عنوان تحقیق :
«مقایسه اجمالی حماسه های ایرانی و غیر ایرانی»
دبیر مربوطه :
---
تهیه و تنظیم:
---
---
«مقایسه اجمالی حماسه های ایرانی و غیر ایرانی»
چکیده
دراین مقاله ابتدا تعاریف اسطوره و حماسه که از دیدگاههای مختلف عنوان شده است، مورد بحث قرار گرفته بعد از آن چگونگی پیدایش حماسه های ادبی و مشخصات کلی آنها بیان شده است. در ادامه در مورد منشاء حماسه ها، منابع داستانهای حماسی شاهنامه، حماسه های ایرانی و ویژگی های خاص شاهنامه به عنوان مهم ترین اثر حماسی زبان فارسی، به اجمال صحبت شده است.در تمام این موارد در مقاطع ضروری سعی شده است نکات برجسته حماسه های ایرانی با موارد غیرایرانی مقایسه گردد
دربخش اصلی مقاله، شاهنامه فردوسی با حماسه های معروف جهان همانند ایلیاد و ادیسه، هاملت، بروتوس، حماسی چینی«فنگ شن ینی»و وجوه اشتراک و امتیاز آنها با حماسه (*)-استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
عظیم استاد توس مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
در این مقایسه ها تشابهات عجیب میان شخصیت های اصلی بیشتر داستانها قابل توجه و نتیجه اصلی است که با روش مقایسه ای حاصل شده است.
واژه های کلیدی
حماسه، شاهنامه، رستم، سهراب، افراسیاب، سیمرغ، ایلیاد، هملت، فنگ شن ینی، سودابه، کاووس
مقدمه
«حماسه»یک واژه عربی است که معنی و مفهوم دلاوری و شجاعت را در بر دارد، این کلمه در لغت معنی شدت و سختی میدهد و در قاموس عرب شخص سختگیر را«احمس»می گویند. همچنین حماسه به رجز و نوعی از شعر اطلاق می شود که در آن از جنگها و دلاوریها سخن می رود.{O(1)O}از نظر متون ادبی حماسه یک شعر بلند روایتی است که درباره رفتار و کردار پهلوانان و رویدادهای قهرمانی و افتخار آمیز در حیات باستانی یک ملت تنظیم می گردد.{O(2)O}این شعر منظومه ای بلند و آمیخته ای از اسطوره و تاریخ و افسانه است
از جهت نقد ادبی واژه حماسه یا«شعر پهلوانی»در مورد آثاری به کار برده می شود که به صورت شعر داستانی طولانی در مورد یک موضوع جدی با سبکی عالی در حول محور شخصیتی پهلوانی یا نیمه خدایی که سرنوشت یک ملت یا قبیله یا نژاد انسان وابسته به اوست تدوین شده باشد{O(3)O}.همچنین حماسه شعر نقلی بلندی است که بیشتر به یکی از اشکال گفتار، سخنرانی و نطق (hceepS) ظاهر گردد.این مساله بخصوص در مورد حماسه های قدیمی تر یونان مثل(ایلیاد و ادیسه) (yessydO dailI) و بی ولف (fluwoeB) صدق می کند.این حماسه ها طوری نوشته شده بود که به وسیله یک گروه خواننده در مقابل جماعت شنونده(شبیه مراسم نقالی در ایران)همانند سرود خوانده می شد{O(4)O}.
باید دانست که هیچ اثر حماسی نیست که از اشعار غنایی و غزلی خالی باشد و در بهترین منظومه های حماسی جهان آثار آشکاری از افکار و اشعار غنایی را نیز می یابیم.در شاهنامه فردوسی داستانهای عاشقانه«زال و رودابه»، «تهمینه و رستم»، «سودابه و سیاوش»، «بیژن و منیژه»از بهترین اشعار غنایی و در عین حال حماسی زبان فارسی است.
مضامین حماسی به صورت داستانهایی توام با اعمال پهلوانی و خوارق عادات و کارهای شگفت انگیز روایت می گردد و از مشخصات این نوعی ادبی«عظمت و جلال جنگجویانه آن و برجستگی موضوع و قهرمانان رویدادهای حماسی است که باید از هر لحاظ کامل باشد به طوری که حتی خطاهای آنها نیز نباید خالی از جنبه قهرمانی باشد».{O(5)O}محور آثار حماسی اعمال تهورآمیز پهلوانانی است که با آگاهی از تقدیر الهی یا خواست خدایان قدم به عرصه های حماسی می گذارند.اعمال این شخصیت ها آنچنان اهمیتی دارد که بر روی یک تمدن و آینده یک جامعه اثر می گذارد؛ مانند:کارهای(رستم، هومر، ویرجیل)، یا آنکه بر کل ابناء بشری اثر می کند همانند آنچه در«بهشت گمشده»میلتون مطرح است.قهرمانان رویدادهای حماسی غالبا ابر مردان نامجویی اند که برای کسب افتخارات و حفظ کیان و استقلال یک ملت یا قوم می کوشند و به نبرد برمی خیزند و جنگهای آنان در حقیقت نوعی مبارزه میان خیر و شر و یا مقابله قدرتهای اهورایی و اهریمنی است که به صورت جریان سیال و دایمی در بستر حوادثی جالب و خارق العاده و عبرت آموز به سوی سرنوشتهایی محتوم پیش می رود.حماسه های ملی، در تکوین فرهنگ ملتهای کهنسال سهمی مؤثر دارند و آثاری چون«ایلیاد و ادیسه»همر یونانی، رامایانا (anayamaR) حماسه معروف هندوان، اثر «والمیکی»، حماسه«فنگ شن ینی»چینی(که شباهت عجیبی با حماسه های ایرانی دارد)و شاهنامه فردوسی روشنگر تمدن های کهن و استقلال دیرپای ملتهای یونان، هند، ایران و چین است که از پایه گذاران تمدن بشری به شمار می روند.این ملتهای باستانی در طول تاریخ پرماجرای خود با اعتقاد به ارزشهای والای انسانی، همواره از استقلال ملی و مذهبی خود دفاع کرده، به مبارزه برخاسته اند و در این رهگذر ناگزیر ازجنگ و ستیز با بدخواهان و دشمنان خویش بوده اند که پیدایش حماسه ها انعکاس و تجلی تاریخی پاره ای از آن مبارزات است.
داستانهای حماسی هرکدام از ویژگیهای منحصر به فرد برخوردارند که نمونه آن را در اثر مشابه دیگر نمی توان پیدا کرد در برخی از جهات نیز ممکن است از وجوه تشابه برخوردار باشند که مورد اخیر هدف اصلی این تحقیق است
روش تحقیق
در این مقاله برای دستیابی به اجزاء مشابه داستانهای حماسی ایرانی و غیرایرانی سعی شده است که شاهنامه فردوسی در برابر آثاری مانند ایلیاد و ادیسه، هاملت، حماسه«فنگ شن ینی»و...مورد توجه باشد.در این زمینه جنگها، شخصیتها، مکانها، رخداد حوادث، رفتار قهرمانان ویژگیهای ادبی، آداب و رسوم مطرح شده و موجودات افسانه ای آثار حماسی از متون مورد نظر استخراج و بعد از مقایسه با یکدیگر مدون و مرتب گردید.در این زمینه از کتب و مقالاتی که در عرصه آثار حماسی و اسطوره ای پرداخته آمده اند استفاده شده است
بحث و نتیجه گیری
اسطوره به نوعی از شناخت و تلقی عاطفی از انسان و جهان او گرایش دارد و حماسه که مرز بین اسطوره و تاریخ است به شناختی عقلانی تر نزدیک می شود.به عبارت دیگر حماسه پایی در افسانه و پایی دیگر در تاریخ و واقعیت دارد.در حالی که به سمت واقعیت گام برمیدارد نگاهی به عقب و افسانه های پشت سر نیز دارد.حماسه هر قدر از جنبه اسطوره ای خارج شود به وقایع تاریخی نزدیکتر می شود و ارزش حماسی خود را از دست داده، از ارزش تاریخی بیشتری برخوردار می گردد.شاهنامه فردوسی دقیقا از همین روند و روش تبعیت می کند و«ایلیاد و ادیسه»، نیز تقریبا به همین شیوه ابداع شده است.اما چرا حماسه به این شکل تدوین می یابد؟آیا حقیقت است یا افسانه؟هر دو یا هیچکدام؟در جواب این سؤال باید گفت:اساطیر و
حماسه ها به این معنی نیستند که چیزی غیرواقعی و غیرحقیقی باشند بلکه به قول «ادموند فولر» (relluf dnumdE) معنای آنها این است که نوعی از حقیقتند که به هیچ وسیله به غیر از داستان رمزی و حکایت سمبولیک قابل بیان نیستند{O(6)O}و به قول فردوسی«تو این را دروغ و فسانه مدان به یکسان روش در زمانه مدان هر آن چیز کاندر خورد با خرد دگر بر ره رمز معنی برد»
در ادبیات غرب سابقه حماسه ها بسیار قدیمی تر از نمایشنامه ها (amarD) می باشد ولی با وجود طولانی تر بودن همانند نمایشنامه ها از ساختار قوی و منسجم برخوردار نیستند و اغلب یک رشته حوادث متوالی و صرفا حادثه ای را مطرح می کنند که ربط عمیث و محکمی با هم ندارند؛مثل:حماسه معروف«ادیسه»برعکس شاهنامه حماسه ملی ایران که بین حوادث و اتفاقات آن یک رشته محکم و قوی به عنوان رابط وجود دارد که این اجزاء را به استحکام تمام کنار یکدیگر می نشاند.
حماسه های غربی را به طور کلی به دو گونه تقسیم کرده اند:1-حماسه های سنتی یا(حماسه های ابتدایی عامیانه، مردمی)2-حماسه های ادبی(یا حماسه های ثانوی).حماسه های سنتی به وسیله یک ادیب و افسانه ای در طی مدت زمان طولانی به صورت شفاهی در بین مردم رشد پیدا می کردند؛همانند:ایلیاد و ادیسه که از شاعر نابینای یونانی هومر به یادگار مانده است یا بی ولف (fluwoeB) حماسه معروف انگلوساکسون.حماسه های ادبی یا ثانوی حماسه هایی است که به وسیله مردان ماهر و خبره در تقلید ماهرانه از شکل های سنتی آن نوشته شده مانند«آن اید» (dieneA) اثر ویرجیل (ligrev) .«آن اید»بعدها مدل اصلی حماسه ادبی«بهشت گمشده» esidaraP) (tsol) اثر میلتون قرار گرفت و به همین ترتیب بهشت گمشده میلتون، الگوی هابیدون (noirepyH) واقع شد.{O(8)O}این حالت در پیدایش اثر حماسی فردوسی نیز مشترک است و استاد توس با توجه به گزارشهای شفاهی و کتبی و در حقیقت اطلاعات درجه اولی که در اختیار داشته مبادرت به خلق حماسه ای ثانوی مدون و مکتوب نموده است.
ارسطو در تقسیم بندی ادبی خود، حماسه را بعد از تراژدی قرار داده است اما منتقدین رنسانس آن را بالاترین نوع ادبی می دانستند چونکه به طور حتم حماسه سرایی از جسورانه ترین انواع ادبی است که خلق آن مستلزم برخورداری از دانش وسیع و مهارت کافی در حفظ دامنه عظمت و تنوع شعری است که باید در برگیرنده زمان و قسمت اعظمی از دانش شاعر باشد.{O(9)O}
در این مورد نیز حماسه ملی ایران نوع بی نظیری از یک اثر ادبی فارسی است که با شجاعت و حکمت و توانایی شخصیتی همچون حکیم بزرگوار خراسان پای به عرصه وجود نهاده است.و از این جهت باید شاهنامه فردوسی را یک حماسه ثانوی و ادبی شمرد که با بهترین نمونه های خود در جهان قابل مقایسه است.این قبیل حماسه ها آثاری برترند که در خصوصیات زیر اشتراک دارند.
1-پهلوانان داستانها شخصیتهایی اند که اهمیت ملی یا جهانی عظیمی دارند.در «ایلیاد»پهلوان اصلی«آشیل» (ellihcA) است که پسر (deireN) محسوب می شود.در «آن اید»قهرمان اصلی«آن ایس» (saeneA) پسر«آفرودیت» (etidrrhpA) خداست.در «بهشت گمشده»، که تمام نژاد بشر را در بر می گیرد«آدم»قهرمان اصلی است و اگر «مسیح»به عنوان قهرمان اصلی در نظر گرفته شود هم انسان است و هم خدا.در شاهنامه فردوسی«رستم»اصلی ترین قهرمانیست که از تولد تا مرگ در بستر شگفتی ها قرار دارد.ابرمرد و فوق شخصیتی که پیروزی تمام قهرمانان جبهه حق شاهنامه(ایران) در مقابل جبهه باطل(توران)به همت او بستگی تام و تمام دارد.
2-مکان و زمان در اثر حماسه ادبی مقیاس وسیع و غیرقابل تبیین دارد.به طوری که ممکن است مکان به اندازه دنیا یا حتی بزرگتر از آن باشد.«ادیسه»در حوزه مدیترانه سرگردان است و مدیترانه تمام دنیایی است که در زمان شاعر می شناختند.دامنه «بهشت گمشده»به گستردگی کل جهان است و ماجراهای آن در زمین، بهشت و جهنم رخ میدهد.در شاهنامه فردوسی هم وضع بر همین منوال است.در آنجا اساسا زمان و مکان ابهام دارد مشخص نیست حوادث در کجا و کی و چه وقت رخ می دهد
3-حوادث داستان شامل اعمال فوق انسانی در جنگ، از قبیل فتوحات وشاهکارهای«آشیل»در«تروجن وار» (rawnajorT) است یا یک سفر طولانی که با دشواری تمام به انجام می رسد؛مثل:سرگردانی«ادیسه»در بازگشت به خانه اش علیرغم مخالفتهای چند تن از خدایان.جنگ در بهشت گمشده، سفر شیطان از میان (soohc) (توده بی شکل و نامنظم جهان)برای کشف دنیای جدید که به تازگی خلق شده، است.از این حوادث عجیب در شاهنامه فردوسی به وفور پیدا می شود.وجود شخص رستم، رفتن او به جنگ دیو سپید و گذشتن از هفت خوان، کمک سیمرغ به او در جنگ با اسفندیار و...تماما می تواند با این حوادث خارق العاده قابل مقایسه باشد.
4-در این حوادث بزرگ، خدایان و دیگر موجودات مافوق طبیعی نیز شرکت می کنند مانند خدایان«المپیاد»، «همر»یا وجود مسیح(ع)و فرشتگان در«بهشت گمشده».این نیروهای فوق طبیعی در دوران نئوکلاسیک(قرن 18)ماشینری (yrenihcaM) نامیده می شدند، به این معنی که قسمتی از اسباب و تمهیدات ادبی حماسه محسوب می شوند.در شاهنامه فردوسی، خدایان حماسه های یونانی یا اسطوره های قدیمی به خدای واحدی تبدیل می شوند که در عمق اعتقاد و باور فردوسی بنیانی محکم و استوار دارد.از اینجاست که ویژگی های خاص شاهنامه نسبت به سایر حماسه ها نمودار می گردد.«نولدکه»مستشرق معروف می گوید: «حماسه ملی ایرانیان دارای مشخصات منحصر بفردی است که کاملا با استخوان بندی حماسه ای ملتهای دیگر تطبیق نمی کند»{O10O}.هرچند خود او معتقد است که این حماسه ورای آنچه او و همفکرانش تصور می کنند، هنری تر و عالی تر از منظومه همر است {O11O}.
5-حماسه اجرایی رسمی و تشریفاتی دارد به طوریکه در سبکی کاملا خاص که اساسا با زبان روزمره مردم فاصله دارد تنظیم می گردد و متناسب با عظمت و رسمی بودن موضوع پهلوانی و ساخت حماسی نقل می شود.همانند سبک سنگین میلتون که شامل لغات لاتین، ساختمان جملات پیچیده، به کارگیری اسامی غیرعادی و دهن پرکن و استفاده از اشارات وسیع و تقلید از تشبیهات حماسی«همر»است.{O12O}
در این مورد شاهنامه فردوسی زبانی روشن و صریح و گویا دارد و از جهت به کارگیری لغات و واژه های ساده و پربار از نوادر آثار زبان فارسی محسوب می گردد و با این ویژگی، در مقابل خصوصیت مذکور حماسه های غربی قرار دارد.
منشاء حماسه ها
همه ملت ها در طول حیات خود افسانه ها و اساطیری را ساخته اند که کم و بیش مورد قبول و اعتقاد باطنی آنها بوده است.بیشتر این اساطیر به این مناسبت که نیروی فوق طبیعی در آنها دخالت داشته(مانند اساطیر هند)مرتبط با مسائل مذهبی اند.اما در میان برخی از ملت ها داستانهای حماسی مورد توجه بیشتر بوده است.در این قبیل داستانها صحبت از خلقت و پیدایش عالم نیست ولی خدایان غافل از سرنوشت بشر نیستند و قهرمانان واقعی حوادث آدمیانند{O13O}.بنابراین این اساطیر اولین و مهم ترین منشاء آثار حماسی محسوب می شوند چنانکه موضوع تفکرات یونانیان قدیم و اقوامی که قرن ها بعد جانشین آنها شدند همین داستانها و روایات کهن است، به عنوان مثال موضوع اصلی تراژدی های«پرومته»و«ادیب»و چهره هایی که در اشعار غنایی«آشیل» و«اولیس»می بینیم در اساطیر قدیم شهرت و معروفیت کسب کرده بودند.{O14O}
به همین صورت و شاید قوی تر از آن اساطیر ایرانی در پیدایش آثار حماسی نقشی بسیار مؤثر داشته اند بدین جهت برای شناخت شاهنامه و هر متن حماسی دیگر و فراتر از آن شناخت ارکان و اساس و اعماق فرهنگ هر ملت باید این اساطیر و رموز نهفته در متن آنها را خوب شناخت
اساطیر اصولا در سه موضوع بحث می کنند:1-چگونگی جهان خدایان 2- آفرینش جهان معنوی و مادی(آغاز هستی)3-پایان جهان و زندگی پس از مرگ{O15O}باید در نظر داشت که برای مطالعه، نباید اساطیر دوره های مختلف اساطیری یا اسطوره های مختلف اقوام گوناگون را درهم آمیخت و آثار اساطیری هر مقطع فرهنگی را به صورتی مجزا گردآوری کرد و مورد مطالعه قرار داد.زیرا تحولات اجتماعی و تاریخی و فرهنگی و...در مفهوم اساطیر تأثیر می گذارد
چون شاهنامه فردوسی ریشه در اساطیر ایرانی دارد و این کتاب عظیم با استفاده از افسانه ها، اعم از متون قدمی و یا روایات شفاهی آنها، تدوین یافته، لازم است نگاهی کلی و بسیار مختصر به مضمون این اساطیر افکنده شود
در ابتدای«بندهش»آمده:هر مزد(اهورامزدا)در بالا، زمانی بیکران در روشنی می بود و اهریمن در تاریکی فروپایه بود.میان ایشان تهیگی(خلاء)بود.هر دو ذات کرانه مندی و بی کرانگی اند؛در نور و تاریکی بی کرانه اند و در مرز کرانه مندند.
هرمز از وجود اهریمن آگاه بود و اهریمن از وجود هرمز آگاه نبود.اهریمن به مرز آمد و روشنی را دید و برای مقابله با آن دیو را آفرید...هرمز از در آشتی با اهریمن بر می آید!ولی او نمی پذیرد و قرار می شود نه هزار سال مبارزه کنند.اهورا برای مبارزه با اهریمن زمان را آفرید.زمان ازلی و ابدی را و همچنین زمان محدود را(دوازده هزار سال).از زمان محدود خدای ثبوت را خلق کرد.از ثبوت سختی حاصل شد که دیوان را راحتی نرسید و از سختی جبر و ثبات حاصل شد تا آفرینش دگرگون نشود.هرمز از خودی خویش و از روشنی تن آفریدگان را آفرید و اهریمن از تاریکی خود تبهکاران و بدان را خلق کرد.هرمز راستگویی را خلق کرد، اهریمن دروغگویی را.هرمز امشاسپندان را خلق کرد و اهریمن دیوان رادر آفرینش مادی ابتدا آب و آتش و باد و زمین و همه موجودات مادی جهان آفریده شد.اول آسمان خلق شد برای دفاع از هستی در مقابل اهریمن، بعد شادی و زمین و گیاه و گاو یکتا و سپس«کیومرث»(زندگی میرنده)که مردم از تخمه او پدید آمدند.{O16O}چون کیومرث بیمار شد مرگ از انگشت چپ وارد بدن او شد.او هنگام مرگ تخمه بداد، آن تخمه را با روشنی خورشید پالودند، آن تخمه چهل سال در زمین بماند، بعد از آن ریواسی روئید و از آن تخمه پانزده برگ و«مهلی»و«مهلیانه»(مشی و مشیانه)پدید آمد.از این دو روان خلق شد و تن برای روان، پس هر دو از گیاه پیکری به مردم پیکری رسیدند.اهورا مزدا عقل و اندیشه آفرینش را به آنها الهام کرد و اهریمن اندیشه آنان را به پلیدی آمیخت.سی روز غذا از گیاه داشتند و جامه از گیاه.شیر گوسفند و گوشت و پشم آن را مورد استفاده قرار دادند، نخ ساختند و لباس بافتند.آهن را فهمیدند و از آن تیغ ساختند و یاد گرفتند که درخت را ببرند....بعد از پنجاه سال اندیشه فرزند در آنها پیدا شد و غریزه آنها را
بعد از نه ماه جفتی نر و ماده زاییده شدند و بعد شش جفت شدند.در اولین هزاره یزش«هوشنگ»و«تهمورث»از پادشاهان«پیشدادی»(مقدم)دیوان را کشتند.در اساطیر هندی آنکه مقدم ت«جمشید»است{O17O}.شاهنامه فردوسی که با افسانه جمشید آغاز می شود ادامه ماجرا را اینگونه تصویر می کند:در هزاره بعد از نخستین هزاره آمیزش، «ضحاک»پادشاه است و یک هزار سال پادشاهی می کند.در پایان هزاره فریدون او را به بند می کشد و ضحاک سقوط می کند.فریدون کشور را به سه بخش تقسیم می کند و به سه پسرش«سلم»و«تور»و«ایرج»می دهد.سلم و تور ایرج را می کشند.در همان هزاره«منوچهر»زاده شد و کین ایرج را خواست.بعد افراسیاب آمد (بعد از کشته شدن ایرج دشمنی بین ایران و توران پیدا می شود و باعث جدالی دایمی می گردد.)افراسیاب ایرانیان را شکست داد.سام در زمان منوچهر پیدا می شود و بعد از آن زال و عشق او به رودابه و تولد رستم مطرح می گردد.در شکست ایرانیان توسط افراسیاب«نوذر»پسر منوچهر کشته می شود...در نسلی دیگر«ایرانشهر»از افراسیاب پس گرفته می شود.بعد از مرگ منوچهر دیگر بار افراسیاب آمد و آشوب کرد.«زاب»او را شکست می دهد و مجددا افراسیاب حمله می کند تا اینکه«قباد»به شاهی می نشیند و بعد از آن«کاوس».در زمان کاوس دیوان هجوم می آورند و وزیر او«اوشز»را می کشند و اندیشه کاوس را می آلایند.کاوس به جنگ آسمان می رود و فرو می افتد و«فره ایزدی» از او دور می شود.بعد اعراب به ایران حمله میکنند و ایرانیان از افراسیاب کمک می گیرند و افراسیاب خود حاکم ایران می شود.رستم از سیستان لشکر می کشد، هاماوران را می گیرد و کاوس را از زندان نجات میدهد.سیاوش که در اثر منازعه با پدرش کاوس، به طرف افراسیاب کشیده شده است دختر او را به زنی می گیرد.سیاوش توسط افراسیاب کشته می شود و راه صلح با توران بسته می گردد و درگیری هایی آغاز می شود.رستم در این نبرد کناره گیری می کند، کیخسرو پسر سیاوش بر افراسیاب غلبه می کند و او کشته می شود.در زمان گستاسپ دین زردشت ظهور می کند پیشوای این دین اسفندیار پسر گشتاسپ است.او به جنگ رستم می آید و شبیه پدرش کشته می شود.رستم هم چندی بعد کشته می شود.دو پادشاه بعد، «داراب»و«دارا»هم اساطیری اند.از اردشیر به بعد افسانه شاهنامه از منابع تاریخی پیروی می کند تا انقراض ساسانیان که در جنگ قادسیه تمرکز داده شده است و بعد از آن سرگذشت«یزدگرد سوم»آخرین شاه فراری است که با شرح آن منظومه خاتمه پیدا می کند.
بدین شکل شاهنامه، حماسه ملی ایران با مواد افسانه ای شروع می شود و با وقایع تاریخ خاتمه می پذیرد.«زنر»استاد دانشگاه آکسفورد عقیده دارد که شاهنامه براساس عقیده«زروانیان»تدوین شده است(زروان ص 272).عقیده«زروانی»در عهد ساسانی شیوع یافت.آیین زروانی شعبه ای از دین زردشت بوده است و برای آن پدید آمد تا به نبرد پایان ناپذیر اهورامزدا و اهریمن خاتمه دهد.زروانیان معتقدند که نیکی و بدی دو گوهر توأمان اند و زروان یا«زمان نامتناهی»پدر آنهاست.زروان پدید آورنده اهورا و اهریمن فرمانروای کاینات است.در این آئین برخلاف«آئین مزدایی»که بشر در مقابل ثواب و گناه مختار است، انسان بازیچه دست روزگار است و از خود اراده ای ندارد.بشر باید به«داده رضا بدهد»چون هرچه هست و نیست زمان است.
آقای دکتر اسلامی ندوشن نیز می گویند شاهنامه نتیجه دو جریان زروانی و مزدائی بهم آمیخته است {O18O}، در حالی که این دو بزرگوار به اندیشه و تفکر فردوسی و اعتقاد و ایمان و جهان بینی و شناخت اسلامی و شیعی او توجه نکرده اند.درست است که فردوسی قدیم ترین افکار و عقاید قدیمی و روایات کهن را در تدوین اثر عظیم خود بکار گرفته ولی قصد او تنها منظوم کردن آن روایات نبوده است بلکه همانطور که ذکر شد آنها مواد و عناصری بوده اند جهت معماری یک کاخ بلند و رفیع که طرحی انسانی، الهی، مبتنی بر اندیشه اسلامی داشته است.«نولدکه»می نویسد:«فردوسی بطور قطع مذهبی است او جدا خداپرست و یکتاپرست است و این عقیده اساسی خودرا درباره پهلوانان خود، حتی درباره اسکندر که در کتاب او یک نفر مسیحی خوانده شده نیز شامل می داند.به نظر فردوسی نمی توان به چگونگی خدا پی برد و تنها کفایت می کند که آدم به وجود او قایل باشد.او«ثنویت»و«مزدیسنا»را رد می کند. خداوند آفریدگار خوبی و بدی و هستی و نیستی است{O19O}.بنابراین اگر در شاهنامه تفکر باستانی خوبی و بدی به عنوان دو شاخه یک درخت مطرح می شوند که یکی
ثمرخوب می دهد و دیگری ثمر بد، از این جهت است.از تخم فریدون ایرج نشانه نیکی است و سلم و تور مبین بدی.به عکس سیاوش و کیخسرو و«فرود»با داشتن خون ترک به جانب نیکی می گرایند{O20O}و حتی اگر در شاهنامه ایران و پرستش آن مطرح می گردد باید گفت که این پرستش یک نوع وطن پرستی معنوی محض بوده است، ایرانی که کانون خیر و نیکی است.در شاهنامه مطرح است که«جم»بعد از «زرتشت»تنها کسی است که هرمزد با او مشورت می کند و به شاهیش برمی گزیند. پیش از آمدن جم به شاهی مردم مانند دد بودند.اما در زمان وی آبادانی و وفور نعمت جهان را فراگرفت و آب و آتش و آهن و دیوار و دد و دام و...به خدمت انسان درآمد تا اینکه جم به خود مغرور شد و گفت:آب را من آفریدم، ستاره را من آفریدم، ...و آنگاه از فره شاهی محروم و گرفتار دیوان شد و متعاقب آن ضحاک ظهور کرد و هزار سال حکومت نمود.تمام فراز و نشیب و حوادث تلخ و شیرین که چیزی جز جدال حق و باطل نیست از اینجا شروع می شود.یعنی غرور جم و سربرآوردن نفس(آز)وی. روشن است که موضوع«نفس»و گرفتاری های ناشی از آن و عقبات دیگر و همچنین توجه به آن توجه شده است.به تعبیری شاهنامه سه رکن دارد 1-خرد 2-داد 3-آز (نفس اماره)و این سه مساله بسیار مهم از موضوعاتی است که در قاموس دین و مذهب جایگاهی ویژه دارد.بنابراین بدون توجه به این مسائل و بدون عنایت به عقاید و اعتقادات قلبی فردوسی نمی توان شاهنامه را تنها عقاید و آراء زروانی و یا مزدائی و امثال آن تلقی کرد هرچند نمی توان بطور کلی منکر آن شد که وی از آن آراء و عقاید بهره نگرفته است .