم چنان دانش اموزان را به زبان علاقه مند كنم كه در هر سه پايه همه موفق شدند ودر پايه سوم راهنمائي كه در ان سال ها به صورت نهائي ودر حوزه هاي امتحاني وتحصيح اوراق برگزار مي شد كلاس من با 94درصد قبولي در بين مدارس منطقه   جزء كلاس هاي ممتاز باشد.و مسئول آموزش منطقه متعجب بود كه چگونه ن توانستم با دانش اموزاني كه زبان مادريشان تركي بود وفارسي را هم به سختي صحبت ميكردند در درس زبان چنين موفق باشند. هر چند كه دران  سال پژوهشي انجانم نشد . اما به يقين ميدانم كه رمز موفقيت من تنها در انگيزه دادن وكوشش و داشتن طرح وبرنامه   اموزشي وهمراه بودن دانش اموزان با كلاس درس ميسر بود.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تاثير طرح درس و برنامه ريزي اموزشي درجلب انگيزه
تعريف تدريس: عبارت است از تعامل يا رفتاري متقابل معلم وشاگرد براساس طراحي  منظم وهدفدارمعلم براي ايجاد تغيير در رفتار شاگرد( ميرزا محمدي 1383)
مفهوم تدريس به ان قسمت از فعاليت هاي آموزشي اطلاق مي شود كه با حضور معلم در كلاس درس اتفاق مي افتد.(حسين پيريائي )
به قول راسل: تدريس بايد علم زندگي بدون يقين ودر عين حال بدون شك را براي فراگيرنده فراهم اورد.
اصول يادگيري معنادار(( نظريه ازوبل))
به نظر ازوبل دو اصل كلي براي شكل گيري يادگيري معناداربايد رعايت شود 1-ايده ها و مفاهيم ابتدا در سطح كلي وبه عنوان گام اول در فرايند ياددهي_ يادگيري مورد توجه قرار گيرند وبعد به تدريج در سطوح مياني وپاييني ارائه ومطرح شوند 2- مواد اموزشي و كمك اموزشي از روشني وصراحت برخوردار باشند (ازوبل وهانسيان1978ص 143)
اصول نظريه يادگيري معنادار در اموزش و تدريس كابرد مستقيم و مفيد دارد. مهم ترين عامل مؤثر در يادگيري جديد همان ساختار يادگرفته قبلي است (كلاسماير وريپل ص58)
ازوبل در مورد ايجاد امادگي براي نقش انگيزه هاي دروني نسبت به بيروني اهميت بسياربيشتري قايل است كه سائق شناختي است كه يك انگيزه دروني است كه از كنجكاوي ها و علاقه هاي يادگيرنده نسبت به كشف؛ دستكاري؛درك وفهم وبرخوردبا محيط سرچشمه ميگيرد.
به نظر ازوبل اهميت بيشتر انگيزه هاي دروني نسبت به انگيزه هاي بروني از ان جهت است كه تامين و ارضاي انگيزه هاي دروني رضايت خاطري را به وجود مي اوردكه خود براي يادگيري هاي بعدي ايجاد انگيزه مي كند.(فرخ لقا رئيس دانا ؛تكنولوژي اموزشي اذر90ص18)
 معلم  زماني مي تواند تدريسي بر پايه يادگيري معنادارارائه كند كه دانش اموزان  حد اقل مهارت خواندن ونوشتن را داشته باشند. معلم توانائي انگيزه بخشيدن را  داشته باشد. وزماني معلم به چنين جايگاهي ميرسد كه نسبت به مفاهيم و اطلاعاتي كه به فراگيران مي دهد يقين وباور داشته باشد. احساس رضايت خاطر مادي ومعنوي داشته كندو علاقه مند ودلسوزو اطلاعاتش به روزوخبره وبا تجربه باشد .تفاوت هاي دانش اموزان را درك كند و با هر دانش اموز رفتار وارتباط در خور وي داشته باشد ودر يك كلام با يك نگاه دانش اموزش را بشناسد .
همه ي اين دانش ها همان فوت وفن كوزه گري است كه در كوره سخت كلاس درس ودر سالها تجربه واستمرار در كارو تلاش وتحقيق ميسر است ويك شبه نبايد از هر معلمي چنين انتظاري را داشت.
معلماني كه پس از سالها تدريس با كتابهاي كمك اموزشي وجزوه ودفتر در كلاس درس حاظر ميشوند واز روي نوشته براي دانش اموزانشان انشاء ميكنند. در واقع انگيزه و نشاط را از جو كلاس دور ميكنند ويك كلاس پژمرده  وافسرده وخسته براي فراگيران باقي نمي گذارند. معلم بايد بوي تازگي مطالب و دانسته هايش مشام فراگيران را تحريك كند و  دانش اموزانش را سر زنده وشاداب كند . فراگير بايد حس يادگيري را در پايان درس داشته باشد وگرنه هيچ انگيزه ا ي براي گوش دادن به درس جديد وعلاقه اي براي شنيدن نخواهد داشت. تقويت ميكنند . امروزه استفاده از كامپيوتر و ديتا و نرم افزارهاي اموزشي جزء وسايل كمك اموزشي ميباشند ومعلم بايد نحوه ي اموزش با ان ها را بلد باشد. اما حرف اخر را در موفقيت كلاس وامر ياددهي ويادگيري خود معلم ميزند كه چگونه وبا چه رفتار وكردار وطرح وبرنامه اي با كمترين امكانات بيشترين بهره وري را از كلاس درس داشته باشد.
به زبان ساده بهره وري استفاده صحيح از منابع وامكانات موجوداست .
بهره وري = اثر بخشي + كارائي
كارائي به معناي كمترين زمان يا انرژي مصرفي براي بيشترين كاري است كه انجام شده است .افزايش سطح كارائي به دست مديران سپرده شده است .
اثر بخشي : به معناي تحقق اهداف سازمان است .اثر بخشي عبارت است از درجه وميزان نيل به اهداف تعيين شده  يا تلاش هاي انجام گرفته تا چه ميزان نتايج مورد انتظارحاصل شده است (كاظمي و ابطحي 1379)
وقتي طرح درس ما كارائي داشته باشد و فراگيران را درگير امر ياد گيري كند و با پشتوانه ي برنامه ريزي آموزشي همراه شود قطعاَ منجر به اثر بخشي و بهره وري ميگردد.
به عبارت ديگر كميت + كيفيت = بهره وري
كميت به ان بخش ازيادگيري گفته مي شود كه در نمرات پايان ترم نمود پيدا ميكند. اما كيفيت به ان بخش كه باعث تغييردر رفتاروبرخورد ونوع ديد ونگاه دانش اموزاز يادگيري شده اطلاق مي شود.
اولين مهارتي كه هر معلم بايد داشته باشد توانائي مديريت كلاس است . معلم با مديريت صحيح نبض كلاس را به دست ميگيرد از هياهو هاي بچه ها در كلاس جلوگيري مي كند. وقت وزمان تدريس را تنظيم ميكند. براي ساير فعاليت هاي كلاس مثل حضور وغياب ؛ پرسش وپاسخ ؛ رفع اشكال؛ تعيين وتكليف و...زمان در نظرمي گيرد.
تداوم واستمرار شيوه تدريس مقبول كلاس وارتباط مستقيم وانگيزه بخشي
واستفاده از ارتباطات كلامي وغير كلامي – هريك در وقت وجاي خودو با فرد خاص – با دانش اموزان در سطح كلاس رسمي با دوستي وصميميت و ارتباط اولياء مدرسه و والدين دانش اموزان با معلم موجب تقويت و جلب انگيزه ويا به عبارتي انگيزه بخشي دردانش اموزان كلاس
مي شود.در چنين كلاسي و با چنين معلمي انگيزه يادگيري و برقراري ارتباط و درك شرايط محيط براي يادگيرنده سريع تر اتفاق مي افتد. برقراري ارتباط اولين قدم در جلب انگيزه و انگيزه بخشي در  دانش اموزاست.دانش اموز مي داند كه اگر سعي و تلاش و كوششي در فهم مطالب تدريس شده  انجام داد از چشم معلم دور نمي ماند .معلم با تشويق وثبت نمرات و معرفي او به ديگر دانش اموزان مي فهماند كه كساني كه پيشرفت كنند معلم ازان اگاه است .اين ارتباط دو طرفه و متقابل بيشتر به محيط ياگيري وانگيزه پيدا كردن كمك مي كند.

