نقش مدیریتی امام خميني (ره) در دفاع مقدس
درس آشنایی با دفاع مقدس
فهرست مطالب:
مقدمه
ديدگاه امام خميني نسبت به جنگ
تبيين مكتب دفاعي اسلام
تلاش براي انسجام داخلي و دعوت از مردم براي دفاع
روشن كردن ماهيت رژيم بعثي عراق
روحيه دادن به ملت ايران و به فرماندهان جنگ و رزمندگان
دعوت از مردم و صاحب منصبهاي ارتش عراق براي قيام عليه صدام
تشكيل شوراي عالي دفاع و تلاش براي توسعه انضباط در نيروهاي مسلح
امام خميني و ديپلماسي جنگ
تعيين شرايط ايران براي پايان دادن به جنگ
برکناری بنی صدر
تدابير دفاعي امام خميني
تقدیر از فتح خرمشهر
تصميم به ختم جنگ
مقدمه:
در تمام دوران جنگ تحميلي امام خميني نقش اول را در دفاع ملت ايران ايفا كردهاند. مديريت و رفتار امام در اين دوران سخت و بحراني،بسيار راهگشا و اثربخش بوده است. ايشان با هوشياري تمام دوران جنگ را تبديل به "فرصتي براي انسجام مردم ايران"،"تبيين مكتب دفاعي اسلام"،"دميدن روحية مقاومت در بين مردم و نيروهاي مسلح" تبديل كردند و توانستند در مجموع حدود دو ميليون نفر از مردم سراسر ايران را براي دفاع از كشور وكمك به نيروهاي مسلح بسيج و در طول جنگ به جبههها اعزام نمايند.تصميم گيريهاي امام در مقاطع مختلف جنگ در پيروزيهاي رزمندگان و موفقيت ايران بسيار موثر بود. در نهايت هم ايشان پس از هشت سال مقاومت با تصميمي شجاعانه توانستند جنگ را در زمان بسيج همة قدرتهاي جهاني عليه ايران به پايان برسانند. در اينجا به طور مختصر به نقش امام خميني در جنگ پرداخته ميشود.
-ديدگاه امام خميني نسبت به جنگ
امام خميني طي مصاحبهاي در 17/7/1359 ديدگاههاي خود را نسبت به جنگ اين گونه بيان ميكنند: " ما به تبع اسلام با جنگ هميشه مخالفيم و ميل داريم كه بين همه كشورها آرامش و صلح باشد. لكن اگر جنگ را بر ما تحميل كنند، ما و تمام ملتمان جنگجو است و با تمام قوا مقابله ميكنيم ولو اينكه همه ابر قدرتها هم دنبال او باشد. براي اينكه ما شهادت را يك فوز عظيم ميدانيم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول ميكند. از جنگ نخواهيم هراسيد و مرد جنگ هستيم، لكن مايل نيستيم به اينكه جنگ واقع بشود. الآن دولت دست نشانده و جنايتكار عراق به شهرهاي ما و مردم عادي حمله كرده و ديشب نيز در دزفول حمله كردند و با موشكهاي خودشان، بسياري از مردم كشتند ولي ما مواضع آنها را خواهيم زد و آتيه جنگ با ماست.... بعثيها انشاءالله از عراق خواهند رفت و يك دولت اسلامي در آنجا خواهد آمد. ما با كمال قدرت از خودمان دفاع خواهيم كرد و كشور عراق را از دست اين جنايتكاراني كه نوكر ابر قدرتها هستند، نجات خواهيم داد.... اميدواريم.... كشور و ملت عراق را كه برادر ما هستند، آزاد كنيم تا خود كشور عراق و ملت بر سرنوشت خودش حكومت كند و حكومت را خودش تعيين كند. و ما برنده جنگ هستيم و هيچ ترديدي در اين نيست. پس از درخواست آتش بس از سوي عراق، امام خميني مواضعي به شرح ذيل در برابر آن اتخاذ كردند: ايشان طي پيامي به ملت و ارتش عراق در 12/7/1359 مرقوم فرمودند:.... صدام پس از آن همه شرارت و خونريزي و حمله به شهرهاي بيگناه و مسلمين بيپناه، اكنون تقاضاي آتش بس كرده است. البته هر جنايتكار و غارتگري، پس از جنايت مايل است حريف، ساكت باشد تا او با كمك گيري از اشرار و ديگر همجنسان خود و تجديد قوا، به شرارت و خونريزي خود اداهد دهد. لكن ملت و قواي مسلح ما تا " پيروزي نهايي " و " انتقام جنايات حزب خونخوار بعث" از پاي نخواهد نشست و به نبرد خود دلاورانه ادامه خواهند داد و به بازيگريهاي دزدان بينالمللي اعتنا نخواهند كرد.
-تبيين مكتب دفاعي اسلام
امام خميني در دوران جنگ ابعاد مختلف احكام دفاع را براي مردم روشن كردند. براي مثال ايشان در ديداري با بانوان مختلف به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن در حسينيه جماران در 11/12/1364 خطاب به آنان فرمودند: ".... در ميدان دفاع از اسلام، اين از مهماتي است كه بر هر مردي، بر هر زني، بر هر كوچك و بزرگي، جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از كشور اسلامي، احدي از علماي اسلام، احدي از اشخاصي كه در اسلام زندگي كردهاند و مسلم هستند در اين جهت خلاف ندارند كه اين واجب است.آن چيزي كه محل حرف است، محل صحبت است قضي? جهاد اولي (جهاد ابتدايي) است. آن بر زن واجب نيست اما دفاع از حريم خودش از كشور خودش از زندگي خودش از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است. اگر دفاع بر همه واجب شد مقدمات دفاع هم بايد عمل بشود از آن جمله قضيه اينكه ترتيب نظامي بودن، ياد گرفتن انواع نظامي بودن را براي آنهايي كه ممكن است. اينطور نيست كه واجب باشد بر ما كه دفاع كنيم و ندانيم چه جور دفاع كنيم بايد بدانيم چه جور دفاع ميكنيم.... بنابراين پيشقدم شدن شما در همه مسائل من جمله مسائل دفاع، مسائل جهاد، مسائل كمك كردن به جبههها، مسائل وارد شدن در هر طريقه اي، اسباب اين ميشود كه مردها هم بيشتر وارد بشوند. مردها هم قويتر بشوند.... شما خانمها شما زنها توجه به اين معنا داشته باشيد كه همانطوري كه در مردها در جبهه لازم است كه جلو بروند و پيشقدم باشند، شما هم در خارج، در پشت جبهه بايد كمك كنيد و مهيا بشويد كه چنانچه خداي نخواسته يك وقت دفاع عمومي واجب شد مهيا باشيد از براي دفاع " امام سعي داشتند تا با روشن كردن وظيفة مردم در دفاع از كشور توالن آنها را براي مقابله با دشمن بسيج نمايند.
-تلاش براي انسجام داخلي و دعوت از مردم براي دفاع
امام خميني بر اساس انديشه اسلامي معتقد بودند كه وقتي كشور اسلامي مورد تهاجم ارتش بيگانه قرار ميگيرد، دفاع از مردم و سرزمينهاي كشور، اختصاص به نيروهاي رسمي نظامي ندارد. بلكه همه مردم بايستي در دفاع از نظام اسلامي و كشور خود، اقدامات لازم در حد تواناييهاي خويش را انجام دهند. امام خميني در سخنراني 8 مهر ماه سال 1359 ميفرمايند:" دفاع يك امر واجبي است بر همه كس. بر هر كس كه هر مقدار قدرت دارد، بايد دفاع بكند از اسلام... چه پيروز بشويم و چه نشويم، دفاع بايد بكنيم." ايشان همچنين در پيام 12 مهرماه سال 1359 ميفرمايند: "... بر تمام مسلمين، چه زن و چه مرد، دفاع از اسلام و قرآن كريم واجب است." حضرت امام پنج روز پس از آغاز جنگ، طي نامهاي در 5/7/1359 به علما و نمايندگان مجلس، از آنان خواستند كه در هر نقطه كه هستند، مردم را براي جنگ و درگيري با امريكا و اذناب خونخوارش چون عراق آماده كنند كه جنگ، جنگ است و عزت و شرف ميهن و دين ما در گرو همين مبارزات است و ميهن از جان عزيزتر ما، امروز منتظر است تا يكايك فرزندان خود را براي نبرد با باطل مهيا سازد. ما براي ميهن عزيزمان تا شهادت يكايك سلحشوران ايراني مبارزه ميكنيم و پيروزي ما حتمي است. امروز، روزي است كه تمام مردم بايد از شهرهاي خود دفاع كنند و به شهرهاي جنگ زده كمك كنند. امروز روزي است كه بر تمام ملت واجب است با سربازان و پاسداران اسلام و ايران، همكاري لازم و نزديك داشته باشند. امروز روزي است كه عشاير عزيز و غيور ما از مرزهاي كشورشان بايد دفاع نمايند... امروز، روزي است كه روحانيون ما در شهرها بايد روح شهامت و شجاعت و شهادت را در كالبد مردم بدمند. امام همچنين در 8 مهر 1359 طي سخناني فرمودند: ملت ما بايد مجهز باشند. جوانهاي ما بايد تدريب كنند،.... براي اينكه ممكن است در آتيه جنگهاي طولانيتري داشته باشيم و براي اسلام بايد جنگ كنيم.... بايد همه افرادي كه قدرتمند هستند.... پافشاري كنند، نگذارند از شهر خودشان بيرون بروند. اين ضعف است. اسلام گفته است شما بايد پايداري بكنيد.... دفاع يك امر واجبي است بر همه كس. بر هر كس كه هر مقدار قدرت دارد بايد دفاع بكند از اسلام. الآن اينها هجوم كردند بر اسلام و ما بايد دفاع بكنيم.... ما مكلفيم كه جلوي آنها را بگيريم. چه پيروز بشويم و چه نشويم، دفاع بايد بكنيم. بر همين اساس ايشان حضور در جبهههاي جنگ را براي همه كسانيكه قدرت جنگيدن و دفاع در برابر دشمن را داشتند، واجب كفايي ميدانستند. تشخيص اين امر را نيز بر عهده فرماندهان جبهههاي جنگ قرار داده بودند. با ارائه ديدگاههاي امام خميني، مردم مناطق جنگي به ايستادن و مقاومت در برابر دشمن تشويق گرديده و ساير مردم ايران نيز با آنها همدلي و همراهي كردند. بر اين اساس، سازماندهي افراد داوطلب آغاز و بسيج مردمي شروع و با اعزام نيروهاي داوطلب به جبهههاي جنگ، عملاً تا حدود زيادي كمبود توان نيروهاي مسلح براي مقابله با قواي بعثي، ترميم گرديد.
