نابرده رنج گنج میسر میشود
به كسانی گفته میشود كه در مسیر زندگی با تحمل و سختی به موفقیت میرسند.
با نگاهی اجمالی به جامعه امروزمان متوجه آن میشویم که خیل عظیمی از مردم، پیشرفت و توسعه و به نوعی پاداش خود را به راحتی تمام طلب میکنند، در حالی که بنا بر استدلال به این روایت، هر کسی که دنبال پاداشی و به نوعی دنبال پیشرفت و توسعه میگردد باید سختیای نیز متحمل گردد تا آنچه را مدنظرش با عنوان پاداش متصور بوده، به دست آورد.
افراد زیادی در جامعه هستند که بی دلیل یا در برخی از مواقع با کم توجهی به دلیلی محکم از صبح تا به شب برای پاداشی که هدف قرار دادهاند میدوند و بعضآ با نوع پاداشی که جستجو میکنند بیگانهاند، و این سۆال را از خود نمیپرسند که آیا به راستی دنبال اینگونه پاداش بروم؟
از طرفی نیز، این سۆال میبایست قبل از تحمل سختی پرسیده شود. عدم تشخیص حقیقی پاداش مورد انتظار افراد جامعه یکی از اولین اشکالاتی است که در خیلی از مواقع عده ای بیهوده برایش به سختی میافتند. به عنوان مثال فرض بفرمایید افراد زیادی برای به دست آوردن پاداش مالی، از صبح تا به شب زحمات زیادی متحمل میشوند تا به وسیلهی این پاداشهای مالی، قدری امکانات به دست آورند و بر فرض مثال راحت تراز پیش زندگی کنند، این در حالیست که با نگاهی گذرا به زندگی آنان قبل از سختیای که متحملش میشدند، در می یابیم که در گذشته راحتتر از حال زندگی میکردند، حال این معنی اش آن است که زمانی که از امکانات برخوردار نبودند یا کمتر برخوردار بودند، به نسبت حال که برخوردار از امکانات متعدد و متنوعی هستند؛ راحتتر بودند.
یافته ذهنی دیگری که از این حدیث میتوان برداشت کرد این است که:پاداش گرفتن حقیقی آن است که با سختی کشیدن همراه باشد. حتمآ ما قدر آنچه را که با سختی کشیدن به دست میآوریم بیشتر خواهیم دانست. بنابراین قدر پاداشی که دریافت میکنیم را بیشتر میشناسیم وآن پاداش را بهتر مورد بهرهوری قرار میدهیم.
عدم تشخیص حقیقی پاداش مورد انتظار افراد جامعه یکی از اولین اشکالاتی است که در خیلی از مواقع عده ای بیهوده برایش به سختی میافتند
این تصور برای جامعه بسیار سم آلود میتواند باشد که:نابرده رنج گنج میسر میشود! یعنی باوری در ذهنیت عوامالناس ایجاد شود که اینگونه متصور باشند که نابرده رنجی و سختیای، در رسیدن به پاداشی و گنجی میتواند دست ما را پر نماید!
همان طور که به درستی از این ضربالمثل برمی آید که: نابرده رنج گنج میسر نمیشود؛ می توان پایهی استدلالی چنین ضربالمثلی را این حدیث گران قدر امیرالمونین علی علیهالسلام دانست، که میفرمایند: پاداش گرفتن به سختی کشیدن است. فقط کافی است زمانی را تصور بفرمایید که این حدیث باور افراد جامعه شود.
در تلاش و فعالیتهای گوناگونی که به انتظار پاداشی در تکاپویند، باور داشته باشند که با سختی کشیدن بدان پاداش متصور دست خواهند یافت، از این تصور منافع متصوری برای جامعه پیش خواهد آمد که هر عقل سلیمی بدان رای خواهد داد.
گنج
اگر بخواهیم رفتاری مبتنی بر سختی کشیدن برای دستیابی به پاداش را در جامعه رواج دهیم؛ ناگزیر هستیم که اول باور این رفتار را در جامعه ایجاد کنیم، که احادیثی همچون آنچه نقل شد همان موتور متحرکه ای برای باورپذیری خواهد بود که رسالت رسانه و دستگاههای فرهنگ ساز کشور را مشخص میکند که، با چه جهت گیریای باید فرهنگ سازی نماییم.
برای مثال سۆال اساسی که میتوان مطرح نمود آنکه: به راستی چند فیلم و سریال از صدا و سیما پخش شده است که نشان دهنده حقیقی این مطلب باشد که نابرده رنج گنج میسر نمیشود!؟ به باور این قلم نه تنها رسانهها در این راستا تولیدات قابل توجهی نداشتهاند بلکه، با نشان دادن زندگیهای تجمل گرا که معلوم نیست این توان مالی از کجا نصیب صاحبانشان شده است که اینچنین دچار تجمل گرایی هستند، ره صدشبه را یک شبه پیمودن به تصویر می کشند.
حال از زاویهی دیدی متفاوت نسبت به آنچه بیان شد نیز، میتوان این حدیث گران بهاء را ملاحظه نمود که با هرسختی کشیدنی پاداشی برایش متصوراست. البته این نکته در جای خودش باقی میماند که پاداش متصور چه باشد که برایش راضی شویم، به سختی بیافتیم، که در چند سطر قبل بدان پرداختیم.
بنابراین برای رفتارسازی بر مبنای آنچه در این حدیث استدلال میشود، لازمهاش آن است که باور سازی درخور این نوع رفتار صورت گیرد که ایجاد اینگونه باورها را رسانهها و و دستگاههای مسئول فرهنگ ساز بر عهده دارند که میبایست بنا بر جهت گیرهایی که در این حدیث و احادیثی از این دست استخراج می شود، برنامه تعریف شده داشت.
به راستی چند فیلم و سریال از صدا و سیما پخش شده است که نشان دهنده حقیقی این مطلب باشد که نابرده رنج گنج میسر نمیشود!؟ به باور این قلم نه تنها رسانهها در این راستا تولیدات قابل توجهی نداشتهاند بلکه، با نشان دادن زندگیهای تجمل گرا که معلوم نیست این توان مالی از کجا نصیب صاحبانشان شده است که اینچنین دچار تجمل گرایی هستند، ره صدشبه را یک شبه پیمودن به تصویر می کشند
از این جهت به برنامه تعریف شده نیز تاکید شد که، وقتی جهت گیریها به طور مشخص پرواضح هستند حال نوبت برنامه ریزی دقیق و قابل محاسبه است، که باید توسط مسئولین ذیربط انجام گیرد. یکی از باورهای غلط در مسیر باورساز کردن آنچه بدان اشاره شد این است که:ره صد شبه را باید یک شبه پیمود. از آنجایی که انسان موجودی است خارقالعاده و توانایی این را دارد که با بهرهمندی از تفکر بیشترین بهره برداری و توسعه و پیشرفت که به نوعی پاداش محسوب میشوند را محصول خود کند، بدان معنی نیست که ره صدشبه، یک شبه پیموده شود!
بنابراین بهترین مسیر برای رسیدن به پاداش همان است که از این ضربالمثل برمی آید که:نابرده رنج، گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد