سایت تخصصی ویژه طرح جابر،کاملترین طرح های جابر اول تا ششم شامل: جمع آوری وطبقه بندی ، نمایش علمی(مدل،تحقیق،نمایش)و آزمایش را با بهترین عنوان و محتوا ،قابل ویرایش به صورت ورد،pdf و شامل تمام موارد طرح جابر نظیر عنوان،متن،تعریف،شرح تحقیق،تحقیق زمینه ای،نتیجه گیری،منابع،سپاس گذاری،کارنما،راهنمای کارتون پلاست،فونت و تیتربندی،عکس و... با مناسب ترین قیمت و دانلود فوری وگارانتی وپشتیبانی رایگان در ایتا 09034840420.

پيامدهاي حملۀ مغول به ايران
4.8 /5 20 5 1
پيامدهاي حملۀ مغول به ايران
فهرست
حمله مغول به ايران
زمينه‌ها و علل حملۀ مغول به ايران
چگونگي حملۀ مغول به ايران
دلايل شكست خوارزمشاهيان از مغول
پيامدهاي حملۀ مغول به ايران
علل حمله ی چنگیزخان مغول به ایران
1-كشته شدن بازرگانان و سفرای مغول:
2-نقش خلیفة عباسی در كشاندن مغولان به بلاد اسلامی:
رکود کشاورزی
کاهش جمعیت
مهاجرت مغزها
به اسارت بردن صنعتگران
رونق روابط تجارتی
پناهگاه‌هاى فرهنگ ایران
منابع و ماخذ:
 

 
 
 
 

حمله مغول به ايران

  يكي از حوادث بسيار تلخ كه ضرباب جبران ناپذيري بر فرهنگ و تمدن ايران اسلامي وارد شد فتنۀ حملۀ مغول به سرزمين ايران است. چنگيزخان )تموچين( پس از مطيع كردن اقوام مغول و حكومت‌هاي محلي که با ايران همجوار شده بود به دنبال ايجاد در روابط تجاري، سياسي با ايران بود اما به دليل بي‌تدبيري سلطان محمد خوارزمشاه و نبود انسجام در اركان حكومت تبديل به روابط خصمانه شده يكي از دردناكترين فجايع انساني در ايران به وقوع پيوست.

زمينه‌ها و علل حملۀ مغول به ايران

1-   همجواري مغولان و خوارزمشاهيان با نابود شدن قراختائيان توسط سلطان محمد خوارزمشاه.
2-   قتل عام كاروان تجاري مغول در شهر اترار توسط غايرخان حاكم آنجا  به دستور سلطان محمد.
3-   توجه شديد مغولان به امر تجارت و نفوذ در غرب و مانع تراشی خوارزمشاهیان.
4-   دشمني ديرينه بين خلافت عباسي و سلطان محمد كه باعث شد خليفه چنگيزخان را عليه سلطان تحريك كند.

چگونگي حملۀ مغول به ايران

  چنگيزخان پس از تثبيت قدرت خود براي شروع باب تجارت و دوستي با ايران عده‌اي بازرگان به ايران فرستاد ولي هنگامي كه سفيران چنگيز وارد شهر اترار شدند تا پيام او را تسليم كنند، غايرخان حاكم آنجا در مالشان طمع كرده به بهانه جاسوسي آن‌ها را زنداني كرد و از سلطان محمد درخواست قتل آن‌ها را كرد. سلطان بدون تفكر دستور مصادره اموال و قتل آنان را صادر كرد. چون خبر به چنگيز رسيد درخواست تسليم حاكم را كرد ولي سلطان قاصد او را نیز كشت. لذا چنگيزخان همراه امرا و پسرانش عازم جنگ شد. او اترار را تصرف و اموال مردم غارت و غايرخان كشت. سپس شهرهاي ماوراءالنهر مثل بخارا، سمرقند، ترمذ، جند، خجند، فناكت و ... يكي پس از ديگري با قتل و غارت گشود و جوانان را به سپاه و اهل حرفه و صنعت را به مغولستان فرستاد.
  پس در تعقيب سلطان محمد عازم خراسان شدند و مرو، طوس، خبوشان، بلخ، هرات و نيشابور را تصرف كردند. سلطان محمد از طريق مازندران به جزيرۀ آبسكون گريخت. مغولان مناطق ديگر ايران را تصرف و عازم فتح خوارزم و تعقيب سلطان جلال الدين شده ولي جلال الدين از آب سند گذشت و به هند رفت لذا چنگيزخان به غزنين برگشت و قتل و غارت و ويراني بسيار كرد و سپس به مغولستان رفت. جلال الدين دو سال بعد از هند برگشت تا آن‌ها را شكست دهد اما خليفه او را همراهي نكرد و در 628 در ميافارقين كشته شد.