-روشن كردن ماهيت رژيم بعثي عراق
امام خميني در پيامهاي خود سعي ميكردند تا حمله عراق به ايران را كار حكومت و دولت آن كشور بدانند و حساب مردم عراق در اين ماجرا را جداي از صدام و دولت عراق در نظر بگيرند. ايشان ميخواستند براي مردم عراق روشن كنند كه پاسخ ايران به تهاجمات عراق، مقابلة قواي ايران با مردم عراق نيست.امام خميني در اولين پيام خود پس از شروع جنگ سعي كردند تا ماهيت ضد اسلامي رژيم بعثي را براي مردم ايران و عراق روشن كنند و فرمودند: " از اولي كه اين حكومت اشتراكي روي كار آمد و مرحوم آقاي حكيم تحريم كرد و آنها را تكفير كرد، مردم عراق آنها را شناختهاند. اينها علماي بزرگ عراق را اعدام كردند، اينها شهر عراق را سركوب كردهاند. اين صدام حسين، من از اول وقتيكه روي كار آمد، تنبه دادم كه اين ديوانه است، اين عقلش درست كار نميكند ولهذا با ديوانگي دارد عمل ميكند و خودش را به هلاكت ميرساند."
يكي از شيوههاي مؤثر براي كاهش توان رزمي دشمن، روشنگري ماهيت جنگ براي نظاميان ارتش متجاوز است. ايجاد ابهام و ترديد در دل نظاميان طرف مقابل براي جنگيدن با كشور قرباني تجاوز ميتواند بر تواناييهاي ملي بيفزايد. امام خميني بدين منظور چنين ميفرمايند: " ارتش عراق با كي جنگ ميخواهد بكند؟ طرفدار كي هست و مخالف كي؟ .... خود صدام حسين، به حسب حكم شرعي، كافر است.... و طرفدار كفار است، طرفدار كارتر است و به واسطه طرفداري از كارتر و گرفتن قوا از او، دارد به ايران حمله ميكند و كارتر اين نوكرهاي خودش را مثل صدام حسين و مثل سادات و امثال اينها را وادار كرده است كه به ايران حمله بكنند يا به ايران صدمه بزنند."
-روحيه دادن به ملت ايران و به فرماندهان جنگ و رزمندگان
طبيعي است وقتي جنگي شروع ميشود نگرانيها و دلهرههاي فراواني در بين مردم ايجاد ميگردد. در چنين شرايطي رهبري كشور بايستي براي افزايش روحيه ملي اقدام نموده و ظرفيتهاي كشور را براي مقابله با دشمن بسيج نمايد. بر همين اساس بود كه امام خميني در روز آغاز جنگ فرمودند: " ملت ايران نبايد خيال بكنند كه جنگي شروع شده است و حالا فرض كنيد كه دست و پاي خودمان را گم كنيم. نه اين حرفها نيست. يك چيزي آوردند و يك بمبي اينجا انداختند و فرار كردند، رفتند. الآن هم دولت ايران جواب آنها را مشغولند كه بدهند و جواب آنها را ميهند. قواي بحريه شان به كلي از بين رفته است و قواي برّيه شان هم از بين خواهد رفت. شما خيال نكنيد كه يك چيزي است.... اين يك دزدي آمده است، يك سنگي انداخته و فرار كرده، رفته است سر جايش.... من به ملت ايران سفارش ميكنم كه چند جهت را ملاحظه كنند. يك جهت اينكه خونسردي خودشان را حفظ كنند..... " بيان نظرات فوق از سوي حضرت امام خميني كه در واقع ديدگاه اسلام را در موضوع جنگ، مطرح كردند، باعث شد تا فرماندهان سپاه با دلي آرام و قلبي مطمئن، براي بيرون راندن ارتش متجاوز بعثي از خاك ايران عزيز، برنامه ريزي نموده و با تدبير و ابتكار عمل و مطالعه بيشتر بر روي دشمن، اقدام نمايند.
-دعوت از مردم و صاحب منصبهاي ارتش عراق براي قيام عليه صدام
ايران، مردم عراق را مسلماناني هم كيش خود ميپنداشت كه در همسايگي يكديگر زندگي ميكنند. اكثريت مردم عراق شيعياني بودند كه از ساليان دراز با ايرانيان روابط گرم و حسنهاي داشتند. وجود تربت پاك ائمه اطهار (ع) در آن كشور علاقه ايرانيان را به زيارت پيشوايان خود و سفر به عراق ترغيب ميكرد. اما اين ملت اسير يك رژيم استبدادي و ديكتاتوري به نام حزب بعث شده بود كه جنگ ميتوانست فرصتي را براي آنها جهت بيرون آمدن از زير يوغ ظلم صدام فراهم نمايد. بنابراين امام امت، در پيامهاي خود ميسعي كردند تا اين فرصت پديد آمده در پناه جنگ را به مردم عراق نشان دهند و ميفرمودند: " به ملت عراق هم عرض ميكنم كه.... با همه قوا با اين شخص مقابله كنيد و مقاتله كنيد.... ملت عراق بايد با تمام قوا، كوشش كنند كه اين شخص فاسد را از بين ببرند و اين جمعيتي كه بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل ميكنند، آنها را از بين ببرند."
از سوي ديگر خنثي سازي اراده جنگي در نظاميان دشمن، هميشه از اهداف جنگ رواني است. گرچه جنگ در جبههها جريان مييابد ولي قدرت اصلي در تسليم سازي اراده دشمن است. امام خميني سعي داشتند كه با اين شيوه سران ارتش عراق و نظاميان آن كشور را وادار به تفكر نمايند و آنها را به خود آورند و فرمودند: " سربازهاي ارتش عراق و صاحب منصبهاي ارتش عراق بايد بدانند كه جنگ با ايران، جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است، جنگ با رسولالله است شما هم همان كار را بكنيد كه ارتش ايران نسبت به شاه سابق كردند. همان طوري كه آنها رها كردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها از پادگانها فرار كردند و به ملت متصل شدند، شما هم فرار كنيد و قواي خودتان را صرف اين كنيد كه اين جرثومه فساد را از بين ببريد....... اين شخص را از بين ببريد و يكي را خودتان به جاي او بگذاريد. ما هم كمك شما هستيم در اينكه از خود شما، از ملت شما يك نفر حكومت عراق را اداره كند..... اين فاسد را از بين ببريد، با ملت همراه بشويد. امام خميني در روز 12 آبان سال 1359 در جمع دانشجويان مسلمان پيرو خط امام ميفرمايند: " ما هم صبر داريم و هم حوصله... بيست سال هم اين جنگ طول بكشد ما ايستاده ايم." همچنين امام خميني با پيامي كه در روز دوم جنگ براي قواي مسلح صادر كردند، از نيروهاي مسلح پشتيباني كرده و از زحمات آنان قدرداني نموده و اطاعت از شوراي فرماندهي را لازم دانستند. ايشان همچنين تضعيف قواي مسلح را عقلاً و شرعاً حرام و كمك به ضد انقلاب دانستند. در چنين شرايطي امام به ارتش هويت داده و سعي در افزايش روحيه و انگيزه جنگي آن نمودند. با توافق امام، بسياري از افسران و اعضاي جدا شده از ارتش فراخوان شده و به خدمت بازگشتند. جمهوري اسلامي، خطاهاي بعضي از افراد ارتش را حتي به خاطر همكاري با رژيم شاهنشاهي و نيز هماهنگي و كمك به كودتاي موسوم به نوژه ناديده گرفت. در واقع جنگ موجب حفظ ارتش و احساس نياز به آن شد.
-تشكيل شوراي عالي دفاع و تلاش براي توسعه انضباط در نيروهاي مسلح
در دوران جنگ عاليترين نهاد پيشبيني شده در ساختار اداري جمهوري اسلامي ايران كه مسئوليت تصميم گيري در حوزه مسائل دفاعي تحت نظر رهبري را داشت،شوراي عالي دفاع بود. در اين شورا عاليترين مقامات سياسي و نظامي كشور عضو بودند. گرچه شوراي عالي دفاع بر طبق قانون اساسي، وظايف مشخصي را بر عهده داشت ولي با آغاز جنگ، امام خميني طي حكمي در تاريخ 20 مهر 1359 وظايف و اختيارات اين شورا را تبيين نمودند. بر اين اساس كليه امور مربوط به جنگ، اعم از اداره مناطق جنگي، تبليغات و اخبار مربوط به جنگ و سياست خارجي مربوط به دفاع بر عهده اين شوراي قرار گرفت. اين شورا موظف بود تا تمام قواي مسلح را هماهنگ نمايد و هيچ گروه يا شخصي حق تخلف از اوامر شوراي مذكور را نداشت. امام خميني در بازسازي توان ارتش اقدامات فراواني انجام دادند و علاوه بر تعيين روز 29 فروردين به عنوان روز ارتش در هر فرصتي براي افزايش انضباط در ارتش تلاش ميكردند. براي مثال با گذشت چهار ماه از آغاز جنگ، در تاريخ اول بهمن 1359 امام خميني طي يك بيانيه 11 مادهاي از نيروهاي مسلح خواستند تا انضباط را دقيقاً حفظ كرده و از كارهايي كه مخالف انضباط است، اجتناب نمايند. ايشان از تمام افراد نيروهاي مسلح خواستند تا از فرماندهان خود اطاعت كنند و وحدت فرماندهي را از مسائل مهم سرنوشت سازي دانستند كه بدون آن پيروزي ميسر نيست و عدم مراعات آن، فاجعه آفرين است. ايشان فرار از جنگ را از گناهان بزرگ در اسلام دانستند و بر هماهنگي جميع قواي نظامي و غير نظامي تأكيد كردند. از فرماندهان هم خواستند تا با سربازان و افراد به اصطلاح زير دست خود به شيوه اسلامي - انساني رفتار نمايند و آنان را با عواطف خود دلگرم نمايند و با اعمال پسنديده خود از آنان سربازاني فداكارتر بسازند. همچنين ايشان اعلام كردند: كساني كه از ارتش بازي خورده عراق به ايران پناهنده شوند، مورد عفو و محبت و اغماض هستند ...ايشان در اين پيام به ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمري و بسيج و همه نيروهاي مسلح نظامي و غير نظامي تأكيد كردند كه با هماهنگي هر چه بيشتر بر دشمن بتازيد و از اختلاف كه از وسوسههاي شيطان و به سود شياطين است بپرهيزيد و از فرماندهان اطاعت كنيد و به خداي متعال اعتماد و اتكا نماييد و كشور خود را از شر شياطين، با وحدت كلمه نجات دهيد و به اطمينان خاطر و صبر و شكيبايي، همچون سربازان صدر اسلام به جنگ و دفاع از كشور عزيزمان ادامه دهيد كه خداوند متعال پشت و پناه شماست و شما به خواست پروردگار بزرگ پيروزيد. ايشان همچنين از دوستان پشت جبهه خواستند كه از كارهايي كه ممكن است جنگندههاي عزيز در جبههها را دلسرد كند، احتراز نمايند و در پايان به خواهران و برادراني كه در محيط جنگ به زندگي دلاورانه خود ادامه ميدهند درود فرستاده و اعلام داشتند در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعند.... به هيچ وجه ترس و بيم در خود راه ندهيد.... متحد شويد كه در سايه اتحاد، پيروزيتان بر ابرقدرتها حتمي است. بازيابي قدرت ارتش در باز گرداندن نظم و انضباط و انسجام در سلسله مراتب فرماندهي آن،تصور ميشد. بنابراين مجموعه اقداماتي بدين منظور صورت ميگرفت وسخنان امام خميني هم با توجه به اين موضوع انجام ميشد تا علاوه بر آن، روحيه ارتش نيز بازسازي گردد.
-امام خميني و ديپلماسي جنگ
با گذشت چند روزي از جنگ، دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي با سفر به عراق و ايران، در جهت آتش بس و پايان دادن به جنگ، تلاش نمود. آقاي حبيب شطي دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي در رأس هيئتي به ايران آمد و با مسئولين كشور از جمله امام خميني ديدار كرد امام خميني در صبح روز 28 مهر 1359 خطاب به ايشان مطالبي به اين شرح بيان كردند كه ميتوان آنها را شرايط ايران براي خاتمه دادن به جنگ تلقي نمود:"الآن جنگ در ايران است و اين خود دليل بر تهاجم آنها بر ماست و اگر ما مهاجم بوديم در عراق بوديم. بدون هيچ سابقه و بدون هيچ دليلي با پايمال كردن تمام مواضع بين المللي، صدام اقدام به هجوم به ايران كرد.... با او قتال كنند تا اينكه برگردد به امر خدا. برگشتن به امر خدا، مجرد اين نيست كه از كشور ما بيرون برود، خسارات ايران را، خسارات مالي ايران را - خسارات جاني قابل جبران نيست - بايد جبران كند و قواي خودش را بيرون بكشد و دستش را از مملكت عراق كوتاه كند و حكومت غاصب خودش را كنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد، براي اينكه سرنوشت خودشان را بدست بگيرند. مسئله نزاع بين يك حكومت و حكومت نيست، مسئله هجوم يك بعث عراقي غير مسلم است بر يك حكومت اسلامي و اين قيام كفر عليه اسلام است و بر همه مسلمين قتال بر او واجب است.... صدام آن قدري كه به مملكت خودش جرم مرتكب شده است و آن قدري كه رجال ديني و اسلامي را قتل عام كرده است، آنقدر به مملكت ما تجاوز نكرده است.... ما با كسي دعوا نداريم لكن خسارات عراق و ايران را ميخواهيم. ما ميخواهيم اسلام را حفظ كنيم و با بودن اين حزب در عراق، اسلام در خطر است، درخطر كفر است.... ما از خداي تبارك و تعالي ميخواهيم كه بين مسلمين اتفاق و وحدت باشد تا ديگران ما را نچاپند و ما خودمان مستقل باشيم و كشور خودمان را، خودمان اداره كنيم." در پايان اين ديدار دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي از امام خميني پرسيد: آيا اجازه ميدهند كه عدهاي از رؤساي دولتهاي اسلامي در رأس هيئتي جهت بررسي به ايران بيايند و با شما ديدار كنند، امام در پاسخ فرمودند: " براي رسيدگي به جنايات صدام، آمدن به ايران مانعي ندارد." همچنين امام خميني در واكنش به درخواست رئيسجمهور عراق براي پذيرش آتش بس در روز 8/7/1359 طي سخناني فرمودند: " صدام حسين دستش را دراز كرده براي اين كه با ما مصالحه كند. ما با او مصالحه نداريم. يك آدمي است كه كافر است، يك آدمي است كه فاسد است، مفسد است و مفسد را ما نميتوانيم با او مصالحه كنيم. ما تا آخر با آنها جنگ خواهيم كرد و انشاءالله تعالي پيروز خواهيم شد... اينها براي اين كه فاسد و مفسد هستند، ما با اين اشخاص مذاكره نميكنيم. بله، اگر اينها بروند كنار و از همه جا بروند و بيرون بروند از همه جا و تسليم بشوند، ما آن وقت ممكن است به واسطه اينكه بين مسلمين خيلي تفرقه نشود، ما هم يك سكوتي بكنيم." ارزيابي امام خميني از درخواست آتش بس از سوي عراق اين بود كه: "صدام زماني به دروغ پيشنهاد صلح ميكرد كه ايران زير تاخت و تاز صداميان خونخوار بسر ميبرد، او با اين مقصد شيطاني تصميم داشت هر چه زودتر خوزستان را تصرف نموده و با در دست داشتن منابع بزرگ نفتي و حمايت قدرتهاي جهانخوار، منطقه را به آتش و خون بكشد، چرا كه ديو سركش نفس حيواني او حد و مرزي نميشناسد و تا منطقه از لوث وجود او پاك نشود روي امنيت نخواهد ديد."
از سوي ديگر پس از تشكيل اجلاس سران عرب در اردن كه با تحريم كشورهايي مانند سوريه و ليبي همراه بود، كنفرانس سران كشورهاي اسلامي در 21 دي ماه 1359 برابر با 21 ژانويه 1981 در شهر طائف عربستان تشكيل شد. امام خميني اعلام كردند كه اگر صدام در اين كنفرانس شركت كند، ايران در آن شركت نخواهد كرد و از سران كشورهاي اسلامي خواستند تا با استناد به آيات قرآن كريم، موضعي اسلامي مبني بر طرد متجاوز اتخاذ نمايند. به هر حال اين كنفرانس بدون حضور ايران و با شركت رئيسجمهور عراق تشكيل شد. صدام به مدت 80 دقيقه در اين كنفرانس صحبت كرد و در حالي كه قواي نظامي عراق در داخل خاك ايران مشغول جنگ بودند اعلام كرد كه ايران متجاوز است. در ادامه، عراق در اين كنفرانس با تنزل از ادعاهاي سابق خود، خواست كه ايران بپذيرد كه قرارداد الجزاير اجرا شود و تكليف حاكميت شط العرب روشن و خطوط مرزي زميني پياده شود. اين در حالي بود كه ايران هيچگاه منكر قرارداد الجزاير نشده بود. اين كنفرانس در تلاش براي پايان دادن به جنگ، يك هيئت حسن نيت با حضور رؤساي كشورهاي پاكستان، تركيه، بنگلادش، گامبيا، سنگال، گينه، ياسر عرفات و حبيب شطي دبيركل كنفرانس اسلامي تشكيل داد تا به هر دو كشور مسافرت و با شنيدن سخنان طرفين پيشنهاد خود را ارائه نموده و در صورت موفقيت آميز بودن تلاشهاي ميانجي گري، يك نيروي پاسدار صلح اسلامي براي نظارت بر آتش بس تشكيل دهد. گرچه ايران با اصل تشكيل كنفرانس طائف مخالف بود ولي به دلايل سياسي و با اين اميد كه اين هيئت بتواند به تجاوزات عراق پايان دهد با سفر آن هيئت به ايران موافقت كرد. هيئت منتخب سازمان كنفرانس اسلامي به رياست آقاي احمد سكوتوره رئيسجمهور گينه در 9/12/1359 و با حضور رؤساي جمهور پاكستان، بنگلادش و گامبيا و نخستوزير تركيه و وزراي خارجه كشورهاي سنگال، بنگلادش، مالزي، پاكستان و تركيه و همچنين آقايان ياسر عرفات و حبيب شطي وارد تهران شد و در بعد از ظهر همان روز با اعضاي شوراي عالي دفاع ايران وارد گفتگو شد. اين در حالي بود كه كميسيونهاي خارجه و دفاع مجلس شوراي اسلامي در روز قبل از آن طي بيانيهاي هر گونه مذاكره با دشمن را به صورت مستقيم و غير مستقيم محكوم و اعلام كردند كه ايران براي پيروزي بر دشمن تنها يك راه دارد و آن جنگ است، جنگ تا زماني كه خاك ميهن ما در اشغال ارتش متجاوز بعث عراق است. شوراي عالي دفاع 3 پيشنهاد به عنوان شرايط آتش بس و برقراري صلح به هيئت منتخب كنفرانس اسلامي به شرح ذيل ارائه كرد:
الف ـ تشخيص متجاوز و تنبيه او
ب ـ قبول آتش بس پس از خروج متجاوز از خاك ايران
ج ـ اعلام پذيرش عملي قرارداد 1975 از سوي عراق
اين هيئت صرفاً براي آگاهي از نظرات ايران به تهران آمده بود و پيشنهاد خاصي نداشت. اين هيئت با امام خميني نيز در 10/12/1359 در حسينيه جماران ملاقات كردند. امام خميني در اين ديدار خطاب به آنها فرمودند: " ملت ايران و عراق برادرند و هر دو با هم هستند و هر دو ملت، دشمن اين حكومت عراق هستند.... شما اگر بخواهيد به اسلام فكر كنيد، بايد آيات قرآن را منشأ قرار بدهيد همانطوريكه دستور داده آيه قرآن كه چنانچه يك طايفهاي از مسلمين ـ بر فرض اينكه اينها مسلم باشند ـ يك طايفهاي از مسلمين به طايفهاي ديگر هجوم بكند بر همه مسلمين واجب است كه با او قتال كنند. شما به همين يك واجب الهي عمل بكنيد. ما بيشتر از شما توقعي نداريم.... تجاوز را ببينيد.... يك نمايندگاني تعيين كنيد بفرستيد در سر حدّات، در بلادي كه مورد تجاوز اينها است، مشاهده كنيد... اگر تشخيص داديد كه ما تجاوز كرديم با ما جنگ كنيد و اگر تشخيص داديد كه آنها تجاوز كردهاند با آنها جنگ بكنيد. صلح بين اسلام و كفر معنا ندارد. هيچ مسلمي نبايد خيال كند كه بين اسلام و غير اسلام و مسلم و غير مسلم بايد صلح ايجاد بشود. بايد به حكم خدا عمل بشود. بايد ما همه تابع قرآن كريم باشيم.... اينجا آراء ملت حكومت ميكند. اينجا ملت است كه حكومت را در دست دارد. اين ارگانها را ملت تعيين كرده است و تخلف از حكم ملت براي هيچ يك از ما جايز نيست و امكان ندارد. شما اگر مأموريتي داريد براي اينكه اين آتش جنگ را بخوابانيد ـ كه آن هم آمال همه مسلمين است ـ بايد متجاوز را به پاي ميز محاكمه بكشيد و متجاوز را تأديب كنيد.... از صدام بخواهيد، تحكم كنيد بر او كه از كشور ما برود بيرون و لشكر او از تجاوز دست بردارد. بعد از اينكه از تجاوز دست برداشت، يك هيئت بينالمللي در اينجا باشد.... رسيدگي كنند به جناياتي كه شده است. اگر ما جنايتكار هستيم، ما را تأديب كنند و اگر صدام جنايتكار است، صدام را تأديب كنند. اين طريقه اسلام است. اين هيئت سپس به بغداد و عربستان سفر و بار ديگر در 13/12/1359 به ايران بازگشت و پيشنهادهاي مكتوب براي برقراري صلح ارائه داد. اين پيشنهادها در جلسه 15/12/1359 در شوراي عالي دفاع و در حضور همه اعضا مطرح و به دليل آنكه در آن هيچ اصل و اساس مشخصي براي حل و فصل اختلافات معين نشده بود و به اعتبار قرارداد 1975 اشارهاي نداشت و مسئله رسيدگي به تجاوز عراق و تعديل متجاوز مورد توجه قرار نگرفته بود و تضميني براي خروج بيقيد و شرط نيروهاي متجاوز از خاك ايران در كوتاهترين زمان ممكن پيشبيني نشده بود مورد موافقت قرار نگرفت. ولي قرار شد اين هيئت به رفت و آمدهاي خود ادامه دهد گرچه اميد چنداني به موفقيت آن نبود.
-تعيين شرايط ايران براي پايان دادن به جنگ
امام خميني در دورههاي مختلف به بيان شرايط ايران براي پايان دادن به جنگ ميپرداختند. براي مثال در 17/12/1360 رؤساي جمهور گينه، پاكستان، بنگلادش و نخستوزير تركيه و حبيب شطي دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي به تهران آمدند.آنها از ايران خواستند تا آتش بس را پذيرفته و درباره اروند رود مذاكره نمايد ولي مرزهاي زميني بر اساس قرار داد الجزاير باشد. آنها از قول رئيسجمهور عراق گفتند كه صدام ميگويد پس از آتش بس، مذاكره درباره اروندرود صورت گيرد و سپس خروج نيروهاي عراق از خاك ايران آغاز شود. ايران همان شروط سابق خود را براي پايان دادن به جنگ مطرح نمود و علاوه بر آن خواستار بازگشت آوارگان عراقي به كشورشان شد. امام خميني در اين باره در سخنان مورخة 18/12/1360 ميفرمايند: " صدام به حسب آن مثلي كه گفته شده است كه يك ديوانه سنگ را در چاه مياندازد و پنجاه عاقل يا بيشتر نميتوانند بيرون بياورند، اين يك ديوانهاي بود كه يك اقدامي كرد و يك سنگي را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و ساير ملتها گرديد، كه حالا دست به دامن دولتها شده است تا آنها بيايند و وساطت كنند و ميانجيگري كنند، او را نجات بدهند...ما حزب بعث را جنايتكاراني ميدانيم كه در حال صلح و جنگ در جنايتند."
آنچه مهم است مشاهده ميشود كه صدام در عين جنگيدن با ايران،تلاشهاي سياسي زيادي را براي وادار كردن ايران به مذاكره بر سر اروند رود انجام ميدهد. اما از سوي دستگاه سياست خارجي ايران هيچگونه طرحي كه بتواند ابتكار عمل پايان دادن به جنگ و ايجاد فشار بر روي دولت عراق را به دست گيرد، ارائه نميشود.فقط اين امام خميني است كه شرايط ايران را براي خاتمه دادن به جنگ اعلام ميكند ولي فعاليت ديپلماتيك موثري از سوي وزارت امور خارجه صورت نميگيرد.
-بركناري بني صدر
يكي از اقدامات مهم امام خميني در دوران جنگ كنار زدن بني صدر از فرماندهي كل قوا بود كه زمينه را براي حذف وي از قدرت فراهم آورد. با اوج گيري اختلافات بين اكثريت نمايند مجلس و جريانات خط امام با رئيسجمهور و عدم موفقيت هيئتهاي حل اختلاف، به ناچار امام خميني در تاريخ چهارشنبه 20 خرداد 1360 طي نامهاي خطاب به ستاد مشترك نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران مرقوم فرمودند: " آقاي ابوالحسن بني صدر از فرماندهي نيروهاي مسلح بركنار شدهاند." متعاقب كنار گذاشتن بني صدر از فرماندهي كل قوا، امام خميني در 24/3/1360 در طي ديداري با كليه فرماندهان نظامي سراسر كشور آنها را درباره وضعيت كشور و همچنين لزوم تقويت پيوند ارتش و ملت توجيه نمودند و از آنها خواستند كه مراقب باشند با كنار گذاشتن بني صدر از فرماندهي كل قوا در ارتش ضعف پيدا نشود و رژيم عراق تلاش نكند تا روحيه ارتش ما را پايين بياورد. ايشان خطاب به فرماندهان نيروهاي مسلح فرمودند: " شما اگر بعد از اين واقعه، يكي دو تا پيروزي پيدا بكنيد.... صدام ديگر نميتواند تبليغ بكند به اينكه روحيهها ضعيف شده است. روحيهها سر جاي خودش هست، فرماندهان سر جاي خودشان هستند. " پس از رأي اكثريت قاطع نمايندگان مجلس شوراي اسلامي مبني بر عدم كفايت سياسي آقاي ابوالحسن بني صدر، امام خميني ايشان را از رياست جمهوري اسلامي ايران در اول تيرماه 1360 عزل نمودند.
-تدابير دفاعي امام خميني
امام خميني در طول دوران جنگ و در مواقع حساس تدابير مهمي را براي مدافعين جبههها ارائه ميفرمودند كه بسيار راهگشار بود. براي مثال در حالي كه احتمال اشغال و تصرف شهر آبادان از سوي ارتش عراق ميرفت، امام خميني طي سخناني در حسينيه جماران در صبح روز 14 آبان سال 1359 خطاب به روحانيون حاضر كه در آستانه ماه محرم به ديدار ايشان رفته بودند، فرمودند: من منتظرم كه اين "حصر آبادان از بين برود". " بايد اين حصر شكسته بشود". "مسامحه نشود در آن، حتماً بايد شكسته بشود...
در تمام دوراني كه آبادان در محاصره قرار داشت، نماز جمعه اين شهر به طور مرتب زير آتش ارتش عراق، به امامت آيتالله جمي برگزار ميشد. امام خميني در تجليل از اين اقدام در 14/11/1360 ميفرمايند: " من وقتي جماعتهاي روز جمعه بعضي از بلاد خوزستان مثل آبادان و اهواز و دزفول را ميبينم واقعاً پيش خودم يك مباهاتي ميكنم كه ما يك همچه جاهايي را داريم. اسلام يك همچه مناطقي را دارد. منطقهاي كه هر آنش دارد بمباران ميشود، جماعتش به آن قدرت، امام جماعتهايش به آن قدرت صحبت ميكنند، جمعهاش به آن طور با عظمت ايجاد ميشود...
-تقدير از فتح خرمشهر
بنيانگذار جمهوري اسلامي با شنيدن خبر فتح خرمشهر در همان روز پيامي را صادر فرمودند كه ضمن نشان دادن اهميت آزاد سازي خرمشهر، ديدگاه خود را نسبت به دفاع اسلامي، رزمندگان سلحشور و پيروزي بر دشمن بيان كردند. در اين پيام، امام "با يقين به آنكه پيروزي فقط از جانب خداوند است " وما النصر الا من عندالله " از فرزندان اسلام و قواي سلحشور مسلح كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقيهالله الاعظم را از چنگ گرگان آدم خوار كه آلتهايي در دست ابر قدرتان خصوصاً آمريكاي جهان خوارند، بيرون آورد و ندايالله اكبر را در خرمشهر عزيز طنين انداز كرد و پرچم پر افتخار لا الهالله را بر فراز آن شهر خرّم ـ كه با دست پليد جنايتكاران غرب به خون كشيده شده و خونين شهر نام گرفت ـ بيفراشت، تشكر كردند. و فرمودند كه آنان به يقين مورد تقدير ناجي بشريت و برپا كننده عدل الهي در سراسر گيتي ميباشند و به آرم " و ما رميت اذ رميت ولكنالله رمي " مفتخرند.امام خميني هشت ماه پس از فتح خرمشهر به اين پيروزي بزرگ اينگونه مينگرند: "ما نبايد فتحهاي بزرگ مثل خرمشهر را از ياد ببريم كه دشمن با همه تجهيزات در سنگرهاي بسيار محكم با عده و عدد بسيار كمين كرده بود و در مقابل عدهاي از سلحشوران متعهد اسلام از بيابان باز به آنان تاخته و خداوند آنچنان رعب و وحشت را بر دشمنان ما غلبه داد كه با اسارت هزاران نظامي و غنيمتهاي بسيار، باقي مانده اشرار با فضاحت تمام روبه فرار گذاشته و شهرها را رها كردند. رزمندگان عزيز ما نبايد اين پيروزي معجزه آسا را جز با مددهاي الهي ببينند و اگر چنين شد غرور آنها خلاصه ميشود در اينكه ما مورد عنايت قادر متعال هستيم و از خود چيزي نداريم و آنچه داريم از اوست و بايد به راه او نثار كنيم و اينجاست كه خداوند عنايات خود را ادامه ميدهد."
-تصميم به ختم جنگ
يكي از مهمترين نقشهاي امام خميني در دوران جنگ تصميم به موقع ايشان براي خاتمه دادن به جنگ هشت ساله با پذيرش قطعنامة 598 بود. ايشان خود در اين باره مينويسند.
بسمالله الرحمن الرحيم
با ياري خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبياء بزرگوار الهي و ائمه معصومين صلوات عليهم اجمعين حال كه مسئولان نظامي ما اعم از ارتش و سپاه كه خبرگان جنگ ميباشند، صريحاً اعتراف ميكنند كه ارتش اسلام به اين زوديها هيچ پيروزي به دست نخواهند آورد و نظر به اين كه مسئولان دلسوز نظامي و سياسي نظام جمهوري اسلامي از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح كشور نميدانند و با قاطعيت ميگويند كه يك دهم سلاحهايي را كه استكبار شرق و غرب در اختيار صدام گذاردهاند به هيچ وجه و با هيچ قيمتي نميشود در جهان تهيه كرد و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران كه يكي از دهها گزارش نظامي سياسي است كه بعد از شكستهاي اخير به اينجانب رسيده و به اعتراف جانشيني فرمانده كل نيروهاي مسلح،فرمانده سپاه يكي از معدود فرماندهاني است كه در صورت تهيه مايحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ ميباشد ...خداوندا در جهان شرك و كفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حيله و دوروئي ما غريبيم، تو خود ياريمان كن. خداوندا در هميشه تاريخ وقتي انبياء و اوليا و علماء تصميم گرفتهاند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آميزند و جامعهاي دور از فساد و تباهي تشكيل دهند با مخالفتهاي ابوجهلها و ابوسفيانهاي زمان خود مواجه شدهاند.خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را براي رضاي تو قرباني كرديم غير از تو هيچكس را نداريم ما را براي اجراي فرامين و قوانين خود ياري فرما، خداوند از تو ميخواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصيبم فرمائي. گفتم جلسهاي تشكيل گردد آتش بس را به مردم تفهيم نمايند. مواظف باشيد ممكن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي شما را از آنچه صلاح اسلام است دور كنند، صريحا ميگويم بايد تمام همتتان در توجيه اين كار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عكس العمل ميشود. شما ميدانيد كه مسئولان رده بالاي نظام با چشمي خونبار و قلبي مالامال از عشق به اسلام و ميهن اسلاميمان چنين تصميمي گرفتهاند خدا را در نظر بگيريد و هر چه اتفاق ميافتد از دوست بدانيد، و السلام علينا و علي عبادالله الصالحين.روحالله الموسوي الخميني شنبه 25/تير/67