فهرست مطالب
چکیده 3 مقدمه. 4 زندگی: دوره اول (تا نیمهراه مشروطیت) 5 زندگی: دوره دوم (تبعید و مهاجرت) 7 فعالیت سیاسی.. 9 زندگی: دوره سوم. 10 لغتنامه. 11 فهرست آثار 12 لغتنامه. 12 امثال حکم. 12 چرند و پرند (مجموعه مقالات). 12 فرهنگ فرانسه به زبان فارسی.. 12 ابوریحان بیرونی.. 12 تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو 12 پندها و کلمات قصار 12 دیوان شعر. 13 تصحیح دیوان منوچهری.. 13 تصحیح دیوان حافظ.. 13 تصحیح دیوان سید حسن غزنوی.. 13 تصحیح دیوان مسعود سعد. 13 تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی.. 13 تصحیح دیوان فرخی سیستانی.. 13 تصحیح دیوان ابن یمین.. 13 تصحیح لغت فرس اسدی.. 13 تصحیح صحاح الفرس... 13 تصحیح یوسف و زلیخا 13 ترجمهروح القوانین مونتسکیو (منتشرنشده) 13 ترجمه عظمت و انحطاط رومیان. 13 نمونه اشعار 13 منابع. 16 چکیده :
علی اکبر دهخدا فرزند خانباباخان در حدود سال 1297 هجری قمری یعنی بیست و هفت سال پیش از آن که انقلاب مشروطیت ایران به ثمر بنشیند و خواب نوشین از سرو چشمان کاخ نشینان مستنبد قاجاریه برگیرد در محله سنگلج تهران ، پای برعرصه ی گیتی نهاد ، در زمانی که هنوز نه سال بیش نداشت از سایه ی پدر محروم گشت و تحت سرپرستی مادر خویش قرار گرفت و از محضر فضلای عصر خویش فایده ها برد . وی در آغاز جوانی وو بالندگی با نقش فعال و برجسته ی خویش در ادبیات سیاسی عصر مشروطه از طریق همکاری با روزنامه ی صور اسرافیل در کنار مبارزی چون میرزا جهانگیرخان شیرازی و با نگارش مقاله های امیخته به طنر سیاسی خویش تحت عنوان چرند و پرند با استبداد محمد علی شاهی به ستیز برخاست و بعدها با حمایت از دولت مصدق و نهضت ملی صنعت نفت به این مهم جامه ی عمل پوشانید و در دوران میان سالی با روی اوردن به جهان تحقیق و پژوهش شهره ی روزگاران گردید.
دهخدا به دلیل به کارگیری زبان طنز در ادب سیاسی مشروطه جایگاهی ویژه دارد به طوری که وی سمبل واقعی تاثیر متقابل انقلاب مشروطیت و ادبیات بریکدیگر می باشد، لذا پرداختن به پویش های سیاسی و فرهنگی وی در خور اهمیت است. وی که در پرورش سخن مهارت داشت به عنوان سخندان و زباندانی نونگر توانست با شیوه ی به کارگیری زبان محاوره در نثر معاصر و گزینش زبانی علوم فهم از برای تنویر و آگاهی مردم روزگار خویش در مبارزه با استبدادگران کارنامه ای درخشان را به یاد بگذارد.
تامل درآثار سترگ دهخدا در مرحله ی نخست و سپس به شرح حال زندگی و تفکر انجام گرفته می تواند بسیاری از جنبه های ناشناخته و تاریک زندگانی این ابرمرد شهیر تاریخ و ادبیات ایران زمین را برما جلوه گر نماید.
کلیدواژه:علی اکبر دهخدا،آثار، فعالیت سیاسی
مقدمه علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت . علیاکبر دهخدا (
۱۲۵۷ تهران -
۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران)، ادیب، لغتشناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی و بنیانگذار
لغتنامه دهخدا.
علیاکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تهران متولد شد. اگرچه اصلیت او قزوینی بود ولی پدرش خانباباخان که از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین خارج شده و در تهران اقامت گزیده بود. هنگامی که او ده ساله بود پدرش فوت کرد. در آن زمان شیخ غلامحسین بروجردی که از دوستان خانوادگی آنها بود کار تدریس دهخدا را به عهده گرفت و دهخدا تحصیلات قدیمی را نزد او آموخت.
در زمان گشایش
مدرسه سیاسی وابسته به وزارت امور خارجه در سال ۱۳۱۷ قمری، دهخدا در آزمون ورودی مدرسه شرکت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد و چهار سال بعد جزو اولین فارغالتحصیلان مدرسهٔ سیاسی بود. طی این دوره با مبانی علوم جدید و زبان فرانسوی آشنا شد. معلم ادبیات فارسی آن مدرسه
محمدحسین فروغی بود و گاه تدریس ادبیات کلاس را به عهده دهخدا میگذاشت. چون منزل پدری دهخدا در جوار منزل حاج
شیخ هادی نجمآبادی بود، دهخدا از این موقعیت استفاده میکرد و از محضر او بهره میگرفت.
پس از اتمام دوره مدرسه سیاسی، دهخدا که اکنون
میرزا علیاکبر خان قزوینی نامیده میشد، به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال ۱۲۸۱ هنگامی که
معاونالدوله غفاری بهعنوان سفیر ایران در کشورهای
بالکان منصوب شده بود، دهخدا بهعنوان منشی سفیر با او همراه شد. اقامت آنها در اروپا بیش از دو سال در و بیشتر در شهر
وین بود. دهخدا از این دوره برای آشنایی بیشتر با زبان فرانسوی و دانشهای جدید استفاده کرد. در سال ۱۲۸۴ به ایران بازگشت.
بازگشت دهخدا به ایران مقارن با آغاز مشروطیت بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسهٔ خراسان که در مقاطعه حسین آقا
امینالضرب بود، بهعنوان معاون و مترجم مسیو دوبروک مهندس بلژیکی استخدام شد.
در همین هنگام، میرزا
جهانگیرخان شیرازی و میرزا
قاسم خان تبریزی برای آغاز انتشار روزنامه
صوراسرافیل که خود بنیانگذار آن بودند از او دعوت به همکاری کردند. دهخدا از ابتدا نویسندهٔ اصلی در
صوراسرافیل بود. نخستین شمارهٔ این روزنامه هفتگی پنجشنبه هفدهم ربیعالآخر ۱۳۲۵ قمری برابر دهم خرداد ۱۲۸۶ و ۳۰ مه ۱۹۰۷ در هشت صفحه در تهران منتشر شد.
صوراسرافیل طی چهارده ماه بعدی با تعطیلها و توقیفهایی که دید جمعاً سی و دو شماره منتشر شد که تاریخ آخرین شماره بیستم جمادیالاولی ۱۳۲۶ بود. دهخدا در آغاز هر شمارهٔ روزنامه مقالهای در زمینه مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در پایان مقالهای با عنوان
چرند و پرند با نام مستعار مینوشت. سبک نگارش این مقالات در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب جدیدی را در روزنامهنگاری ایران و نثر فارسی معاصر پدید آورد.
مهمترین نام مستعار
میرزا علیاکبر خان قزوینی در چرند و پرندش
دخو بود. دخو مخفف کلمهٔ دهخدا است، خطابی برای مردم سادهدل در قزوین، زادگاه پدر و اجداد نویسنده. البته
دهخدا در اصل به معنی کدخدا و خداوند و بزرگ ده است. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراضهای شدید سنّتگرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسهٔ بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیهٔ طلاب اشاره کرد. آقا سید محمد جعفر نمایندهای دیگر تصریح کرد که در شمارههای ۱۲ و ۱۴ صور اسرافیل نوشتهای که به تکفیر بینجامد دیده نمیشود اما مطالب سیاسی را باید وزارت علوم و معارف نظر دهد. پس از یکی دو گفتار دیگر روزنامه بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد وتوانست با منطق و استدلال و حاضرجوابی مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصبان مسلح با سلاح گرم، آماده حمله به او بودند.