دلايل شكست خوارزمشاهيان از مغول

- از دست دادن روحيۀ اعتماد به نفس و مستولي شدن ترس بر سلطان محمد در برابر قدرت مغول،
- سياست نادرست نظامي او در متفرق كردن نيروها در شهرها و پراكندگي و اختلاف سپاهيان
- نبود يك نظام ديواني كارآمد براي ادارۀ قلمرو وسيع
- سياست مذهبي او و مخالفت با خليفه عباسي به صورت حذف خليفه و نامزدي يكي از سادات علوي که منجر به عدم همراهی خلیفه با وی شد.

پيامدهاي حملۀ مغول به ايران

  بر اثر حملۀ مغول زيان‌هاي مادي و معنوي بسياري به ايران وارد شد و به قول جويني:
آمدند و كندند و سوختند و كشتند و بردند و رفتند.
  بيشتر شهرها، آبادي‌ها، مزارع، اماكن، راه‌ها، بازارها تخريب و در نتيجه تجارت، كشاورزي و صنعت نابود شد، اموال و دارايي‌هاي ايران غارت شد، بر اثر كشته شدن مردان بسياري مناطق خالي از سكنه شده، علماي بسياري كشته شدند، جوانان به سپاه برده شدند و اهل حرفه و صنعت به مغولستان انتقال يافتند و قلمرو سياسي ايران مدت‌ها تحت حاكميت بيگانگان قرار گرفت.

 علل حمله ی چنگیزخان مغول به ایران

یورش مغولان به ایران و تخریب نیمی بیشتر از این سرزمین و كشتار میلیونها انسان رویدادی بود كه به گفته ابن اثیر: « از بدو آفرینش آدم تاكنون … همانندش نیامده » . موضوع ساده ای نیست كه فقط به تكبر و نخوت سلطان محمد خوارزمشاه نسبت داده شود . بعضی از مورخان را نظر بر این است كه اگر خوارزمشاه سفرا و بازرگانان مغولی را نمی كشت این تهاجم انجام نمی گرفت . این نوع قضاوت برای اتفاقاتی كه از مهم ترین رویدادهای تاریخی محسوب می شود دلیل پیش پا افتاده ای است در ریشه یابی تهاجم چنگیز به ایران و دیگر بلاد اسلامی علاوه بر جریان سفرا و تجار سرانگشت اتهام به ضرورت به سوی بغداد و ناصر خلیفه عباسی كه محرك اصلی فتنه بوده دراز می شود . در حالی كه تضادهای درونی امپراطوری تازه تأسیس چنگیز و اشرافیت فئودال چادرنشین، در ارزیابیها نادیده انگاشته می شود .سعی بر این است كه در بررسی علل حمله چنگیز به ایران سه موضوع مذكور را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده و دیدگاههای مختلف مورخان را بازگو نمائیم:

1-كشته شدن بازرگانان و سفرای مغول:

پس از مبادله سفرا بین ایران و مغولستان كاروانی با مال التجاره زیاد از طرف چنگیزخان روانه ایران شد اما كاروان مال التجاره در اترار غارت شده و به فرمان حاكم خوارزمشاه همة بازرگانان گردن زده شده بودند فرستادگان چنگیز قربانی آز و طمع و سوء ظن خوارزمشاه گشته بودند شاید سلطان محمد دستور قتل عام آنان را نداده بود ولی پس از ماجرا جانب حاكم خود را گرفت و از تسلیم وی ممانعت كرد گذشته از آن اهانت دیگری نسبت به چنگیزخان روا داشت و آن صدور فرمان قتل سفیر «ابن كفر ج بغرا» و تراشیدن ریش همراهان بود كه برای درخواست تسلیم حاكم ارترا به دربار خوارزمشاه آمده بودند لازم به یادآوری است سفرا كه ایلچی یا آلچی نامیده می شدند معرف یك عشیره یا قبیله بوده اند وضعیت خاصی داشتند و سفیر وجودی مقدس به شمار می رفت .
بنا به گفته ابن اثیر: «انگیزة خوارزمشاه در كشتن بازرگانان مغول تنها آزمندی نبود بلكه می خواست از گسترش روابط بازرگانی با خان مغول جلوگیری كند تا اسلحه و ساز و برگ به سپاهیان چنگیز نرسد . چه جاسوسان او خبر داده بودند كه مغولان سرگرم ساختن اسلحه هستند
البته ابن اثیر كشتار سفرا را تنها حمله به ایران نمی داند در این باره می گوید كه :«سبب تاخت و تاز مغولان به شهرهای اسلامی غیر از اینهاست
محمد نسوی می نویسد: « چنگیزخان از سلطان تسلیم ینال (غایرخان) را خواست و سلطان از ترس لشكریان و امراء بزرگ كه از خویشان ینال بود خواستة چنگیز را اجابت نكرد و اعتقاد كرد كه اگر با چنگیزخان جواب به لطف گوید طمع او زادت شود خود را بگرفت و تجلدی نمود و فرمود تا آن رسولان بی گناه به قتل آوردند و به شومی آن چند قطره خون ناحق، خون چندین اهل اقالیم كه جمله مسلمانان بودند هدر شد و بهر قطره سیلی از خون حرام در جوی حسام بلكه بر روی رغام جاری گشت كینه ای توخت و جهانی سوخت ابن العبری عقیده دارد كه بازرگانان مغولی به دستور خوارزمشاه كشته شدند و همین عمل باعث تحریك احساسات چنگیز و حمله بر ایران شد : «غایر خان برای سلطان كشتن تجار و تصرف اموال آنها را به عنوان یك كار خوب جلوه داد و سلطان محمد به او اجازه داد آن امیر تمام تجار را كشت مگر یكی از آنها كه توانست از زندان فرار كند … این عمل سلطان محمد در نظر چنگیزخان یك مصیبت بزرگی جلوه كرد و بی نهایت متأثر شد و خواب از سرش پرید … و به بالای یك تپه بلند رفت و سرش را برهنه كرد و به سوی خدا تضرع و زاری كرد و از خدا كمك می طلبید تا او را یاری كند و او بتواند انتقام این ظلم را بگیرد
 
وصاف گوید:«چنگیز از این عمل سلطان محمد سخت برآشفت در سال 615 ه ق با لشكری از تاتار قصد ممالك سلطان محمد كرد ابتدا قاصدی بفرستاد كه به دست خود آب صاف صلح و صفا را گل كردی و آتش هوی را به باد خود رأیی تیره ساختی جنگ را آماده باش كه به هر قطره خون بیگناهان سلامت جوی ، جویی از خون چون جیحون روان خواهد شد و در عوض هر قیراط دینارها پرداخته خواهد گشت.
بار تولد در تركستان نامه كشته شدن سفراء و بازرگانان را علت اصلی حمله ندانسته و می نویسد:
«گسترش امپراطوری عظیمی مانند امپراطوری مغول پس از پیروزی مغولان در چین شمالی و تركستان شمالی و تصادم آن با امپراطوری خوارزمشاه دیگر گریزناپذیر شده بود مسأله انتقام گرفتن خان مغول از خوارزمشاه به خاطر كشتن فرستادة خان دلیل نیرومند برای جنگ بوده اما علت اصلی نبوده … همین نویسده در اثر جدیدش علت اصلی رامتوجه سلطان محمد خوارزمشاه نموده و می نویسد:
«مقایسه اطلاعات موجود در منابع اسلامی و برخورد آنها با این پیكار ما را به این نتیجه می رساند كه جنگ میان خوارزمشاه و چنگیز اگر از جانب خوارزمشاه برافروخته نشده باشد دست كم با نیات جهانگشایانة تسریع شده و نه با نیات جهانگشایانه چنگیزخان با بار تولد می توان موافق بود كه كشتن فرستاده خان دلیلی نیرومند برای جنگ بوده اما علت اصلی نبوده و بعد از واقعه اترار جنگ اجتناب ناپذیر شده بود .

2-نقش خلیفة عباسی در كشاندن مغولان به بلاد اسلامی:

خلیفه عباسی الناصر لدین الله با سلطان محمد خوارزمشاه میانه خوبی نداشت و از هر فرصت ممكن برای تحریك حكومتهای محلی در شرق علیه خوارزمشاه استفاده می كرد و قدرتمندی سلطان محمد برای دستگاه خلافت چنان خطری بود كه خلیفه باطناَ بی میل نبود كه حریف خود را به دست مغولان بیند و از شر او راحت گردد. برای اثبات این ادعا شواعد تاریخی زیاد وجود دارد كه به چند مورد اشاره می شود :
ابن اثیر كه خود ناظر آخرین دوره خلافت عباسی و حملات مغول بوده است با صریح ترین تعبیر نقش خلیفة عباسی الناصر لدین الله را در كشاندن مغولان به سرزمینهای اسلامی تأیید كرده و می نویسد:
«آنچه ایرانیان به او نسبت داده اند كه او مغولان را در مورد بلاد اسلامی به طمع انداخته و در این رابطه با آنها به نامه نگاری پرداخته درست است این ضربة عظیمی است كه هر گناه بزرگی در مقابل آن كوچك است
ابوالغداء (729 ه ق ) یكی دیگر از مورخین اهل سنت نیز این امر را تأیید كرده و می گوید :
«از دشمنی كه میان ناصر و خوارزمشاه وجود داشت ناصر می خواست كه خوارزمشاه گرفتار آنان (مغولها) باشد و قصد عراق نكند
در ورایت دیگری از قول «روبروك» كه خود در دستگاه مغول بوده آمده است كه : «بار دیگر سفیر خلیفه بقرافروم رسید این فرستاده مأموریت داشت تا با امپراطور جدید قرارداد صلح منعقد سازد و متعهد گردد كه ده هزار سوار برای پیشبرد فتوحات در ایران در اختیار مغولان گذارد خان مغول خواستار آن بود كه خلیفه تمام استحكامات قلاع خود را ویران كند و البته این پیشنهاد توسط سفیر خلیفه رد شد
میرخواند صاحب روضه الصفا می نویسد: «خلیفه از روی ناچاری به این فرمانروا یعنی تموچین روی آورد تا خطری را كه از جانب همسایگان متوجه قلمرو خلافت بود دفع نماید
پاول هرن نیز عقیدة استمداد خلیفة عباسی از خان مغول را تأیید كرده و می نویسد : « باید گفت در این موقع هستی خلیفه در خطر بود زیرا خوارزمشاه مصمم بود خلیفه را از سیاسی ظاهری و روحانی محروم كند و به جای او یك خلیفه از علویان منصوب دارد و ناصر لدین الله از ترس جان چنگیزخان را برای حمله به ایران تشویق كرد چنگیزخان در اجابت این دعوت فرصت را از دست نداد .

رکود کشاورزی

در تاریخ از رونق کشاورزی در نیشابور و بسیاری از مناطق دیگر ایران یاد شده‌است. اگر در ایران عهد باستان اقتصادی به نسبت نیرومند به وجود آمده بود به واسطهٔ برخورداری از شرایط و امکانات طبیعی مناسب نبود. بسیاری از مناطق آباد و پر محصول ایران در گذشته، در مسیر رودخانه‌های پر آب و یا در معرض بارندگی کافی نبوده‌اند، اما در سایهٔ تلاش و کوشش‌های طولانی و سازمان یافته در طی قرن‌ها و از طریق کشیدن کانال‌های مصنوعی، حفر نهرها و مهمتر و پیچیده‌تر از همه، با استفاده از قنات، توانایی کشت و زرع را به دست آورده بودند. در نتیجه بقاء کشاورزی نیز بستگی به حفظ این سیستم انسان ساخته داشت. یکی از پیامدهای اسفناک هجوم قبایل به ایران از بین رفتن شبکه‌های آبیاری بود. ل‍ئ‍ودو ه‍ارت‍وگ تاریخ‌دان هلندی در بخشی از کتاب تاریخ مغول به عنوان «تخریب قرن‌ها سازندگی»، می‌نویسد ایرانیان شبکه‌های آبیاری گسترده‌ای در منطقهٔ خوارزم ساخته بودند که آب جیحون را برای کشاورزی از طریق کانال‌های متعددی به مناطق همجوار منتقل می‌کرد. چنین ساختاری بالطبع خوارزم را مبدل به یکی از توسعه‌یافته‌ترین مناطق ایران نموده بود و گرگانج پایتخت آن را به صورت یکی از مراکز مهم تجارت در آورده بود. اما همه این‌ها در هجوم مغول به معنای دقیق کلمه از میان رفت.عنصر دیگری که مناطق کشاورزی ایران را در معرض نابودی قرار داد تبدیل زمین کشاورزی به مراتع و چراگاه برای احشام مغول بود. عامل دیگر رکود کشاورزی این بود که برخی از ساکنان اسکان‌های دائم به لحاظ فقدان امنیت و هرج و مرج شهر یا روستا و را رها کرده و به دنبال صحرانشینان به راه افتادند. از آنجا که لازمهٔ کشاورزی اسکان دایم و مراقبت از زمین‌است. این تغییرات جمعیتی تأثیرات مخربی بر کشاورزی ایران برجا گذاشت.

کاهش جمعیت

یکی از عناصر مهمی که پس از حمله مغول باعث رکود اقتصادی ایران گردید، کاهش جمعیت شهرها و مناطق اسکان دائم بود. منابع هیچ آمار جامعی از جمعیت ایران قبل و بعد از این حمله به دست نمی‌دهند. هر چند آمار و ارقام کشتارها و قتل‌عام‌های ذکر شده در منابع طرفدار و مخالف مغولان برای این حمله آنچنان کلان ذکر شده‌است که حتی باور وجود شهرهایی با چنین جمعیت کلانی را در آن زمان، مشکل می‌کند اما همین آمارها شواهدی از شیوه نگرش مردم به تهاجمات مغول هستند. جوینی که خود از تاریخ‌نویسان طرفدار مغول به شمار می‌رود، می‌نویسد «هر کجا که ۱۰۰هزار کس بود ۱۰۰کس نماند.» به غیر از قتل‌عام‌ها باید در نظر داشت که بسیاری از مردم را به اسارت بردند و بسیاری نیز در اثر بیماری‌های واگیر یا گرسنگی که در پی هر تهاجم خارجی پیش می‌آمد جان خود را از دست دادند همچنین روش جنگی مغولان چنین بود که هزاران اسیر را به عنوان حشر (قشون غیرنظامی) در جلوی لشکریان خود به حرکت درآورده و از آنان در تسخیر شهرها و نقاط جدید بهره می‌جستند. این اسرا در حقیقت همچون سپر انسانی موردِ استفاده قرار گرفته و نیزه‌ها و سلاح‌های دیگری که از طرف مدافعان شهر بسوی قوای تهاجمی مغول پرتاب می‌شد، به این اسرا اصابت می‌نمود.

مهاجرت مغزها

پس از حمله مغول شماری از دانشمندان که در این حمله جان سالم بدر برده بودند به مناطق امن مانده از این حمله مهاجرت کردند. آسیای صغیر جزو معدود مناطق امنی بود که شماری از دانشمندان و برخی از آثار علمی را از خطر نابودی نجات داد. سلسله سلجوقیان روم که هنوز بر بخش‌های گسترده‌ای از آسیای صغیر فرمان می‌راندند، این منطقه را از مغولان مصون داشتند. بر موصل و نواحی آن، بدرالدین لؤلؤ نخست از سوی ایوبیان و بعد به استقلال حکم می‌راند و شهر موصل در نیمهٔ نخست سدهٔ هفتم از مراکز پر رونق علوم و معارف اسلامی بود. اتابکان فارس نیز که با دوراندیشی به تحت‌الحمایگی خوارزمشاهیان و ایلی چنگیزیان تن در دادند، توانستند منطقهٔ نسبتاً آرامی در منطقهٔ فارس و سواحل جنوب ایجاد کنند که پناه فراریان، بخصوص دانشمندانی شد که از دم تیغ مغولان می‌گریختند.
بخش‌های عمده‌ای از دره سند و شبه قاره هند نیز چنین سرنوشتی داشت و سلاطین مملوک که از ۶۰۲تا ۶۸۹ه ق بر مناطق گسترده‌ای از این دیار حکمرانی داشتند، نگاهبانان فرهنگ و ادب ایران بودند. هر چند مهاجرت ادیبان فارسی‌زبان به هند از دورهٔ غزنویان آغاز شده بود اما مهمترین سبب مهاجرت آنان حمله مغول به مناطق فارسی زبان بود. در طی این حمله شاعران، ادیبان، هنرمندان، شاهزادگان و غیره برای نجات جان از ماوراءالنهر و ایران خارج شده و به شبه قاره هند روی آوردند. نه تنها در این دوره بر تعداد مهاجرین ادیب افزوده شد بلکه از نظر علم و فضل و هنر، مهاجرین این دوره برجسته‌تر از دوران‌های پیش بودند، از جمله این مهاجرین می‌توان از محمد عوفی و منهاج سراج نام برد.

به اسارت بردن صنعتگران

مغولان به ارزش صنعتگران و کسانی که حرفه و دانش فنی داشتند و به نحوی در امر تولیدات شرکت داشتند، واقف بودند. در برخی از قتل‌عام‌ها مانند قتل‌عام مردم نیشابور، سمرقند، گرگانج و مرو در منابع تاریخی به صراحت ذکر شده‌است که مغولان قبل از شروع کشتار، اسیران صنعتگر را از بقیه مردم جدا کرده و روانه مغولستان کردند. انتقال و از دست دادن هزاران صنعتگر ایرانی که در این حمله به اسارت درآمدند، صدمه دیگری بود که بر پیکر اقتصادی ایران وارد آمد.

رونق روابط تجارتی

قوم مغول از قبل از حمله در بازگذاشتن راه‌های تجارتی سعی بسیاری داشتند و بعد از مغلوب ساختن کشورهای آسیای مرکزی و غربی این سیاست دیرینه را بیشتر تقویت کردند. در آمدن قسمت بزرگی از آسیا در زیر استیلای مغول و ادارهٔ آن تحت یک اداره و حکومت و محترم شدن یاسای چنگیز باعث برافتادن عموم سدهای بزرگی گردید که سابقاً به علت اختلاف طرز حکومت و وجود سرحدهای سیاسی و آداب و اخلاقی مانع آمیزش مستقیم ملت‌ها بود. بر اثر ایجاد دولت واحد مغول و امنیت راه‌ها نه تنها رفت‌وآمد بین دو مملکت متمدن قدیم چین و ایران دایر گردید بلکه بر اثر سیاست بین‌المللی ایلخانان ایران، روابط با پاپ‌ها و سلاطین عیسوی اروپا و همچنین ارتباط با شام و مصر نیز برقرار گردید.

پناهگاه‌هاى فرهنگ ایران

خوشبختانه عوامل مختلف سبب شد تا بلاى خان‌و‌مان‌سوز مغول نتواند همه ایران و ممالک همسایه ایران را بى‌کم و کاست فرو گیرد. چه بعضى از نواحى ایران بر اثر قبول ایلى و یا در نتیجهٔ آنکه حمله مغول به آن نواحى در سال‌هاى بعد از چنگیز، و در دورهٔ جانشینان او، انجام گرفت با شدت عمل کمترى روبه‌رو شدند و به‌صورت مأمن و پناهگاه فرهنگ ایرانى درآمدند. یکى از این مأمن‌ها و پناهگاه‌ها ناحیه فارس و متصرفات سعدبن زنگى و ابوبکر و پسر وى بود که از پادشاهان موصوف به پرورش ادیبان و عالمان و معروف به ایجاد آبادانى‌ها و مدرسه‌ها و مسجدها و خانقاه‌ها بودند. ملجاء و مهرب دیگر آسیاى صغیر (روم) است که تا چندى گریزگاه دسته‌هاى پیاپى از فراریان ایرانى و پناهگاه کسانى چون بهاءالدّین محمد بلخى (پدر مولوی) و اطرافیان او، شمس‌الدّین محمد تبریزی، بُرهان‌الدّین محقق تِرمَذی، سیف‌‌الدّین فرْغانی، سراج‌الدّین اُرمَوى و بسیارى دیگر از بزرگان بود. پناهگاه بزرگ دیگر سرزمین هندوستان بود که امیران نواحى مختلف آن مانند سند و دهلى و بنگاله همه با فرهنگ و تربیت ایرانى پرورش یافته بودند و دربار آنان ملجاء گروه بزرگى از ایرانیان گردید که در فتنه‌هاى ماوراءالنهر و خراسان خود را به ‌داخله هندوستان افگنده بودند و در میان آنان غیر از مردم عادى که گروه‌ها گروه بدان جانب مى‌شتافتند مردم دیوانى و عالم و شاعر و عارف و صوفى و ادیب و فقیه وجود داشتند. مجموع این پناهگاه‌ها و برخى از شهرها و دیه‌ها که بر اثر ایلى از قتل‌عام و ویرانى رهائى یافت وسیله خوبى براى نگاه‌‌داشت بقیهالسیف ایرانیان و بازمانده فرهنگ و تمدن ایرانى گردید و بدینگونه بسیارى از رجال علم و ادب، و نسخ کتب، از چنگ عدم رهائى یافت و براى ما بازماند.

منابع و ماخذ:

-احمدی؛ حسین؛ علل یورش مغولان به ایران ؛رشد آموزش تاریخ.،دنیای کتاب ؛1385.
-جوینی؛  عطامک؛جهانگشای ؛تصحیح محمد قزوینی؛ تهران؛ دنیای کتاب؛1385.
-خیراندیش؛ عبدالرسول؛ بحران تمدن اسلامی در عصر مغول؛نامه پإوهش؛1370.
- دستغیب ؛عبدالعلی؛هجوم اردوی مغول به ایران؛تهران؛علم ؛1367. -فرقانی؛ محمد فاروق؛ مقایسه اوضاع شهرهای خراسان در قبل و بعد حمله مغول ؛ تهران؛ دانشگاه شیهد بهشتی؛ 1379.
-قاسملو؛ فرید؛ نگرشی براثر حمله مغول در تغییر مبادی علمی ایران ؛ دانشگاه شهید بهشتی،تهران؛1379.
-کاظم نیا؛ فریبا ؛کنیزان:وضع اجتماعی _حقوقی در دوره مغول ایلخانی؛ تاریخ و تمدن اسلامی ؛1386.
-مورگان؛ دیوید؛ ایران در قرون وسطی، ترجمه عباس مخبر؛ تهران ؛ طرح نو؛ 1373.
-ولایتی؛ علی اکبر؛ ایران از حمله مغول تا پایان تیموریان؛ تهران؛ امیرکبیر؛ 1392
 
  • مشخصات
  • دانلود
4.6 /5 20 5 1
نظرات خود را اینجا بنویسید

مقاله و تحقیق رایگان پيامدهاي حملۀ مغول به ايران Average rating: 4.50569548276518, based on 89 reviews from $0.0000 to $0.0000
کانال ایتا: https://eitaa.com/tarhejaberr