چگونه از دانش اموزان شناخت پيدا كنيم؟

از ديدگاه روان شناسان رشد و كارشناسان تعليم وتربيت رشد عبارت است : از علمي كه جريان تحول ها وتغييرهاي جسمي و ذهني و عاطفي و عملكرد اجتماعي فرد را در طول عمر از  نظربسته شدن نطفه تا هنگام مرگ مطالعه مي كند.(سيف وديگران1380:3)
اما مهم ترين مرحله از دوران رشد انسان به دوره كودكي ونوجواني او مربوط است كه از طريق ان بتوان وظيفه و مسئولت هاي محول شده به جامعه وخانواده را باز شناسي كرد.
ژان ژاك رسو دوران رشد نوجواني را تولد ثانويه ناميده است
(كتاب اميل)
از نظر اريكسون جريان مداوم مرحله به مرحله تحول هاي زيستي ورواني و اجتماعي است(دبس  8:1353)
لذا دو عامل وراثت و محيط بر جريان رشد مؤثر هستند.
عوامل محيطي مؤثر بر رشد عبارتند از
  1. تفاوت هاي فرهنگي 2- تفاوت هاي اقتصادي-اجتماعي    
  2. تفاوت هاي خانوادگي
هر چند كه هر يك از عوامل رشد خود به تنهائي مي تواند موضوع يك اقدام پژوهي قرار گيرد ويا هر يك از عوامل محيطي مؤثر بررشد زمينه تحقيق قرار گيرند وهمه عوامل رشد دست در دست هم قالب شخصيتي يك فرد را بنا ميكنند .اما به تجربه 90 درصد دانش اموزان يك مدرسه همگي در يك سطح ازنظر عوامل محيطي مؤثر بر رشد قرار دارند. لذا معلم براي شناخت از دانش اموزانش بايد بيشتر به دنبال عوامل مؤثر بر وراثت باشد .
معلم با توجه به همين عوامل مي تواند در قالب يك پرسشنامه در ابتداي سال تحصيلي از دانش اموزان خود شناختي نسبي به دست اورد- البته اگر مدير مدرسه با كمك والدين وزير نظر انها چنين پرسشنامه اي را طرح كنند ودر هنگام ثبت نام از دانش اموزان در پرونده تحصيلي انها قرار داده شود براي همه ي معلمين قابل استفاده مي باشد -
معلم با تجزيه و تحليل چنين پرسشنامه اي شناخت خود از دانش اموزان را افزايش مي دهد
جدول شناخت از دانش اموزان
رديف
 
معيارهاي شناخت ازدانش اموز
 
خيلي كم  
كم
 
 
متوسط
 
 
خوب
 
 
زياد
 
1 ميزان رشد جسمي
 
 
 
 
 
       
2
 
 
نسبت فاميلي بين والدين
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
3
 
ميزان تحصيلات والدين
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
4
 
ميزان در امد خانواده
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
5
 
محله و محيط زندگي
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
6
 
سابقه بيماري خاص
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
7
 
ميزان خواندن و نوشتن
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
8
 
ميزان علاقه مندي به درس
         
9 وجود ترس و اظطراب
 
         
10
 
جدائي والدين از هم          
 
نقش شناخت در جلب انگيزه و انگيزه بخشي
زماني در فراگيرنده انگيزه هاي دروني وبيروني تقويت ميشود كه معلم از او شناخت پيدا كند . وقتي شناخت به وجود امد متقابلاَ انگيزه يادگيري در فراگيرنده بيشترمي شود به عبارت ديگر:                                                                                                              
 
        شناخت   +  يادگيري معنادار=  جلب انگيزه و انگيزه بخشي      
شناخت معلم از دانش اموزان زمان بر است و چون زمان در امر تعليم وتربيت يكي از مؤلفه ها ميباشد هر چه اين زمان كوتاه تر شود معلم در تدريس ومديريت و برنامه ريزي كلاس موفق تر عمل ميكند
اما شناخت دانش اموزان از معلم سريع تر اتفاق ميافتد ودانش اموزان در جلسه اول معلم خود را كاملا ارزيابي ميكنند لذا جلسه اول هميشه براي معلمان در كلاس از مهمترين جلسات است ومعلم بايد در جلسه اول خود را به دانش اموزانش اثبات كند.
اگر معلم در جلسه اول نتواند با كلاس و دانش اموزان ارتباط عاطفي وصميمي برقرار كند ويا  دانش اموز را با استرس و اظطراب دچار كند مي توان گفت كه معلم نمي از بهره وري كلاس درس خود را در يك سال وبا يك جلسه به هدر داده است.
بنابراين بر خلاف عرف رايج كه جلسه اول چون اغاز سال تحصيلي است و كلاس ها هنوز رونق نگرفته بيشتر معلمين از اهميت جلسه اول كلاس واينكه در معرض ارزيابي دانش اموزان قراردارند  غافل هستند و چون جلسه اول را جدي نمي گيرند دانش اموزان نيز كلاس ومعلم را نيز جدي نمي گيرند وبعدآ معلم براي انگيزه دادن به  دانش اموزان دچار مشكل مي شود. وچندين برابر بايد وقت وانژي مصرف كنند وشايد نيمي از سال را از دست بدهد تا به جايگاهي كه معلم مي خواهد برسد .
لذا هميشه و در همه وقت بايد انگيزه بخشي و جلب انگيزه در دانش اموزرا تقويت كرد تا انگيزه هاي دروني دانش اموزان تبلور يابد. منظور از انگيزه هاي دروني همان كنجكاوي ارضاي رضايت دانش اموز از يادگيري و...
تاثير نوع ارتباط با فراگير در انگيزه بخشي
در انواع ارتباط كه در يك كلاس درس مورد نظراست مي توان به ارتباط از با به پايين اشاره كرد كه معلم با شخنراني و ارائه طرح درس با دانش اموزان ارتباط كلامي برقرار مي كند ويك ارتباط يك طرفه ار سوي معلم به سمت دانش اموز صورت ميگيرد. اما اگر معلمي هرچند يك بار به دانش اموزانش اجازه اظهار نظر بدهد و از انها بخواهد كه پيشنهادها وانتقادات خود را بيان كنند ارتباط از پايين به بالا منجر مي شود ومعلم مي تواند نقاط ضعف وقوت طرح وبرنامه اش در كلاس درس را ترميم كند
تجربه سالها خدمتم به من ثابت كرده است كه دانش اموزان درارزيابي معلم چنان دقيق و موشكافانه به روحيات و اخلاقيات او پي مي برند كه حتي كساني كه سالها با او دوست بوده اند به چنين شناختي ازوي نرسيده اند. البته چون دانش اموزان به طور كلي نمي توانند انچه را كه درك ميكنند بر روي كاغذ بياورند - درواقع يكي از ضعف هاي اموزشي ما در مدارس نيز ميباشد – تصور معلمين چنين است كه دانش اموز  بچه است ونمي فهمد يا نمي داند و هميشه احترام بزرگتر را نگه داشتن يعني اينكه اشتباهات او را به رويش نياوردن تعبير شده است در حالي كه امروزه بچه ها بسيار هوشيار و دقيق و نكته سنج هستند  و هيچ معلمي نبايد دانش اموزانش را دستكم بگيرد . هرچند كه انسان ها جايزالخطا هستند و ممكن است اشتباهم بكند اما اگر اشتباهات مكرر شود .دانش اموز ديگر انچنان كه بايد روي معلم حساب باز نمي كند وصحبت هاي معلم ديگر انگيزه بخش نخواهد بود.
از اين روست كه همه ي كارشناسان امر تعليم وتربيت معتقدند كه بهترين كسي كه مي تواند معلم را ارزيابي كند  دانش اموزان هستند كه متاسفانه اين امر مغفول افتاده ودر انتخاب معلم نمونه همه دخل وتصرف ميكند بجزء دانش اموزان كه ارزياب هاي واقعي كار معلم هستند.
پيشنهاد ميشود كه شوراي دانش اموزان هر مدرسه در سال يك انتخابات درون مدرسه اي براي انتخاب معلم نمونه مدرسه خود اقدام وبه وسيله مدير مدرسه به اداره و ستاد بزرگداشت مقام معلم ارسال نمايند.
توصیف وضعيت موجود
اين پژوهش كه به برسي نقش انگيزه بخشي در بهبود ياد دهي ويادگيري ميپردازد
درس تاریخ در كلاس سوم3 آموزشگاه فارابی در سال تحصيلي 94-93را مورد پژوهش قرار داده است و معيارهاي دروني وبيروني كه در جلب انگيزه و انگيزه بخشي مؤثر هستند را در قالب يك پرسشنامه از دانش اموزان مورد تحقيق قرارداده است.
وضعيت موجود كلاس در ابتداي سال و بدون اشنائي قبلي موجب شده بود كه بچه ها هيچ اشتياقي براي همراهي و يادگيري بيشتر نشان نمي دادند اما هر چه به ترم اول نزديك مي شديم هم نمرات دفتري بچه ها بيشتر شد وهم اينكه علاقه مند تر از قبل به كلاس ودرس توجه ميكردند و در پرسشهاي هفتگي هر جلسه تعداد كساني كه داوطلب جواب دادن مي شدن بيشتر مي شد واين تغيير در كلاس و درس و علاقه مندي طوري در نوبت دوم افزايش يافت كه همه كلاس از همان وقتي كه زنگ تفريح تمام ميشد و زنگ درس تاريخ وجغرافيا ميرسد بچه ها پشت در كلاس انتظار ميكشيدند كه چه وقت من وارد كلاس ميشوم و وقتي سلام وعليك وبرپا و برجا تمام مي شد تمام بچه ها به جلوي تخته هجوم مي اوردند كه درس جواب دهند. من هم براي اينكه هياهو ومنظم كلاس به هم نخورد مجبور بودم كه از روي دفتر نمره از تمام كلاس پرسش كنم وبا توجه به يادگيريشان از درس نمره بدهم و معمولا هم نمراتشان عالي بود ودرپايان ارديبهشت از امتحان كلاسي كه از تمام كتاب سوالات طرح شده بود ميانگين نمرات ومعدل كلاسي به 78/15 افزايش پيدا كرده بود وقطعا در خردادماه همين ميانگين و معدل را بر روي ورقه امتحاني خرداد ماه شاهد هستيم . انچه كه عامل موفقيت بود جلب انگيزه وانگيزه بخشي به دانش اموزان بود كه در كنارتدريس معنا دار و قابل فهم و نوع ارتباط صميمانه و دوستانه و رفتاري برادرانه و همياري و مساعدت مدير و عوامل مدرسه وساير همكاران كلاسي خاطره انگيزرا سپري كردم.
 
