برای والدین، آموزگاران و کتابداران همواره یک پرسش اساسی وجود دارد. کتاب کودک باید چه ویژگی هایی داشته باشد که با اطمینان بتوانیم آن را به دست مخاطبانش بدهیم؟ پاسخ به این پرسش مستلزم شناخت ادبیات کودکان است. طبیعی است که نمی توان از هر بزرگسالی انتظار داشت که ادبیات کودکان را بشناسد. اما می توان به گونهای درست بزرگسالان را راهنمایی کرد که کتاب کودک را سنجیده انتخاب کنند.
ما به عنوان بزرگسالان باید پیش از هرکاری بدانیم کتاب کودک چیست. کتاب کودک، کتابی است که خواننده آن کودکان هستند. کتاب کودک خود بخشی از مفهوم بزرگتر ادبیات کودکان است. کتاب کودک بخشی از ادبیات کودکان است. بخش های دیگر ادبیات کودکان، پدیدآورندگان، تصویرگران، منتقدان، کارشناسان، نظریه پردازان و نهادهای ادبیات کودکان هستند. در حقیقت کتاب کودک، شکل تحقق یافته یا به واقعیت درآمده ایدههایی است که در حوزه ادبیات کودکان وجود دارد. به گونهای دیگر میتوان گفت در فرایند آفرینش ادبیات کودکان، کتاب کودک گامی مهم است در رساندن این پدیده به دستان مخاطبان. هنگامی که کتاب کودک گامهای ایده پردازی، نوشتن، ویراستاری و انتشار را پشت سر میگذارد، در چرخه پخش سرتاسری در اختیار نهادهایی مانند کتابخانه ها و کتاب فروشی ها قرار میگیرد تا به دست خانواده ها و آموزشگاهها و در نهایت به دست خوانندگان کودک برسد. چنین فرایندی بسیار پیچیده است و عوامل زیادی در چگونگی شکل دادن به آن موثر هستند.
هنگامی که پدیدآورندگان ادبیات کودکان به آفرینش اثری می پردازند، در نهایت در این اندیشه هستند که فرآورده هنری خود را در قالب کتاب و شکل های همانند کتاب ببینند. اما این که کتاب کودک باید چگونه تهیه شود، پدیدآورندگان کم تر نقش دارند. پس از آفرینش اثر و تحویل آن به ناشر گروهی از کارشناسان، گروه سنی، نیاز کتاب به تصویر و قطع و ویرایش آن را برعهده می گیرند و در پی آن بخش فنی صفحه آرایی و انتخاب نوع کاغذ و نوع چاپ را از جنبه انتخاب رنگ برعهده میگیرند. سرانجام کتاب کودک منتشر و در اختیار کودکان قرار میگیرد.
کتاب کودک، ویژگیها و جنبهها
در هر گام از این فرایند می توان پرسشها یا گمانه های زیادی را مطرح کرد. برای نمونه آن کسی که نام خود را نویسنده ادبیات کودکان گذاشته است، آیا به راستی این مقوله را می شناسد و هدفش از نوشتن داستان، پاسخ به نیازهای کودکان است یا برآوردن انگیزه های سرکوب شده خویشتن یا نگاه به اقتصاد کتاب برای برآوردن نیازهای شخصی. همه این گمانه ها می تواند نقش تعیین کننده ای در آفرینش داستان داشته باشد. برجسته ترین نویسندگان ادبیات کودکان، همواره کودکان و نیازهای آن ها را مقدم بر خواستهای شخصی خود دانسته اند. هیچ اثر برجستهای در این عرصه تولید نشده است، مگر این که پدیدآورنده اش معیارهای ادبیات کودکان را میشناخته و تعهد اخلاقی به آرمان های تربیتی دنیای کودکان داشته است. همین گمانه ها را می توان در مورد ناشران کتاب کودک گسترش داد. در جامعه ما دو گروه از ناشران کتاب کودک وجود دارند. گروه اول که کتاب هایش بیش تر در دکههای روزنامه فروشی و فروشگاههای مواد غذایی به فروش می رسد. کتاب های این گونه ناشران که معروف به کتاب های سوپرمارکتی است، بیانگر بخش آسیب دیده ادبیات کودکان است. پشت سر تولید این کتاب ها، گروههایی سودجو قرار دارند که نیازهای طبیعی کودکان را به کتاب هدف کسب پول قرار میدهند.