بعد از کودتای
محمدعلی شاه در ۱۲۸۷، دهخدا همراه با عدهای از آزادیخواهان در سفارت انگلیس تحصن کردند.
محمدعلی شاه که از این موضوع خشمگین بود با تبعید ایشان به کشورهای همجوار و اروپا موافقت کرد. به روایت
ناظمالاسلام کرمانی بنا شد که شش نفر از کسانی که در «سفارتخانهٔ انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی صد و پنجاه تومان بدهند و غلام سفارت آنها را ببرد به سرحد برساند و رسید گرفته مراجعت کند، تا یک سال در خارجه باشند. پس از یک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند و یا مراجعت کنند به ایران». راوی دیگر در
باکو، چند تن از ایشان را نام میبرد (
سید حسن تقیزاده، میرزا محمد نجات،
وحیدالملک،
دهخدا، حسین پرویز) که «آزادیخواهان و تجار کمک کرده اعانه دادند»، و آنها «بهعلت ناسازگاری محیط از راه
تفلیس به
پاریس رفتند».
پس از ورود دهخدا و آزادیخواهان تبعیدی به
پاریس، گروهی از آنها به دعوت
ادوارد براون به
لندن رفتند. میرزا آقا فرشی،
سید حسن تقیزاده،
معاضدالسلطنه و
محمدعلی تربیت از آن جمله بودند. اما
معاضدالسلطنه اندکی بعد به پاریس بازگشت و با دهخدا در انتشار دوباره صوراسرافیل همکاری کرد. دهخدا دعوت براون را برای رفتن به لندن و نشر
صوراسرافیل در آن شهر را نپذیرفت. براون استدلال میکرد که در انگلستان امکانات بیشتری مهیاست و روزنامههایی مانند منچستر گاردین و دیلی نیوز هواخواه مشروطهاند و چیزهایی مینویسند، اما دهخدا بنابر مصالحی ترجیح داد که چنین نکند. دهخدا در پاریس با علامه
محمد قزوینی معاشر بود.
چون امکان نشر روزنامه در پاریس نبود، گروه صوراسرافیل، یعنی دهخدا، میرزا قاسم خان تبریزی، میرزا محمد نجات و حسین پرویز، در آذر ۱۲۸۷ به شهرک
ایوردُن (
Yverdon) در
سویس نقل مکان کردند، اما محل چاپ روزنامه با اتخاذ تدابیری همچنان در پاریس بود. دورهٔ دوم صوراسرافیل در ایوردن در دی و اسفند ۱۲۸۷ تنها سه شماره منتشر شد. مطالب و مقالات روزنامه به قلم دهخدا و بسیار تندتر و صریحتر از پیش بود. در شماره سوم دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» که آن را در یادبود میرزا
جهانگیرخان شیرازی سروده بود به چاپ رساند. دهخدا در تبعید برخلاف همگنانش در وضعیت مالی بسیار دشواری میزیست. دوران تبعید دهخدا در اروپا بینهایت پرتنش و افسردهکننده بود و گفته شده که حتی به خودکشی یا گرفتن تابعیت بیگانه فکر کرده بوده است.
در فروردین ۱۲۸۸ گروه ایوردن به
استانبول رفتند و به
انجمن سعادت ایرانیان پیوستند. این انجمن را گروهی از ایرانیان مشروطهخواه همچون
یحیی دولتآبادی،
محمدعلی تربیت و
حسین دانش اصفهانی با استفاده از محیط آزادتری که با تحولات جدید در
عثمانی فراهم شده بود تشکیل داده بودند. مهمترین فعالیت سیاسی دهخدا در استانبول نشر چهارده یا پانزده شماره از روزنامهٔ
سروش در فاصلهٔ تیر تا آبان ماه ۱۲۸۸ بود. مؤسس و مدیر روزنامه
سید محمد توفیق و سردبیر آن علیاکبر دهخدا و نویسندگان آن معاضدالسلطنه، میرزا یحیی دولتآبادی و میرزا حسین دانش اصفهانی بودند.