 
چگونه انگيزه بخشيدم ؟
در جدول صفحه بعد ما 16 معيار را به معلمين پيشنهاد ميكنيم كه براي اينكه شناخت دانش اموز از معلم كامل شود را رعايت كنند تا  كلاسي موفق داشته باشند و به بهره وري كامل منجر شود وانچه را كه ما در پايان سال از دانش اموز توقع داريم را فرا گرفته باشند . پس ما ابتدا بايد از خود شروع كنيم.
هر معلمي در جلب انگيزه دانش اموز بايد1-  ظاهري اراسته وبياني خوش همرا با ادب و نزاكت رادر كلاس به نمايش بگذارد تا الگو وسر مقشي براي دانش اموزانش تبديل شود 2- رفتار و برخورد و اعمال معلم هيچ گاه از چشمان دانش اموزانش دور نيست و همواره مثل دوربين هاي مدار بسته معلم را زير نظر دارند و از رفتار هاي معلم دركلاس هم در جهت مثبت و هم منفي برداشت ميكنند لذا بايد در كلاس هميشه مراقب رفتار وكردار خود باشيم  3- نوع تدريس وفعالت هاي اموزشي كه معلم در كلاس در باز گو ميكنند نيز يكي ديگر از معيار هاي انگيزه بخشيدن   معلم را فراهم مي كند تدريس خوب و پيگير و متداوم و پرسش هاي هفتگي و ثبت نمرات همه از عوامل جلب انگيزه دانش اموز است 4- علاوه بر سه عامل بالا عوامل ديگري از جمله سطح فرهنگي خانواده محيط و جامعه و علاقه مندي معلم به اينده و سرنوشت دانش اموز و نوع سلام و احوال پرسي و مخاطب قرار دادن دانش اموز با الفاظي مثل عزيزم وپسرم ... در انگيزه بخشي و احساس صميميت با دانش اموز بسيار اهميت دارند كه پس از تجزيه وتحليل داده ها ميزان اهميت هر يك را به تفصيل بيان ميكنيم 0
 
 
رديف
 
معيار هاي جلب انگيزه دانش اموزان
خيلي  كم
 
 
 
 
 
كم
 
متوسط
 
خوب
 
عالي
 
1 بيا ن خوش              
2 لباس و پوشش              
3 ادب و نزاكت              
4 ارايش وپيرايش              
5 دوستي وصميميت              
6 شوخي ورفاقت              
7 مشورت كردن              
8 تبعيض قائل نشدن              
9 حضور و غياب كردن              
10 ثبت نمرات              
11 پرسش هفتگي              
12 تدرسي قابل فهم              
13 خانواده              
14 دوستان              
15 اولياء مدرسه              
16
 
جامعه              
 
شواهد 1 دسته بندي معيارهاي جلب انگيزه(انگيزه بخشي)
براي اين كه بتوانيم  اطلاعات پرسشنامه را استخراج كنيم معيار هاي جلب انگيزه را به چهار دسته از معيارهاي كلي دسته بندي ميكنيم .
دسته اول معيارهاي ظاهري كه عبارتند از 1- بيان خوش 2- لباس وپوشش 3- ادب ونزاكت 4- ارايش وپيرايش
دسته دوم معيار هاي رفتاري كه عبارتند از 5- دوستي وصميميت 6- شوخي ورفاقت 7- مشورت كردن 8- تبعيض قائل نشدن
دسته سوم معيارهاي اموزشي كه عبارتند از 9- حضور وغياب در كلاس 10- ثبت نمرات 11- پرسش هفتگي 12- تدريس قابل فهم
دسته چهارم معيارهاي محيطي كه عبارتند از 13- خانواده 14- دوستان 15- اولياء مدرسه 16- جامعه
كه پس از استخراج اطلاعات از پرسشنامه عوامل جلب انگيزه را درجدول هاي چار گانه با ميزان امتياز هر دسته و درصد  جداگانه به شرح ذيل بيان ميكنم
گرد آوری شواهد 2
تجزيه وتحليل معيارهاي جلب انگيزه ( انگيزه بخشي)
در جداول جداگانه
1- تجزيه وتحليل معيارهاي ظاهري  جلب انگيزه (انگيزه بخشي)
 
رديف
 
معيارجلب انگيزه كردن
 
 
ميانگين
خيلي كم
0تا4
 
   2
  كم    
4تا8
 
   6
متوسط
8 تا 12
 
   10
خوب
12اتا16
 
    14
عالي
16تا20
 
  18
 
1
بيان خوش  
2
5
5
4  
2
 
7
 
2
لباس وپوشش
 
 
1
 
5
 
5
 
6
 
3
 
3
ادب ونزاكت
 
 
0
 
2
 
2
 
6
 
3
 
4
ارايش وپيرايش
 
 
0
 
3
 
6
 
5
 
6
 
جمع رديف
 
جمع كل
 
3
 
15
 
17
 
19
 
26
امتياز كسب شده
 
 
درصد
1000 6
 
 
 
75/3
90
 
 
 
75/18
170
 
 
 
25/21
266
 
 
 
75/23
468
 
 
 
