بحثی را در باب تفاوتهای چهار واژه داستان (Story)، پیرنگ (Plot)، ساختار(Structure)، و سبک (Style) شروع کردیم.
گفتیم که داستان شرح ماجرا بر اساس زمان خطی و بدون تقدم و تاخر است ولی در پیرنگ برای آن که عمل شخصیت بهتر نمایش داده شود، زمان، فشرده یا گسترده میشود. اینک بحث را ادامه میدهیم.
«پیرنگ، انتظام و ارائه بالفعل داستان است، نه کل آن. پیرنگ ساخت انتزاعیتری است؛ در واقع الگو پردازی داستانی است که میتواند از طریق نقل جزء به جزء ارائه شود. پیرنگ از آنجا که به عناصری مانند رویدادهای داستانی و حالات امور بر اساس اصول مشخص نظم و ترتیب میبخشد، نوعی نظام به حساب میآید. بنا به گفته بوریس توماشفسکی«داستان در مقابل پیرنگ قرار دارد؛ پیرنگ و داستان هر دو زايیده حوادث واحدی هستند اما پیرنگ به نظم رویدادهای اثر و مجموعه فرآیندهای اطلاعاتی که بر اساس آنها رویدادها را درک میکنیم، مربوط است». پیرنگ «طرح پرداخته و آراسته» نمایش داستان را مشخص میکند»(برودل، 106).
«فورستر» این معنا را دقیقتر بیان میکند: «داستان را به عنوان نقل رشتهای از حوادث که بر حسب توالی زمان ترتیب یافته باشند، تعریف کردیم، پیرنگ نیز نقل حوادث است با تکیه بر موجبیت و روابط علت و معلول. «سلطان مرد و سپس ملکه مرد» داستان است اما «سلطان مرد و پس از چندی ملکه از فرط اندوه درگذشت» پیرنگ است»(میرصادقی،229).
حال که به طور مشخص تفاوتهای داستان با پیرنگ مشخص شد، به تعریف ساختار میپردازیم.
«ساختار هر چیز ساخته یا سامانیافته مثل ساختمان یک گنبد، ترکیب یا رابطه متقابل اجزای یک کل، هر چه به طور قرینه کنار هم گذاشته شده باشد، آرایش اجزاء یا عناصر در کنار هم» و نیز به صورت «یک سیستم پیچیده و بغرنج که با دیدی کلی و نه جزئی مد نظر آید، هر چیز مرکب از اجزاء به طریقی در کنار هم سامانیافته، یک سازمان، رابطه سازمان اجزای متشکله یک اثر هنری یا ادبی» تعریف شود. به طور خلاصه، ساختار یعنی رابطه بین اجزاء و کل»(فیلد، 22).
«ساختار، نظامی خودایستاست که در آن عناصر مجزا به عناصر ماهوی تبدیل میشوند»(گرین، 139). در این تعریف که کوتاهترین و موجزترین تعریف از ساختار است، این معنی نهفته که در ساختار، اجزاء در هنگام کنارهمقرارگرفتن به کلیتی تبدیل میشوند که در انتها به عناصر ذاتی و ماهوی یک کل تبدیل میشوند.
چیزی که بیش از همه در میان سخنان و گاه نوشتهها، تداخل مییابد، تفاوت ساختار و پیرنگ است. «یوجین ویل»(Eugene،Vale) بهخوبی به تفاوت این دو اشاره میکند. منتها پیش از مطالعه نظرات او توجهتان را به این نکته جلب میکنم که در ترجمه این کتاب نیز ناروشنی برگردان واژهها بهوضوح مشهود است. مترجم کتاب «فن سناریونویسی» نوشته «ویل»، کلمه Structure را «ساختمان» ترجمه کرده و Plot را «طرح داستان». پانویسهای این کتاب در این مورد کاملا روشنکننده مطلب است. «اما ساختمان دراماتیک را نباید با اساس و طرح داستان یکی دانست.
به تعریف ارسطو، اساس قصه، نظام و ترتیب وقایع است ولی ساختمان دراماتیک از این حد درمیگذرد و حوزهای وسیعتر را دربر میگیرد. ساختمان دراماتیک، وقایع قصه را با قالبی که این وقایع در آن باید بیان شود مطابق میسازد و این وقایع را جوری نظام میدهد که بهترین اثر ممکنه را بر ذهن مخاطب باقی بگذارد. در واقع ساختمان دراماتیک وابسته و مقید به سه عامل است: قالب، رویدادهای داستان(که باید با واقعیت یکی باشند) و خصوصیات ذهنی مخاطب»(ویل،84).
منظور «ویل» از رویدادهای داستان، همان چیزی است که ما از آن با عنوان Story یاد کردیم. خود «ویل» در چند سطر بالاتر ذکر میکند: «داستان یعنی اتفاق واقعی»(همان).
همانطور که «ویل» اشاره کرده است، قالبی که در آن داستانی تعریف میشود، مهمترین وجه ممیزه ساختار دراماتیک با پیرنگ است.
هر رسانه، ویژگیهای خاص به خود را دارد که ساختار آن را با رسانهای دیگر متفاوت میکند. به طور مثال چون سینما به تصویر وابسته است، سیستم اطلاع رسانی آن با رمان که به کلام وابسته است، کاملا متفاوت است و دقیقاً به همین سبب است که ساختار دراماتیک این دو رسانه کاملاً با هم متفاوت است اما ممکن است هر دو مثلا در تعریف داستان «دن کیشوت» از یک پیرنگ استفاده کنند. «به لحاظ منطقی، الگوپردازی پیرنگ، مستقل از رسانه آن است؛ بدین معنی که الگوهای پیرنگ را میتوان در رمان، نمایشنامه یا فیلم تجسم بخشید»
(برودل، 106).
در هفته آینده، بحث تفاوت ساختار با پیرنگ را ادامه میدهیم و سپس اشاره کوتاهی هم به تفاوت ساختار با سبک میکنیم و این بحث را خاتمه میدهیم تا به مقوله اصلی خودمان که همان تکنیکهای داستاننویسی است بپردازیم.
منابع
- برودل، دیوید (1373) روایت در فیلمداستانی، جلد اول، ترجمه سیدعلاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات بنیاد سینمایی فارابی
- فيلد، سيد (1374) راهنماي فيلمنامهنويسي، ترجمه عباس اكبري، تهران: انتشارات مرکز سینمای مستند و تجربی
- گرین، کیت/ لبیهان، جیل(1383) درسنامه نظریه و نقد ادبی، گروه مترجمان، ویراستار: حسین پاینده، تهران: نشر روزنگار
- میرصادقی، جمال (1367) عناصر داستان، تهران: انتشارات شفا
- ويل، یوجین (1365) فن سناریونویسی، ترجمه پرویز دوایی، تهران: انتشارات ادارهکل تحقیقات و روابط سینمایی، وزارت ارشاد اسلامی