در همان دوره اقامت دهخدا در اروپا دوره دوم روزنامه
روحالقدس با گرایش رادیکال سوسیالیستی احتمالاً در پاریس، منتشر میشد که دبیر و نگارنده آن میرزا علیاکبر خان دهخدا معرفی شده است. پس از فتح تهران و خلع
محمدعلی شاه، در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی علیاکبر دهخدا در حالی که هنوز در استانبول بود، هم از تهران و هم از
کرمان (به نشانه حقشناسی مردم این ایالت از بابت مقالات صوراسرافیل) به نمایندگی مجلس انتخاب شد. دهخدا نمایندگی مردم کرمان را پذیرفت. دهخدا در بازگشت به ایران و در ادامهٔ فعالیت سیاسی خود به
حزب اعتدالیون پیوست و این برخلاف انتظار یاران سابق او بود که غالباً در حزب رقیب یعنی
حزب دموکرات جمع شده بودند.
با آغاز جنگ جهانی اول و ورود نیروهای روسی به شمال ایران و نزدیک شدن آنها به پایتخت و سقوط دولت، دهخدا همراه با اعضای
کمیته مهاجرت ابتدا به
قم و سپس به
کرمانشاه رفت. پس از انحلال حکومت در مهاجرت، دهخدا به مدت دو سال و نیم به دعوت روسای
ایل بختیاری در مناطق
چهارمحال بختیاری به سر برد و بخش عمدهای از این دوره را مهمان لطفعلی خان
امیرمفخم در
قلعه دزک در نزدیکی
فرخشهر کنونی بود. در همانجا بود که اندیشهٔ تدوین
لغتنامه یا فرهنگنامهای جامع برای زبان فارسی در ذهن او شکل گرفت و با استفاده از کتابخانهٔ امیرمفخم کار نگارش یادداشتهای لازم برای
لغتنامه و
امثال و حکم را آغاز کرد.
وی سردبیری برخی نشریات مربوط به
حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰) را نیز به عهده داشت. در کشاکش انحلال سلطنت و برپائی جمهوری، دهخدا بعنوان اولین کاندیدای مقام ریاست جمهوری درایران مطرح شد. مردی که می توانست اولین رئیس جمهور ایران باشد شخصیتی ملی، سیاسی، ادیب، ستم دیده استبداد و از آن مهم تر، از کوره ارتجاع ستیزی و دفاع از ترقی و تحول ایران بیرون آمده. دیکتاتوری پهلوی که مستقر شد، بیم از این کاندیداتوری به کینه استبداد تبدیل شد. دهخدا را نمی شد سر پیری و به جرم طرح او بعنوان اولین رئیس جمهور ایران کشت، اما میشد به انزوا کشاند؛ و چنین کردند. او در انزوا همان کرد که فردوسی کرده بود. فرهنگ دهخدا را پایه ریخت. دهخدا به همین دلیل تا پایان عمر مغضوب دربار سلطنتی ماند!
[۶] به همین دلیل در دورهٔ
رضا شاه از کارهای سیاسی کناره گرفت و به کارهای علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد. مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف، ریاست تفتیش وزارت عدلیه، ریاست مدرسه علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تهران به او محول گردید. چند روز قبل از شهریور ۱۳۲۰ و خلع
رضاشاه، معزول شد و پس از آن بیشتر به مطالعه و تحقیق و نگارش پرداخت.
پس از پایان جنگ جهانی اول، دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت، و طی دورهٔ
رضا شاه به کارهای علمی و ادبی و فرهنگی پراخت. مدتی ریاست دفتر (کابینه)
وزارت معارف (وزارت فرهنگ بعدی) و سپس ریاست تفتیش وزارت عدلیه (وزارت دادگستری بعدی) را به عهده داشت. در سال ۱۳۰۶
مدرسهٔ سیاسی به
مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت و ریاست آن را علیاکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت
فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس
دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت. در همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صوراسرافیل منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، میگفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل نماید.» به سردبیر مجله آینده، دکتر محمود افشار یزدی که از او مقاله میخواست (پس از شهریور ۱۳۲۰) نوشت که «اگر میسر شد و گرفتاریها اجازه داد مقالاتی میفرستم، با شرط عدم تحریف»؛ اما کمتر برای مطبوعات دست به قلم میبرد.
در
نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ جزء هیئت رئیسه شرکت داشت.
[ در اسفند ۱۳۲۹ در تأسیس
جمعیت مبارزه با بیسوادی شرکت کرد. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که
بیانیهٔ صلح استکهلم را امضا کرد.دهخدا در سالهای نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر
محمد مصدق، پشتیبان جدی او بود. در ماههای پیش از
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شایعهٔ تشکیل شورای سلطنت و ریاست شورای دهخدا، و حتی شایعهٔ جمهوری و ریاست جمهوری دهخدا بر سر زبانها افتاد. دستی نیز در کار بود که سرمقالهٔ نخست صوراسرافیل ایوردُن (دورهٔ دوم) را که حاوی حملههای بیپروایی به موجودیت پادشاهی در ایران بود برای رهبران سیاسی ارسال میکرد.
دهخدا در جریان
نهضت ملی شدن نفت پشتیبان جدی دکتر
مصدق بود. در صورت پیروزی نهضت و اعلام جمهوری قرار بود که وی کاندید ریاست جمهوری باشد. به همین خاطر نیز ماموران کودتا پس از
کودتای ۲۸ مرداد به خانه اش ریختند و وی را شدیدا مضروب نمودند.
در چنین وضعیتی بود که در روزهای اول بعد از کودتا، خانهٔ دهخدا توسط مأموران تفتیش شد و وی را شدیدا مضروب نمودند. دهخدا مورد احضار و بازجویی قرار گرفت. به دلایل پیشگفته و نیز شرکت در نامهٔ سرگشاده علیه کنسرسیوم نفت در سال بعد، نام دهخدا را از خیابان محل زندگیاش برداشتند.
علیاکبر دهخدا در روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در سن ۷۷ سالگی در خانه مسکونی خود در خیابان ایرانشهر
تهران درگذشت. پیکر او به شهر ری مشایعت و در
ابن بابویه در مقبره خانوادگی مدفون گردید. پس از درگذشت دهخدا، خانهاش تبدیل به دبستانی با نام خودش شد. اما در سالهای پس از انقلاب نام او را از روی دبستان برداشتند.
مقدمات انتشار لغتنامه دهخدا از اواخر دهه ۱۳۰۰ شمسی با مساعدت دولت فراهم شد و اولین قراردادها برای این منظور سالهای ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ بین
وزارت معارف و علیاکبر دهخدا منعقد شد. اولین مجلد لغتنامه در سال ۱۳۱۸ منتشر شد، اما بهدلیل کندی کار چاپخانه بانک ملی، آغاز جنگ جهانی دوم و حجم وسیع کار، چاپ لغتنامه متوقف شد. پس از پایان جنگ، اندیشهٔ چاپ و نشر تألیف دهخدا به یک ایده ملی تبدیل شد. سرانجام در سال ۱۳۲۵ با طرح پیشنهادی عدهای از نمایندگان
مجلس شورای ملی (در رأس آنها
محمد مصدق) و به دنبال آن تصویب مادهٔ واحدهای در مجلس،
وزارت فرهنگ مکلف به تأمین کارمندان و امکانات لازم برای تدوین لغتنامه شد. به این ترتیب، لغتنامه از یادداشتهای گردآوری شده توسط دهخدا بسیار فراتر رفت، و سازمان لغتنامه از آغاز تا پایان نشر کتاب، از همکاری تعدادی از لغتشناسان برخوردار شد که نامهای آنها در مقدمهٔ ویرایش جدید (سال ۱۳۷۷) بهعنوان عضو هیئت مؤلفان لغتنامه آمده است.
معاونت ادارهٔ لغتنامه با دکتر محمد معین بود تا در سال ۱۳۳۴ مجلس شورای ملی اداره لغتنامه را از منزل دهخدا به مجلس منتقل ساخت و دهخدا دکتر معین را به ریاست اداره معرفی کرد و طی دو وصیتنامه او را مسئول کلیهٔ فیشها و ادامه کار چاپ لغتنامه قرار داد. پس از درگذشت دهخدا در اسفند ۱۳۳۴ محل لغتنامه تا سال ۱۳۳۷ همچنان در مجلس شورای ملی بود و از آن پس به دانشگاه تهران منتقل شد.
فهرست آثار
لغتنامه امثال حکم
چرند و پرند (مجموعه مقالات).
فرهنگ فرانسه به زبان فارسی
ابوریحان بیرونی تعلیقات بر دیوان
ناصر خسرو پندها و
کلمات قصار دیوان
شعر دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را در یادبود میرزا جهانگیر خان شیرازی مدیر روزنامه صور اسرافیل سرود:
ای مرغ سحر، چو این شب تار | | بگذاشت ز سر سیاهکاری |
وز نفحهٔ روحبخش اسحار | | رفت از سر خفتگان خماری نفحه:صندوقی که بر پشت اسب و شترو فیل می بندند |
بگشود گره ز زلف زر تار | | محبوبهٔ نیلگون عماری |
یزدان به کمال شد پدیدار | | واهریمن زشتخو حصاری |
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوسف اندر این بند | | تعبیر عیان چو شد تو را خواب |
دل پر ز شعف، لب از شکر خند | | محسود عدو، به کام اصحاب |
رفتی بر یار خویش و پیوند | | آزادتر از نسیم و مهتاب |
زان کو همه شام با تو یک چند | | در آرزوی وصال احباب |
اختر به سحر شمرده، یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم | | ای بلبل مستمند مسکین |
وز سنبل و سوری و سپرغم | | آفاق، نگارخانهٔ چین |
گل، سرخ و به رخ عرق ز شبنم | | تو داده ز کف قرار و تمکین |
زان نوگل پیشرس که در غم | | ناداده به نار شوق تسکین |
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیه پور عمران | | بگذشت چو این سنین معدود |
وان شاهد نغز بزم عرفان | | بنمود چو وعد خویش مشهود |
وز مذبح زر چو شد به کیوان | | هر صبح شمیم عنبر و عود |
زان کو به گناه قوم نادان | | در حسرت روی ارض موعود |
بر بادیه جانسپرده یادآر
چون گشت ز نو زمانه آباد | | ای کودک دورهٔ طلایی |
وز طاعت بندگان خود شاد | | بگرفت ز سر خدا، خدایی |
نه رسم ارم، نه اسم شداد | | گل بست زبان ژاژخایی |
زان کس که ز نوک تیغ جلاد | | مأخوذ به جرم حقستایی |
به نظر من مسمط حزن انگیر که درد و رنج و حس نفرت و انجار شاعر در حق قاتلان دوست دیرنه خود نمودار کرده و همچنین از حیث سبک و قالب و قافیه بندی در ادبیات ایران بدعت تازه ای گذاشت و منظور از شمع مرده دوستش جهانگیر است.
این مسمت نیز از دو جهت مبدع تحول در شعر فارسی معاصر است :
- از حیث طرز قافیه بندی
- از جهت حضور و غلیان احساسات شخصی
منابع :
- دهخدا ، مهناز بهمن، نشرموسسه مدرسه بهران ، تهران1380 .
- یحیی آریان پور ،از صبا تا نیما (جلد دوم) ،امیر کبیر.
- معرفی و شناخت دهخدا ،شهنازمرادی ،فتح الله اسماعیلی گلهرانی ،تهران ،نشر قطره 1381.
- مجموعه اشعار دهخدا به اتمام دکتر محمد معین انتشارات نشر زوار ،چاپ اول ،سال 1334