5/32
 
 
رديف معيار هاي جلب انگيزه كردن خيلي كم
0تا4
  2
كم
 
4تا 8
  6
متوسط
 
8 تا12
  10
خوب
 
12 تا16
  14
عالي
 
16تا20
   18
5 صميميت ودوستي 2 1 1 4 12
6 شوخي و رفاقت 2 5 3 5 5
7 مشورت كردن با دانش اموزان 1 2 6 5 6
8 حضور به موقع معلم در كلاس 0 2 5 7 6
جمع رديف   5 10 15 21 29
امتياز
كسب شده
1036 10 60 150 294 522
درصد   25/6 5/12 75/18 25/26 25/35
2- تجزيه وتحليل معيارهاي رفتاري جلب انگيز(انگيزه بخشي)
 
 
 
   3- تجزيه وتحليل معيارهاي اموزشي جلب انگيزه ( انگيزه بخشي)
 
رديف
 
معيارهاي جلب
انگيزه كردن
 
 
خيليكم
0تا4
 
كم
4تا8
 
متوسط
8تا12
 
خوب
12تا16
 
عالي
16تا20
 
 
9 حضور وغياب كلاسي    6   3 4 1 6
 
10
ثبت نمرات در دفتر كلاس
 
 
   2
 
0
 
     4
 
     7
 
     7
 
11
پرسش هفتگي
 
 
   0
 
  2 
 
     6
 
     6
 
     6
 
12
تدريس قابل فهم
 
 
   0
 
  2
 
     4
 
     1
 
    13
جمع رديف
 
 
 
 
  8
 
7
 
  18
 
  15
 
  32
امتيازات
كسب شده
 
 
1280
 
20
 
5/52
 
225
 
5/262
 
720
 
درصد
 
 
 
10/.
 
75/8/.
 
5/22/.
 
75/18/.
 
40/.
                                                                                                      
4- تجزيه وتحليل معيار هاي محيطي جلب انگيزه (انگيزه بخشي
 
رديف
 
 
معيار هاي جلب
انگيزه كردن
 
خيلي كم
0 تا4
كم
 
4تا8
متوسط
 
8تا12
خوب
 
12تا16
عالي
 
16تا20
 
13
خانواده
 
 
1
 
 5
 
  1
 
  2
 
  11
 
14
دوستان
 
 
3
 
 2
 
  9
 
   2
 
  4
 
15
 
اولياء مدرسه
 
1
 
 2
 
   4
 
  5
 
  8
16 جامعه 2 3 4 3 8
جمع رديف
 
 
 
7
 
12
 
18
 
12
 
31
 
جمع امتياز
 
5/1236  
14
 
90
 
225
 
210
 
5/697
درصد
 
 
 
 
 
75/8
 
 
15  
 
 
5/22 15
 
 
75/38
 
 
يك توصيه
 
در زمينه نظريه معنا گرا ي ازوبل يك نكته اساسي  به نقل از كلاسماير و ريپل اين است كه اين نظريه در موارد مربوط به كودكان پايه ابتدائي به ويژه ان هايي كه هنوز خواندن ونوشتن را به خوبي فرا نگرفته اند ؛ كاربرد چنداني ندارد . به علاوه اين تئوري در مورد يادگيري مهارت هاي روان – حركتي و نيزيادگيري در حيطه ي عاطفي مطالب چنداني ارائه نكرده است
كلاسماير و ريپل معتقدند كه نظريه ي يادگيري معنا گرا بيشتر در مورد دانش اموزان مسن تر به خوبي كاربرد دارد كه اولا بتوانند مطالب نوشتني در هر موضوع مورد يادگيري را خوب بخوانند و بفهمند.
ثانيا مفاهيم بسيار اساسي مربوط به ان موضوع را قبلا يادگرفته باشند ويا دست كم توانائي درك مفاهيم بسيار اساسي و انتزاعي مربوط به موضوع از طريق جذب پيش سازمان
دهنده هاي  مناسب را داشته باشند
ثالثا درتقسيم بندي انگيزه ها به دروني و بروني بايد توجه داشته باشيم كه انگيزه هاي دروني بسيار موثر تر از انگيزه هاي بيروني است لذا دانش اموزاني كه به ان درجه از رشد رسيده باشند كه هيچ انگيزه بيروني نتواند انگيزه هاي دروني انها را در رسيدن به اهداف  مدت مد نظرشان كند يا متوقف كند.  مسلما يادگيري معنا دار در اين دانش اموزان
خود به خود انگيزه بيروني ان ها را تقويت ميكند هر چند كه انگيزه هاي بيروني تقويت كننده هستند اما انچه كه دانش اموز را به يادگيري بيشتر وامي دارد همان انگيزه هاي دروني خود فرد است كه هر پله تكيه گاه براي پله و قدم بعدي بشمار مي ايد
 
رابعا از انجا كه انگيزه هاي دروني شخصي و فردي ميباشد و هر فراگيري به راحتي انگيزه هاي خود را مطرح نمي كنند وشايد خيلي خصوصي و در بين دوستان صميمي نسبت به ابراز انگيزه هاي دروني خود بپردازد لذا براي يك محقق دست پيدا كردن به انگيزه هاي يك فراگير به راحتي ميسر نيست از اين رو معيارهاي اين تحقيق بيشتر بر انگيزه هاي بيروني استوار است . چون فراگيران ما در سطح دانش اموزان راهنمائي هستند و انچنان انگيزه هاي محرمانه و يا خيلي قوي ندارند بنابراين جلب همين معيارها هم براي دانش اموزاني در اين سطح بسيار دشوار وسخت است. وهنر معلمي يعني تبلور انگيزه در رفتار دانش اموز و فراگيرنده اش.
 
