سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.
نقدي برشيوه هاي آموزش زبان انگلیسی درايران و پیشنهاداتی برای بهبود آن
نقدي برشيوه هاي آموزش زبان انگلیسی درايران و پیشنهاداتی برای بهبود آن
نقدي برشيوه هاي آموزش زبان انگلیسی درايران و پیشنهاداتی برای بهبود آن: هرساله مبالغ هنگفتي صرف آموزش زبان انگليسي در نظام آموزشي ايران ميشود، اما متاسفانه نتيجهاي كه بايد در يادگيري پديد آيد، چندان مطلوب نيست. آمارها نشان ميدهد كه كمتر از پنجدرصد ايرانيها ميتوانند به زبان انگليسي تكلم كنند. همچنين بيش از 92درصد از داوطلبان ورود به دانشگاهها كمتر از 10درصد تستهاي مربوط به درس زبان انگليسي را درست جواب ميدهند. اين موارد نشان ميدهد كه نظام برنامهريزي آموزش زبان در ايران با معضلات جدي روبهرو است. دكتر علي ايماني مدرس زبان انگليسي در دانشگاه در اين مورد ميگويد:«در اكثر مدارس تدريس زبان با نوشتن الفباي انگليسي و خواندن از روي كتاب آغاز ميشود. درحالي كه بر اساس توصيهء زبان شناسان، يادگيري زبان دوم با يادگيري همزمان مهارتهاي چهارگانه گوش دادن، صحبت كردن، خواندن و نوشتن همراه است كه اگر ترتيب و تمام جوانب آن مورد توجه قرار نگيرد، يادگيري صورت نميگيرد.» سالها است كه زبان انگليسي به عنوان زبان دوم در مقاطع راهنمايي و دبيرستان تدريس ميشود،اما بعد از گرفتن ديپلم دانش آموزان به ندرت ميتوانند انگليسي حرف بزنند، چرا؟ مهمترين دليل اين امر اين است كه روش تدريس زبان در مدارس ما يك روش قديمي و بدون بازده است و اگر ما سالها هم با همين رويه پيش برويم، هيچ تغييري در كيفيت يادگيري دانشآموزان پيدا نخواهد شد. در اين روش جز صرف منابع مالي و انساني فراوان، سود ديگري عايد دانش آموزان و جامعه نخواهد شد.چون اين روشي منسوخ و غيركاربردي است و هم اكنون در دنيا از روشهاي جديدتري براي يادگيري زبان دوم استفاده ميشود. وقتي كه يك فرد زبان مادري را ياد ميگيرد، در ابتدا فقط از اطرافيان عبارتي را ميشنود و بعد صداهايي را توليد ميكند و بعد اين صداها به اداي واژهها و آواهاي ناقص تبديل ميشود و پس از آن كلمات بهطور صحيح ادا ميشوند و در نهايت كودك جملات را ميسازد و به اين طريق كودك زبان مادري خود را ياد ميگيرد. اين سيستم يادگيري، سيستمي است كه از طرف زبان شناسان براي يادگيري زبان توصيه ميشود ولي ما در دورهء راهنمايي شاهد عكس اين قضيه هستيم. در روش فعلي تدريس، از اولين روز تدريس حروف الفبا و سپس كلمات را از طريق نوشتن آموزش ميدهند كه اين روش ديگر كاربردي ندارد. زبانشناسان بر چهار مهارت صحبت كردن، شنيدن، خواندن و نوشتن تاكيد ميكنند. اين چهار مهارت بايد به ترتيب به كار برده شوند يعني در دو هفتهء آغازين تدريس نبايد كتابي در كار باشد و معلمين بايد با تصاوير كه به فلش كارت معروف هستند با دانشآموزان كار كنند و بعد جملات ساده را آموزش ميدهند و سپس پرسش و پاسخ انجام دهند. 6 تا 8 درس اول كتاب اول راهنمايي را ميتوان با استفاده از مكالمه و بدون رجوع به كتاب تدريس كرد، بدون آنكه دانشآموزان متوجه شوند كه معلم در حال تدريس از كتاب است. در اين حالت دانشآموز ميتواند موارد گفته شده را ياد بگيرد و براي او انگيزهاي ميشود كه به آموزش اشتياق نشان بدهد. به اين ترتيب يك پايه صحيح براي آموزش زبان ايجاد كردهايم. اگر اين روش در سالهاي دبيرستان نيز پياده شود در اين حالت مشكل زبــانآموزي تا حدود زيادي رفــــع ميشود. روشهاي جديد، فعاليت بيشتري را از طرف معلم و دانشآموز ميطلبد و نيازمند وسايل كمك آموزشي هستند و اگر آموزش و پرورش ما اين وسايل را فراهم نكنند، اجباراً معلمان با روشهاي قديمي كه يك روش منسوخ شده است به تدريس ميپردازند. بايد تاكيد كنيم كه حفظ كردن يكسري كلمات، زبانآموزي نيست. يادگيري زبان بايد با مكالمه و درك همديگر همراه باشد. اگر اين مساله اتفاق بيفتد مهارتهاي بعدي را ميتوان به راحتي آموزش داد. در برخي از كشورهاي آسيايي و آمريكاي لاتين كه زبان اصليشان انگليسي نيست، معلمهاي زبان انگليسي با ايجاد همدلي و نزديكي به دانشآموزان، كيفيت آموزش را ارتقا ميبخشند. مثلاً گاهي اوقات ديده شده كه معلم براي درك بهتر درس با دانشآموزان به دامان طبيعت و جنگل رفته و در يك اردو و در جمع دوستانه و صميمي يادگيري زبان را دروني كردهاند. براي بالا بردن سطح آموزش زبان، دورههاي آموزش ضمن خدمت توسط وزارت آموزش و پرورش برگزار ميشود ولي اين دورهها از كارآيي بالايي برخوردار نيست. آموزش و پرورش اين كلاسها را برگزار ميكند اما ايراد اين دورهها اين است كه هيچ گونه نظارتي بر اجراي نكاتي كه در اين كلاسها آموزش داده ميشود وجود ندارد و اغلب آموزشهايي كه به معلمان داده ميشود در كلاسهاي درسي به اجرا در نميآيد. اگرچه كتابهاي درسي داراي يكسري ايرادهايي است اماعيب اصلي دركتابها نيست، بلكه ايراد اصلي در روش تدريس است. اگر حتي بدترين كتاب را با روش صحيح آموزش دهيم، به زبانآموزي منجر ميشود. برخي معتقدند كه اين كتابها در فضاي فرهنگ ايراني تاليف شدهاند در حالي كه گفته ميشود كتابها بايد به گونهاي طراحي شوند كه زبانآموز بتواند با فرهنگ آن كشور آشنا شود. كتابهايي كه براي دورهء راهنمايي تاليف ميشود، چون داراي كلمات سادهاي است خيلي با مسايل فرهنگي ارتباط ندارد،اما هر زباني يك فرهنگ جديد است كه پيشينه و قواعد هنجاري و رفتاري خاص خود را دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد. كتابهاي Stream line و Headways بر اساس مشاركت فعال زبانآموز تاليف شده است و در كلاسهاي خصوصي و نيمه خصوصي قابل تدريس است، در حالي كه در مدارس ما تعداد نفرات حاضر در يك كلاس فراتر از استاندارد است.در بعضي از مناطق ما شاهد آن هستيم كه يك مدرسه در دو شيفت دانش آموزان را پذيرش ميكنند. در چنين فضاي آموزشي محدود شما هرگز نميتوانيد اين گونه سيستمها را پياده كنيد. همچنين به نظر ميرسد برنامهريزي ساعات درسي نيز چندان مناسب نيست در اكثر مدارس ما زبان به صورت يك جلسهء سه ساعته در هفته تدريس ميشود و سپس آموزش زبان تا هفتهء آينده تعطيل ميشود و دانشآموز مطلبي را كه در هفتهء قبل ياد گرفته است تا شروع جلسهء جديد فراموش ميكند. زبانشناسان توصيه ميكنند كه آموزش زبان بايد به صورت جلسهاي يك ساعته باشد و حداقل چهار روز در هفته اين كار انجام شود; زيرا دانشآموز بعد از يك ساعت خسته ميشود و انگيزهء خود را از دست ميدهد و مطالب جديدي ياد نميگيرد. يكي از مشكلاتي كه زبانآموزان با آن مواجه هستند، عدم هماهنگي بين شنيدن و صحبت كردن مدام است و عمدتائ نميتوانند هم بشنوند و هم صحبت كنند. علت اين است كه ما روي قوهء شنيداري دانشآموزان كار نكردهايم. اگر مهارتها را به همان ترتيبي كه گفتيم آموزش دهيم و شنيدن دانشآموزان را تقويت كنيم، بلافاصله بعد از اينكه جمله را شنيد ميتواند آن را بفهمد و در جواب ما پاسخ مناسب را ارايه دهد. اين عدم هماهنگي ناشي از اين است كه دانشآموز ابتدا فكر ميكند و جمله را به فارسي براي خودش ترجمه ميكند و بعد جواب را به فارسي ميسازد و سپس آن را به انگليسي ترجمه ميكند، كه اين امر باعث عدم هماهنگي ميشود. به همين دليل است كه زبانشناسان تاكيد ميكنند ابتدا بايد شنيدن و حرف زدن تواماًآموزش داده شود. در حال حاضر در سيستمهاي آموزش زبان بر استفاده از روشهاي سمعي و بصري تاكيد ميكنند، كه يكي از دلايل عدم موفقيت در آموزش زبان همين موردمي باشد. اين ضعف مختص مدارس نيست; بلكه در سطح دانشگاهها نيز چنين امكاناتي وجود ندارد. طبيعي است كه اگر از امكاناتي نظير آزمايشگاه استفاده كنيم، قدرت زبانآموزي بالاتر ميرود. ما بايد به اولويتها در برنامهريزي آموزشي توجه كنيم. اگر صرفاً بخواهيم فارغ التحصيل در رشتهء زبان انگليسي به يك سقف مشخص برسد، طبيعتاً با افزايش ظرفيت دانشگاهها اين هدف به نتيجه ميرسد. اما اگر به جاي كمينگري، به توانمنديها و كيفيت آموزش توجه شود، در اين صورت هرگونه سرمايهگذاري در زمينهء آزمايشگاه و امكاناتچه در مقطع متوسطه و چه در سطح دانشگاه به نتايج و اهداف مطلوب ميرسد. به نظر ميرسد آموزش و پرورش بايد در كنار كتابهاي درسي، كتابهاي ديگري را نيز معرفي كند و يا فيلمهايي تهيه كند كه دانشآموزان بتوانند در منزل از آنها استفاده كنند، نقش اين فيلمها در آموزش زبان تا چه حد موثر است؟ اگر نواقصي را كه ذكر كرديم، برطرف نكنيم، هيچ چيز درست نميشود. وقتي دانشآموز كتاب خود را درك نميكند، دادن كتاب يا فيلم زبان انگليسي چاره كار نخواهد بود. اما اگر در كنار اصلاح سيستم تدريس از اين فيلمها استفاده شود، ميتواند بسيار موثر باشد و بايد توجه كرد كه اين فيلمها بايد در سطوح مختلف تهيه شود.اگر دانشآموز با روشهاي صحيح آموزش ببيند، ميتواند در كنار آن خودش از فيلمهاي آموزشي نيز استفاده كند. از طرف ديگر شيوه هاي ارزشيابي در نظام آموزشي به گونه اي طراحي شده كه ناخواسته معلمين را به سمت استفاده از شيوه هاي قديمي ؛كليشه اي و ناكارآمد تدريس سوق ميدهند. فرض كنيد معلمي با علاقه زياد به فرض وجود امكانات و وسايل و با صرف وقت و انرژي بخواهد شيوه تدريس خود را تغيير دهد ولي وقتي در امتحانات؛بخصـــوص آزمونهايي كه بصورت هماهنگ ونهايي بعمل مي آيد سؤالهابه همان شيو ه هاي قديمي طرح شده باشند ؛هم معلم وهم دانش آموز عليرغم تلاشي كه كرده اند موفقيتي بدست نمي آورند .درمقابل؛ آن دسته ازدانــش آموزان كه در كـلاسي آموزش ديده اندكه به شيوه هاي قديمي وناكارآمد تدريس مي شده نمرات بهتري كسب مي كنند اگر چه در حقيقت يادگيري واقعي در زمينه آموزش زبــان صورت نگرفته باشد.(( يادگيري يعني ايجا دتغييرات نسبتاًً ثابت در رفتار فرد وبصورت اختصاصي تر در اينجا يعني اينكه دانش آموز بتواند به زبان انگليسي صحبت كند.)) در چنين وضعيتي معلم از شيوه تدريس ودانش آموز از درس زبان انگليسي مايوس ونا اميد ميشود. پس لازم به نظر ميرسد در كنار تغيير در شيوه هاي تدريس شيوهاي ارزشيابي نيز بصورت هماهنگ مورد بازنگري قرار گيرد. پیشنهادات بطور خلاصه بر لذت بردن از يادگيري زبان انگليسي ونتيجه گيري بــهتر دركلاس وجلوگيري از اتلاف وقت وسرمايه بايد موارد زير مورد توجه قرار گيرد: 1-ايجاد انگيزه وشوق يادگيري دردانش آموزان. 2-ايجاد تغييرات عميق در شيوهاي تدريس . 3-استفاده از امكانات سمعي وبصري كه علاوه بر تاثير آن بر يادگيري براي دانش آموز جذابييت وطبيعتاً لذت ايجاد ميكند. 4-بازنگري در تاليف كتب درسي. 5-لزوم تغيير در شيوه هاي ارزشيابي همزمان با تغيير در شيوه هاي تدريس . 6-باز آموزي وبه روز آوري اطلاعات معلمان ونظارت بر چگونگي بكار گيري شيوهاي مدرن دركلاسها. 7-تغيير در برنامه ريزي ساعات درسي
مشخصات
دانلود
4.4 /5 20 51
نظرات خود را اینجا بنویسید
مقاله و تحقیق رایگاننقدي برشيوه هاي آموزش زبان انگلیسی درايران و پیشنهاداتی برای بهبود آن Average rating: 4.71097643818286, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000