چرا اصلاح الگوی مصرف؟
به نظر می رسد که در انتخاب نامگذاری سال 88 خورشیدی ، توجه ویژه ای به بخش مصرف حوزه اقتصادی شده است. اما این پرسش مطرح است که چرا از مسایل مهمی که در حوزه مسائل و موضوعات اقتصادی از تولید تا توزیع تا مصرف وجود دارد، تنها بر مسایل مربوط به حوزه مصرف، توجه و تاکید ویژه ای با انتخاب نام سالی شده است؟
چه چیزی موجب شده تا رهبران کشور، مساله اصلاح الگوی مصرف را مهم تلقی کنند و بر بازسازی و اصلاح الگوی موجود مصرف در کشور تاکید نمایند و آن را به عنوان دغدغه دولت و ملت قرار دهند؟
به نظر می رسد که آن چه توجه رهبران و دولتمردان را به خود مشغول کرده و جلب نموده، وجود امکانات ، توانمندی ها و ظرفیت های بسیار است که کشور از آن برخوردار می باشد ولی به سبب مصرف بی رویه و نادرست آن، به جای آن که در مسیر تمدن سازی و پیشرفت و شکوفایی اقتصادی کشور و جامعه قرار گیرد، به هرز می رود و تباه می شود. این مساله اختصاص به حوزه خاصی چون انرژی ندارد بلکه همه حوزه را پوشش می دهد.
نگاهی به آمارهای رسمی و غیر رسمی کشور نشان می دهد که چگونه بسیاری از ظرفیت های کشوری به هدر می رود. از بخش انرژی گرفته تا بخش تغذیه تا بخش آب تا بخش استعدادهای درخشان و علمی ، تولیدات کشور چنان نادیده و هدر می رود که می توان با آن تمدن عظیمی و جهانی را پی ریخت. جالب این است که بخش عمده ای از مصرف بی رویه را می بایست در بخش دولتی دید. اگر بخش های خصوصی و یا عمومی، گرایش به مصرف بی رویه دارد، به سبب نادرستی الگوی مصرفی است که از طریق بخش دولتی به طور مستقیم و غیر مستقیم به جامعه القا می شود؛ زیرا چنان که در روایت درست و صحیح آمده است مردمان بر دین ملوک و رهبران خویش هستند و این دولت ها هستند که رفتار مردم را می سازند و تعیین جهت می دهند. بنابراین بخش دولتی، از مهم ترین بخش هایی است که نیازمند انتخاب و تعیین الگوی صحیح مصرف است تا بخش های دیگر با الگوبرداری و متاثر از آن در مسیر درست مصرف قرار گیرند.
ارایه الگوی صحیح و اصلاح الگوی موجود مصرف، به معنای حفظ ، تقویت ، سامان دهی به ظرفیت ها و امکانات بی پایان کشوری است که می خواهد در دوره معاصر تمدن اسلامی را بازسازی و جامعه نمونه ای را برای ارایه به دیگر جوامع، معرفی کند. از این روست که از میان اصلاح الگوی تولید و توزیع و مصرف ، به اصلاح الگوی مصرف در بخش های دولتی و خصوصی و عمومی توجه داده شده است.
اما چرا سالی برای این مساله اختصاص و نامگذاری شده است؟ به چه علت و سببی نیاز است که بر این مساله تاکید شود و با چه روشی تاکید شود؟
اصلاح در ساختار مصارف دولتی
چنان که گفته شد بخش دولتی مهم ترین و اساسی ترین بخش در حوزه مصرف است؛ زیرا بی گمان مهم ترین مصرف کننده منابع متعدد و متنوع کشور، دولت می باشد. چنان که دولت ، با اصلاح الگوی مصرف خود می تواند فرصت الگوبرداری را به دیگر بخش ها بدهد.
از این روست که در اسلام بر الگوی سازی رهبران و دولتمردان تاکید شده است و پیامبران و به ویژه پیامبر اکرم (ص)و اهل بیت (ع) به عنوان رهبران نظام ولایی اسلام ، به عنوان الگوهای کامل در همه حوزه ها معرفی و به جوامع بشری شناسانده شده است.
از این روست که حضرت یوسف (ع) برای مدیریت جامعه به ویژه برای مدیریت بحران و گذر از عقب ماندگی و خشکسالی و تهدید های جدی که نظام سیاسی بلکه اجتماعی جامعه مصر را تهدید می کرد ، خود مسئولیت مدیریت اقتصادی را در دست گرفت و با ارایه الگوهایی در تولید و توزیع و مصرف منابع کشوری و حتی حضور در بخش مدیریت به شکل عملی به عنوان امین و خزانه دار دولت و ملت کوشید ، تا جامعه ای نمونه ای را در مصر باستان معرفی کند.
از نظر اسلام و قرآن ، بخش های دولتی چون ملا(اشراف )که بزرگان و صاحبان نفوذ از جهت قدرت و امکانات مادی هستند ، با در اختیار داشتن بخش اعظم قدرت و ثروت می تواند هم مفید و سازنده باشد وهم موجبات تباهی و نیستی جامعه را فراهم آورد.
آنان به خود اجازه می دهند هر گونه که می خواهند سرمایه های جامعه را مصرف کنند. مصرف بی رویه و بی برنامه آنان است که ظلم و ستم را گسترش می دهد؛ زیرا اصولا خود مصرف بی رویه، نوعی ظلم و ستم در حق جامعه ای است که مردمان بسیاری به لقمه ای برای سد جوع و رفع گرسنگی بدان نیازمند هستند. بر اساس این شیوه رفتاری نامتعادل و بیرون از دایره انسانیت است که خداوند در آیات 11 تا 13 سوره انبیاء ، اشراف و دولتمردانی را که رفتارهای ظالمانه و زیاده خواهانه دارند ، تمسخر و استهزا می کند؛ زیرا آنان مردمانی مترف و انسان هایی مستکبر هستند.(مومنون آیات 64 و 66 و 67)
در عصر پیامبر (ص) اشراف مکه و مدینه رفتاری بسیار زشت و زننده داشتند و در مدینه بود که برخی از ایشان اصحاب صفه که مردمانی فقیر و نادار بودند را تمسخر می کردند.(کهف آیه 28 و انعام آیه 52) همین دسته از اشراف بودند که در عصر حضرت شعیب (ع) با رفتارهای زیانبار اقتصادی تباهی را به جامعه ارمغان آوردند.(اعراف آیات 85 تا 93)
به هر حال، آن چه در وهله نخست بر دولت مردان است آن که رفتارهای اقتصادی خویش به ویژه دولتمردان و مسئولان کشوری را اصلاح کنند. کاهش از همایش های خودستایی و گردهمآیی های به ظاهر علمی و مهمانی های آن چنانی یکی از مهم ترین کاری است که می بایست در بخش اقتصادی دولتی و رفتار دولتمردان انجام پذیرد، زیرا مردم رفتارهای خویش را بر اساس رفتارهای دولتمردان ساماندهی و تنظیم می کنند و آنان الگوهای واقعی مردمان هستند.
اشراف به سبب موقعیت قدرت و ثروت گرایش شدیدی به فساد و افساد دارند(اعراف آیه 103) و جاه طلبی و حکومت خواهی آنان موجب می شود تا جنگ قدرت راه بیاندازند.(بقره آیات 246 و 247) غرور و تفاخر (کهف آیات 32 تا 34) موجب می شود تا بینش دیگران را بی ارزش و پوچ شمارند و گرایش به کفر پیدا کنند.(اعراف آیات 66 و 75 و 76 و 90 و یونس آیه 75 و 78 و هود آیه 27 و سبا آیات 34 و 35 و 38) کوردلی و حق ناشنوایی نسبت به اصلاحات و آموزه های اصلاحی (اعراف آیات 59 و 60 و 64) آنان را به سوی فسق و فجور سوق می دهد که خود نوعی زیاده روی و افراط است. ( اسراء آیه 16)
به هر حال خصیصه اشرافگری افراط و زیاده روی است که در آیه 28 سوره کهف مورد تاکید قرار گرفته است. از این روست که بر دولتمردان و رهبران واقعی است تا جلوی گروه اجتماعی که در نهادهای قدرت و ثروت قرار گرفته اند کنترل و مهار کنند تا بیش از حد اندازه منابع ملی و مردمی را تباه نکنند و با سوء استفاده آن را به مصرف شخصی نرسانند کاری که در ییش تر موارد از آنان سر می زند.
روحیه اشرافی گری ، روحیه امتیازخواهی از دولت و دولتمردان است که در آیه 31 زخرف بدان اشاره شده است. بنابراین می بایست مواظب ایشان بود تا از موقعیت خود برای چپاول سرمایه های ملی استفاده نکنند. این همان رانت خواری است که در کشورهای مختلف به ویژه در حال توسعه و جهان سومی به شدت رواج دارد و منابع ملی را به غارت می برد.
ارایه الگوی صحیح مصرف ، به معنای ارایه الگوی مدیریت و نظارت در سرمایه ها و منابع ملی و توزیع و عرضه آن نیز می باشد که در آیاتی از جمله در داستان حضرت یوسف (ع) بدان اشاره شده است. بنابراین لازم است که با تهیه قوانین درست و به کارگیری درست و اعمال قانون از هر گونه سوء استفاده در بخش مدیریت دولتی جلوگیری شود که این خود یکی از منابع مهم افزایش ثروت و سرمایه ملی برای دست یابی به شکوفایی و پیشرفت اقتصادی است.
اشراف و صاحبان قدرت که اهل تقوا نباشند و به معاد چنان که بایسته و شایسته است ایمان و باور ندارند، گرایش شدیدی به توطئه و فریب افکار عمومی(مومنون آیات 23 و 33 و 34) و ایجاد جنگ روانی برای دست یابی به قدرت و ثروت بیش تر دارند. بر این اساس می بایست قدرت ایشان مهار شود و اجازه داده نشود تا با بهره گیری از رسانه ها(شعر و اخبار به ظاهر تحلیلی و دیگر ابزارهای قدرت نرم) افکار سازی کرده و مدیریت جامعه را در دست گیرند. تبلغیاتی که رسانه های انجام می دهند خود عاملی است تا مصرف به شکلی نادرست شکل گیرد و به جای آن که کالا و خدمات در راستای پیشرفت جامعه و شکوفایی اقتصادی آن باشد در مسیر سقوط و مصرف گرایی افراطی و نابودی سرمایه های فردی و جمعی و یا ملی قرار گیرد.
بهینه سازی مصرف در جامعه
از دیگر شیوه هایی که می بایست در جامعه مورد تاکید قرار گیرد، بهینه سازی مصرف منابع ملی و شخصی است. در آیات قرآنی بر این نکته توجه شده است که با سدسازی و بهره گیری درست از منابع آبی می توان به رشد و شکوفایی اقتصادی دست یافت.
این مطلب را می توان در گزارش قرآن از قوم سبا به دست آورد که آنان با ایجاد سد مارب و دیگر بندآب های کوچک و بزرگ و هدایت آن و نیز مدیریت آب و مصرف آن توانستند بوستان ها و گلستان های بسیار را ایجاد کرده و آبادی های و پردیس های چندی را پدید آورند.
تاکید بر مسایل محیط زیستی و دوری از اسراف و تبذیر به ویژه در مواد غذایی در راستای تامین امنیت غذایی جامعه از دیگر مواردی است که در آیات سوره یوسف به عنوان راهکاری عملی برای جوامع بشری گزارش شده است.
جامعه نمونه و آرمانی می بایست یاد بگیرد که از هر چیزی به درستی بهره گیرد. بهره گیری درست از هر چیز در راستای کمالات فردی و جمعی بشر، همان مفهوم شکرو سپاسی است که خداوند از بشر خواسته است؛ زیرا بهره گیری درست و بهینه سازی مصرف موجب می شود تا انسان بتواند از همه امکانات و ظرفیت های برای دست یابی به خوشبختی و سعادت جمعی و تقرب الی الله و در نیتجه ربوبیت و خلافت الهی استفاده کند.
این در حالی است که هر گونه زیاده روی و مصرف بی رویه و نادرست می توان شخص یا اشخاص بلکه جامعه ای را دچار کمبود و بحران های چندی نماید که بحران اقتصادی و غذایی از جمله آنهاست. این بدان معنا خواهد بود که جلوی رشد و کمال بشریت راگرفته باشد.
به این معنا که اگر نجات جان کسی به معنای نجات بشریت است ، ایجاد بحران از طریق مصرف نادرست به معنای قتل و کشتن جامعه است. این گونه است که خداوند با انتقاد از دستاوردهای نادرست بشری در محیط زیست دریایی و خشکی از بشر می خواهد که با مصرف بهینه و درست چیزهایی که به عنوان نعمت ا لهی شمرده می شود ، خود را در مسیر محبوبیت و قرب الهی قرار دهند.
قناعت و زهد در سیره عملی امام خمینی
چیزی بر اموال خود نیفزودند
ما در تمام طول عمر امام شاهد بودیم که ایشان چیزی بر اموال خود نیفزودند.تنها ملک مختصری از پدر بزرگشان مانده بود که مزروعی بود.در آمدی که از همان زمین به دست می آمد، خرج می کردند.
زاهد بودن طلبه از نظر امام به این معنی نبود که طلبه لباس ژنده ای بپوشد و خوار شود و یا علامت گدایی در لباسش باشد.امام معتقد بودند که طلبه در عین حال که باید لباس متناسب بپوشد، باید قلب خود را نیز آماده کند و می فرمودند عمران و آبادی قلب با معنویت و توجه به خداست.
پنکه سقفی کهنه ای که به زحمت می چرخید
سالی که امام از ترکیه به نجف تشریف آوردند، بنده در عراق بودم.در آنجا منزل کوچکی برای امام اجاره کرده بودند.ایشان تابستانها در حیاط بیرونی می نشستند و ما صبحها در محضرشان کسب فیض می کردیم و شبها هم در حیاط بیرونی سؤالات درسی را از محضرشان می پرسیدیم.آن حیاط خیلی کوچک بود و هر چه به امام عرض کردند: «اجازه بدهید در حیاط منزل کولر بگذاریم » ایشان مخالفت می فرمودند.