       رمزهاي موفقيت در انگيزه بخشي
هر معلم براي انگيزه بخشيدن به فراگيران بايد به چهار عامل توجه كند
1-      عوامل ظاهري كه به نوع پوششش ارايش و بيان خوش واخلاق نيكو است را در كلاس خود به اندازه اي كه مورد سوء استفاده دانش اموز قرار نگيرد  توجه كند.چرا كه دانش اموزان در اين سن ميزان الگو پذيري بالاي دارند وهر حركت معلم را سريع تقليد ميكنند
2-      عوامل رفتاري كه به نوع دوستي و صميميتي كه معلم با دانش اموزانش دارد و در كلاس و هنگام امتحان يا پرسش با دانش اموزان مشورت كند ونظرات ان ها را بشنود و ميزان پرسش ويا امتحاني را كه به عمل مي اورد با فرا گيران در ميان بگذارد و در هنگام تدريس و با شرايط كلاس نكات طنز و شوخي را در نظر بگيرد ودر هر جلسه كلاس درس چند دقيقه حالت تنفس و استراحت لحاظ كند و به موقع و سر وقت در كلاس حاظر شدن نيز به حس اعتماد كمك شايان توجهي ميكند.
3- عوامل  آموزشي كه به نوع تدريس و مديريت كلاس مربوط ميشود و برنامه ريزي كه معلم از ابتداي سال تحصيلي و براي هر درس و جلسه در نظر گرفته است مقيد باشد حضور و غياب ؛ ثبت نمرات دانش اموزان در دفتر كلاسي و تحقيقات و داشتن دفتر وحتي حركات رفتاري دانش اموزانش را ثبت كند. كه به ميزان بسيار زيادي  اعتقاد فراگيران به كلاس ومعلم را بالا مي برد.
4- عوامل محيطي نيزدر يادگيري فرگيران مؤثر است هرچه خانواده و محيط غناي فرهنگي بيشتري داشته باشد بر يادگيري فراگير اثر مثبت و مستقيم ميگذارد.
الگوي دانش اموزان هر چه فرهنگي ترباشد خود به يك انگيزه دروني قوي تبديل مي شود ودر واقع دانش اموز خود بر ريل يادگيري حركت ميكند وهر يادگيري خود زمينه
يادگيري معنا دارمي شود وسرعت حركت فراگير افزايش پيدا ميكند.پس به صورت خلاصه عامل انگيزه بخش هر كلاسي نوع  ظاهر؛ رفتارو اموزش معلم است كه جلب انگيزه و انگيزه بخشي براي فراگيرانش مي كند وبعد نوع نگاه و محيط خانواده به امر فرهنگ و اموزش و يادگيري فرزندانشان است .
 نتيجه گيري
ديويد ازوبل كه از روانشناسان معروف در حوزه يادگيري است .در مقابل يادگيري  طوطي واريادگيري معنا دار را مطرح كرده است. ازوبل معتقد است كه ساخت شناختي هر فرد به صورت هرمي فرضي است كه مفاهيم ومسائل بسيار كلي مربوط به موضوع در راس وكليه ي اطلاعات ودانش هاي جزئي مربوط به ان در قاعده هرم يادگيري قرار دارندودر وسط نيز مفاهيم واطلاعات نه خيلي كلي ونه خيلي جزئي قرار مگيرند. (سيف1368ص397)
 به اعتقاد ازوبل نقش انگيزه هاي دروني نسبت به انگيزه هاي بيروني اهميت بسيار بيشتري دارد. در نظر ازوبل مهم ترين عامل انگيزشي موثر بر يادگيري معنا دار كنجكاوي ها و علقه هاي يادگيرنده نسبت به كشف دستكاري درك وفهم و برخورد با محيط سرچشمه ميگيرد.
كه در كلاس علاوه بر تدريس معنا دار  معلم بايد حس كنجكاوي دانش اموزان را وادار به تحرك كند ودر كنار علاقه فردي كه دانش اموز نسبت به درس دارد معلم با و تشويق وبرطرف كردن نقاط ضعف به قوت در ياد گيري معنا دار دانش اموز دستكاري كند تا معلومات دانش اموز تكميل شود و تكميل و ياد گيري هر درس خود قاعده يادگيري درس بعد خواهد شد وبه همين ترتيب هرم ياد گيري دانش اموز بالاتر ميرود.
به اعتقاد ازوبل انگيزه هاي دروني نسبت به انگيزه هاي بروني از ان جهت اهميت دارد كه تامين و ارضاي رضايت خاطر را در يادگيرنده براي يادگيري هاي بعدي ايجاد انگيزه مي كند به همين سبب است كه  معلمان نبايد تكاليفي بيش از حد توان دانش اموز براي او در نظر بگيرند تا نه  تنها دانش اموز دچار حس دلزدگي و درد ورنج ومشقت نكند بلكه ايجاد رضايت و خشنودي وشادابي و انگيزه وعلاقه براي انجام دادن تكاليف بعدي وياد گيري بيشتر را به وجوداورد .