بسیاری از کارشناسان ادبیات کودکان براین باور هستند که جایگاه نازل نقد ادبیات کودکان در جوامعی مانند ایران، سبب شده است که ناشران سودجو در این زمینه بازار را از ناشران فرهنگی تر بربایند. نقش آموزش و پرورش نیز دراین زمینه قابل گذشت نیست. گسست بین ادبیات کودکان و نهاد آموزش و پرورش سبب شده است که بین دوغ و دوشاب تفاوتی دیده نشود. سنجش بین شمارگان کتاب های سوپرمارکتی با کتاب های کودکان با ارزشهای فرهنگی والا نشان از این آسیب عمده میدهد. گاهی شمارگان کتابهای سوپرمارکتی سربه آسمان می زند، در حالی که کتاب های کودکان با ارزش های فرهنگی والا گاهی یک دوره انتشار خود را در چند سال به پایان میرسانند یا هرگز نمیرسانند.
با همه این آسیبها دلیل نمیشود که کارشناسان ادبیات کودکان میدان را برای این گونه از کتابهای کودک خالی کنند. باید خانوادهها، کتابداران و مربیان و آموزگاران را راهنمایی کرد که بتوانند برپایه معیارهایی درست کتاب کودک انتخاب کنند و به دست کودکان خود برسانند. برای این که خانوادهها، کتابداران و مربیان و آموزگاران بتوانند کتاب کودک را به درستی گزینش کنند، کتابک چند پیشنهاد مهم را در دسترس شما میگذارد:
کتاب کودک با ارزشهای فرهنگی والا همواره در زنجیرهای قرار دارد که اگر حلقه نخست این زنجیره را دریابیم، تا پایان ما را راهنمایی میکند. مخاطبان این گونه کتابها بخش فرهنگی تر جامعه هستند. یعنی این گونه کتابها را میتوان در خانوادههایی یافت که در بخشی از خانه، کتابخانه یا دستکم شماری قابل توجه کتاب دارند. یعنی بزرگسالان آن خانواده کتابخوان هستند. همچنین آموزگاران و مربیانی که خود کتابخوان حرفه ای هستند، همواره در پی یافتن و تهیه چنین کتابهایی برای کودکان هستند. بنابراین برای این که ما بتوانیم کتاب کودک با ارزش های والا را در اختیار کودکان قرار دهیم باید خود کتابخوان باشیم. این اصلی اساسی در گزینش کتاب کودک است. همین عنصر و عامل سبب میشود که در این زنجیره درست حرکت کنیم.
کتاب کودک، ویژگیها و جنبهها
در ادامه این زنجیره و در گزینش کتاب کودک، همواره از خود بپرسید، که این کتاب از سوی کدام نهاد وابسته به ادبیات کودکان تایید شده است. این پرسش در حقیقت مجوزی است برای یک انتخاب با اطمینان بیشتر. نهادهایی که در گستره ادبیات کودکان کار میکنند، هدفی ندارند جز گزینش درست کتابهای کودک. برای نمونه نهاد کتابک که کتابهایی را برای شما گزینش کرده است، جز هدفهای معنوی و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه، هدف دیگری برای خود نمیشناسد.
گاهی نام پدیدآورنده خود بهترین دلیل برای گزینش درست یک کتاب است. در این حالت شما در روزگار کودکی خود کتابی از این نویسنده یا شاعر خواندهاید و اکنون در روند چرخش نسلها با اطمینان نام پدید آورنده و اثر را میشناسید و همان کتاب کودک را برای فرزند یا دانش آموز یا عضو کتابخانه خود تهیه میکنید. در این مورد هم باید گفت که انتخاب شما بیش تر، انتخاب شخصی کتابخوان است تا شخصی که هیچ گاه در زندگی کتاب نخوانده است.
گاهی شما با نقد رسانهای یک کتاب کودک با آن آشنا میشوید و مشتاقانه به سراغ کتاب کودک میروید. در این مورد به یاد داشته باشید که انتخاب شما بیشتر بیانگر نوع نگاه منتقد است و باید تا اندازهای از پیشینه منتقد آگاه باشید.
گاهی دوست یا همکاری به شما کتابی را معرفی میکند. در این مورد شما به نوع انتخاب او اعتماد میکنید. اما در این حالت باید مطمئن باشید کسی که به شما کتاب کودک را معرفی کرده است، خواننده حرفه ای و کارشناس ادبیات کودکان است.
گاهی هم کتاب کودک از سوی کتابداران حرفهای به کودک شما معرفی میشود. این گونه انتخاب بسیار اطمینان بخش است.