باید عرض کنم که در حیاط منزل امام، در آن موقع یک پنکه سقفی کهنه وجود داشت که به زحمت می چرخید و ایشان آن سال را با هوای گرم نجف و بدون کولر گذراندند.
اینها را نگذارید خراب شوند
در منزل امام درخت توتی وجود داشت.توت زیادی می آورد که معمولا به زمین ریخته شده و از بین می رفتند.امام می فرمودند: «اینها را نگذارید خراب بشوند، جمع کنید.» درخت خرمالویی هم بود که آقا می فرمودند: «از خرمالوهایی که می چینید به باغبانها هم بدهید» .
به پسرت بگو اینکار را نکند
پدر آقای دکتر منافی دندانپزشک بود، یک روز برای معاینه دندانهای امام به بیت آمده بود.پسر آقای منافی هم همراه او بود. همین طور که مشغول معاینه بود پسر آقای منافی از یک جعبه دستمال کاغذی که در اتاق امام بود چند تا چند تا دستمال در می آورد به دکتر می داد که روی دندانهای امام می گذاشت.امام به او اشاره کرد که یکی یکی مصرف کن گفت چشم.فردای آن روز که باز معاینه ادامه پیدا کرد پسر آقای منافی مثل اینکه تذکر امام یادش رفت دوباره شروع کرد دسته دسته دستمال کاغذی را در آورد.تا این کار را کرد امام با ناراحتی به دکتر فرمود: «به پسرت بگو این کار را نکند و کمتر مصرف کند» .
باید رعایت کنید
یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم.داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان می مالیدند.شاید کسی باور نکند، بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربی پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند.به امام گفتم: اگر برنامه زندگی این گونه است، پس ما همه جهنمی هستیم! چون ما واقعا این رعایتها را بخصوص در مورد دستمال کاغذی نمی کنیم.آقا فرمودند: «شما این طور نباشید، ولی باید رعایت کنید» .
هیچ کس مثل امام از دنیا دوری نگرفت
با اینکه به طور قطع و یقین خصوصا پس از انقلاب برای هیچ مرجعی سیل وجوهات و خیرات و نذورات و هبه ها و هدیه های شخصی به اندازه امام سرازیر نمی شد اما این کثرت و فراوانی در زندگی امام حتی در امور مربوط به زندگی شخصی و خصوصی ایشان هیچ تفاوت و تغییری را پدید نیاورد که باعث شود با مصرف زیادتر و هزینه بیشتر از روال زندگی زاهدانه و علی گونه خودشان فاصله بگیرند.در حقیقت می توانم بگویم برای هیچ کس مثل امام شهرت، ریاست، دنیا و متاع آن روی نیاورد وهیچ کس هم مانند امام از این مناصب دوری و فاصله نگرفت.
خودشان برمی خاستند
امام در مصرف برق بسیار صرفه جویی می کردند.در اتاق اندرونی که محل استراحت و مطالعه ایشان بود سه لامپ وجود داشت، یک لامپ مهتابی یک لامپ صد و یک چراغ بسیار کوچک 15 ولت.
وقتی امام قرآن تلاوت می کردند یا گزارشات مختلف را مطالعه می کردند دو چراغ مهتابی و صد ولت روشن بود ولی وقتی که مطالعه و تلاوت ایشان قطع می شد امام علی رغم کهولت سنی که داشتند و برخاستن برایشان مشکل بود، خودشان از جای بر می خاستند و لامپ را خاموش می کردند و فقط از نور مهتابی استفاده می نمودند.آنگاه که به نماز می ایستادند نیازی به مهتابی هم احساس نمی کردند و فقط چراغ کوچک را در حدی که نور ضعیفی در اتاق باشد روشن نگه می داشتند.
منزل من و اسراف؟
یک روز پیش از ظهر آقا زنگ زدند.خدمت ایشان رفتم، فرمودند: «چراغ داخل حیاط روشن است، آن را خاموش کن.» گفتم چشم. چند روز بعد که باز چراغ روشن مانده بود امام مجددا زنگ زدند.خدمتشان که رفتم فرمودند: «اگر برای شما مشکل است چراغ را روشن کنید کلید آن را در اتاق من بگذارید من خودم شبها روشن می کنم و روزها خاموش می کنم.» گفتم نه آقا مشکل نیست.تا مدتی حواسم را جمع می کردم که مبادا چراغ در روز روشن بماند.یک روز صبح که امام روی صندلی نشسته و برنامه دست بوسی داشتند.چراغ دفتر آقای رسولی روشن بود و یک چراغ هم پشت حیاط منزل امام، اطراف منزل حاج احمد آقا، روشن بود.امام به من که کنار ایشان ایستاده بودم فرمودند که بیا جلو، نزدیک ایشان که رسیدم با عصبانیت به من فرمودند: «در منزل من و فعل حرام؟ در منزل من و اسراف؟» من که مثل بید می لرزیدم عرض کردم آقا چه شده؟ فرمودند: «چند مرتبه باید بگویم این چراغها را خاموش کنید مگر شما نمی دانید که اسراف حرام است؟»
مبادا لحظه ای برق اضافه مصرف شود
وقتی نیمه شبها امام برای نماز شب بلند می شدند تا می خواستند از اتاق برای وضو گرفتن خارج شوند اول چراغ کوچک داخل اتاق را که روشن بود خاموش می کردند و بعد چراغ بیرون را روشن می کردند و موقع برگشتن هم عکس این کار را می کردند که مبادا یک لحظه برق اضافه ای مصرف شود.ایشان حاضر نبودند حتی برای یک لحظه دو چراغ با هم روشن باشد.
چرا صد فلس پنیر خریدی؟
یک روز کارگر منزل امام در نجف که از یک مغازه معینی همیشه هشتاد فلس پنیر می خرید چون که آن مغازه از آن پنیر نداشت از مغازه دیگری صد فلس پنیر خریده بود.وقتی صورت خرج را آخر روز خدمت امام آوردند که در آن نوشته بود پنیر صد فلس، امام فرمودند: «چرا صد فلس خریدی؟» کارگر گفت: «آقا، شیخ عباس (مغازه دار) پنیر هشتاد فلسی نداشت.» امام فرمودند: «مگر مغازه دیگر نبود که از او بخری؟» ایشان در امور زندگی خیلی به خودشان سخت می گرفتند.
در صورت خرج زندگیشان دقت می کردند
از سابق امور مالی امام در اختیار بنده بود یعنی وجوهات و حتی امور زندگی شخصی در اختیار من بود.امام هر ماه از پولی که مخصوص به خودشان بود، مثل هدایایی که خدمتشان تقدیم می کردند، و یا نذورات برای ایشان زندگیشان اداره می شد و با اینکه از من در مسایل دیگر حساب نمی کشیدند، ولی من موظف بودم که صورت خرج زندگی شخصی ایشان را بنویسم، مثلا: یک کیلو عدس، نیم کیلو پنیر و...که تمام این صورت خرجها مضبوط است و الآن باید در دفتر باشد.
من هر ماه صورت خرج زندگی شخصی امام را که به هزینه های داخلی زندگی شان مربوط بود، خدمت آقا می دادم و نوعا امام در این صورت خرج دقتی می کردند با اینکه در مسایل مالی دیگر، نسبت به بنده اینجور دقت را نداشتند.و خلاصه با اینکه «زندگی طلبگی ایشان » به «زعامت عام جهانی » تبدیل شده بود، ولی تحولی در آن دیده نمی شد و کاملا مقتصدانه بود.
نیم کیلو سبزی بیشتر احتیاج ندارم
یک روز سید مرتضی خدمتکار منزل امام که مسؤول خرید مایحتاج منزل بود یک کیلو سبزی خوردن گرفته وارد منزل شد.امام در حیاط قدم می زدند که دیدند سید سبزی خریده به او گفتند: سید این سبزی چقدر است؟ گفت آقا یک کیلو.امام فرمودند: «نیم کیلو سبزی بیشتر احتیاج ندارم یک کیلو زیاد است هر وقت سبزی می گیری نیم کیلو بگیر، حالا هم برو نصفش را بده دفتر و نصفش را بده خانم » .
هیچ اعتنایی نکردند
بریده یکی از جراید آمریکا را برای امام فرستاده بودند که در آن گزارش شده بود که امضای ایشان، به عنوان گرانترین امضاء در یکی از بازارهای بورس به فروش رسیده است این مطلب که به عرض امام رسید هیچ اعتنایی نکردند.
همه را به دیگران می دادند
لباسهای امام از یکی دو دست تجاوز نمی کرد با اینکه پارچه ها و لباسهای دوخته و ندوخته زیادی برای ایشان هدیه می آوردند ولی هر چه برای ایشان سوغات یا هدیه می آوردند همه را به دیگران می دادند.در خوراک نیز خیلی اهل قناعت بودند و اقتصادی زندگی می کردند، در حالی که همه گونه امکانات برای ایشان فراهم بود..
امام حتی کفن از خود نداشتند
نکته ای که می تواند برای همه ما بسیار پند آموز باشد، این است که همان شبی که می خواستند امام را غسل و کفن کنند، دیدند که این رهبر عظیم و بزرگمرد عالم اسلام حتی یک کفن نیز از خود ندارد، و این حاکی از نفس مهذب و خصلتهای پیامبر گونه امام بود.
بدهید به کسی که استفاده کند
امام هدایای عتیقه و نفیسی از قبیل قرآن خطی را که به ایشان داده می شد می فرمودند بدهید به جایی که بتوانند حفظ کنند.در یک مورد قرآن خطی گرانبهایی را فرمودند که به کتابخانه آستان قدس رضوی فرستاده شود.ایشان کتابهایی را که از سوی مؤسسه های انتشاراتی یا از سوی نویسندگان به محضرشان فرستاده می شد جز در چندمورد انگشت شمار که کتابهای عرفانی جدید الطبع بود (که آنها را نزد خودشان نگاه می داشتند) در بقیه موارد بعد از ملاحظه اجمالی می فرمودند: «ببرید بدهید به کسی که از آنها استفاده کند» .
مایحتاج امام روزانه تهیه می شد
امام مایحتاج خود را روزانه تهیه می کردند و هرگز حاضر نمی شدند چیزی را که همان روز احتیاج ندارند تهیه فرمایند.
ديدگاه قرآن درباره صرفه جويي و مصرف
صرفه جويي به مفهوم مصرف چيزي به شكل درست و مناسب آن است. اين مساله براي ايجاد تعادل ميان درآمد و هزينه بسيار مهم و اساسي است و در حوزه اقتصاد خانواده نيز مي تواند تاثيرگذار و سرنوشت ساز باشد.
با اين همه صرفه جويي علاوه بر اينكه در حوزه اقتصاد شخصي معنا و مفهوم مي يابد در حوزه اقتصاد عمومي نيز معنا دارد. امام خميني (ره) بر اين اساس است كه مصرف زياد و بيش از نياز در آب و برق را نه تنها نادرست و حرام مي داند بلكه آن را ضمان آور دانسته و شخص را نسبت به جامعه مديون مي شمارد.
قرآن نيز به اين مساله از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زيرا قرآن كتاب هدايت و راهنمايي آدمي به سوي كمال است و به مساله اقتصادي كه ارتباط تنگاتنگي با مساله آسايش و آرامش دارد، توجه داشته و براي اين كه انسان در مسير كمالي حركت كند به مساله اقتصاد و روش هاي مناسب و درست كسب درآمد و هزينه هاي آن نيز پرداخته است. بازخواني نگرش و تحليل قرآن مي تواند در اين زمينه براي دست يابي به شيوه هاي درست كمك كند. نوشتار حاضر تلاشي است تا اين مساله را از ديدگاه قرآن واكاوي نمايد.
مفهوم صرفه جويي
واژه عربي صرف كه به معناي تغيير و تحويل آمده است در علوم مختلف معاني و مفاهيم گوناگوني را بيان مي كند. به عنوان نمونه در علم صرف و نحو به معناي ساختن صيغه هاي مختلف از يك اصل مي باشد كه در ادبيات عربي معروف و مشهور است.
در علوم قرآني صرفه به معناي بازداشتن شخص از آوردن آيه و يا سوره اي است كه در مقام تحدي انجام مي گيرد. در اين كه اين نظريه درست و يا نادرست است سخني نيست بلكه تنها بيان اين كه صرفه به معناي بازداشتن شخص به شكل تكويني از آوردن سوره و يا آيه نيز به كار رفته است.
در علم اقتصاد چون سخن از توليد و توزيع و مصرف است واژه صرفه جويي به معناي مصرف درست و مناسب چيزي است كه در اختيار شخص قرار دارد و در ازاي آن كار و يا هزينه اي پرداخت شده است. بنابراين صرفه جويي در ارتباط با مصرف چيزي است كه داراي ماليت مي باشد و انسان در قبال آن كار و يا هزينه اي پرداخته و يا مي پردازد.
صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست
عده اي صرفه جويي را به معناي كم مصرف كردن معنا كرده اند ولي به نظر مي رسد اين معنا نمي تواند اقتصادي باشد؛ زيرا هدف از توليد يك شي اقتصادي، مصرف آن است و مصرف چيزي زماني به وقوع مي پيوندد كه آدمي به آن نياز داشته باشد و با مصرف آن چيز نيازي از نيازهاي وي برآورده مي شود. بنابراين شخص لازم است تا در حد نياز و برآورد آن، چيزي را مصرف نمايد و كم مصرف كردن نمي تواند نياز وي را برآورده سازد، مگر آن كه در مساله نياز به نيازهاي اساسي و نيازهاي غير اساسي و يا نيازهاي لازم و غير لازم توجه داده شود. در اين صورت مي توان گفت كه مصرف چيزي مي بايست در حد برآورد نيازهاي اساسي و لازم باشد.
ولي مشكلي كه در اين جا خود را نشان مي دهد آن است كه همان گونه كه نيازهاي آدمي به دو دسته نيازهاي اساسي و لازم و غير اساسي و غير لازم دسته بندي مي شود و به شكلي اولويت خود را تحميل مي كند، در حوزه چيزهايي كه به عنوان مواد مصرفي مورد توجه قرار مي گيرد نيز اولويت بندي صادق است. به اين معنا كه هرچه نياز شخص و يا جامعه به چيزي اساسي و ضروري و لازم باشد آن چيز به شكل امري با ماليت بيش تر و اساسي تر مطرح مي شود. از اين رو ارزش نيازي انسان به چيز اقتصادي، آن چيز را ارزشمندتر مي سازد چنان كه كم اهميتي آن نيز آن را در درجه دوم اهميت قرار مي دهد.
البته اين امر به چيزهايي برمي گردد كه ارزش مالي داشته و براي توليد و تهيه آن نيازمند كار و پرداخت هزينه هستيم. بنابراين با آن كه هوا و اكسيژن براي آدمي داراي ارزش و اهميت بسيار و حياتي است ولي از آن جايي كه درحال حاضر براي آن هزينه اي پرداخته نمي شود و نياز به توليد آن نداريم و كاري براي آن انجام نمي دهيم چيزي بي ارزش بوده و از ماليت خارج مي شود و سخن از صرفه جويي در آن معنا و مفهومي ندارد؛ ولي اگر فرض كنيم كه در آينده براي توليد اكسيژن مصرفي انسان نيازمند توليد و يا كار براي آن باشيم مي بايست براي آن ماليت قرار داده و درباره شيوه هاي مصرف و استفاده آن سخن بگوييم.
قرآن و صرفه جويي
اصولا نگاه قرآن به مسئله اقتصادي نگاهي در راستاي بهره وري مناسب و درست از امكانات و وسايلي است كه خداوند در اختيار بشر به طور مستقيم و يا با توليد و كار قرار داده است. از اين رو از مردم مي خواهد كه هر چيزي را درست و به شكل مناسب آن مورد استفاده قرار داده و از اتراف و تبذير و عدم بهره مندي از آن خودداري ورزند.
به سخن ديگر در اسلام همواره سخن از اقتصاد است. اقتصاد كه از واژه قصد گرفته شده به معناي ميانه روي و اعتدال است. (مفردات راغب اصفهاني ذيل واژه قصد) از اين رو بنياد امور در حوزه توليد و توزيع و مصرف كالا در بينش و نگرش قرآني ميانه روي است. هرگونه رفتارهاي بيرون از اين چارچوب از نظر قرآن نه تنها نادرست و نابهنجار بلكه گناه و گاه جرم قانوني تلقي مي شود. همان گونه كه زياده روي و اتراف و اسراف و تبذير امري مردود و نادرست و گناه شمرده شده است همينطور عدم استفاده از نعمت هاي حلال خداوند و عدم بهره مندي از آن در راستاي آسايش و آرامش و كمال، امري مذموم و ناپسند دانسته شده و شخص مورد نكوهش و توبيخ قرار گرفته است كه چرا حلال خدا را بر خود حرام مي سازد و از آن ها بهره مند نمي شود؟
خداوند در آياتي چون آيه 141 سوره انعام از مردم مي خواهد كه از اسراف و تبذير دوري ورزيده و هزينه هاي خويش را در چارچوب اعتدالي قرار دهند. در آيه 31 سوره اعراف از مردم مي خواهد كه از نعمت هاي خداوند استفاده كرده و از آن بخورند و بياشامند ولي اسراف نكنند؛ زيرا اسراف امري ناپسند در نزد خداوند است و اهل اسراف را خداوند دوست نمي دارد.
ضرورت اعتدال در مصرف
آيه 141 سوره انعام به مسئله اعتدال در مصرف اشاره دارد كه همان معناي صرفه جويي و بهينه سازي مصرف در اقتصاد امروز جهان است. خداوند در اين آيه اعتدال در مصرف و دوري از اسراف و تبذير را اصلي مهم در هزينه كرد اموال اقتصادي برشمرده و در آيه 31 سوره اعراف و نيز 26 سوره اسراء و همچنين 67 سوره فرقان برآن تأكيد مي ورزد.
درحقيقت ازنظر اسلام و قرآن، اعتدال در مصرف و ميانه روي و صرفه جويي به معناي مصرف درست و متناسب، اصلي اساسي و از اصول نخستين اقتصاد اسلامي مي باشد كه مؤمنان براي دست يابي به كمال شخصي و جمعي و امت اسلامي براي رسيدن به جامعه نمونه و برتر مي بايست آن را در نظام اقتصادي خويش درنظر گيرند.
از آن جايي كه قرآن كتاب هدايت آدمي و جامعه بشري به سوي تعالي و كمال است، برنامه ها و نظام اقتصادي آن نيز در همين چارچوب مي باشد. از اين رو خداوند بر لزوم وسيله قرار گرفتن ابزارهاي اقتصادي براي تحصيل امر معنوي واخروي تأكيد مي كند (قصص آيه 77) و مي كوشد تا با جمع ميان دنيا و آخرت در حوزه اقتصادي مردم را به سوي كمال سوق دهد (بقره آيه 201 و نساء آيه 134 و آيات ديگر)
اگر از نظر اسلام، سلامت اقتصادي و پرهيز از فسادانگيزي در حوزه اقتصادي (اعراف آيه 85 و هود آيه 84 تا 86) و تصحيح روابط اقتصادي جامعه، هم پاي مسايل اعتقادي و عبادي در صدر برنامه هاي پيامبران قرار دارد (اعراف آيه 85 و هود آيات 84 تا 87 و شعراء آيات 177 تا 183 و ده ها آيه ديگر) اين امر نمي تواند جز با صرفه جويي و بهينه سازي مصرف همراه باشد؛ زيرا اقتصاد در هرحال بستري براي تكامل بشري است و به عنوان هدف ابزاري و يا مياني مطرح مي باشد كه مي بايست آدمي با بهترين شيوه مصرف و استفاده درست و مناسب، خود را در جايي قرار دهد كه بتواند رشد و كمال خويش را ادامه دهد. از اين رو همان اندازه كه اسراف و اتراف و تبذير زشت و ناپسند است استفاده نكردن درست از نعمت هاي خداوندي نيز به معناي ناديده گرفتن ابزارهاي كمالي است.
ازنظر قرآن، اقتصاد و ثروت مايه قوام جامعه است (نساء آيه 5) و امور ا قتصادي و معيشتي مردم داراي جايگاهي مهم در حد مسايل اعتقادي و عبادي (بقره آيه 3و 31و 43و 83و 177و 277) دارد و براين اساس مي بايست همگان از شخص و جامعه و دولت در مسير اقتصاد سازنده و مثبت حركت كنند تا فرصت هاي برابر براي همگان جهت دست يابي به همه ابزارهاي رشد و تكامل فراهم آيد. بنابراين هركسي كه با مصرف زياد و اتراف و تبذير و اسراف بخشي از ابزارهاي رشدي و كمالي را از ميان ببرد مي بايست پاسخ گوي خدا و جامعه انساني باشد.
صرفه جويي در بحران
چنان كه گفته شد صرفه جويي در زمان بحران معنا و مفهوم تازه اي پيدا مي كند. اگر جامعه اي دچار بحران در يك يا چند كالاي اقتصادي شد مي بايست همگان چنان تلاش كنند تا از آن برهند. در اين زمان است كه صرفه جويي گاه به معناي كم مصرف در حد اعتدال و ميانه است كه تنها نيازهاي اساسي و اصلي شخص و يا جامعه پاسخ داده شود.
در آيه 47 سوره يوسف خداوند به ضرورت صرفه جويي در زمان بحران هاي اقتصادي اشاره مي كند و در آيات 47 و 48 بر لزوم برنامه ريزي ازسوي دولت مردان براي مقابله و يا حل بحران هاي اقتصادي تأكيد مي ورزد.
اين آيات ضمن اشاره به مسئوليت هاي دولت نشان مي دهد كه عوامل طبيعي بوجودآورنده بحران نمي تواند توجيه گر رفتارهاي دولت باشد و دولت ها موظف هستند كه حتي براي شرايط فوق العاده چون خشكسالي برنامه ريزي كنند.
بنابراين بهره مندي از ابزارهاي پيش بيني اوضاع و آمادگي دايمي براي حالت هاي فوق العاده، از ضروريات و مسئوليت هاي دولت است كه در آيه مورداشاره قرار گرفته است.
لزوم جيره بندي از ارزا ق و كالاهاي اقتصادي در وضعيت كمبود و تنگناهاي اقتصادي از مطالبي است كه در آيات 60 سوره بقره و نيز 160 سوره اعراف بدان توجه داده شده است.
لزوم نظارت حكومت و دولت بر امور اقتصادي از توليد گرفته تا توزيع و مصرف آن ازجمله وظايف و مسئوليت هاي دولت است كه در آيه 47 و 55 سوره يوسف آمده است. مديريت توزيع و اصلاح در توليد و توزيع و مصرف به عنوان وظايف پيامبران و دولت هاي اسلامي امري است كه در آيات مختلف به ويژه 84 تا 86 سوره هود و آيات ديگر بدان اشاره شده است.
از همه اين مطالب و بسياري مطالب و آيات ديگر كه در حوصله اين نوشتار نيست مي توان دريافت كه وظيفه همگاني ايجاب مي كند تا در مصرف درست و بهينه كالاهاي اقتصادي تلاش كنيم و هريك از ما موظف است تا براساس چارچوب هاي مورد پذيرش اقتصادي عمل كند و در مصرف كالاي اقتصادي زياده روي و اسراف نكند.