به عبارت ديگر وقتي تدريس معلم كارائي داشته باشد و با كمترين زمان و صرف كمترين انرژي  و استفاده درست و صحيح از يادگيري معنا دار داشته باشد مفاعيم يادگرفته شده زير بنا وهرم استفاده براي يادگيري درس جديد خواهد بود و از موازي كاري و ياد دهي دوباره جلوگيري ميشود. و وقتي حس كنجاوي وعلاقه و انگيزه دروني دانش اموز تحريك ودسكاري شد و دانش اموز به عين پيشرفت تحصيلي و يادگيري معلومات خود را درك كرد . متور محرك پيشرفت و ترقي دانش اموزروشن شده و معلم نقش فراهم كردن زمينه هاي مناسب براي يادگيري وهدايت ونظارت بر فرايند ياد گيري را دارد. پس فرمول انگيزه عبارت است از
              انگيزه = كارائي + اثر بخشي
كه در اين پژوهش دانش اموزان كلاس سوم سه مدرسه خوارزمي چون يادگيري هاي انها معنا داراست و هر درس پايه يادگيري درس بعد شده و معلم انگيزه هاي دروني انها را تقويت كرد لذا هرچه ازسال تحصيلي ميگذرد ميزان پيشرفت دانش اموزان هم بيشتر شده است كه با توجه به نمرات دفتر كلاسي وليست ترم اول و نمرات ترم دوم كه در پيوست موجود است به ترتيب معدل نمرات كلاس در
مهر ماه 3/10 ابان ماه 51/12 اذر ماه 37/12 دي ماه 31/13
در ترم اول دي ماه نمرات پاياني (روي ورقه) 51/15
بهمن88/16اسفند 21/15 فروردين 56/15 ارديبهشت67/15
در ترم دوم خرداد ماه62/17
ثبت وموجود است لذا بار ديگر به درك و شناخت و نوع ارتباط و اخلاق و هدايت و اشنائي با روانشناسي  دانش اموز و اريش و پيرايش و دست كم نگرفتن خود و وظايفش و جديت و تلاش و خلاقيت در رفتار و گفتارو استمرار در نوع تدريس و ثبت فعاليت هاي دانش اموز و دوستي و صميميت و رضايت مندي و مثبت انديشي از كار و حرفه اي رفتار و برخورد كردن در كنار ساير عوامل خانواده  اولياء مدرسه  دوستان و جامعه همه با هم دست در دست هم براي موفقيت دانش اموزانمان گام برداريم. نمودار خطي دانش اموزان در نوبت اول در هر ماه رو به افزايش بوده به خصوص در فصل امتحانات با شيب بيشتري رو به افزايش گذاشته است . كه نمره 52/15 معدل كل كلاس در ترم اول در نمرات پا ياني ثبت شده است كه نشان مي دهد دانش اموزان در شب امتحان بيشتر به مطالعه رو مي اورند . در نوبت دوم همين امادگي حفظ شده است و نمودار زياد تغيير چشمگيري نداشته است هر چند كه در ماه هاي اسفند و فروردين كه دانش اموزان در حال و هواي نوروز به سر مي برند ولي برنامه هاي كلاس چون طبق برنامه ريزي اموزشي پيش رفته دانش اموزان هم خود را با كلاس همراه كرده اند ودر ارديبهشت معدل كل كلاس در تمام طول ماه هاي سال افزايش بيشتري داشته واين رشد در امتحانات خردادماه تاثير خود را كاملا نشان داده به طوري كه در خرداد در نمرات پاياني معدل كل كلاس به 62/17 رسيده است .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
منابع وماخذ
قران كريم
محسن پور؛ بهرام1376- 1388 برنامه ريزي اموزشي انتشارات مدرسه
پيريائي ؛ حسين 1382
رئيس دانا ؛ فرخ لقا 1384نظريه ازوبل
تكنولوژي رشد دوره بيست وهفدم شماره 219 اذر 90
رشد اموزش راهنمائي  دوره هفدهم شماره 91 مهر 90
  • مشخصات
  • دانلود
4.6 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان توحید و انواع آن Average rating: 4.64341355405907, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr