رفتار پدر و مادر با فرزندان چگونه است؟ یکی از درگیری های معمول در سنین بلوغ درگیری و مخالفت مکرر فرزند با پدر و مادرش است. نوجوانان در این سن کمی سرکش می شوند و در مورد زمینه های مختلف با والدین خود مخالفت می کند
. البته نمی توان گفت که تمامی نوجوانان دچار چنین مشکلی می شوند ولی در اکثر موارد اتفاق می افتد
.دانستن یک نکته برای والدین حیاتی است که بدانند نوجوانان در سن بلوغ دست به هر کاری می زنند تا به استقلال برسند. هدف آنها تنها رسیدن به استقلال است و همین امر سبب دور شدن نوجوانان از والدینشان می شوند. نوجوانان هر چه بزرگتر می شوند سعی می کنند در مسائل مختلف دقیق تر و منطقی تر فکر کنند و در ذهن خود ارزش های اخلاقی متفاوتی تعریف کنند
.به همین دلیل رفتار و راهکارهایی که پیش از این والدین (پدر و مادر) در نظر می گرفتند دیگر کارگشا نمی باشد و مشکل آفرین جلوه می کند
.الدین در این شرایط باید به فرزند خود تا یک حد معقول فضا بدهند و به او اجازه دهند که احساس استقلال کند. پرسیدن این سوالات از خود به والدین قبل از داشتن هر گونه تصمیمی در زمان برخورد با فرزندان کمک می کندآیا بیش از اندازه او را کنترل می کنم ؟
آیا به اندازه کافی به حرف های او گوش می دهم ؟
آیا به او اجازه می دهم تا نظر های مثبت خودش را در کارها اعمال کند ؟
آیا نحوه رفتار من با اون صحیح است ؟
چند راهکار برای داشتن رفتاری صحیح با فرزندان در سن بلوغ والدین بعد از شناخت ویژگی و نشانه های دوران بلوغ و تشخیص زمان دقیق آن باید راهکار ها و استراتژی های درستی برای داشتن رفتاری صحیح با فرزندانشان در سن بلوغ داشته باشند. در ادامه چند راهکار مفید که بسیار به والدین در داشتن رفتاری صحیح در سن بلوغ کمک می کند را آورده ایم
. 1- شناخت شخصیت نوجوان در سن بلوغ زمانی که والدین با ویژگی های دوران نوجوانی و جوانی آشنا باشند، دیگر بسیاری از رفتار های ناخوشایند آنان را غیر طبیعی نمی پندارند و این امر سبب بروز عکس العمل در بین والدین و فرزندان نمی شود و به تیرگی روابط نوجوان با خانواده ختم نمی شوند. والدین باید دلیل رفتار نوجوانان را در این سن درک کنند همین امر کمک می کند که دیگر از بسیاری از رفتار های فرزندشان عصبانی نشوند و بتوانند کنترل شرایط را در دست داشته باشند
. 2- استفاده از روش نادیده گرفتن از موثرترین روش های تربیتی می توان به روش تغافل اشاره داشت. روش تغافل یعنی مسائل و مشکلات نوجوانان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماییم و او را از لحاظ رفتاری دائم بازخواست نکنیم. والدین توجه داشته باشند نباید نوجوان را در حالت ترس و حراس نسبت به خود قرار دهند. شاید گاهی لازم باشد تا از خطاهای نوجوانان چشم پوشی شود و به رویشان نیاوریم که همین امر سبب می شود تا حرمت ها در خانه و خانواده شکست نشود که سبب تحکیم بیشتر خانواده می شود. البته تشخیص این مورد باید با هوش و ذکاوت خودتان صورت گیرد
. 3- آموزش به نوجوانان همیشه آگاهی داشتن نسبت به یک موضوع ترس و اضطراب نسبت به آن را کم می کند. والدین با آموزش دادن مورد بلوغ، مهارت دوست یابی، مهارت حل مساله ، نحوه گذارندن اوقات فراغت، مهارت برنامه ریزی درسی و ... می توانند تا حد زیادی مشکلات دوران بلوغ نوجوانان را کاهش دهند
. 4- برقراری رابطه دوستانه با نوجوانان والدین اگر علاوه بر ایفای نقش پدری و مادری خود دوست و رفیق فرزندانشان باشند و یک رابطه صمیمی با آنان داشته باشند. می توانند تا حد زیادی در برطرف کردن مشکلات و جلوگیری از خطا رفتن آنان موثر باشند. از جمله کارهایی که می تواند صمیمیت والدین با فرزندان را افزایش دهد گوش دادن به حرف های آنان به دور از هر گونه قضاوت و تحقیر، وقت گذاشتن برای نوجوانان، سرکوب نکردن ایده های آنان و ... اشاره داشت
. 5- اعتماد سازی باید بتوانیم حس اعتماد نوجوانان را نسبت به خودمان جلب کنیم. اگر اعتماد میان نوجوانان و والدین کمرنگ شود او برای حل مشکلاتش به سراغ دیگران می رود. از آنجایی افراد در سن نوجوانی بیشترین تاثیر پذیری را دارند مشورت گرفتن از دیگران می تواند بسیار برای آنان خطرناک و مشکل ساز باشد
. 6- در دسترس بودن و داشتن ارتباط کلامی با نوجوانان با توجه به مشغله های کاری دنیای امروزه والدین کمتر برای فرزندانشان وقت می گذارند و بسیاری از والدین فکر می کنند زمانی که کودک از یک سنی بزرگتر شد دیگر نیاز به توجه ندارد که این بسیار این امر اشتباه است
. 7- از به کار بدن جملات دستوری و نصیحت خود داری کنیم در زمان برخورد با فرزندان در سن بلوغ نباید نقش دستور دهنده داشته باشیم به جای آن ایفاری نقش همراه و حامی می تواند بسیار نتایج رضایت بخش تری داشته باشد
. 8- پرهیز از مناقشات و دعوای خانوادگی خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای تمامی اعضای خانواده باشد. وجود این مکان امن و آرامش بخش برای نوجوانان از اهمیت بیشتری برخوردار است. جر و بحث والدین با یکدیگر می تواند بسیار بر روی رفتار نوجوان و دوری گزینی وی از خانواده تاثیر گذار باشد
. 9- تکیه بر نقاط قوتبهتر است به جای صحبت با نوجوانان در مورد ضعف ها و کاستی های او با تحقیر و سزنش و مقایسه کردن وی با بقیه نوجوانان بر روی نقاط قوت او دست بگذاریم و سعی در از بین بردن ضعف هایش داشته باشیم
. 10- انتظارات بی جا نداشته باشیم با کسب شناخت از نوجوان در سن بلوغ باید بدانیم که در حال تکامل بخشیدن به ویژگی های رفتاری و اختلاقی خودش است و یک شخص کامل نشده است و خطا و اشتباه در بسیاری از رفتار های و برخورد وی دیده می شود. اما باید صبر و حوصله داشته باشید و کم کم مشکلاتش را با توجه به ظرفیتی که از وی سراغ دارید بر طرف نمایید
. 11- فعال بودن پدر در تربیت فرزند در اکثر خانواده ایرانی مادران به تنهایی وظیفه تربیت فرزندان را به عهده دارند که اما یک نوجوان برای پیدا کردن جایگاه و شخصیت خود نیاز به وجود پدر دارد که با تکیه بر روی پرش بتواند ویژگی های خود را تکامل بخشد
. 12- جلوگیری از تنهایی فرزندان پس از بلوغ فرزندان بعد از به بلوغ رسیدن نیاز به مراقب و جلوگیری از تنهایی دارند. چرا که با بسیاری از مسائل و مشکلات دنیای امروز آشنا نیستند. بسیاری از انحرافات با توجه به تحقیقات روانشناسی ریشه در تنهایی دارد که سبب می شود فرد برای پر کردن تنهایی هایش، مسیر های درستی را برنگزیند. البته توجه داشته باشید که منظور ما فوضولی کردن و سرک کشیدن گاه و بیگاه نارحت کننده در کارهای نوجوانتان نیست
. توصیه ای به والدین برای داشتن رفتاری صحیح با فرزندان دوران نوجوانی برای فرزندان دوره بسیار حساسی است که والدین با داشتن صبر و حوصله می توانند در این دوران به فرزندان خود کمک کنند تا نوجوانان بتوانند شخیصت و جایگاه خود را در جامعه پیدا کرده و رشد و شکوفایی خود را آغاز نمایند. از آنجایی که زندگی های امروز تغییرات بسیاری با گذشته پیدا کرده است، حامی و همراه بودن والدین در این دوران برای فرزندان از ارزش بسیار بالایی برخوردار است. چرا که نوجوانان در این سن در حال آماده شدن برای ورود به جامعه می باشند و در این مسیر ممکن است با بسیاری از مشکلات و انحرافات روبرو شوند. توجه داشته باشید که آموزش و مشورت گرفتن در این مسیر از افراد مطلع می تواند به شما کمک کند. شما می توانید مقالات دیگر ما در رابطه نحوه تربیت کودکان و آموزش والدین را مطالعه نمایید و همچنین می توانید با گذاشتن کامنت در زیر همین مطلب پاسخ سوالات خود را دریافت نمایید. در صورت مواجه شدن با هر گونه مشکلی در رابطه با فرزندان خود در دوران بلوغ می توانید از خدمات مشاوره تلفنی و حضوری مرکز مشاوره روانشناسی
هنر زندگی بهرمند شوید
. نقش الگویی والدین در تربیت فرزندان
والدين بخشى از زندگى فرزندان را تشكيل مىدهند و همواره به عنوان الگويى براى آنان محسوب مىشوند. تقليد كودكان از والدين امرى انتخابى نيست، زيرا ماهيت انسان به گونهاى است كه به طور طبيعى به اين سو قدم بر مىدارد.پدر و مادر مىتوانند هم اثر مثبت و هم اثر منفى روى فرزندان خود بگذارند و اين تأثير تا حدودى به نوع ارتباط كلامى و گفتارى والدين با فرزندان، بستگى دارد. اما به هر حال، چون ارتباطات تنها به صورت كلامى نيست، پس روابط عاطفى نيز در اين عملكرد مؤثر است. مىتوان گفت كه تقليد و تعيين هويت كاملا به طور طبيعى اتفاق مىافتد بدون اين كه كودك يا والدين طرح و برنامهاى را از پيش براى آن تعيين كنند.كودكان ارزشها و شيوههاى پيچيدهى نگاه به دنيا را، از طريق روابطشان با والدين خود مىآموزند و هرگز نمىشود به طور مستقيم اين ارزشها را آموزش داد و به كودك بياموزند كه كدام ارزش را باور كند و كدام يك را نه. همان طور كه دكتر «هيم جينوت» در كتاب خود مىنويسد:
«ارزشها از طريق هويت كودكان، فرا گرفته مىشود و بخشى از وجود آنها را تشكيل مىدهد و اين الگوى ارزشى، با گذشت سالها و زندگى با افراد خانواده و اجتماع، تكامل مىيابد. اگر والدين خواستار ثبات ارزشها و رفتارهاى خاصى در كودكان خود هستند، بايد بدانند كه رفتار عملى از گفتار، بسيار تأثيرگذارتر مىباشد. به همين جهت كودكان بايد به گونهاى آموزش ببينند كه از رفتار درست الگو بردارى كنند و در طول زندگى آن را به اجرا در آورند.»(گفتار فلسفی کودک از نظر وراثت و تربیت، ص82)
والدين خوب، حقيقتا الگوهاى مثبت و سازندهاى هستند ولى آيا اين موضوع، بدان معناست كه همواره والدين، كارها را به درستى انجام مىدهند و هر چه مىگويند حقيقت دارد؟ جواب اين سؤال منفى است. انسان به گونهاى آفريده شده كه از نقص و خطا و اشتباه مبرا نيست ولى به هر جهت خصوصياتى ويژه و اساسى در او نهاده شده است كه مىتواند به عنوان سرمشق و الگو، در نظر گرفته شود. در اين جا ما به طور اختصار، نمونههايى از اين ويژگىها را مطرح مىكنيم:
انسان بودن
بىعيب و نقص بودن، ايدهاى است كه هرگز عملى نمىشود و نابجا است. انسانها همواره بايد وجود نقص را در خود و ديگران پذيرا باشند و با ميل و رغبت، خطاهاى خود را بپذيرند و در جاى مناسب عذر خواهى كنند، مسئوليت اشتباهات خود را به عهده بگيرند و اگر صدمهاى به ديگران وارد ساختهاند درصدد اصلاح آن برآيند. همچنين همه بايد توانايى بخشش را در خود پرورش دهند و خطاهاى ديگران را ببخشند خصوصا اگر كودكان مرتكب اين خطاها شده باشند.
صادق بودن
كودكان صداقت و درستى را تشخيص داده و مورد احترام قرار مىدهند و بيشتر آنان قادرند كه ريا و دورويى را بر ملا كنند. دورويى عملى است كه اعتماد و احترام را از بين مىبرد. اگر تمايل داريم كه فرزندانمان با ما صادق باشند هرگز نبايد رفتار دورويانه و غير مسئولانه از خود بروز دهيم و يا درصدد پنهان كردن آن برآييم. اگر مىخواهيم كودكان با ما روراست باشند و احساسات خود را به روشنى بازگو كنند، ما نيز بايد با آنها صادق باشيم. والدين بايد همواره خواستههاى خود را به روشنى براى فرزندان بازگو كنند تا آنها بيشتر متوجه انتظارات پدر و مادر گردند و بتوانند نيازهاى خود را ابراز دارند. همچنين پدر و مادر نبايد پشت سر كسى و خصوصا اعضاى خانواده، صحبتى كنند.
مسئوليت پذير بودن
ما بايد وظايف خود را در قبال خانواده و اجتماع به درستى انجام دهيم، به قولهاى خود وفا كنيم و هرگز قولى ندهيم كه نمىتوانيم آن را به انجام رسانيم، همچنين بيش از توانايى خود، مسئوليتى را پذيرا نباشيم. ما والدين بايد از لحاظ جسمى و روحى، نيازهاى فرزندان را برطرف كنيم و با حضور خود، توجه كافى را به آنان معطوف بداريم.
با ملاحظه و مهربان بودن
گوش شنواى خوبى براى ديگران باشيم، حتى اگر آن فرد، کودک 5 ساله باشد. اگر ما خواستار احترام از سوى فرزندان هستيم، خود نيز بايد محترمانه با آنها رفتار كنيم. هرگز نبايد ديگران را مورد انتقاد و تحقير قرار دهيم خصوصا اگر فرزندمان باشد زيرا اين عمل سبب مىشود كه او مسئوليتپذيرى را فرا نگيرد و به جاى آن انتقاد كردن در مورد ديگران را بياموزد و همچنین خود را به خاطر اشتباهاتش، محكوم كند. لقب و صفت منفى براى كسى در نظر نگيريم (حتى به شوخى) زيرا اين عمل قلب او را جريحهدار مىكند و سالها در ذهنش باقى مىماند. خشونت و اجبار را در زندگى به كار نبنديم زيرا فرزندان نيز اين گونه عمل خواهند كرد.
الگوى بد
چه چيزى سبب مىشود كه الگوى سازندهاى براى فرزندان نباشيم؟ عملكرد والدين و نگرش آنها، نقش الگو و اسوه بودن آنان را مشخص مىكند. ابراز اين جمله كه «همچون من عمل مكن، به گفتهى من عمل نكن» واقعيت ناگوارى است كه بسيارى از والدين به فرزندان خود توصيه مىكنند. در واقع آنها انتظار دارند كه فرزندان، كارى متفاوت از اعمال والدين انجام دهند در صورتى كه عملا چنين اتفاقى نخواهد افتاد، به طور مثال كودكان والدين خود را كه به سوى مصرف الكل و مواد مخدر روى آوردهاند، سرمشق خود قرار مىدهند. حقيقت اين است كه ابراز اين جمله كه:«اين كار اشتباه است، انجام نده» هيچ كمكى به خوددارى فرزندان از انجام آن عمل نخواهد كرد.
در واقع والدين خود بايد در رفع رفتارهاى نادرست قدم بردارند تا فرزندان آن را مورد سرمشق قرار ندهند. والدين هنگامى سرمشق و الگوى بدى براى فرزند خود هستند كه به طور مثال نمىتوانند عصبانيت خود را مهار كنند ولى از فرزند خود چنين انتظارى دارند و يا از فرزند مىخواهند كه عمل پدر و مادر را از ديگرى پنهان كند و مثلا به مادر نگويد كه پدر گلدان را شكست.
اين رفتار پدر و مادر سبب مىشود كه حس صادق بودن در كودك تضعيف گردد و خود نشانگر اين مسئله است كه اين والدين، الگوى مناسبى براى فرزندان نخواهند بود. كوتاه سخن اين كه اگر شما نمىخواهيد فرزندان مرتكب كار اشتباهى گردند، در ابتدا خود از آن عمل سرباز زنيد.هنگامى كه پيام زبانى والدين با رفتار آنان هماهنگى ندارد، كودكان بيشتر تحت تأثير رفتار آنان واقع مىشوند. بيشتر كودكان آرمانگرا هستند و تمايل به انجام كارهاى درست و بجا در وجودشان موج مىزند و به اين جهت انتظار دارند كه والدينشان نيز مسئوليتپذير بوده و عملكرد درستى داشته باشند.
وقتى والدين به شيوهى دورويانه رفتار مىكنند، واكنش فرزندان به دو گونه خواهد بود. تعدادى از كودكان نسبت به اين رفتار والدين، مقاومت كرده و اعتراض مىكنند ولى عدهاى نيز به تقليد از اين رفتار منفى مىپردازند. البته شيوهى دوم در ميان كودكان بيشتر مشاهده مىشود زيرا از لحاظ عاطفى، فرزندان تمايل كمى دارند كه با والدين خود مخالفت كنند و همين امر سبب مىشود كه هم فرزند و هم والدين بازنده ميدان باشند.